سولماز غنی بازیگر سرشناس کشورمان در طول فعالیت های هنری خود مسیری طولانی را طی کرده است و با سریال سرنوشت به اوج شهرت رسید. این بازیگر به تازگی در سریال حکایت های کمال به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی را در حال پخش دارد و در آن هنرنمایی می کند. در اد امه در باره جزئیات زندگی سولماز غنی بازیگر توانای ایرانی و همسر هنرمندش علی رحیمی در نیک صالحی بیشتر بدانید.
زندگی سولماز غنی بازیگر حکایت های کمال
سولماز غنی بازیگر زن تلویزیون و سینما متولد سال ۱۳۵۶ در تهران است. وی بازیگری در از سال ۱۳۸۰ با بازی در فیلم آتانازی شروع نمود و بعد آن در سال ۸۱ در فیلم تیک آف به ایفای نفش پرداخت.
وی با بازی در سریال تب سرد در سال ۸۲ به طور حرفه ای وارد بازیگر در تلویزیون گردید و بعد از آن در مجموعه های دیگری پرداخت که حضور در سریال سرنوشت دیگر به خوبی شناخته شد.
آشنایی و ازدواج سولماز غنی و همسرش علی رحیمی
سولماز غنی در سال ۱۳۹۱ با علی رحیمی که او از عوامل سینما و تئاتر است ازدواج کرده است. همسر وی علی رحیمی در مهر ماه ۱۳۵۷ در تهران متولد شده است. وی در عرصه ی موسیقی فعالیت می کند و جزو نوازندگان کشورمان است.
در آن سال، شقایق فراهانی در فیلمی با عنوان “تجریش ناتمام” بازی کرد. به دلایلی این فیلم سینمایی به بخش اکران عمومی نرسید. فراهانی که علاقه زیادی به نمایش “تجریش ناتمام” داشت، این فیلم را در محفلی دوستانه در منزل شخصی خود به نمایش گذاشت.
در این جمع دوستانه، بازیگرانی همچون سولماز غنی نیز حضور داشتند. طبق گفتههای خانم غنی، علی رحیمی نیز در این مجلس حضور داشت و این ماجرا موجب آشنایی این دو نفر می شود. پس از این آشنایی و معاشرت های چند ماهه بعد از آن، سولماز غنی و علی رحیمی به یکدیگر علاقه مند شده و تصمیم به ازدواج می گیرند.
ماجرای مهاجرت سولماز غنی
اگر از متولدان دهه ۶۰ یا قبل تر باشید، احتمالا به یاد دارید در سال ۸۰ فیلم جوان پسند «اتانازی» با حضور حسام نواب صفوی که آن روزها در اوایل ستاره شدن بود، اکران شد.
نقش اصلی زن آن فیلم سولماز غنی بود که دو سال بعد در سریال پربیننده «تب سرد» هم با شهاب حسینی همبازی شد. غنی پس از چند سال دوری و کم کار بودن در دهه ۹۰ در آثار پرمخاطبی از جمله «دردسرهای عظیم» و «پنج کیلومتر تا بهشت» حضور یافت و به هیچ وجه بازیگر سیاهی لشکر نبود.
سولماز غنی در موج مهاجرت ها ناگهان غیب و چندی بعد عکس های نامتعارفی از او در فضای مجازی منتشر شد؛ عکس هایی که انتشارش توسط خود او تقریبا قطعی به نظر می رسید و طبق سنتی نانوشته، یک بازیگر شناخته شده فقط زمانی اقدام به انتشار چنین عکس هایی می کند که قصد بازگشت به کشور را ندارد.
در همین زمان بود که خبرهای غیررسمی از پیوستن او به شبکه جم هم منتشر می شد. اما خانم غنی هیچ وقت در هیچ اثری که متعلق به شبکه ای خارجی باشد، حضور نیافت و شنیده ها حاکی از آن است که وی به کشور بازگشته است. و ظاهرا مشخص شد وی برای دیدار خانواده اش به خارج سفر کرده است.
معرفی سریال تلویزیونی حکایتهای کمال با بازی سولماز غنی
سریال تلویزیونی «حکایت های کمال» به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی این شب ها از شبکه دو سیما پخش می شود.
این سریال ۳۱ قسمتی هرشب حوالی ساعت ۲۱:۳۰ پخش می شود و محمود پاک نیت،
شهره لرستانی، حمید ابراهیمی، نگارعابدی، شهرام عبدلی، فلورنظری، سولماز غنی ،
علی مسلمی، کاظم هژیرآزاد، سیروس میمنت، اکبرسنگی، آرش نوذری، داریوش سلیمی،
سعید پیردوست، مهرداد ضیا، امیر نوری، عباس محبوب، بیتا خردمند، حسین چنگی، فریده دریامج،
تقی زنجانی، حمید صفایی ، مه لقا مینوش زاده، شهربانو موسوی، محمدرضا شیرخانلو،
امیرحسین کافتری، همراز اکبری و محمدحسین بلوکات از جمله بازیگران آن هستند.
این سریال روایتی از دهه ۴۰ است و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته محمد میرکیانی محسوب میشود که قهرمان داستان یک نوجوان به نام کمال است. صلح میرزایی تاکنون سریالهای «پنجره»، «رخصت» و «دختری به نام آهو» را برای تلویزیون ساخته است. سریال «هست و نیست» جدیدترین سریال محسن شایانفر در حوزه تهیهکنندگی هم زمستان گذشته به کارگردانی حسین سهیلی زاده از شبکه دو پخش شد.
ساخت فصل های بعدی سریال «حکایتهای کمال»
«محسن شایانفر» تهیهکننده سریال تلویزیونی «حکایتهای کمال» به کارگردانی
قدرت الله صلح میرزایی که این روزها در بستر بیماری به سر میبرد، درباره بازخورد مخاطبان
از این سریال گفت: مردم بسیاری تا الان ارتباط بسیار خوبی با این سریال گرفتند
وی در ادامه بیان داشت: تا جایی که در ارتباطهای مردمی شنیدم بیشتر مردم با نوستالژی کودکانهای که در این سریال وجود دارد، ارتباط گرفتند. یک زمانی شمای نوعی جنگ ستارگان را میسازید و به عالم اکشن میروید و یک زمانی هم ملودرام خانوادگی را انتخاب میکنید که باید آن را به سمت تراژدی ببرید.
این تهیه کننده با بیان روایت قصههای تاریخی در این سریال نیز افزود: تاریخ شیرینی که همه ما داشتیم با بازیهای کودکانه و سنتها و آنچه در آنها رفاقت و دوستی بوده، گره خورده است. اما متاسفانه همه اینها با پیدایش جامعه صنعتی از بین رفته است.
هم نشینی و همسایگی دیوار به دیوارها و دور هم جمع شدنها همه آن مواردی است
که در روزگار کنونی از بین رفته و ما در حکایتهای کمال قصد داریم تا اینها را دوباره به
زندگی مردم برگردانیم.
تهیه کننده سریال «هست و نیست» درباره ادامه تولید فصل بعدی «حکایتهای کمال» نیز گفت: این سریال بیشک به قسمتهای بعدی پیوند خورده است. چندی پیش سازمان صداوسیما به ما اعلام کرد تا ادامه تولید این سریال را پیش بگیرید. ما نیز به محض اینکه نگارشمان به جای قابل قبولی برسد، تولید را شروع خواهیم کرد.
زندگی سولماز غنی و همسرش و گفتگویی متفاوت با این زوج عاشق
سولماز غنی و همسرش هر دو هنرمند هستند و عاشقانه شغلشان را دوست دارند
و به گفته خودشان عشق و انگیزهشان نسبت به کار، زندگیشان را هم پر از شور
و انرژی کرده است. در این شماره میزبان این زوج جوان شدیم و از آنها درباره راز و رمز
ارتباط خوب و موفقشان پرسیدیم و درمورد خاطرات مشترک، شغلهای جذاب
و برنامههایشان برای آینده گپ زدیم.
کنار همسرم خوشحالم
سولماز غنی: ازدواجمان هم عاشقانه بود و هم عاقلانه. شاید بخش عاشقانه قضیه حتی پررنگتر بود چون من هیچوقت خیلی اهل این نیستم که چنین ارتباطاتی را صرفا از نظر منطقی و عقلانی بسنجم. در چنین ارتباطاتی بهتر است آدم به حس و دلش اعتماد کند و من هم چنین کاری کردم.
شیوه ورود آدمها و سِمتشان در زندگی شما فرق دارد و به همان نسبت احساسات شما هم متفاوت است؛ مثلا کسانی در زندگی شما هستند که دوستانتان محسوب میشوند یا از آشنایان هستند ولی وقتی شخصی وارد زندگیتان میشود که قصد ازدواج با او را دارید همهچیز خیلی حسی میشود.
من به حس خوبی که از علی گرفتم خیلی اعتماد کردم. علی مجموعهای بود از چیزهایی که
من خیلی دوست داشتم و در کنارش حالم خوب بود و هست و متوجه شدم در کنار
او به من خوش میگذرد و خوشحال هستم و دوستش دارم.
در بسیاری از مسائل زندگی نگاهمان شبیه هم است؛ هرچند که اختلافنظرهایی هم وجود دارد اما همیشه بخش تفاهمآمیز نگاهمان به زندگی و مسائل مختلف سنگینتر است.
علی رحیمی: همانطور که سولماز اشاره کرد، افکار و احساساتمان به هم نزدیک بود و پس از کمی معاشرت به این نتیجه رسیدیم که مدل زندگی و نگاهمان به دنیا خیلی شبیه هم است و میتوانیم کنار یکدیگر زندگی خوبی داشته باشیم.
به حس خوبم اعتماد کردم
سولماز غنی: همیشه پیش از شروع زندگی مشترک ممکن است شما فاکتورهایی
را در نظر داشته باشید ولی وقتی با کسی آشنا میشوید که مجموعهای از اخلاقها
و رفتارهایی است که دوست دارید میتوانید برخی از فاکتورهایتان را نادیده بگیرید.
من فکر میکنم این موضوع برای همه پیش میآید. من شاید به واسطه شغلم خیلی روی آدمها دقیق میشوم و خیلی ریز به جزییات رفتاریشان نگاه میکنم و در ذهنم همهچیز را بارها میسنجم.
در مورد ارتباطم با علی هم همینطور بود و همهچیز را بهخوبی سنجیدم. وقتی کنار علی بودم خیلی حس خوبی داشتم و خوشحال بودم و همین موضوع برایم کافی بود تا به این حس اعتماد کرده و زندگیام را با او شروع کنم.
من عاشق موسیقی هستم
سولماز غنی: همسرم در کار موسیقی است و من عاشق این شغل هستم. فکر میکنم
خیلی از آدمها این رویا را دارند که نواختن یک ساز را بلد باشند یا اینکه صدای خوبی
برای آواز داشته باشند که من هیچکدام را ندارم. (میخندد) ولی خیلی خوشحالم
همسرم چنین شغل دلنشینی دارد.
روزهایی که علی در خانه تمرین میکند و من موسیقی تمرینهای او را در خانهمان میشنوم، حس و حال بسیار خوبی دارم. اتفاقا دو ماه است یادگیری نواختن دف از ایشان را شروع کرده ام. به دنبال این نیستم که نوازندهای حرفهای شوم و به همین که بتوانم برای دل خودم سازی بنوازم بسنده میکنم.
علی رحیمی: به نظر من در هر سن و سالی میتوان به سمت یادگیری موسیقی رفت؛ البته کودکان دغدغه کمتر و وقت بیشتری دارند و در سن خوبی برای یادگیری هستند اما در هر سن و سالی با علاقه، تمرین و پشتکار میتوان نوازندگی را آموخت.
سولماز غنی: چیزی که در نوازندههای حرفهای همیشه مرا مجذوب میکند و برایم جالب است
این است که در تمام سالهایی که ما مشغول کارهای دیگری بودهایم این نوازندهها به
سختی تمرین کردهاند، به دنبال علاقهشان بودهاند، وقت گذاشتهاند و همه تمرکزشان
روی این موضوع بوده و حالا به این مرحله از تکامل شغلی و هنری رسیدهاند.
من همیشه به این آدمها حسودی میکنم. (میخندد)
وقت زیادی را در کنار هم سپری میکنیم
سولماز غنی: من و علی بهخاطر نوع شغلمان وقت زیادی را کنار هم سپری میکنیم. من همیشه میگویم شاید تنها سه سال از زندگی مشترک ما گذشته باشد اما به نسبت زوجهای دیگر که مثلا هر دو کارمند هستند شاید ما اندازه شش سال کنار هم بودهایم.
بسیاری از روزها از صبح تا شب کنار هستیم و با هم به خرید میرویم یا اگر جایی بخواهیم
برویم حتما در کنار هم هستیم. مرتب در مورد مسائل مختلف صحبت میکنیم و همه
تصمیمگیریهایمان با هم است و مشارکت داریم حتی اگر در سفرهای کاری باشیم
مرتب از طریق تلفن، وایبر، تلگرام و. . . باهم در ارتباطیم.
جنوب شهر را دوست داریم
علی رحیمی: سینما، تئاتر و رفتن به رستوران از تفریحهای مورد علاقه ماست.
سولماز غنی: ما آدمهای شکمویی هستیم. (میخندد) یکی از سرگرمیهای مورد علاقهمان رفتن به رستوران است. رستورانهای عجیب و غریب را در محلههای مختلف پیدا میکنیم و هر بار به رستورانی جدید میرویم.
علی رحیمی: اهل رفتن به رستورانهای آنچنانی نیستیم. (میخندد) و بیشتر در محلههای پایین شهر میچرخیم و رستورانهای خوب را پیدا میکنیم که غذاهای خوشمزه داشته باشند.
سولماز غنی: کلا جنوب شهر را دوست داریم و به آن منطقه زیاد میرویم. کوچه پسکوچههای
پایین شهر را دوست داریم و من هم در این چند سال اخیر بهخاطر علاقه علی بیشتر با این
مناطق آشنا شدهام. بافت قدیمی شهر برایمان جذاب است چون کلا به چیزهای قدیمی علاقه داریم.
علی رحیمی: اتفاقا یک کار جدید را مدتی است با هم شروع کردهایم و اسمش را هم گذاشتهایم «قدیمیکار». این کار بازیافت وسایل چوبی و قدیمی است به این شکل که اشیای چوبی قدیمی را خریداری میکنیم و پس از بازسازی، نوسازی و ترمیم، آنها را برای فروش در نمایشگاه مان در خیابان آپادانا قرار میدهیم.
روی سفرهایمان در آینده برنامهریزی میکنیم
سولماز غنی: شاید چون خیلی از زمان زندگی مشترک ما نگذشته هنوز چندان فرصت
سفرهای دونفره نداشتهایم. هر دوی ما عاشق سفر هستیم. من گاهی بهخاطر مسائل
خانوادگی به سفر میروم و علی هم بهخاطر کارش مرتب به سفر میرود.
الان هم داریم روی سفرهای آیندهمان برنامهریزی میکنیم. فکر میکنم در سالهای
آینده خیلی با هم سفر برویم. (میخندد)
علی رحیمی: گذشته از سفرهای کاری من ایرانگردی زیاد داشتهام. البته مدتی است دیگر فرصت این کار را ندارم. در این مدت که از ازدواجمان گذشته چند بار به سفرهای داخلی مثل شمال رفتهایم ولی هنوز برنامه سفرهایمان شروع نشده است.
رابطه ما با بچهها عالی است
سولماز غنی: من و علی میانه بسیار خوبی با بچهها داریم. با همه بچهها میتوانم دوست شوم
و ساعتها با آنها وقت بگذرانم. کلا معاشرت با بچهها برایم لذتبخش است و در کنارشان
خیلی به من خوش میگذرد ولی از آنجایی که عادت دارم به بخشهای دیگری از ماجرا
فکر کنم کمی از اینکه خودم بچهدار شوم نگرانم و هنوز نتوانسته ام خودم
را قانع کنم که بچهدار شوم.
شاید چون ترسهای زیادی از مسوولیت سنگین داشتن فرزند دارم؛ البته همانطور که گفتم بچهها را خیلی دوست دارم و خودم هم بسیار علاقهمندم که بچه داشته باشم. یک دلیل دیگرم هم این است که به نظرم تهران واقعا شهر شلوغ و نامناسبی برای کودکان است. شاید اگر در یک روستا در شمال ایران زندگی میکردم تا الان دوتا بچه داشتم. (میخندد)
علی رحیمی: بخشی از کار من آموزش موسیقی است و در این بخش با بچهها سروکار دارم که بسیار برایم لذتبخش است. ما هر دو عاشق بچه هستیم ولی باید قبول کنیم شهری که ما در آن زندگی میکنیم مخصوص آدم بزرگهاست و امکانات جذاب و تفریحی کمی مخصوص بچهها دارد. تهران شلوغ، پردود، آلوده و سرسامآور است و آدم دلش برای بچههایی که در این شهر زندگی میکنند، میسوزد؛ البته با این همه من همچنان بسیار دوست دارم بچه داشته باشم.
سولماز غنی: در ضمن من خیلی دوست دارم دختر داشته باشم. به نظرم دختربچهها خیلی شیرین و دوستداشتنی هستند.
شغل همسرم را دوست دارم
علی رحیمی: من به واسطه شغلم از نزدیک با دنیای سینما در ارتباط بودهام و میدانستم
بازیگری شغل بسیار سختی است. هیچوقت با شغل همسرم مشکلی نداشتهام
و شغل سولماز را با وجود همه سختیها و زمانبندی غیرمنظم کاری دوست دارم.
هم من و هم سولماز وقتی سر کار هستیم، انرژی بیشتری داریم و حالمان بهتر است و قطعا این حال خوب روی زندگی مشترکمان هم تاثیر مثبت دارد؛ البته برخی ممکن است این شغل و حواشی آن را دوست نداشته باشند که برمیگردد به نوع نگاهشان به قضیه ولی من شخصا هیچوقت مشکلی با این شغل نداشتهام.
از بین کارهای همسرم هم «دردسرهای عظیم» را خیلی دوست دارم چون سریال بسیار خوبی بود و با روحیه من که کلا کارهای کمدی دوست دارم هم هماهنگ بود؛ ضمن اینکه سولماز در این سریال نقش متفاوت و جذابی داشت.
سولماز غنی: برای علی خیلی مهم است که حال آدمها خوب باشد. من هم وقتی
مشغول کار هستم حالم خیلی بهتر است و انرژی مضاعفی دارم و همین موضوع برای علی کافی
است تا شغل مرا دوست داشته باشد؛ ضمن اینکه همانطور که علی گفت وقتی مشغول
کار هستیم انرژی بیشتری داریم و حس خوبمان به زندگیمان هم منتقل میشود.
روز تولد سولماز را فراموش نمیکنم
علی رحیمی: خیلی حافظه خوبی در یادآوری تولدها ندارم و خیلی هم مقید نیستم که حتما روز تولد کسی به او هدیه بدهم. هر وقت چیزی را دوست داشته باشم و حس کنم کسی را خوشحال میکند، میخرم و فکر میکنم بیشترین هدیه را هم سولماز از من گرفته.
(میخندد) البته روز تولد سولماز را همهجا مینویسم و در حافظه گوشی ثبت کردهام که فراموش نکنم
چون میدانم خیلی برایش مهم است؛ مثلا از یکماه مانده مرتب آلارم دریافت میکنم
تا یک ساعت مانده به روز تولدش. (میخندد)
سولماز غنی: ولی من خیلی حافظهام خوب است و همیشه تولدها را تبریک میگویم؛ مثلا از ابتدای ماه با خودم فکر میکنم «خب این ماه تولد چه کسانی است» و بعد برای تبریک گفتن برنامهریزی میکنم. کلا کادو، گل و کیک خریدن برای دوستان، فامیل و نزدیکانم را دوست دارم و از خوشحال کردنشان لذت میبرم.
آریا پیکس , خراسان , باشگاه خبرنگاران , فارس , مجله زندگی ایده آل