روزنامه اصولگرای فرهیختگان در یادداشتی به نقد مواضع رئیس دولت اصلاحات درباره حوادث آبان ماه پرداخت.
این روزنامه در ادامه آورده است:
* اظهارات رئیس دولت اصلاحات در حمایت از نظام تنها یک هفته پس از آنکه حاکمیت را به سرکوب اعتراضات متهم کرده بود مورد توجه رسانهها قرار گرفت و این چرخش 180 درجهای هم موجب تعجب شد و هم... . درباره اینکه چرا محمد خاتمی ناگهان تند میشود و ناگهان باز میگردد نکات مهمی وجود دارد که برخی از آنها را ذکر میکنیم.
* اقدام ناگهانی دولت در افزایش نرخ بنزین، در کنار انتقادها و اعتراضات زیادی که در پی داشت، برخی را هم به این نقطه رساند که یحتمل تداوم کشور به مویی بند است و میشود کار را تمام کرد. اگر این جماعت را درون دایره کسانی که با انقلاب ضدیت دارند، تعریف کنیم، حتما بیانیه میرحسین موسوی نماد مهمی برای شناخت آنها به حساب میآید صرفا بهمنظور یادآوری اینکه میرحسین موسوی در بیانیه اخیر خود نتیجه مواجهه نیروهای انتظامی کشور با تروریستهای مسلح و آشوبگرانی که درصدد ضربه زدن نقاط استراتژیک شهرهای مختلف ازجمله سیلوهای چندهزار تنی ارزاق عمومی بودند را با کشتار انقلابیون در 17شهریور 57 به دست رژیم طاغوت یکی دانست و مدعی شد که سرنوشت هر دو مشابه است.
* محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در اظهاراتی که درباره حوادث آبانماه منتشر شد، با اشاره به مواجهه نیروهای انتظامی با اغتشاشگران به جای آنکه از تمامیت ارضی، امنیت و آرامش کشور دفاع کند، نظام را به سرکوب اعتراضات متهم کرد و گفت: «آنچه اینک قابل ذکر است اینکه: «هیچ حکومتی حق ندارد در مواجهه با معترضان به خشونت و سرکوب متوسل شود.»
* تندی محمد خاتمی و صدور بیانیهای رادیکال از جهات مختلف قابل بررسی بود، اینکه او میخواهد خود را آلترناتیو نظام قرار دهد یا اینکه از وضع موجود و حمایت پیشین از دولت حسن روحانی تا جایی که ممکن است دور شود و... . اما به هر حال تحلیلها هرچه بود، در نتیجه تاثیری نداشت و رئیس دولت اصلاحات با آن صحبتها دوباره فاصله خود با نظام و حاکمیت را بیشتر کرد و مانند سال 88 تا جایی که در دایره نظام حضور نداشته باشد پیش رفت.
* درباره چرایی حرفهای محمد خاتمی میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد.اولا وقتی حرفهای رادیکال رئیس دولت اصلاحات منتشر شد، واکنشهای سیاسیون حتی اصلاحطلبان و بیشتر از آن فعالان فضای مجازی نهتنها رنگوبویی از همراهی نداشت که برخی حتی این نوع مواجهه با نظام را منتهی به خیابان بنبستی توصیف کردند که باعث انسداد سیاسی اصلاحطلبان و دوری دوباره آنها از نقشآفرینی فعال در میدان سیاست میشود. پسرزبندی مشخص کارگزارانیها و برخی دیگر از اصلاحطلبان در علن و در خفا با محمد خاتمی عاملی شد بر اینکه او در مسیر حرکت خود تجدیدنظر کند.
* اما عدم تاثیرپذیری حاکمیت نسبت به این اظهارنظر، دلیل گردش خاتمی به حساب میآید. از آنجایی که خاتمی و دوستانش گمان میکردند کشور با ضعف جدی مواجه شده و لذا هنگامه امتیازگیری فرا رسیده است، وقتی دیدند که چنین خبری نیست و ادامه تندروی تنها باعث تکرار انتخابات مجلس در سال 90 و دوری حداکثری جریان اصلاحات از صندلیهای بهارستان خواهد شد، در مسیر حرکتی خود تجدیدنظر کردند و رئیس دولت اصلاحات نسبت به اصلاح اظهارات قبلی خود اقدام کرد.
* مساله همان چسبندگی سفت و سخت خاتمی به دولتی است که با حمایت اصلاحطلبان روی کار آمده است. خاتمی و نزدیکانش به خوبی میدانند مردم کارنامه روحانی را به پای اصلاحطلبان هم مینویسند و به این سادگیها نمیتوان کاری کرد که مردم تمایزی میان این دو قائل شوند. همین ماجرا هم باعث شده تا رئیس دولت اصلاحات و دیگر فعالان سیاسی اعتراف کنند «تکرار میکنم» دیگر جوابگو نیست و نمیتواند به حمایت حداکثری بدنه اجتماعی جریان اصلاحات از تصمیمات راس این جریان منجر شود.
* از این منظر باید یکی دیگر از دلایل دوربرگردان خاتمی را تضعیف پایگاه اجتماعی وی پس از ناکامی دولت روحانی و فراکسیون امید در عمل به وعدههایشان دانست. شکست برجام، بازگشت همه تحریمها و تشدید مشکلات اقتصادی در نتیجه بیتوجهی به ظرفیتهای داخلی و چندین و چند مساله دیگر همگی ازجمله دلایلی هستند که دیگر اجازه نمیدهد مردم به مسیرهای معرفی شده از سوی خاتمی اعتماد کنند و با او همراه شوند.