بی‌خانمانی در سوز سرما

109

1398/8/18

17:12


بی‌خانمانی در سوز سرما

سلامت نیوز: باز هم زمین در گوشه‌ای از کشورمان لرزید، ترس و وحشت را به جان ساکنان آنجا انداخت و جان چند نفر را گرفت. این بار قرعه به نام استان آذربایجان‌شرقی درآمد؛ آن هم در آستانه فصل سرما. در جریان زلزله 5.9ریشتری بامداد جمعه، 6نفر جان خود را از دست دادند، دست‌کم 584نفر مصدوم شدند و صدها نفر از هموطنان‌مان با آغاز سوز سرما، بی‌خانمانی را تجربه می‌کنند.


به گزارش سلامت نیوز، همشهری نوشت: این زمین‌لرزه ساعت 2:17 بامداد دیروز در عمق 8کیلومتری زمین در منطقه ترک واقع در استان آذربایجان شرقی اتفاق افتاد. شدت زمین لرزه به حدی بود که در چند استان مجاور شامل: آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و گیلان احساس شد و موجی از ترس و وحشت در میان ساکنان این مناطق ایجاد کرد؛ با این حال شواهد نشان می‌داد زلزله به شهرهای میانه، سراب، ترک، ترکمنچای، بستان‌آباد و هشترود خسارت وارد کرده است. در این شرایط بود که گروه‌های امداد و نجات راهی محل حادثه شدند.


با اینکه در دقایق اولیه اعلام شد که این حادثه هیچ قربانی‌ای نداشته و فقط 3نفر مصدوم شدند اما با ادامه ارزیابی‌ها معلوم شد که خسارات و تلفات حادثه بیش از پیش‌بینی‌های اولیه است. مردم مناطق زلزله‌زده با وجود سرمای هوا از بیم پس‌لرزه‌های احتمالی به کوچه و خیابان‌ها ریخته بودند و آرامش شبانه در این شهرها جای خود را به ترس و هیاهو داده بود. هموطنان زیادی از سراسر کشور در تماس با این مناطق قصد داشتند جویای احوال عزیزان‌شان شوند و حجم بالای تماس‌ها با مناطق زلزله‌زده موجب اختلال در شبکه مخابرات منطقه شده بود. خبرهای رسیده از مناطق روستایی از تخریب تعدادی از خانه‌ها و ترک خوردن دیوارها حکایت داشت؛ با وجود این هنوز آمار دقیقی از میزان خسارات و تلفات اعلام نشده بود.


ساعتی از زلزله می‌گذشت که پس‌لرزه‌ها آغاز شدند تا زلزله‌زدگانی که هنوز خانه‌هایشان پابرجا بود برای بیرون ماندن از خانه مصمم شوند. با اینکه پس‌لرزه‌ها قدرتی به‌مراتب کمتر از زلزله اولیه داشتند اما باز هم رعب و وحشت عجیبی به دل زلزله‌زدگان انداخته بود. بزرگ‌ترین پس لرزه‌ها 4.3ریشتر قدرت داشت که در ساعت3:02در منطقه ترکمنچای سراب رخ داد.ترس از پس لرزه ها و سرما موجب شده بود که ساکنان مناطق زلزله زده شرایط سختی را تحمل کنند.
هرچه از زلزله می‌گذشت ابعاد تازه‌تری از خسارات و تلفات ناشی از آن مشخص می‌شد. در برخی مناطق ریزش کوه موحب مسدود شدن جاده‌ها شده بود. همچنین شکستگی لوله گاز در بعضی مناطق موجب آتش‌سوزی شده بود. با روشن شدن هوا گروه‌های امدادی شامل اورژانس، هلال احمر و مدیریت بحران به ارزیابی دقیق‌تری از آنچه اتفاق افتاده دست یافتند و براساس اعلام اورژانس در این حادثه 6نفر جان خود را از دست داده و 584نفر مصدوم شده‌اند.

آمار قربانیان و مصدومان
براساس آمار منتشر شده از سوی سازمان اورژانس کشور، خسارت‌های وارده در میانه و روستاهای اطراف آن بیش از سایر مناطق است. به طوری که همه 6قربانی این زلزله ساکنان روستای ورنکش از توابع میانه بودند. از سوی دیگر در این منطقه دست‌کم 233نفر مصدوم شده‌اند که بیشتر آنها هنگام فرار از زلزله و به‌دلیل ترس دچار حادثه شده‌اند. در سراب نیز 261نفر دچار مصدومیت شده‌اند و در هشترود، مشگین‌شهر، اردبیل و تالش نیز به‌ترتیب 30، 34، 23و 2نفر مصدوم شده‌اند.

کدام گسل باعث زلزله شد؟
همزمان با عملیات امدادرسانی به زلزله‌زدگان، بررسی‌ها برای روشن شدن علت وقوع زلزله و شناسایی گسلی که موجب این زمین لرزه شده آغاز شد. بنا بر گفته کارشناسان، این منطقه 4 گسل مهم و بزرگ را شامل می‌شود که در بخش شمال آن گسل ارس، در شرق گسل آستارا- اردبیل، در جنوب و غرب گسل تبریز و در جنوب و جنوب شرق گسل فیروزآباد یا گسل میانه- اردبیل وجود دارد. زلزله‌شناسان می‌گویند: این گسل‌های فعال، جوان و زلزله‌زا هستند و شاخه‌های فرعی دارند.
علی بیت‌اللهی، مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی درباره گسلی که موجب وقوع زمین لرزه بامداد جمعه شد به ایسنا می‌گوید: « براساس بررسی‌ها احتمالا گسل بناروان که میان 2گسل فعال تبریز و برقوش قرار دارد، مسبب زلزله میانه باشد. کانون این زلزله در جنوب شهر سراب و شمال شهر میانه استان آذربایجان شرقی است و سراب، ترک و ترکمنچای نزدیک‌ترین شهرها به مرکز این زلزله به شمار می‌روند؛ به‌گونه‌ای که در ۱۸‌تا‌۲۵‌کیلومتری کانون این زلزله قرار دارند و ۱۲۰‌روستا نیز در اطراف این زلزله مستقر هستند.»
مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات مسکن، راه و شهرسازی زلزله بامداد جمعه استان آذربایجان شرقی را جزو زمین‌لرزه‌های بزرگ توصیف می‌کند و می‌گوید:« با توجه به شرایط آب و هوایی این منطقه، در زمان زلزله دمای هوا 5 درجه سانتیگراد و نزدیک به دمای یخبندان بوده است و از این‌رو مشکلاتی برای مردم ایجاد شده است.
این زمین لرزه با پس‌لرزه‌های متعدد بالای ۴ همراه بوده که این پس‌لرزه‌ها در روزهای آینده نیز ادامه خواهد داشت و توصیه می‌شود مردم منطقه از تردد در اطراف ساختمان‌های آسیب دیده به‌ویژه در اطراف ساختمان‌های خشت و گلی تا رسیدن منطقه به آرامش خودداری کنند. وقوع زمین‌لرزه‌های متعدد در مناطقی چون جزیره ابوموسی و رویدر استان هرمزگان و دیگر زلزله‌ها در غرب و جنوب غرب کشور در هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که کل گستره سرزمینی ایران در تنش مؤثری قرار گرفته است و این رخدادهای طبیعی ناشی از تنش‌های عمومی کشور است.»

بامداد لرزان ورنکش

حدود ساعت 4صبح، با صدای زنگ تلفن از خواب می‌پرم. پشت‌خط پدرم است که با صدایی درهم و گرفته از زلزله‌ای می‌گوید که خبرش مثل آوار روی سرم خراب می‌شود. « زلزله خیلی شدید بود. من و مادرت طوری نشده‌ایم اما خانه‌مان آوار شده». این را که می‌گوید کمی آرام می‌شوم اما هنوز بدنم می‌لرزد. خبرها را چک می‌کنم. خبری که در شبکه خبر زیرنویس می‌شود، از زمین‌لرزه 5.9 ریشتری آذربایجان شرقی حکایت دارد. با برادرم تماس می‌گیرم و چند دقیقه بعد از تهران به سمت روستای ورنکش در شهرستان میانه راه می‌افتیم. در بین راه مدام اخبار مربوط به زلزله را پیگیری می‌کنم. آخرین خبر اینکه مسیر میانه به بستان آباد، یعنی مسیری که باید برای رسیدن به ورنکش طی کنیم، به‌خاطر ریزش کوه مسدود شده است اما کم کم خبرهای باز شدن مسیر منتشر می‌شوند و خیالمان کمی راحت می‌شود.

ورود ممنوع
حدود ساعت 12ظهر، از مسیر میانه به سمت بستان‌آباد در حرکتیم و خوشبختانه مسیر با کنار رفتن تخته سنگ‌ها کاملا باز شده و کمی بعد به ورودی روستای ورنکش می‌رسیم. کنار جاده پر است از ماشین‌های پلیس و ماشین‌های شخصی و مأموران، مسیر ورودی روستا را مسدود کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند که خودروهای سواری وارد شوند. می‌گویند که ورود خودروهای شخصی باعث می‌شود که خودروهای امدادی نتوانند وارد روستا شوند و به راحتی فعالیت کنند و برای همین از ما می‌خواهند که ماشین را خارج از روستا پارک کنیم و پیاده وارد شویم. اما وارد شدن به داخل روستا به همین راحتی نیست. مأموران برای اینکه مطمئن شوند فقط اهالی روستا و بستگان شان وارد روستا می‌شوند، شروع به پرس و جو می‌کنند و کارت شناسایی می‌خواهند و وقتی مطمئن می‌شوند که پدر و مادرم در ورنکش زندگی می‌کنند، اجازه ورود می‌دهند. می‌گویند که این کار را برای حفظ امنیت روستا و جلوگیری از افراد سودجو انجام می‌دهند. کاری که در همان بدو ورود دلگرممان می‌کند و از همه مهم‌تر اینکه مانع از ورود افراد متفرقه و امدادرسانی به آسیب‌دیدگان می‌شود.

چشم انتظار کمک
روستای ورنکش در سینه‌کش کوهی قرار دارد که پشت آن، شهرستان سراب است. این روستا یک خیابان اصلی دارد که از ورودی روستا شروع می‌شود و انتهایش یک میدانگاهی است که درست مقابل مسجد صاحب‌الزمان (عج) قرار دارد. خانه‌هایی که اطراف و نزدیک خیابان اصلی ساخته شده‌اند، اکثرا بازسازی شده‌‌اند و به همین دلیل در زلزله آسیب ندیده‌اند. اما خانه‌هایی که در کوچه‌های فرعی و تنگ خیابان قرار دارند و بازسازی نشده‌اند، بیشترین خسارت را دیده‌اند. وارد خیابان اصلی که می‌شویم، مردمی که جابه‌جا کنار خیابان جمع شده‌اند و ماشین‌‌‌های امدادی مثل لودر و بیل‌های مکانیکی که کنار خیابان پارک شده‌اند تا درصورت نیاز به‌کار گرفته شوند، جلب توجه می‌کنند. آمبولانس‌های هلال‌احمر و اورژانس خیابان را پر کرده‌اند و امدادگران کنار خیابان در حال مداوای مجروحانی هستند که خودشان را به خیابان اصلی رسانده‌اند. زنان و مردانی که عزیزانشان را در زلزله از دست داده‌اند هم کنار خیابان جمع شده‌اند و صدای گریه و ناله زنانشان از گوشه و کنار به گوش می‌رسد و مسئولانی که گاه و بی‌گاه از خیابان اصلی عبور می‌کنند، برای همدردی و تسلیت گفتن، سراغشان می‌روند. انگار همه کسانی که در کوچه‌های تنگ روستا زندگی می‌کنند و در زلزله آسیب دیده‌اند، خودشان را به خیابان اصلی رسانده‌اند تا بتوانند راحت‌تر به تیم‌های امدادی و مسئولانی که از آنجا عبور می‌کنند دسترسی پیدا کنند. آنهایی که خانه‌هایشان آسیب دیده و اثاثیه خانه‌شان زیر آوار مانده، هم کنار خیابان اصلی جمع شده‌ و منتظرند تا به محض دیدن اکیپ‌های امدادی، آنها را به محل زندگی‌شان راهنمایی کنند. ظاهرا مسیر اصلی عبور تیم‌های امدادی همان خیابان اصلی است و کمتر کسی سراغ خانه‌هایی می‌رود که در کوچه‌های فرعی قرار دارد و آسیب بیشتری دیده است.

زیر آوار
وقتی به خانه پدر در یکی از همان کوچه‌های فرعی منتهی به خیابان اصلی می‌رسیم، حدود ساعت 12:45 است. دیوار مشرف به کوچه فرو‌ریخته و آوار، کوچه را بند آورده است. نگرانی در نگاه پدر و مادر موج می‌زند اما همین‌که در زلزله آسیب ندیده‌اند، خیالمان را راحت می‌کند. علاوه بر خانه ما، حدود 40خانه دیگر هم از 5تا 70یا 80درصد خسارت دیده‌اند که بیشترشان در کوچه‌های فرعی هستند. مهم‌ترین مشکلی که حالا روبه‌رویمان است، خارج کردن اثاثیه از زیر آوار است. حدود 70درصد خانه ویران شده و بخشی از سقف و دیوارها فرو ریخته است. کنار زدن آوار به راحتی ممکن نیست و نیروهای امدادی هم به این کوچه نیامده‌اند. برای آوردن کمک باید خودمان را به خیابان اصلی برسانیم. حالا می‌فهمم که دلیل تجمع مردم در خیابان اصلی چیست و چرا همه آنها برای پیدا کردن کمک، خودشان را به خیابان رسانده‌اند. کنار خیابان اصلی، چشمم به عده‌ای بسیجی می‌افتد که برای کمک به روستا آمده‌اند. سراغ فرمانده‌شان می‌روم و ماجرا را تعریف می‌کنم و برای خارج کردن اثاثیه خانه از زیر آوار کمک می‌خواهم. 8، 7 نفر از جوان‌های بسیجی با من همراه می‌شوند و خوشبختانه موفق می‌شویم با کنار زدن آوار، اثاثیه را از زیر آوار بیرون کشیده و به داخل کوچه منتقل کنیم.


حلقه گمشده
هر چند اثاثیه از زیر آوار بیرون کشیده شده‌اند اما حالا مشکل اصلی، عملیات تخلیه آوار و باز کردن راه کوچه با استفاده از بیل مکانیکی است. 14، 13 ساعت از زلزله گذشته اما به‌نظر می‌رسد تیم‌های امدادی هنوز هم در شوک زلزله هستند. هر چند حضور امدادگران به‌موقع بوده اما آنچه به وضوح در عملیات امدادرسانی مشاهده می‌شود، عدم‌مدیریت واحد و سرگردانی نسبی تیم‌های امدادی است. برخی از تیم‌‌ها سراغ آغل‌ها رفته‌اند تا با بیرون کشیدن لاشه‌ دام‌های تلف شده از زیر آوار و دفن اصولی آنها مانع از شیوع بیماری شوند. برخی از تیم‌ها در کوچه‌ای دیگر سرگرم بیرون کشیدن اثاثیه از زیر آوار هستند و از بین بیل‌مکانیکی‌هایی که وارد روستا شده، شاید یکی، دوتای آنها سرگرم عملیات انتقال آوار هستند و بقیه آنها کنار خیابان پارک شده‌اند. چرا که هنوز در برخی از خانه‌ها، اثاثیه مردم زیر آوار مانده و ابتدا باید آنها را خارج کرد تا بیل‌های مکانیکی وارد عمل شوند. شاید اگر از همان ابتدا عملیات امدادی به‌صورت یکپارچه و از یک نقطه آغاز می‌شد و جلو می‌رفت، حالا این مشکل وجود نداشت. به گونه‌ای که به محض اینکه تیمی، اثاثیه را از زیر آوار خارج می‌کرد، تیم انتقال آوار وارد عمل می‌شد و حالا همه بیل‌های مکانیکی مشغول کار بودند و دیگر لازم نبود منتظر بمانیم تا کوچه باز شود و بیل مکانیکی بتواند برای انتقال آوار وارد عمل شوند. حتی در توزیع غذا هم این مشکل به چشم می‌خورد. طوری که غذاها بیشتر در بین افرادی که در خیابان اصلی جمع شده بودند توزیع شده و به ما که داخل کوچه فرعی سرگرم آواربرداری بودیم، غذایی نرسید.

اسکان موقت
خوشبختانه از بین حدود 350خانه‌ای که در روستا وجود دارد، حدود 40خانه آسیب جدی دیده است. با این حال شدت تخریب به حدی بوده که همه قربانیان زلزله اهل روستای ورنکش هستند. زهرا نوه علی فرمان، اسرافیل محمد‌زاده و همسرش، همسر مرحوم حمدالله و ریحانه قربانی، نوه اسماعیل استا قربان که در همان ابتدا و زیر آوار جان باختند و اجسادشان تا پیش از غروب آفتاب تشییع و دفن شد. ظاهرا یک نفر دیگر هم در بیمارستان جان باخت تا آمار قربانیان به 6نفر برسد. هر چند خیلی از خانه‌ها سالم‌اند، اما ساکنان روستا جرأت ندارند شب را در خانه‌هایشان سر کنند. تیم‌های امدادی محل‌هایی را برای اسکان موقت ساکنان درنظر گرفته‌اند و چادرها هم توزیع شده است و حالا همه مردم روستا دعا می‌کنند که این، پایان مصیبت‌شان باشد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو