فیلم های ماندگار کارگردان های زن سینمای ایران

فیلم های ماندگار کارگردان های زن سینمای ایران


733

1398/3/4

20:27


نگاهی به نام آشناترین کارگردانان زن سینمای ایران در گذر سال‌ها، از حوالی انقلاب تا نسل جدید دهه نودی و ماندگارترین و مهم‌ترین فیلم‌های کارنامه سینمایی‌شان.

فیلم های ماندگار کارگردان های زن سینمای ایران

۶ ساعت پیش
نگاهی به نام آشناترین کارگردانان زن سینمای ایران در گذر سال‌ها، از حوالی انقلاب تا نسل جدید دهه نودی و ماندگارترین و مهم‌ترین فیلم‌های کارنامه سینمایی‌شان.

فیلم های ماندگار کارگردان های زن سینمای ایران

اختصاصی سلام سینما- سینمای ایران در دوره‌های مختلف خود، شاهد حضور فیلمسازان مختلف زن بوده است. شهلا ریاحی با فیلم «مرجان» و فروغ فرخزاد، شاعر معاصر را با فیلم «خانه سیاه است»‌ می‌توان اولین زنان فیلمساز سینمای ایران دانست.

زنان کم و بیش در همه دوره‌های سینمای ایران حضور داشته‌اند و فیلم ساخته‌اند. فیلم‌هایشان گاها دیده شده و جوایز داخلی و بین‌المللی زیادی را از آن خود کرده یا با انتقادات تند همراه بوده است.

اما مهم اینست که زنان فیلمساز هرگز پاپس نکشیده‌اند و هرچند محیط سینما در آغاز برایشان بیش از اندازه مردسالارانه و ناسالم بوده، اما جریان غالب را تغییر داده‌اند و جای خودشان را باز کرده‌اند و فرهنگ زنانه‌ای را به سینما تزریق کرده‌اند که جای خالیش در سینمای قبل از انقلاب کاملا حس می‌شود. در اینجا نام‌آشنا‌ترین و مستعدترین فیلمسازان زن سینمای ایران را در دوره‌های مختلف بررسی و ماندگارترین فیلم‌هایی را که ساخته‌اند، مرور کرده‌ایم.

 

رخشان بنی اعتماد

رخشان بنی اعتماد-کارگردانان زن سینمای ایران

رخشان بنی اعتماد کار خود را در سینمای ایران در دهه شصت و با مستندسازی آغاز کرد. مستندهایی که همواره بوی دغدغه‌های اجتماعی می‌دادند. او با ساخت دو فیلم «خارج از محدوده» و «زرد قناری» وارد سینمای حرفه‌ای داستانگو شد.

رخشان بنی‌اعتماد را می‌توان مهم‌ترین زن تاریخ سینمای ایران هم دانست که بینش خاص خود را دارد و جهان فیلم‌هایش همپای نمایش زنانگی، سویه‌ای جامعه شناسانه هم پیدا می‌کنند و عموما شرح مشکلات و معضلاتی اجتماعی هستند که هم مردان و هم زنان با آنان درگیرند؛هرچند که قهرمان فیلم در عموم آثار او زنان هستند و این آن‌ها هستند که باید از پس مقابله با دغدغه اجتماعی بربیایند. نکته مهم درباره قهرمانان او اینست که نه آن‌ها را بیش از اندازه لوس و مظلوم می‌کند که حقی برای خود قايل نباشند و نتوانند از پس زندگی خود بربیایند و نه آن‌ها را آنقدر قلدر و خشن به نمایش می‌گذارد که چیزی از آن لطافت و روحیه زنانه باقی نماند.

در مواجه با این معضلات اجتماعی می‌توان گفت که بنی‌اعتماد بیش از همه به سراغ فقر و تنگدستی رفته است و نه فقط در پایتخت که در نقاط حاشیه‌ای شهر و حتی روستاهای شمالی هم پی این دستمایه را گرفته و فیلمسازی در جغرافیاهای مختلف را تجربه کرده. او سال‌هاست که همپای فیلمسازان مرد، در سینمای ایران فعالیت می‌کند و بی‌اغراق می‌توان گفت به بیان سینمایی خاص و منحصر به‌فرد خود رسیده است.

در میان فیلم‌های بنی‌اعتماد، «روسری آبی» داستان نوبر کردانی ، کارگر تنگدستی است که در جنوب زندگی می‌کند و وضعیت زیستی بدی دارد و در عین حال سرپرست خانواده‌ای است که مادرش اعتیاد شدید دارد و باقی اعضای خانواده، بچه‌اند و مشکلات زیادی دارند. نوبر در کارخانه رب‌سازی کار می‌کند و به‌مرور رییس کارخانه با بازی عزت الله انتظامی عاشق او می‌شود و عاشقانه‌ای دل‌پذیر شکل می‌گیرد. «روسری آبی» دیده‌شده‌ترین فیلم بنی اعتماد است.

«نرگس» یک مثلث عشقی عجیب را در خیابان‌های پایین شهر به نمایش می‌گذارد و «زیر پوست شهر»‌ که باز هم داستانی کارگری دارد و درباره طوبی، زن کارگری است که زندگی فقیرانه‌ای دارد و برخلاف عقیده شوهرش محمود و پسر بزرگش عباس، دوست دارد در همان خانه محقرش زندگی کند، را هم می‌توان مهم‌ترین و ماندگارترین فیلم‌‌های او دانست. و در فیلم‌های موخر او «گیلانه» که در روستایی در شمال می‌گذرد و درباره مادر پیریست که بچه‌ای عقب افتاده دارد و «خون بازی» که به مقوله اعتیاد در میان جوانان امروزی می‌پردازد، بیش از همه مورد توجه قرار گرفته‌اند.

 

پوران درخشنده

پوران درخشنده-کارگردانان زن سینمای ایران

یکی دیگر از کارگردانان زن قدیمی و نام‌آشنای سینمای ایران یا به عبارت بهتر اولین زن فیلمساز بعد از انقلاب که در کرمانشاه متولد شد و از طریق مستند سازی در دهه پنجاه به سینمای داستانی ورود کرد. پوران درخشنده در ابتدا تحصیلات تکمیلی خود را در مدرسه عالی تلویزیون و سینما گذراند و در سال 1354 در سازمان صدا و سیما شروع به کار کرد و در همان زمان فیلم «طاعون» که درباره طاعون در کردستان به سال 1328 است را تهیه کرد. سال بعد نیز 1355 درباره چهارشنبه سوری و نیز فیلمی درباره مراسم سنتی نواحی مختلف ایران موسیقی نواحی ایران را سال 1356 تولید کرد. 

او اولین فیلم بلند داستانیش به نام «رابطه»‌ را در سال ۶۵ ساخت و دقیقا یک سال بعدش، یکی از مهم‌ترین فیلم‌های خود تا به امروز را ساخت که «پرنده کوچک خوشبختی» نام داشت.  او از همان مستندهای اولیه‌اش علاقه خاصی به موضوعاتی که حول بزهکاری‌های اجتماعی و معضلات خانوادگی بودند، نشان داد و البته زنان نقش مهمی را در خانواده از منظر او داشتند.

این علاقه او به موضوعات مربوط به مشکلات خانوادگی و به‌طور کلی نقش زنان و دختران در یک خانواده و تاثیراتی که از خانواده می‌پذیرند، تا همین امروز هم دغدغه بسیاری از آثارش را شکل می‌بخشند. «پرنده کوچک خوشبختی» که در زمان اکران خود با استقبالی غیرمنتظره و کم نظیر از سوی تماشاگران مواجه شد را می‌توان مهم‌ترین اثر درخشنده دانست که دیگر هرگز موفق به تکرار چنین موفقیتی در کارنامه کاریش نشد.

امین تارخ و هما روستا بازیگران «پرنده کوچک خوشبختی» بودند و موضوع آن درباره کودکی است که حادثه تراژیکی را از سر گذرانده و به کمک پرستارش می‌خواهد از آن عبور کند و دوباره بتواند حرف بزند. در این مسیر پرستار باید هم به او و هم به پدرش که از تجربه تلخ مرگ همسرش رنج می‌برد، کمک کند.

«شمعی در باد» دیگر فیلم مهم اوست که در سال ۸۲ با بازی شهاب حسینی و بهرام رادان ساخته شد. فیلمی درباره معضل اعتیاد در میان جوانان و فقدان عاطفی بچه‌های طلاق و چرایی و چگونگی مهاجرت که توسط شخصیت‌های فیلم در داستان، جای خود را پیدا می‌کردند. داستان فیلم داستان جوانی به نام فرزین دانشجوی انصرافی است که پدر و مادرش از هم جدا شده اند و او با مادرش زندگی می کند. مادر فرزین قصد ازدواج مجدد دارد و فرزین هم بین رفتن به خارج از کشور و انواع و اقسام پریشانی ها و اضطراب ها تنها مانده و کسی او را درک نمی کند. او به طور اتفاقی با آیدا که مدیر یک مؤسسه خیریه است آشنا می شود اما بعد از ازدواج خیلی زود او را از دست می‌دهد و ناگزیر به دامان مواد مخدر روی می‌آورد...

