راز مخوف کشته شدن جوان کرجی به دست خواهرزاده اش

منبع: پرشین وی

60

1398/9/12

14:22


راز بسیار عجیب کشته شدن جوان کرجی به دست خواهر زاده اش توسط مامورین نیروی انتظامی برملا شد

راز مخوف کشته شدن جوان کرجی به دست خواهرزاده اش

راز مخوف کشته شدن جوان کرجی توسط خواهر زاده اش انجام شده بود برملا شد این راز قتل که بسیار عجیب و ترسناک است در این ماجرا اتفاق افتاده است رازی بسیار عجیب غریب که باعث شده است مشکلات بسیار عجیب غریبی برای این خانواده رخ دهد و حتی پدربزرگ خانواده به قتل نوه خودش راضی باشد و به مامورین بگوید که نوه او را بکشند . جزئیات بیشتر درباره این خبر را در پرشین وی بخوانید

راز کشته شدن جوان کرجی

سر جوانی که در جریان درگیری خانوادگی دایی‌اش را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود صبح دیروز
در شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شد

رسیدگی به این پرونده از سال ۹۵ به‌دنبال مرگ مشکوک پسر جوانی به‌نام محمود در هشتگرد آغاز
شد. جسد مقتول برای تعیین علت فوت به پزشکی قانونی انتقال پیدا کرد و این سازمان هم در گزارش
خود اعلام کرد که مقتول در اثر ضربه چاقو به ناحیه شکم جان باخته است.

با تحقیقات کارآگاهان جنایی مشخص شد که عامل جنایت خواهرزاده مقتول بوده بنابراین متهم بلافاصله
دستگیر شد و در همان ابتدا به قتل دایی‌اش اعتراف کرد. به‌دنبال اقرار متهم کیفرخواست او به اتهام
قتل عمد صادر و صبح روز گذشته از زندان به شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز منتقل شد تا محاکمه
شود.

در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه دادگاه، پدر مقتول، ضمن درخواست قصاص برای نوه‌اش گفت: پسرم اهل درگیری و
دعوا نبود در واقع دامادم، پسرش را برای کشتن دایی خود ترغیب کرده است.

کشته شدن جوان کرجی

راز کشته شدن جوان کرجی

دستگیری عاملان کشته شدن جوان کرجی

در ادامه جلسه دادگاه مادر متهم به قتل در برابر قضات ایستاد و گفت: پسرم خیلی کوچک بود که
من از شوهرم جدا شدم و سرپرستی او با پدرش بود. در این مدت پسرم به‌خاطر اعتیاد پدرش خیلی
سختی کشید و پدرش او را معتاد کرده بود. مدتی هم بود که از قرص‌های روانگردان استفاده می‌کرد
طوری که یک بار مجبور شدم پسرم را در بخش روانی بیمارستان بستری کنم. پسرم اگر قتلی مرتکب
شده به خاطر درگیری پدرش با برادر من و تحت تأثیر مواد مخدر بوده است.

در ادامه جلسه دادگاه متهم برای دفاع از خودش در جایگاه قرار گرفت و عنوان کرد: شب حادثه دایی‌ام
که ۸ سال از من بزرگتر بود، با عصبانیت وارد حیاط خانه ما شد و در همانجا پدرم را طوری هل داد که
به زمین افتاد من که در اتاقم بودم چاقوی تزیینی که روی طاقچه خانه‌مان بود برداشتم. همان لحظه
دایی‌ام از پنجره وارد اتاق شد و نزدیک من آمد که چاقو به بدنش اصابت کرد. من اصلاً قصد کشتن
او را نداشتم و فقط قصدم ترساندنش بود. ما با هم رابطه خوبی داشتیم. نمی‌دانم چرا آن شب
آنقدر عصبانی بود و چرا به پدرم ناسزا می‌گفت.

در پایان جلسه دادگاه متهم از پدربزرگش طلب عفو کرد اما شاکی پرونده درخواستش را رد کرد
و گفت: نمی‌توانم از خون پسرم بگذرم تو او را کشتی و باید مجازات شوی.
بدین ترتیب قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
خبرآنلاین

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو