روزنامه اصولگرای صبح نو در سرمفاله امروز خود نوشت: انگار دیگر به یک آیین تبدیل شده هر مرتبه بعد از یک بحران اجتماعی یا سیاسی در کشور، به نقد و شکوه روی آوردن و از نداشتن پیوست رسانهای نالیدن! گویی برای مسوولان و دولتمردان چیزی به نام تدبیر بهطور اعم و تدبیر رسانهای بهطور اخص، هیچ محلی از اعراب ندارد.
سخن اصلا آن نیست که آیا سه برابرکردن یکباره قیمت حامل سوخت، اقدام درستی بوده یا نه؛ سخن آنجاست که دولت و رییسجمهوری فعلی که از مدعیان و پرچمداران اصلی شفافیت و نامحرمنبودن با مردم و گفتوگو با آنها بودهاند، حالا در مهمترین تصمیمهای چند سال اخیر، مردم را به هیچ میپندارند و وقعی بر آنها نمینهند.
رییس دستگاه اجرایی حتی به آن اندازه برای افکار عمومی، حرمت و احترام قائل نیست که بعد از اتخاذ چنین تصمیمی، ولو برای ژست و شکل ماجرا هم که شده باشد یا حتی در حد صحبت و دلداری به مردم در قالب و فرم و لعاب به اندازه یک گفتوگوی ضبطشده تولیدی وارد تخاطب با افکار عمومی شود. درست در چنین شرایطی است که بعد از چند روز و زمانی که التهاب در اوج قرار دارد، آقای رییسجمهوری که گویی از فضای تماشای استندآپ کمدی بیرون آمده، با لبی خندان به مردمی که از فشار اقتصادی به تنگ آمدهاند، میگوید خودش هم از زمان اجرای این طرح مطلع نبوده است.
اینها همه را گفتیم که برگردیم به سطرهای ابتدای متن. در چنین شرایطی سخنگفتن از پیوست رسانهای یک تصور موهوم است. چگونه میتوان از مسوولی که تا این درجه نسبت به افکار عمومی بیاعتناست، توقع تدبیر و پیوست رسانهای داشت. بهناچار باید گفت آقای رییسجمهور! ما توقع تدبیر رسانهای از شما نداریم ولی لطفا به درد مردم نخندید و نمک به زخمشان نپاشید!