مجله اینترنتی کولاک ، ترجمه: پرویز فغفوری
بازیگران: برایان کاکس (لوگان روی)، هیام عباس (مارشا روی، سومین همسر لوگان روی)، کیران کالکین (رومن روی)، سارا اسنوک (شیبان روی)، جرمی استرانگ (کندال روی)، آلن راک (کانر روی)، متیو مکفیدن (تام وامبزگنز). شبکه تولیدکننده: HBO.
داستان سریال جانشینی Succesion چیست؟
خانواده لوگان اداره یک غول رسانهای را در اختیار دارد. گستردگی فعالیت این شرکت در چاپ نشریات و تهیه برنامههای رادیوتلویزیونی در زمینههای سرگرمی، اخبار، سیاست و اقتصاد همان قدر که برای رقبایش ترسناک است، این خانواده را با گرفتاریهای بزرگ مالی هم مواجه کرده است.
لوگان روی، پدر این خانواده که مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره این شرکت نیز هست، در یک روز سرد زمستانی که قرار است تغییرات مهمی در این شرکت به وجود بیاورد، پس از اخراج یکی از معتمدانش در راه برگشت و درون هلیکوپتر شرکت سکته مغزی میکند و سه پسر و تنها دخترش که تا آن روز کاری به کار شرکت پدر نداشتند، با وضع جدید و غریبی روبهرو میشوند.
کانر، بزرگترین پسر لوگان که ظاهراً کاری به بقیه ندارد وخودش را درگیر هوای پاک و پاکسازی محیط زیست و البته لذت بردن از مواهب زندگی با دلبرکان خوش رنگ و لعاب کرده، به آرامی نقاب از چهره برمیدارد و با گفتن «من که کاری به این کارها ندارم» شروع به سمپاشی در روابط و گربهرقصانی درغیاب پدر میکند.
سریال جانشینیکندال، دومین پسر لوگان که درگیر متارکه با همسر و ترک اعتیاد است، پسر محبوب پدرش است اما استاد گند زدن به تمام فرصتهایی است که هر کسی با اندکی شعور میتواند بهترین نتیجه را از آنها بگیرد. با بیماری پدر، شوکه میشود و گیج میماند و با سابقهای که از اعتماد پدر به خود دارد، فرض میکند الان همهکاره شده اما خبر ندارد شرکت خانوادگیشان زیر چه آواری از بدهی دفن شده است. پدرش هم که سکته مغزی کرده و نمیتوان چیزی از زیر زبانش کشید که بالاخره این همه پول کجا رفته، قرار است به چه زخمی زده شود و اصلا از کجا باید این بدهی را پرداخت کرد؟ او از آنجا که روی دور نحس زندگی افتاده، به سراغ رقبای پدرش برای فروش شرکت میرود که نتیجه خوبی ندارد. سپس برای سبکتر کردن بار بدهی شرکت دست به سمت سرمایهگذارانی دراز میکند که هرکدام به این شرکت به عنوان یک تکه گوشت بدون دنبه، آماده برای کباب شدن نگاه میکنند. نتیجه کار هم که نیازی به توضیح ندارد.
رومن، سومین پسر لوگان است که هنوز تکلیفش با خودش و زندگیاش مشخص نیست و نه در زندگی شخصی هدف مشخصی دارد، نه در کار به ثبات رسیده است. او ضمن احترامی که برای خواهرش (شیبان) قائل است، ترس عجیبی هم از او دارد و در بیشتر مواقع برای تصمیمگیری به او نگاه میکند. روی او غیر از موذیگیری حساب دیگری نکنید.
سریال جانشینیشیبان، تنها دختر لوگان که بسیار محکمتر از برادرانش است، شخصیت کاری خود را در خارج از شرکت پدرش شکل داده و نیازی به پول پدر یا کار کردن در شرکت پدرش ندارد. ایراد او اینجاست که تام، یک آدم رسماً آویزان و بیشخصیت را به عنوان نامزد انتخاب کرده است. از همانها که میچسبند به دختری از خانوادهای پولدار و دارای شخصیتی شکل گرفته و منسجم. نگاه تام دائم به حرکات همسرش است تا ببیند کاری برای او دست و پا میکند یا خیر. کل هنرش هم این است که از بام تا شام دست به دعا برای مرگ لوگان روی باشد، برای بدتر شدن روابط بین سه پسر لوگان ناخن به هم بزند، آرزو کند قطره آبی از دست یکی از مقامات این شرکت بچکد تا برای او نانی درست شود و نهایتاً یکی بیدستوپاتر از خودش پیدا کند و برای او رئیسبازی درآورد. نگاه کنید به بلاهایی که تام بر سر گرگ هیرش (با بازی نیکلاس براون) میآورد. پیشبینی میکنم گرگ بعدها بدجور تقاص این خفتها را از تام بگیرد. زندگی است دیگر. از هر دست بدهی از همان دست پس میگیری.
اما دولت در سایه، پنهان و ایفاکننده نقش اصلی در این بلبشو، مارشا روی، سومین همسر لوگان روی است که اصالتاً عرب است، ملیتی فرانسوی دارد و انگلیسی را سلیس اما با لهجه فرانسوی صحبت میکند. عضو موظف هیئت مدیره همان شرکت رسانهای است که لوگان روی رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل آن است و در قسمتهای میانی سریال مشخص میشود قدرتش در شرکت حتی بیش از فرزندان لوگان است، زیرا لوگان حق رای خودش را هم به او داده است. مارشا زیرک، سیاس، مدیری قاطع و در عین حال مهربان هم هست. میداند ابتدا زنده ماندن و سپس برگشتن لوگان به حال طبیعیاش برای او بهتر از مردنش است. ضمن اینکه تمام سعی خود را میکند جلوی از هم پاشیدن خانواده را بگیرد. حضورمارشا موهبتی است برای روز مبادای این دیوانهخانه.
سریال جانشینیاز زمان وقوع سکته مغزی لوگان تا برگشتنش به حال تقریبا طبیعی شاهد کارهای عجیبی از او هستیم. کارهایی که ابداً از یک انسان طبیعی نمیتوان انتظار داشت اما در حالی که او دوره بیماریاش را طی میکند شاهد دستهبندیهای هر روزه و تفرقه بین فرزندانش هستیم. اینجاست که حرکت جدیدی بین فرزندان او شروع میشود؛ آدمفروشی به قیمت تعاونی!
رومن که نوچه و کتکخور خواهرش است و کلا هرچه شیبان بگوید، اطاعت میکند. کانر مارمولکی است خزیده در سوراخ خودش و چشمانتظار فروش شرکت و رسیدن سهمالارثش تا باز هم از لذایذ دنیوی بهرهمند شود. شیبان در ذهن خودش برای مدیرعاملی شرکت نقشهها کشیده اما اصلا به زبان نمیآورد زیرا کار و بار خودش را دارد و سیاستمدارتر از آن است که دست خود را به این راحتیها رو کند. اما کندال… او از آن مهربانهای بیشعور و کارخرابکنی است که عدمش به ز وجود، اما حکم در مسجد را دارد که نه میتوان آن را از جا کند و نه میتوان آن را سوزاند. دلش برای پدرش میسوزد ضمن این که از او متنفر هم هست. میداند بدون پدر نمیتواند زیر بار این بدهی عظیم کمر راست کند و با وجود پدرش هم همیشه باید تحقیرهای او را تحمل کند. به همین دلیل تصمیم به وارد کردن رقبای پدر تحت عنوان سرمایهگذار به شرکت خانوادگیشان میگیرد اما از همین جا سلسله گندکاریهایش شروع میشود. متارکه با همسر و برگشتن به سمت مواد مخدر را هم به لیست بدبختیهای کندال اضافه کنید تا بفهمید او چرا نمیتواند حتی یک قدم منطقی بردارد. کندال حتی در مراسم عروسی خواهرش هم نتوانست جلوی خرابکاریهایش را بگیرد و با نشئگی بدموقعش در مرگ یکی از خدمتکاران مراسم شریک جرم شد. همه در حال بدتر کردن اوضاع هستند تا به آرامی حال لوگان بهتر میشود و ورود مدبرانه و قاطع مارشا به معرکه، قضیه را جذابتر و سریال را دیدنیتر میکند.
