طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید

طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید


منبع: نیک شو

147

1398/9/23

12:43


طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید

طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید

انجام دادن کارها به بهترین نحو ممکن یعنی 100 درصد رضایت بخش یا این کــه انجام ندادن آن در زندگی همه ما وجود دارد و این طرز فکر را باید در طول زندگی متوقف کنید. طرز فکر صفر یا صدی کــه به آن طرز فکر سیاه و سفید نیز ميگویند به گرایشی گفته ميشود کــه باعث ميشود فرد همه چیز را در نهایت خود ببیند. آن‌هایی کــه صفر یا صدی فکر ميکنند اغلب از کلماتی مانند، هرگز، همیشه، حتما، غیر ممکن، همه، هیچکس، نميتوانم، ابدا و … استفاده ميکنند. آیا شما هم معمولا زیاد از این واژه‌ها استفاده ميکنید؟

 

هر چند طرز فکر صفر و صدی یا سیاه و سفید برای اجداد غارنشین ما کــه زندگی‌شان وابسته به جنگ یا گریز بوده و در شرایط خطرناک زندگی ميکرده‌اند مفید بوده است، اما جامعه‌ی مدرن ما اینگونه نیست و این نوع طرز تفکر در واقع نوعی انحراف ادراکی است. اگر قادر نباشیم برای یک مسئله، راه حل‌های ممکن را ببینیم و در هر موقعیتی همه‌ی جوانب ممکن را بررسی کنیم، فرصت‌های بسیار زیادی را در زندگی از دست خواهیم داد.

 

دنیای مدرن پیچیده است و تغییرات و تحولات ریز و درشت زیادی دارد کــه نميتوانیم همه را در یک یا دو دسته قرار دهیم. طرز فکر صفر یا صدی، مانع این ميشود کــه افراد، زاویه دید‌های گوناگون را تجربه کنند کــه بیشتر احساسات و تصمیم‌ها را در بر ميگیرند.

 

فرقی نميکند طرز فکر شما صفر باشد یا صد، سیاه باشد یا سفید؛ هر قضاوت یا انتخابی کــه بکنید، واکنشی شدید به دنبال خواهد داشت. مثلا: «من از پس این آزمون برنميآیم» یا «دوست من بی‌نقص و فوق العاده است» و یا «مهمانی دیشب یک افتضاح کامل بود»، همگی نمونه‌هایی از واکنش‌هایی بسیار شدید هستند.

طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید

نمونه‌هایی از طرز فکر صفر یا صدی

۱. در پیدا کردن شغل

تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده‌اید و اولین مصاحبه‌ی شغلی‌تان را انجام داده‌اید. یک هفته بعد متوجه ميشوید شرکت مورد نظر، فرد دیگری را استخدام کرده است و شما با خودتان فکر ميکنید: «من هرگز نميتوانم شغلی پیدا کنم!».

 

۲. در مهمانی

معمولا خجالتی هستید و ترجیح ميدهید فقط با دو سه تا از دوستان‌تان کــه با آن‌ها راحت‌تر و آشناترید وقت بگذرانید. اما یکی از دوستان‌تان شما را به مهمانی یکی از همکاران خود دعوت ميکند. با اینکــه تمایلی ندارید و ميدانید کــه فقط با یک نفر در این مهمانی آشنا هستید، در آن شرکت ميکنید. در مهمانی کاملا مشخص است کــه همه‌ی مهمان‌ها با همدیگر آشنایی دارند و شما تمام وقت‌تان را با گوشی همراه‌تان سرگرم ميشوید یا اغلب به گوشه‌ای ميروید و از جمع کناره ميگیرید. پیش خودتان فکر ميکنید: «هیچکس دوست ندارد با من حرف بزند، چون هیچکس از من خوشش نميآید!».

 

۳. کار کردن روی یک پروژه

پروژه‌ای را به شما محول کرده‌اند کــه هرگز مشابه آن را نداشته‌اید. حین کار به مشکلی برميخورید کــه نميدانید چطور باید آن را برطرف کنید و ناگهان احساس ميکنید مغلوب شده‌اید. فکر ميکنید دیگر شکست خورده‌اید و هیچ دلیلی ندارد کار را ادامه دهید و آن را به پایان برسانید، چون باورتان این است کــه نتیجه کامل نخواهد بود.

