خواندن مقاله پیتر سینگر و امرسون بروکنیگ در مجله فارین پالیسی (اکتبر سال ۲۰۱۸) با عنوان «جنگ آینده لایک خواهد شد» در این زمینه مفید است.

این دو پژوهشگر آمریکایی می‌نویسند در جنگ ادراکی، جداسازی واقعیت از افسانه حتی برای دولت‌ها نیز دشوار است و برای مردم عادی غیرممکن است. آنها درست می‌گویند.

ما یک نمونه از این خطای ادراکی را هفته گذشته به چشم خود دیدیم. اوایل هفته و در روزهای آشوب، ویدئویی کوتاه از بالای یک پل در اتوبان امام علی(ع) منتشر شد که یک کامیون نخاله ساختمانی خود را وسط اتوبان خالی می‌کند. هر بیننده‌ای ابتدا تصور می‌کرد که راننده کامیون جزو آشوبگران بوده و عمداً دست به چنین کاری زده است اما چند روز بعد با شناسایی راننده این کامیون مشخص شد واقعیت ماجرا چیز دیگری بوده است. مهاجمان با چاقو و قمه به کامیون حمله کرده و او را وادار به توقف و خالی کردن بار خود می‌کنند و حتی کتک هم می‌زنند! و یا در مورد جالب توجه دیگری، یکی از اغتشاشگران در زرگان از توابع اهواز یک جنازه (آیا با اطمینان می‌توان گفت آن جنازه بوده است؟!) را کول کرده و مقابل یک پایگاه بسیج می‌اندازد و شروع به داد و فریاد کرده و اینطور وانمود می‌کند که این فرد توسط بسیجیان کشته شده است، تا مردم برای حمله به این پایگاه تهییج شوند. از این موارد در هفته گذشته کم نبوده و نیستند.

با در نظر گرفتن چنین نکاتی می‌توان راز سر و صدای این روزهای آمریکایی‌ها از محدودیت‌های اعمال شده بر اینترنت را متوجه شد. برای شما عجیب نیست آمریکایی‌ها که حتی اجازه دسترسی ایران به دارو و مواد غذایی وارداتی را هم نمی‌دهند، نگران دسترسی مردم به اینترنت هستند؟!

مارک دوبوویتز مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها که نقشی عمده و آشکار در پخت و پز طرح‌های ضدایرانی در آمریکا دارد به همراه دنیل شاپیرو سفیر اسبق آمریکا در سرزمین‌های ‌اشغالی در مقاله‌ای مشترک که در ایام آشوب‌های دی ماه سال ۹۶ در نشریه پولتیکو منتشر کردند، نوشته بودند؛ «دولت آمریکا باید اطمینان حاصل کند که شرکتهایی مانند تلگرام، توییتر و اینستاگرام با درخواست حکومت ایران مبنی بر مسدود کردن کانال‌های مورد استفاده معترضین برای سازماندهی و برقراری ارتباط، موافقت نکنند.»

اگر این شبکه‌های اجتماعی برای مردم عادی ابزاری برای ارتباط فردی و جمعی، به ‌اشتراک گذاشتن عکس صبحانه و ناهار و جشن تولد و برای عده‌ای هم ابزار کسب و کار هستند، برای آمریکایی‌ها ابزاری برای سازماندهی، آموزش و هدایت آشوب است.