کار به جایی رسید که برای خلع ید و اخراج لوگان از شرکت، تمام اعضای هیئت مدیره جمع شدند و البته طبق معمول کندال دیر به جلسه رسید. وقتی کار به جایی رسید که رأی رومن ِ بیدل و جرئت حکم مرگ و زندگی برای لوگان داشت، جمله بسیار جالبی خطاب به کوچکترین پسرش گفت. رومن دست خود را برای اعلام رای منفی به حضور لوگان در هیئت مدیره بالا آورد اما پدرش گفت: «بهتره برای بو کردن زیربغلت این کار رو بکنی وگرنه اگه وجودش رو داری رای منفی بده!» نیازی به این هست که بدانید رومن رای مثبت داد یا نه؟
نقدها
سایت Theatantic.com با شروع فصل دوم این سریال نوشته: بهتر از همیشه. لذت ببرید از تماشای یک کمدی سیاه درمورد فرزندان افتضاح و مایه خجالت یک پدرسالار ۸۰ ساله که صاحب غولی رسانهای و شرکتی تاثیرگذار روی سیاستمداران و تجار است اما وای از وضعیت خانوادگیاش!
سایت نیویورکر نوشته: باتوجه به فاصلهای که اعضای این خانواده از یکدیگر دارند، تمام شخصیتهای این سریال در نشان دادن همزمان خودخواهی، ازخودبیزاری و همینطور تنفر از یکدیگر محشرند.
گاردین ۵ ستاره به این سریال داده و نوشته: همانقدر که کمدی است، نفرت خواهر و برادر از یکدیگر را به صورت عریان و وحشتناک نشان میدهد. حتما این سریال را ببینید. با دیدنش مو بر تن آدم سیخ میشود.
سایت vulture نوشته: یک کمدی تلخ در مورد یک خانواده ثروتمند نیویورکی که برای کنترل یک امپراتوری رسانهای میجنگند. یکی از بهترین سریالهایی که HBO طی سالهای اخیر ساخته و پخش کرده است.
هالیوودریپورتر هم نوشته: فقط HBO میتوانست با ساخت این سریال پوسیدگی روابط، حتی روابط خانوادگی را در دنیای به ظاهر قشنگ سرمایهداری تا این اندازه تلخ، همینقدر کمدی و چنین زیبا به تصویر بکشد.
انتهای مطلب
- فردای پخش اولین قسمت از فصل اول این سریال، مدیران ارشد شبکه HBO اعلام کردند تولید فصل دومش را شروع خواهد شد. آنها حتی منتظر اعلام تعداد تماشاگران هم نماندند.
- از برایان کاکس بعد از ایفای نقش منفی در دومین قسمت از سری «جیسون بورن» بازی جالبی ندیده بودیم تا پارسال که تکههایی از چرچیل را برای بینندگان سینما زنده کرد. اینجا اما یک برایان کاکس عالی را شاهدیم؛ تلخ، فحاش، رک، منطقی، حسابگر و کاملا به فکر جمع و جور کردن خانواده از هم گسیختهاش. حتی با لاپوشانی همدستی کندال در مرگ یکی از کارکنان مراسم عروسی دخترش.
- برایان کاکس ۷۳ ساله است و آلن راک که نقش کانر، پسر بزرگ او را بازی میکند ۶۳ ساله. اگر قرار بر بچهدار شدن طبیعی برایان کاکس باشد، کجای دنیا یک پدر ۷۳ ساله، پسری ۶۳ ساله دارد؟ گرچه سعی کردهاند برایان کاکس را در این سریال پیرمردی ۸۰ ساله نشان دهند اما حواس مسئولان HBO کجا بود؟
- یکی از قشنگترین نقشآفرینیهای جرمی استرانگ در The Big Short محصول ۲۰۱۵ بود که نقش یک حسابدار بدبین اما منطقی را بازی میکرد. در آن فیلم بین براد پیت، استیو کارل، کریستین بیل، ماریسا تومی و رایان گاسلینگ احاطه شده بود اما توانست گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. از ۲۰۱۵ تا این سریال چیز جالبی از او ندیده بودم که اینجا جبران مافات کرده است.
- سارا اسنوک پس از فیلم تقدیر (predestination) که سال ۲۰۱۴ با ایتن هاوک بازی کرد کلا محو شد. در این سریال او یک دختر بدسلیقه در انتخاب نامزد، اهل رجوع به روابط قبلی، بسیار فحاش، اما خونسرد مثل یک قاتل حرفهای و کاملا حسابگر است. همین فرمان برو جلو لطفا.