 

۴. رژیم گرفتن

تصمیم ميگیرید تغییری در رژیم غذایی و وزن‌تان ایجاد کنید. سعی ميکنید در هر وعده، غذا‌های سالمی بخورید و هر روز ۴۵ دقیقه ورزش ميکنید و تلاش‌تان برای سبک زندگی سالم را شروع ميکنید. همه چیز خوب پیش ميرود تا اینکــه بعد از یک هفته، در یک جشن تولد، کیک و غذای چرب و سنگین ميخورید و شب بعد از برگشتن به خانه ناگهان دچار پشیمانی و ناامیدی ميشوید و باورتان این است کــه سبک زندگی سالمی کــه در پیش گرفته بودید شکست خورده و دیگر ادامه نميدهید و دوباره جلوی تلویزیون لم ميدهید و هله هوله خوری را از سر ميگیرید!

طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید

۵. ارتقاء شغلی

سوپروایزتان استعفا داده است و شما قرار است جای او را بگیرید و سمَت‌تان بالاتر برود. اما کاندید بهتری برای این پُست پیدا ميشود و جای شما را ميگیرد. در این موقعیت شما فکر ميکنید کارتان در این شرکت وقت تلف کردن است و شما هرگز نخواهید توانست ارتقاء شغلی بگیرید.

 

۶. ملاقات با جنس مخالف

در دانشگاه با دختری آشنا شده‌اید کــه احساس ميکنید به او علاقه مندید و او نیز بی‌تمایل به شما نیست. او را برای یک قرار ملاقات به رستورانی دعوت ميکنید، اما او دعوت شما را رد ميکند بدون اینکــه زمان دیگری را جایگزین کند. شما ناامید و افسرده پیش خود فکر ميکنید همیشه و تا آخر عمرتان باید تنها و مجرد بمانید، زیرا هیچکس از شما خوشش نميآید.

 

مطمئنا همه‌ی این موقعیت‌ها تا حدودی حس منفی ایجاد ميکنند و طبیعی است کــه وقتی کاری آن گونه کــه انتظار داشتید پیش نرود، کمی ناامید شوید، اما این حس نباید ادامه دار شود و تمام تمرکزتان را به خود معطوف کند و باعث شود جنبه‌های مثبت را نادیده بگیرید. این طرز فکر صفر یا صدی ميتواند اضطراب، ضعف اعتماد بنفس و حتی خشم و عصبانیت ایجاد کند کــه همگی برای سلامت جسم و روح‌تان مضراند.

 

آدم‌ها تمایل دارند در مورد احساسات خود بزرگنمایی کنند و هرازگاهی از کلمات سنگین به عنوان راهی میانبُر برای راحت کردن کار خود استفاده ميکنند. اما اگر این طرز تفکر سیاه و سفید تبدیل به وضعیتی مزمن و ماندگار شود، بر نحوه‌ی تجزیه و تحلیل شما از پیرامون‌تان اثر جدی ميگذارد.

 

فکر ميکنید با منفی دیدن دنیا و اجتناب از تجربیات جدید تا چه اندازه ميتوانید به هدف‌تان برسید؟ اگر تا زمانی کــه کاملا مطمئن نشوید عالی هستید دست به عمل نزنید، فقط دو گزینه پیش روی خود ميگذارید: پیروزی یا شکست؛ و از آنجایی کــه هیچکس بدون اشتباه نميتواند پیش برود، شما نیز مرتکب خطا‌هایی خواهید شد و با اولین اشتباه، متوقف شده و ناچارا فقط گزینه‌ی شکست برای‌تان باقی ميماند.

طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید

اگر این الگوی فکری شماست و کمال گرایی چیزی است کــه تمام زمینه‌های زندگی‌تان را دربرگرفته، پس باید هر چه زودتر اراده کنید و تصمیم بگیرید کــه طرز تفکرتان را تصحیح کنید.

 

قدم اول: یاد بگیرید کــه طرز فکر صفر و صدی را شناسایی کنید

به کلام‌تان دقت کنید؛ آیا معمولا به جای «وَ» از «یا» استفاده ميکنید؟ آیا کلماتی مانند هرگز و همیشه و همه و هیچی و … زیاد در کلام‌تان شنیده ميشود؟ پس احتمالا همه چیز را سیاه یا سفید ميبینید و فضایی برای رنگ خاکستری باقی نميگذارید کــه ناچارا بخشی از هر سناریویی در زندگی است.

 

سعی کنید از تغییر در کلماتی کــه اغلب به کار ميبرید شروع کنید. مثلا به جای اینکــه بگویید: «هفته‌ی خیلی بدی داشتم» بگویید: «هفته‌ای کــه پشت سر گذاشتم خوب بود و با چالش‌هایی نیز روبرو شدم». شاید تصور کنید این‌ها فقط چند کلمه‌اند و قدرتی ندارند، اما این طور نیست. همین کلمات ظاهرا ساده ميتوانند روی طرز فکرتان اثر بگذارند، زیرا بازتابی از ایده‌های‌تان هستند.

 

قدم دوم: حساب خود باوری‌تان را از نحوه‌ی عملکردتان جدا کنید

وقتی احساسات و باور‌هایی کــه نسبت به خود دارید را فقط به نحوه‌ی عملکردتان ربط ميدهید و بر اساس آن خود را ميسنجید، عزت نفس و خودباوری‌تان اغلب در جهت منفی تغییر ميکند و اگر هم کاری را خوب انجام دهید و احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کنید، دوامی نخواهد داشت، زیرا عملکردتان پیوسته در حال تغییر است.

 

به جای اینکــه بر اساس چند معیار متغیر (مثلا پیشرفت‌تان به سمت هدفی کــه در سر دارید یا در پروژه‌ای کــه روی آن کار ميکنید) خودتان را بسنجید، به ویژگی‌هایی از خودتان توجه کنید کــه ثابت و مداوم‌اند. مثلا مسئولیت پذیری‌تان، روراستی‌تان یا خانواده دوست بودن‌تان. این خصوصیات چیزی نیستند کــه با اشتباهات کوچک کــه طبیعتا در طول زندگی رخ ميدهند، دستخوش تحولات شوند.

طرز فکر صفر یا صد در انجام کارها را متوقف کنید

قدم سوم: تمام گزینه‌های پیش روی‌تان را ببینید

اگر طرز فکرتان صفر یا صدی باشد، ممکن است بدون اینکــه تمام اطلاعات ارزشمند را در موقعیتی ببینید و ارزیابی کنید، فورا تصمیم بگیرید. مثلا به جای اینکــه فکر کنید یا باید بتوانید هفت روز هفته، هر روز ورزش کنید یا اینکــه اصلا ورزش نکنید، بهتر است این طور فکر کنید کــه به برنامه‌ای نیاز دارید تا برای روز‌هایی کــه وقت آزاد بیشتری دارید، سی دقیقه ورزش در نظر بگیرید.

 

قدم چهارم: به ویژگی‌های مثبت‌تان فکر کنید

هر شب قبل از خواب چند کاری را کــه طی روز انجام داده‌اید و به خصوصیات مثبت شخصیت‌تان مربوط ميشود پیش خودتان مرور کنید. مثلا اگر برای همسایه‌تان کــه نميتواند از خانه بیرون بیاید، خرید کرده‌اید یا اگر با وجود تمام مشغله‌هایی کــه داشته‌اید با دوست‌تان تماس گرفته‌اید تا حال خواهر بیمارش را جویا شوید، پس حتما انسان مهربان و دلسوزی هستید و باید به خودتان ببالید. یا اگر پیاده روی بعدازظهرتان را به خاطر تماشای سریال از دست نداده‌اید پس بااراده‌اید و همین به شما انگیزه ميدهد تا نسبت به خودتان مثبت‌تر فکر کنید.

 

یکی از بهترین راه‌ها برای غلبه بر طرز فکر صفر یا صدی این است کــه باور کنید هر کاری کــه انجام ميدهید نیازی نیست صد در صد کامل باشد. فقط این باور است کــه کمک‌تان ميکند نگاه‌تان را به خودتان تغییر دهید و انگیزه‌ی تکرار کار‌های خوب را در خود تقویت نمایید.

