روانکاوی پسامدرن «سحر تبر»: اکسپرسیونیسم نمایشی شاخ اینستاگرام
پخش تلویزیونی اعترافات سحر تبر
سحر تبر یا «فاطمه خ» به دستور ارشاد تهران بازداشت شد. مستند اعترافاتش یادآور اعترافات تلویزیونی مائده هژبری، دختر رقاص سال ۹۷ بود. سحر تبر یکی از شاخ های اینستاگرام ایرانیان بود که مثل «دختر رقاص»، «بهادر وحشی»، «ساشا سبحانی»، «تتلو» و برخی از چهره های مطرحی که بعدا مثل محسن افشانی یا زندانی شدند یا مثل بهروز حاجیلو به قتل رسیدند یا برای کسب لایک و فالو، آسمان و ریسمان بافتند، التماس دیده شدن داشت.
چهره هایی که بعضا در فهرست «گیلتی پلیژر» کاربران جامعه اطلاعاتی ایران در شبکه های اجتماعی قرار دارند، از هر روشی برای دیده شدن استفاده میکنند. بیزینس آنها بر دیده شدن بیشتر به هر سبک و روشی دلالت دارد. در واقع مدل تجاری شاخهای اینستاگرام، فرا مرزی و هر باوری را به چالش میکشد .
View بیشتر یعنی like و comment بیشتر و این یعنی follow بیشتر که فرصتی برای بیزینس های جنبی شماری از شاخ ها مثل راه اندازی سایت ها و کانال های قمار و شبکه های هرمی ارزی پدید میآورد. شاخ های اینستاگرام، ملتمسانه از ما میخواهند آن ها را ببینیم.
آن ها از خلاقیت های بصری استفاده میکنند تا با دکوپاژ و میزانسن های حرفهای و طوفان و قدرت هشتگ ها، شانس دیده شدن بیشتر در میان میلیون ها صفحه را از آن خود کنند. این واقعیتی در شبکه های اجتماعی است که شاهد ظهور نسلی با باورها و رفتارهای عجیب وغریب برای دیده شدن هستیم. اکنون این اکو سیستم دیجیتالی را باید تهدید جدی برای نقض حریم خصوصی انسان های عصر دهکده جهانی هم برشمرد.
چه مادری که ساعت به ساعت مثل غول های فشن بلاگری (کیارا فراگنی)، تصاویری از کودک دلبندش را در اینستاگرام می گذارد تا با بالا بردن صفحه، درآمد زایی کند، چه کاربرانی که بدون اطلاع دیگران، تصاویر آن ها را در شبکه ها به اشتراک میگذارند تا کانال ۱۰۰K خود را چند میلیون آب کنند!
سحر تبر، فردی که مدت ها یکی از شاخ های اینستاگرام ایرانیان بود و حرف و حدیث درباره اش زیاد بود، اخیرا در مستندی که در رسانه ملی پخش شد، جزییاتی از زندگی خود را افشا کرد. سحر تبر را باید محصول دوران گذار ایرانی ها دانست. جامعه ای سنتی و استبداد زده که ملغمه ای از سنت و مدرنیته را با خرده فرهنگ های مختلف تجربه میکند و در دوران گذار جهانی، پایش فقط روی پدال گاز است.
سحر تبر، آوانگاردی است که فرهنگ عامه، درست یا غلط، او را با وصله های ناجو بدرقه و میزبانی میکند. همین جامعه ای که از فرهنگ هزاران ساله می بالد اما فرهنگ رانندگی مردمانش، یادآور فرهنگ رانندگی بنگلادش و هندوستان است! وصله های ناجوری که به سحر تبر و همپالکی های او چسبیده می شود و آن ها را نمادهایی از غرب زدگی و انحراف اخلاقی میداند. منتقدانش، اما در پاسخ به این پرسش که آیا این موجودات، محصولات داخلی هستند یا از کره ماه به این کشور امدند، سکوت اختیار میکند!
جریان نامتغیر، هر چیزی را مورد هجوم قرار میدهد و قدرت هضم و فهم اکو سیستم دوران گذار را ندارد. دختران و پسرانی که برای دیده شدن، هر کاری میکنند، داغ نان یا اعتماد به نفس یا دیده شدن دارند که هر سه مورد، پدیده و چالشی جهانی بوده و مختص ایران نیست.
سحر تبر برای ابراز وجود و دیده شدن، خلاقیت را در پیش گرفته است و با عمل های زیبایی، چهره خود را مثل برخی از دختران ایرانی، متحول میکند. به سبک خاصی از نمایش روی میاورد که کمتر در مرام و روش و منش شاخ های اینستاگرام ایرانیان دیده می شود.
سحر تبر گر چه رفتاری مغایر با باورهای ما دارد، اما هوشمندی مثال زدنی او، قابل تحسین است. روش سحر تبر در ابراز وجود و التماس برای دیده شدن، به برهنه گرایی ساشا سبحانی و یا میکس خوری بهادر وحشی یا لات بازی بهروز حاجیلی و فحاشی گرایی عمو تتلو! مرتبط نیست. او فقط سعی می کند تا متفاوت باشد.
تفاوتی که برگ برنده او می شود و خیلی ها را به صفحه اش می کشاند. هوشمندی سحر تبر در این کار، نوعی اکسپرسیونیسم نمایشی را روی صفحه اینستاگرامش خلق می کند که متعلق به عصر سنت و حتی مدرنیته ما نیست و به عصر پسا مدرن تعلق دارد. اجراها و حرکات او، حرفه ای است. احتمالا مشاور و استایلیست دارد که در نگاه هیجان گرا و ذهن فریبکار ما، مورد غفلت قرار گرفته است.
ما در قلب خاورمیانه زندگی میکنیم. جایی که مردمانش در نبرد دوگانه سنت و مدرنیته، غرق شدند و هم میخواهند از قطار فرهنگ هزاران ساله خود فاصله نگیرند و هم لباس های پاره بر تن کنند و سلفی های طوفانی با برندهای آرایشی و پوشاکی غربی را در اکو سیستم های دیجیتالی منتشر کنند. ما تا رسیدن به مرزهای پسا مدرن، فاصله زیادی پیش رو داریم و شاید به همین خاطر است که نه سینمای فرهادی را درک میکنیم و نه نمایش های سمبولیک و پیچیده دخترک باهوش نوآوری که التماس دیده شدن دارد را میفهمیم!
در این جامعه سنت زده که چشمش را روی واقعیت های پسا مدرن میبندد و تضادها را با برچسب های ضد فرهنگی بدرقه میکند، از درک اصول مدرنیته غافل می شود و شاهد تحلیل های آبکی و آسمان ریسمان هایی از افراد به اصلاح کارشناس در باب سبک زندگی دیجیتالی و عصر دهکده جهانی میشویم که هنوز در قرن بیستم «وول» میخورند.
اگر سحر تبر یک کاراکتر در فلان فیلم و سریال سینمایی یا شبکه خانگی داخلی بود و به اجرای مستمر همان نقش در اینستاگرامش ادامه میداد، آیا باز مصداق رفتار انحرافی تلقی میشد؟ آیا تهدید سحر تبرها بیشتر است یا مفسدان اقتصادی که بزرگ ترین افتضاح تاریخ بانکداری ایران را در بانک سرمایه با اختلاس هزاران میلیاردی رقم زدند؟
به نظر می رسد، روانکاوی سحر تبرها و بررسی بیزینس مدل های آن ها، بایستی در دستور کار دانشجویان و محققان فناوری اطلاعات، کارآفرینی، روانشناسی و جامعه شناسی قرار بگیرد تا با تغییر پروتکل ها و معیارهای سنجش و ارزشیابی رخدادهای پیرامون، برای پدیده های عصر پست مدرن، استدلال های منصفانه ای ارائه کنیم.
حتما بخوانید: جدیدترین آمار شرکت کنندگان و برندگان قرعه کشی GREEN CARD آمریکا