«هیس!دخترها فریاد نمی زنند»‌ هم در میان فیلم‌های درخشنده در دهه نود، مهم‌ترین آنان است. فیلمی که درباره تجاوز به کودکان بود و در لفافه قصد انتقاد به قانون اساسی کشور در مواجهه با قتل غیرعمد را نیز داشت. این فیلم بسیار دیده شد و هم در جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد و هم درخشنده را وا داشت تا به ساخت سری دوم آن تحت عنوان «هیس پسرها گریه نمی‌کنند» فکر کند.

 

مرضیه برومند

مرضیه برومند--کارگردانان زن سینمای ایران

مرضیه برومند، فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، از جمله فیلمسازان زنی است که کار خود را به عنوان کارگردان در دهه شصت و با برنامه‌های تلویزیونی آغاز کرد. هرچند که پیشتر در سینما و تئاتر به عنوان بازیگر حضور جدی و مطلوبی داشت و در فیلم «دایره مینا» داریوش مهرجویی هم نقش‌آفرینی کرده بود.

حوزه تخصصی کار برومند سینمای کودک و نوجوان است و به جرات می‌توان گفت که در این عرصه کارگردان بسیار موفقی بوده است و نام او را در تیتراژ شماری از به‌یادماندنی‌ترین آثار کودک، چه در مقام کارگردان و چه تهیه‌کننده می‌توان دید. بخش جدی‌ از فیلم‌های کودک و نوجوانی که در دهه شصت باب می‌شود و پس‌از آن هم مسیر خود را در سینمای ایران ادامه می‌دهد متأثر از شکل کار و فضای فکری مرضیه برومند است و از این حیث می‌توان او را یکی از تأثیرگذارترین زنان در سینمای ایران دانست.

بدون تردید مهم‌ترین اثر مرضیه برومند که عموم بچه‌های دهه شصت و هفتاد هم با آن خاطرات زیادی دارند، «شهر موش ها» است. مرضیه برومند و محمدعلی طالبی کارگردانی این فیلم را مشترکا برعهده داشتند؛ برومند مسئول هدایت بازیگران، عروسک‌گردانان و صداپیشگان بود و طالبی موارد فنی را کنترل می‌کرد. «الو الو من جوجو ام»‌از جمله فیلم‌های خاطره‌انگیز دیگر اوست که در سال ۷۳ ساخته شد. بعد‌تر و در دهه نود برومند «شهر موش‌ها 2» را ساخت. فیلم‌های او هرچند جذاب و خصوصا برای کودکان بسیار دیدنی بودند اما هیچ‌کدام به اندازه «شهر موش‌ها»‌ ماندگار نشدند.

 

تهمینه میلانی

تهمینه میلانی- کارگردانان زن سینمای ایران

تهمینه میلانی را می توان پرحاشیه‌ترین فیلمساز زن سینمای ایران داسنت. کارگردانی که پیش از آن‌که به خاطر کیفیت فنی فیلمسازی مورد توجه قرار بگیرد، به دلیل مواضع متعصبانه فمنیستی خود معروف شده است.

همانطور که می‌دانید بزرگترین دغدغه فیلمسازی میلانی مواضع زن‌آزادخواهانه و دفاع از حقوق زنان است و البته این‌ها را خصوصا در فیلم‌های آخرش به شکل بسیار رو و گل‌درشتی بیان می‌کند. هرچند در ابتدای کار و فیلم‌های اولیه‌اش بسیاری از علاقمندان و منتقدان را به‌خود امیدوار کرد اما فیلم به فیلم ضعیف‌تر شد و در هجوم شعارهای غیرواقعی و فمنیستی (که به اساس فمنیسم هم چندان ارتباطی نداشتند و یک چیز من دراوردی بودند بیشتر)‌، سینما در فیلم‌های او گم شد.