 

قدم پنجم: سوال‌های مهمی پیش خود مطرح کنید

وقتی درگیر طرز فکر صفر یا صدی ميشوید، چند لحظه فکرتان را متوقف کنید و هر دو روی سکــه را ببینید. مثلا درست است کــه شما در برنامه‌ی کاهش وزن‌تان نباید کیک و شیرینی و غذای سنگین ميخوردید، اما حس بسیار بد ِ بعد از آن را نیز تجربه کردید، پس ميدانید کــه دفعه‌ی بعد اگر در موقعیتی مشابه قرار گرفتید کــه ممکن است وسوسه شوید، این لحظه را به خاطر ميآورید و به یاد حس بدی کــه تجربه کرده‌اید ميافتید، بنابراین انتخاب ميکنید کــه دسر وسوسه انگیز را نادیده بگیرید تا دوباره دچار آن حس ناخوشایند نشوید.

 

ضمنا به جای اینکــه فرضیه صادر کنید، به حقایق فکر کنید. مثلا آیا واقعا یک وعده کیک و غذای سنگین ميتواند کل برنامه‌ی کاهش وزن‌تان را بهم بریزد؟ یا اینکــه خودتان را اینقدر ضعیف و بی‌اراده فرض ميکنید کــه باور دارید تلاش‌های‌تان به موفقیت منتهی نخواهد شد؟ وقتی به حقایق نگاه ميکنید، ميتوانید طرز فکر منفی و صفر یا صدی‌تان را کنار بزنید و به روال عادی‌تان برگردید و به تلاش‌های‌تان ادامه دهید.

 

قدم ششم: از یک دوست صمیمی و قابل اطمینان کمک بخواهید

اگر ميبینید واقعا نميتوانید در موقعیت پیش آمده، همه‌ی گزینه‌ها را ببینید یا قادر به پیدا کردن جنبه‌های مثبت مسئله‌ای نیستید، با یک دوست صمیمی کــه به او اطمینان دارید مشورت کنید تا از زاویه دید او نیز بهره ببرید. او ميتواند به شما کمک کند سایر احتمالات و گزینه‌ها را نیز در نظر بگیرید و غیر از سیاه و سفید، به طیف خاکستری مسائل نیز اهمیت بدهید. یک دوست خوب ميتواند شما را وادار کند افکار اولیه‌تان را به چالش بکشید و ایده‌های جدید را به ذهن‌تان وارد کنید.

 

قدم هفتم: ببینید در چه موقعیت‌هایی بیشتر دچار طرز فکر صفر یا صدی ميشوید

سعی کنید کمی بیشتر موقعیت‌ها را ارزیابی کنید. شاید وقتی با کمبود وقت مواجه ميشوید یا استرس زیادی به شما وارد ميشود دچار طرز فکر سیاه و سفید ميشوید. یا شاید بعد از هر بار بگومگو کردن در خانه با همسرتان، در محل کار دچار این نوع طرز فکر ميشوید و بر عملکردتان اثر ميگذارد. وقتی عوامل برانگیزاننده‌ی طرز فکر صفر یا صدی‌تان را پیدا کنید، ميتوانید احتمال وقوع‌شان را کاهش دهید. مثلا شاید چیزی کــه واقعا به آن نیاز دارید تا کمتر در شرایط عجله و استرس قرار بگیرید و دچار کمبود وقت نشوید، یک برنامه ریزی درست و اصولی طبق امور روزانه‌تان است.

 

در پایان

طرز فکر صفر یا صدی، محدودیتی واقعا دست و پاگیر برای نگاه‌تان به زندگی است. اگر طرز تفکرتان را اصلاح کنید، احساس‌تان و در پی آن، رفتار و عملکردتان نیز تغییر خواهد کرد. دست از افکار منفی و مخرب کشیدن، پروسه‌ای ساده نیست و نیاز به تمرین و تداوم دارد. تمام تلاش‌تان را بکنید کــه فقط دو سر یک خط را نبینید و به میانه‌های آن نیز نگاه کنید. احتمالات و فرصت‌های ریز و درشت زیادی در طیف‌های میانی قرار دارند کــه فقط باید دیده شوند. پس با دید باز و پذیرا، خودتان را به یکی از مهم‌ترین ابزار‌های موفقیت مجهز کنید.

 

 

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو