در این میان عقل و انصاف و وطن‌پرستی ایجاب می‌کرد که از وزیر دفاع کنیم و حتی اگر در زمره منتقدان وزیر جوان باشیم خود را جلوی امریکا متحد نشان دهیم و...

اما متاسفم که بگویم بعضی از منتقدان دولت کار دیگری کردند و راه دیگری رفتند. یکی از بچه‌های حزب‌اللهی توییت کرده: «ای کاش دوباره بعضی از رسانه‌های کم‌فهم اصولگرا شانتاژ رسانه‌ای راه نیندازند که چه وزیر خوبی داریم ما که امریکا او را تحریم کرده، آقای جهرمی هر چه هم برای امریکا خوش‌خدمتی کنی آخر برای‌شان پشیزی اهمیت نداری.»

شاید بگویید این توییت یک توییت شخصی است و نباید رای یک نفر را تعمیم داد. سلمنا. اما وقتی قرارگاه سایبری عمار این توییت را بازنشر می‌کند آن وقت معنی آن هم چیز دیگری می‌شود. در واقع هر کسی که آن را بخواند متوجه شکاف عمیقی در وضعیت سیاسی کشور می‌شود که حتی دشمنی با امریکا هم نمی‌تواند پرش کند. بعضی توییت‌ها مشت نمونه خروارند و اگر هر روز اخبار را زیر و رو کنید متوجه این از خروار سنگین‌تر ضدیت با دولت می‌شوید.ضدیتی که جدی است و ما را از گسترش آن می‌ترساند.

عرض من این نیست که به بهانه توطئه‌های دشمن همه ساکت شوند و انتقادهای خود را فرو خورند و به دولت نگویند بالای چشمش ابروست، اما انتقاد کجا، کینه توزی کجا؟ حقیقت این است که جاهایی در داخل کشور تلاش شبانه‌روزی و سرسختانه و احتمالا قربه الی‌الله می‌کنند تا مردم را از انتخاب سه سال پیش پشیمان کنند و دولت را ناکارآمد نشان دهند. ضمن اینکه تکرار بیش از حد «ناکارآمدی دولت » در ذهن و ضمیر بعضی از مردم تبدیل به امر بدیهی شده، بعضی از طوایف سیاسی هم به‌طور قطع پذیرفته‌اند که بدگویی از روحانی از اوجب واجبات است.

این بدگویی را اتفاقا در قصه بنزین به شکل افسارگسیخته‌ای دیدیم که بعضی جاها و بعضی رسانه‌ها تنه به تنه حرکت‌های ضدانقلاب می‌زد.