سلامت نیوز: میگویند کوه بزرگ زباله تهران باید جابهجا شود، چون بدبوست و مسافران فرودگاه را آزار میدهد. مجتمع پردازش و بازیافت زباله آرادکوه از تأسیسات دفع و بازیافت پسماندهای شهر تهران در جنوب کهریزک، نیم قرن پیش از این محل دفن دورریختنیهای پایتخت شد. آن زمان دوسال طولکشید تا این نقطه دور از پایتخت بهعنوان سایت دفن زباله انتخاب شود و حالا توسعه تا بیخ گلویش رسیده است و روزانه ۹هزار تن زباله به آن منتقل میشود، اما از وقتی مسأله آزاردهندهبودن بوی این مرکز برای مسافران فرودگاه مطرح شده است، بعضی مسئولان شهری و اعضای شورای شهر میگویند محیطزیست باید زودتر درباره جابهجایی آرادکوه تصمیم بگیرد و هر روز یکی از آنها دراینباره اظهارنظر میکند.
به گزارش سلامت نیوز،شهروند در ادامه نوشت: آخرین مورد چهارشنبه هفته پیش بود؛ رئیس کمیته میراث و گردشگری شورای شهر تهران از کمکاری سازمان محیطزیست در جانمایی مناسب برای انتقال آرادکوه انتقاد کرد و گفت رئیسجمهوری هم درباره تسریع در جابهجایی آرادکوه دستور داده است. هرچند به گفته عضو دیگر این شورا دستور رئیسجمهوری فقط مربوط به رفع بوی آرادکوه بوده، نه انتقال آن. با این همه رئیس سازمان پسماند شهرداری تهران به «شهروند» میگوید تصمیم به جابهجایی این کوه مشکل، غیرکارشناسی است و جابهجاکردن، آلودگی را رفع نمیکند، بلکه فقط سبب جابهجایی مشکل میشود. او راهحل دیگری به جای این کار طرح کرده، کاهش آلودگی پسماند یعنی حل مشکل در خود آرادکوه.
از طرف دیگر حسن خلیلآبادی، عضو شورای شهر پنجم همین چند روز پیش گفته آرادکوه برای بیش از ۳۰۰هزار نفر تبدیل به بحران شده است: «متاسفانه وجود آرادکوه در مسیر رفتوآمد مسافران فرودگاه به بحرانی زیستمحیطی بدل شده و از این بدتر مشکلات عدیدهای را برای بیش از ۳۰۰هزار نفر که در اطراف این مرکز در شهرهای کهریزک، باقرشهر و حسنآباد زندگی میکنند، ایجاد کرده است. برای رفع بحران زیستمحیطی آرادکوه باید تصمیم عاجلی صورت بگیرد. رفع این مشکل به شهرداری و فرودگاه ربطی ندارد، زیرا ستادی زیر نظر محیطزیست تشکیلشده که تصمیمات درخصوص جابهجایی این مرکز را برعهده دارد. مسئولیت این موضوع با سازمان محیطزیست بوده و پس از جانمایی شهرداری همکاری لازم را انجام خواهد داد.» به گفته او جای جدید برای انتقال آرادکوه طبق قانون ملی پسماند باید از سوی سازمان محیطزیست و وزارت کشور تعیین شود تا محل تخلیه زبالههای پایتخت تغییر کند. با وجود انتقادات خلیلآبادی اما از نگاه زهرا صدراعظم نوری، رئیس کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شورای اسلامی شهر تهران، متهمکردن آرادکوه بهعنوان عامل بوی متصاعدشده در منطقه فرودگاه امام خمینی اشتباه است، چون حدود ۲۰ فاکتور (از جمله دامداریها، کارخانجات لبنی و سایر صنایع آلاینده) بهعنوان منابع انتشار بوی نامطبوع شناسایی شده و آرادکوه در رتبه ۱۱ یا ۱۲ قرار داشته است. چهار ماه پیش هم کیومرث کلانتری، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان تهران با اشاره به تولید روزانه ٤٠٠ مترمکعب شیرابه زبالهها در مرکز دفن زباله آرادکوه از آغاز طرح جامع مدیریت پسماندهای شهر تهران و مطالعات مکانیابی برای انتقال پسماندها به محل جدید از سوی شهرداری تهران خبر داده بود.
اما صدرالدین علیپور، مدیرعامل سازمان پسماند شهرداری تهران محکم ایستاده و میگوید: «قرار نیست آرادکوه جابهجا شود، چون طرح این موضوع از ابتدا غیرکارشناسی بوده است.» او که دانشآموخته محیطزیست و از مرداد به این سازمان آمده است، در گفتوگو با «شهروند» درباره طرح «کاپ» برای کاهش تولید پسماند میگوید و راهحل مشکل زبالهها را در خود آرادکوه میبیند.
آقای علیپور! قرار است واقعا جابهجایی آرادکوه اتفاقبیفتد؟ مطالعهای برای جانمایی جدید انجام و برنامهای نوشته شده است؟ بههرحال پروژه بزرگی است. با یک کوه مشکل طرفیم که قرار است جابهجا شود.
نمیدانم این دوستان چطور از جابهجایی سایت صحبت میکنند، چون هزینه حملونقل و پیداکردن سایت جدید هزار جور گرفتاری برای ما دارد. کجا برویم؟ اصلا کجا را میشود پیدا کرد که اطرافش توسعه نباشد؟ هیچ بررسیای نشده است. امیدوارم ردههای بالاتر تصمیمگیری به غیرکارشناسیبودن این طرح توجهکنند تا برنامهای اجرا نشود که فقط تبعاتش برای ما بماند و دیگران هم درباره اشتباه ما حرف بزنند. هرچند جا هم اگر داشته باشیم، باید به هزینههای زیاد این جابهجایی توجهکرد. هزینهاش شاید به اندازه هزینه یکسال شهرداری تهران باشد. مکانیابی سایت یکی دو سال طول میکشد؛ جایی که نزدیک محل مسکونی و در مسیر باد به سمت محل مسکونی نباشد، همچنین خاک نفوذناپذیری داشته باشد. همان ٥٠سال پیش دوسال طول کشید تا سایت آرادکوه را پیدا کردند. به این علت است که بحثها به نظرم غیرکارشناسی است.
ما به جای جابهجایی و دور از این هیاهو، دنبال اجرای طرحی جدید هستیم که از طرحهای خارجی در حوزه مدیریت پسماند اقتباس شده و آن طرح کاهش پسماند است: کاپ. این طرح اساس کارهای ما است، از مبدأ تا مقصد. با جدیکردن بحث تفکیک از مبدا، کاهش پسماند با فرهنگسازی و تغییر سیستم حملونقل میتوانیم عوارض آرادکوه را کم کنیم؛ یعنی دفن زیاد، بوی زیاد در محدوده و آلودگیهای دیگر. اگر این طرح را با همکاری نیروهای سازمانی و حمایت شهرداری تهران پیش ببریم، عوارض کمتری خواهیم داشت. صفرکردن یا کاهش پسماند شعار جهانی برنامه محیطزیست سازمان ملل در سال ٢٠١٩ است، یعنی بتوانیم در مبدأ تفکیک درستی انجام دهیم، بازیافتیها را بازیافت و در چند نقطه از سطح شهر، مواد آلی خالص را تبدیل به کمپوست کنیم و درصد ناچیزی که قابلیت هیچکدام از این فرآیندها را ندارد، در زبالهسوزهای باکیفیت بالا بسوزانیم. باید دفن را به صفر برسانیم، نه اینکه زبالهها را جای دیگری دفن کنیم.
خیلی ایدهآل به نظر میرسد. اکنون اجرای کاپ در چه مرحلهای است؟
بله، ایدهآل است، اما بالاخره هر کاری از جایی شروع میشود. نمیتوانیم بگوییم چون کار بزرگی است، نباید به سمتش برویم. در طرح کاپ، پسماند حجیم را کنترل کردهایم؛ لاستیکها مستقیم میرود برای بازیافت و شیشهها جمعآوری میشود. هدف این است که بار حملشده به آرادکوه و مواد تجزیهناپذیر را کاهش دهیم. در گام بعدی میخواهیم تفکیک را در شهرکها جدیکنیم؛ در ساختمانهای مسکونی سطلهای تفکیکی بگذاریم تا پسماند قابل بازیافت دیگر به آرادکوه نرسد. از طرف دیگر با افزایش ظرفیت کمپوست بیشتر به سمت برنامه کاهش پیشمیرویم. زبالهسوز و کمپوست اثرات مضر زیستمحیطی ندارد و درنهایت دفن به حداقل میرسد، آن هم با روش بهداشتی و لولهگذاری، جمعآوری شیرابه و جمعآوری گاز و استحصال متان. اگر آرادکوه فرآیندی نداشته باشد، دیگر کسی از جابهجاییاش حرف نمیزند. با اجرای کاپ حداقل هزار تن از پسماند حجیم کاهش پیدا خواهد کرد. مدت زمان اجرای این طرح دوسال است و میخواهیم طی این مدت میزان آلودگی پسماند را کم کنیم، بنابراین بوی آرادکوه تا درصد زیادی کاهش پیدا خواهد کرد و درنهایت طرح تا سال ١٤٠٠ عملیاتی خواهد شد.
از یک طرف موضوع عملا سیاسی شده و فشار بیشتری از طرف منتقدان وارد میشود.درحالیکه اساسا مسأله محیطزیست شهری مطرح است و باید با مطالعه درست درباره آن تصمیم گیری شود. از طرف دیگر اگر مشکل زباله تهران بزرگتر از این بشود، باید تصمیمات جدیتری گرفت و پیداست که تصمیمات سیاسی میتواند ابزار کارآمدی باشد.
باید توضیح دهیم و روشنگری کنیم که به جای چندبرابر کردن هزینه و ضرر میتوانیم در محل فعلی بهبود فرآیند داشته باشیم. پاسخ ما این است: دفن را اگر به حداقل برسانیم، دیگر عوارضی وجود ندارد که بخواهید نگران بوی نامطبوع باشید. در شهرهای اروپایی مرکز دفن زباله نزدیک شهر است، محیطی که هیچ عوارضی در آن وجود ندارد. به جای سد راه شدن باید برای کاهش تولید پسماند عزم ملی شکل بگیرد. بله، باید تصمیمات سیاسی، مدیریتی و اقتصادی در سطح کلان گرفته شود، اما به صورت کارشناسی. همین حالا در کشور آفریقایی مثل کنیا، مصرف پلاستیک و نایلون ممنوع شده است و حتی زندانی دارد یا در اتحادیه اروپا تصمیماتی درباره مصرف ظروف یکبار مصرف گرفته شده که جدی است. در کشور ما هم رفته رفته باید عوارض پسماند، واقعی شود. در شهری مثل برلین با ٣میلیون جمعیت، سالانه ٥٠٠میلیون یورو عوارضی است که شهروندان پرداخت میکنند؛ به ازای هر بار خالی شدن پسماند تر، ٦یورو. هزینههای آنها را مقایسه کنید با ما که در طولسال برای یک واحد ساختمانی کلا صدهزارتومان میگیریم. وقتی عوارض پسماند واقعی شود مردم مشارکت میکنند. ابزار اقتصادی هم همیشه در حوزه محیطزیست موثر است. اگر من احساس کنم تولید زبالهام به معنی پول دادن بیشتر است، سعی میکنم کمتر زباله تولید کنم. مثل مصرف بنزین است؛ ارزان که باشد، عزمی برای کنترل استفاده از خودروی شخصی نداریم، چون از آب هم ارزانتر بنزین را میسوزانیم. با این همه یک سازمان به تنهایی نمیتواند همه اینها را تغییر دهد. شنا کردن خلاف جهت آب آسان نیست. سیاستهای کلان باید اصلاح شود.
آیا این طرح در دورههای مدیریتی بعدی هم اجرا خواهد شد یا دوباره در دورههای بعد هم صحبت از بحران –مثلا بحران شیرابه- خواهد بود و باز هم باید صورت مسأله را پاک کنیم؟
در حال حاضر بعد از ٢٠سال طرح جامع پسماند را در دوره جدید بررسی میکنیم. دقیقا قصدمان این است که یک مدل اجرایی داشته باشیم که براساس آن کار را ادامه بدهیم؛ نه اینکه من با این مدل کار کنم و نفر بعدی با مدل دیگر. براساس طرح جامع که تا الان ٦٠-٥٠درصد پیشرفت داشته، اقدامات را پیش خواهیم برد. درباره بخش دوم سوال، باید بگویم تولید زباله ما بهطور مثال در تهران، به اندازه متوسط جهانی است. مسأله اینجاست که ما فقط تکرار بحران میکنیم. همه درباره بحران حرف میزنیم و کاری نداریم که مسئولیتمان چیست. من که مدیرعامل سازمان پسماند هستم، نیامدهام اینجا که مشکلات را بشمرم و به مردم بگویم این بد است و این سخت. باید گام رو به جلو بردارم. بخشی را ما باید پیش ببریم و یک بخش هم وظیفه مردم است. از قضا شیرابه بخشی از پسماند است که مردم نقش زیادی در تولید و کنترل آن دارند. حداقل کاری که همه ما میتوانیم بکنیم این است که پسماندتر را در سینک آبگیری کنیم و مواد غذایی و میوهها را بادرصد بالای آب داخل زبالههایمان نریزیم، چون هر چقدر این کار را انجام دهیم عوارض شیرابه بیشتر خواهد شد. این کار سادهای است که مردم هم میتوانند کمک کنند. در کنار آن ما هم تکنیکهایی برای آبگیری بیشتر در ایستگاههای میانی به کار میگیریم تا شیرابه کمتری به آرادکوه منتقل شود. مدام درباره بحران صحبت کردن، باعث میشود آدمها به تدریج نسبت به شنیدن اخبار بد بیتفاوت شوند. درحالیکه هر کدام از ما چه مجلس به لحاظ قانونگذاری، چه دولت به لحاظ حمایت از طرحهای محیطزیستی و مکانیزمهای اقتصادی، تشویقی وتنبیهی و چه شهرداری با امکانات اجرایی و زیرساختی، به دنبال کم کردن عوارض زباله شهریم. اما خیلیها فقط از بحران حرف میزنند، مثلا صداوسیما که میتواند نقشی در آگاهسازی داشته باشد فقط چند تا مدیر را دور هم جمع میکند و مشکلات را میشمرد.