با این‌حال مهم‌ترین فیلم او را می‌توان «نیمه پنهان» دانست؛ محصول همان سال‌های اول حضورش در سینما و وقتی که هنوز درگیر حواشی نشده بود. فیلم مورد استقبال قرار گرفت و سکانس پایانی و تصویر نهاییش در حافظه سینمایی ایران ثبت گردید. در میان فیلم‌های متاخر او «سوپراستار» به دلیل موضوعش و نمایش زندگی یک سوپر استار تماشاگران زیادی پیدا کرد اما باز هم فیلم خوبی نبود.

«آتش بس»‌را می‌توان آخرین فیلم مهم او دانست که هم با استقبال تماشاگران روبه‌رو شد و هم از کارشناسان و منتقدان امتیاز خوبی گرفت. دلیلش هم واضح است: این آخرین فیلمی بود که میلانی ساخت بدون اینکه بخواهد مواضع و فیلمش را بیش از حد جدی بگیرد و همش شعارهای زن‌آزادخواهانه بدهد. «آتش بس»‌دقیقا به این دلیل مهم‌ترین فیلم اخیر او محسوب می‌شود که خودش را جدی نمی‌گیرد و در عین حال «تماشاگر و سینما»‌ هنوز کم و بیش در آن نفس می‌کشد.

 

منیژه حکمت

منیژه حکمت-کارگردانان زن سینمای ایران

منیژه حکمت فعالیت سینمایی را سال 1372 به عنوان دستیار کارگردان فیلم «دلاوران کوچه دلگشا» به کارگردانی حسن هدایت آغاز کرد. او کار خود را تا سال‌ها در سینما، در جایگاه منشی صحنه و دستیار کارگردان، برنامه‌ریز، مدیر تولید، جانشین تولید و طراح لباس ادامه داد تا بالاخره در اواخر دهه هفتاد اولین فیلمش یعنی «زندان زنان» را ساخت.

اولین فیلمی که با استفاده از پوستیژ برای بازیگران زن، حجاب را به عبارتی دور زد و چندسالی توقیف ماند تا در دهه هشتاد رنگ پرده را ببیند. او فیلمسازی را با یک اثر بحث‌برانگیز آغاز کرد. «زندان زنان» هم به‌خاطر موضوعش و هم به‌خاطر داستان توقیفش سر و صدای زیادی به‌پا کرد که در دیده‌شدنش هم بی‌تاثیر نبود. موضع فیلم چنین بود: در زندان زنان، رئیس جدید، قوانین تازه ای برای افراد خاطی در نظر می گیرد اما میترا یکی از زندانیان که به خاطر قتل ناپدری خود زندانی است تن به این قوانین نمی دهد...

هنوز که هنوز است نسخه ویدیویی فیلم توقیف است. فیلم به ماجراهای اجتماعی و سیاسی سه دهه از تاریخ در حوالی سال‌های انقلاب به‌واسطه زندانیان حاضر در زندان زنان می‌پردازد و دغدغه‌های حساسیت‌برانگیزی را مطرح می‌کند که خط قرمزها را جابه‌جا می‌کند. «زندان زنان» صحنه‌های تأثربرانگیز و قابل‌تأمل کم ندارد که تماشاگر را سر جایش میخکوب کند. مثلاً کاراکتری که ویولن می‌زند و از مجاهدانی است که به‌زودی اعدام می‌شود، یکی از خرده داستان‌های میخکوب کننده و به‌یادماندنی است.

بعد از این فیلم هم حکمت فعالیت خود را به عنوان تهیه کننده و مدیر تولید و برنامه‌ریز در سینما ادامه داد. هرچند کلا سه فیلم تا کنون بیشتر نساخته است که همین «زندان زنان» مهم‌ترینشان بود. دو فیلم دیگر« سه‌زن» و «جاده قدیم» که در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر به نمایش درآمد، هیچ‌کدام نتوانستند نظر مخاطبان را به‌خود جلب کنند.

 

نرگس آبیار

نرگس آبیار-کارگردانان زن سینمای ایران

نرگس آبیار فارغ التحصیل رشته ادبیات است. در پرونده کاری آبیار، نگارش 30 جلد کتاب و رمان به چشم می خورد که از جمله می توان به کوه روی شانه های درخت، چشم سوم، اختر و روزهای تلواسه، مجموعه داستان های حکمت کوچک، به کی میگن قهرمان، شکفتن در هامون و... اشاره کرد. نرگس آبیار از سال 1384 به فیلمسازی روی آورد و اولین فیلم بلند سینمایی خود را با نام «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» رد سال 1391 ساخت.

نرگس آبیار از معدود فیلمسازان زنی است که درباره موضوعاتی خشن مانند جنگ و پیوست‌هایش فیلم می‌سازد و دغدغه‌اش با عموم دغدغه‌های اجتماعی و خانوادگی و زنانه دیگر کارگردانان متفاوت است. هرچند فیلم‌های او اجتماعی و سیاسی هستند اما جنس نگاهش به معضلات نه از منظر عاطفی و رومانتیک و مدیحه سرایانه، که صورتی منطقی و عقلانی دارد و فیلم‌هایش هرچند از ظرافت‌های زنانه در ساخت و طراحی بهره می‌برند، اما روحیه زنانه و لطیفی ندارند و تند و تیز هستند.

حتی «شیار 143» که درباره مادری است در انتظار فرزند مفقود‌الاثرش، هم با آن‌که بسیار احساسی و غمگین به‌نظر می‌رسد اما طوری ساخته نشده که تماشاگر برای شخصیت قهرمان دلسوزی کند و ترحمش به‌جوش بیاید و این بارزترین ویژگی فیلمسازی نرگس آبیار است که فیلم به فیلم کامل‌تر و پخته‌تر می‌شود.

در «نفس»‌ صورتی شیطانی و خباثت‌آمیز به‌خود می‌گیرد (ظرافت‌های زنانه در ساخت کماکان هویداست) و در جاه‌طلبانه‌ترین و مهم‌ترین و احتمالا پرطرفدارترین فیلم او یعنی فیلم آخرش «شبی که ماه کامل شد»‌ که بیشترین جوایز را هم از جشنواره فیلم فجر از آن خود کرد، به اوج خود می‌رسد: در اینجا با جهان خشن و سبع و مردانه ترور و گروهک‌های تروریستی و افراطی سروکار داریم، با تعقیب و گریز و تیراندازی در بیابان‌های خشک و نمایش جنگ، که آبیار را در مردانه‌ترین موقعیت فیلمسازی خود قرار می‌دهد اما از سوی دیگر عاشقانه‌ای که در دل این فضای خشن و سمی جان می‌گیرد و رشد می‌کند سویه‌ای عاطفی و عاشقانه به فیلم می‌بخشد که تنها از یک ذهن زنانه برمی‌آید و بلند می‌شود.

 

آیدا پناهنده

آیدا پناهنده-کارگردانان زن سینمای ایران

آیدا پناهنده جوان‌ترین کارگردانی است که نامش در این لیست به‌چشم می‌خورد. کارگردانی از نسل جدید زنان فیلمساز که با ساخت دو فیلم «ناهید» و «اسرافیل» اهالی سینما را بسیار به خود امیدوار کرده است. فیلمساز با استعدادی که در دو تجربه خود نشان داده هم سینما و روایت را به‌خوبی می‌شناسد و هم حرفی برای گفتن دارد.

هر دو فیلم او گرم و صمیمی هستند و در عین حال جهانی زنانه و موقر را در خود می‌سازند. فیلم‌های او هرچند روحیه‌ای بسیار زنانه دارند و مملو از لطافت‌ها و پیچیدگی‌های درونی هستند که از ذهنی زنانه برمی‌آید اما به‌هیچ یک سو‌نگرانه و کورسویانه نمی‌خواهند فمنیستی باشند و داعیه حقوق همه زنان را بر سینه بزنند و ادعاهای الکی کنند.

پناهنده به جهان فیلم و قهرمانش پایبند می‌ماند و شناخت و دریافتش از سینما باعث می‌شود به‌دنبال بیان حرف‌های گل درشت و زن‌آزادخواهانه در فیلم‌هایش نرود تا به شکلی عملی، شخصیت‌هایی آزاده خلق کند. «اسرافیل»‌ فیلم دوم پناهنده، یک قهرمان ویژه دارد که با بازی هدیه تهرانی بسیار به‌یادماندنی شده است؛ ماهی زنی میانسال که در جوانی داستان‌های عاشقانه پر پیچ و خمی داشته و حالا بعد از مرگ پسرش و بعد از سال‌ها معشوقه قدیمی را دوباره می‌بیند و داستان دوباره آغاز می‌شود. بلوغ و پختگی پناهنده در پرداخت عواطف قهرمانش یکی از زنانه‌ترین پایان‌های سینمای ایران را رقم می‌زند. پایانی که در عین این‌که غرق در زنانگی و عاطفه است نه سطحی می‌شود و نه لوس و ترحم برانگیز.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو