روزنامه «فرهیختگان» که وابسته به دانشگاه آزاد است و در دستهبندی نشریات اصولگرا قرار میگیرد یک خبرنگار به ماهشهر فرستاده تا از قلب وقایع، گزارش تهیه کند، رسانههای آن ور آبی و شبکههای اجتماعی خبر از یک کشتار گسترده در نیزارهای شهرک کوره ماهشهر داده بودند. اما خبرنگار «فرهیختگان» به طور کل چیز دیگری میگوید. ما در اینجا فقط بخشهای خواندنیتری از گزارش را دستچین کردهایم.
خبرنگار فرهیختگان به نقل از یک شاهد عینی ماجرا میگوید «در بخشهایی از شهر سلاح بهوفور در دست افراد است و کلاش (کلاشینکف) مثل «نقل و نبات» ریخته.»
عوامل اصلی که اقدام به بستن مسیرها میکردند، موادفروش یا اسلحهفروش بودند.
یکی دیگر از افرادی که دو شب اول در میان اعتراضات حضور داشته، میگوید: «اغتشاشگران در شهرک شبها شعار «الاحواز، الاحواز» سر میدادند. منظورشان این بود که اقدامشان جرقهای برای آزادسازی اهواز است.
رسانههای غربی و ضد انقلاب درباره کسانی که اقدام به باز کردن مسیرهای ترانزیتی کردند، ادعا داشتند آنها چند صد نفر از فاطمیون، حشدالشعبی و حزبالله لبنان با ریش بلند زردرنگ همراه 50 پاسدار بودند. برای کسانی که تصاویری از رزمندگان حزبالله لبنان، فاطمیون و حشدالشعبی را دیده باشند، واضح است که امکان ندارد نیروهای مقاومت خود را به شمایل عناصر داعشی در بیاورند.
یکی از شاهدان میگوید: «برخی اغتشاشگران مسلح در نیزار پنهان شده بودند. با چشم خودم دیدم یکی در نیزار بود و ماموران میتوانستند او را هدف بگیرند اما تیر را کنارش زدند تا فرار کند. نیروهای نظامی به قصد کشتن نمیزدند. اگر بحث کشتار بود که با شلیک کور یا رگبار بستن نیروها، از جمعیت حدود دو هزار نفری، 200 نفر کشته میشدند.»
یکی از جوانان شهر میگوید که اغتشاشگران خیلیها را تهدید میکردند. البته تهدیدشان مستقیم نبود و به کسی میگفتند که برو و به فلانی بگو کارش تمام است: «اینها واقعا برنامه داشتند. میگفتند شهرهای مجاور تسخیر شود، شهرک حسابش جداگانه است. میگفتند بعد از آنکه آن شهرها تسخیر شد، ما محاکمه نظامی را در شهرک طالقانی آغاز میکنیم، یعنی دقیقا میخواستند مدل سوریه عمل کنند. یکی از افراد نقابدار پس از درگیری در شهر رجایی، میگفت بعد از اینجا به شهرک طالقانی میرویم و به حساب همه میرسیم.»
در شبکههای اجتماعی عدهای مدعی بودند نیروهای امنیتی و نظامی به مردمی که میان نیزارها بودهاند شلیک کردهاند و بعد هم نیزارها را به آتش کشیدهاند.
مشاهدات میدانی من نشان میداد عملا هیچ سوختگی در نیزارها که بتوان به آن سوختگی بزرگ گفت، وجود ندارد ولی جاهایی وجود داشت که حداکثر نیممتر نیزارها آثاری از سوختگی داشتند. این مناطق هم سر راه بودند و احتمالا کار کودکان بوده. البته باید این را هم گفت که پس از نیمساعتی که در منطقه بودیم، در سمت ورودی به شهر، آتش گستردهای در نیزارها زبانه کشید. یکی از میوهفروشهای دور میدان گفت این نیزارها را خودمان آتش زدیم تا کشاورزی کنیم
شاهد عینی وقایع دوشنبه را اینطور تعریف میکند: «بهیکباره، از سمت نیزارها به سمت ماموران تیراندازی شد. اینکه بیبیسی میگفت مردم به نیزار پناه آورده بودند، این کاملا دروغ است. من یکربع بعد تیراندازی آنجا بودم و دیدم مردم ایستادند. مردم میدانستند کسانی که در نیزار هستند، با مردم نیستند. مردم در همان بلوار بیتفاوت به تیراندازی ایستاده بودند. چون اینها تیراندازی کرده بودند و جواب گرفته بودند. مردم از میدان عقب آمده بودند ولی ایستاده بودند. تعقیب و گریزی هم در شهر بوده و چند نفر ظاهرا گلوله خوردند ولی مشخص نیست چه کسی آنها را زده است.» او ادامه میدهد: «موقعیت جغرافیایی نیزارها بهگونهای نیست که اساسا امکان اصابت گلوله به مردم وجود داشته باشد. نیزارها حداقل یک تا دو متر از جاده اصلی که ادعا میشود از آنجا تیربارها شلیک کردهاند، پایینتر است. اگر نیروهای نظامی میخواستند به نیزارها شلیک کنند، قطعا باید سر سلاح را رو به پایین میگرفتند تا به افرادی که در داخل نیزارها پنهان شدهاند، اصابت کند. حتی احتمال کمانهکردن گلوله هم با توجه به اینکه نیزارها در میان آب قرار دارند، وجود ندارد.»