مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «کلاف پیچیده سرمربی تیم فوتبال استقلال، این ذهنیت را تقویت می‌کند که ماجرا را ابتدا دست کم گرفته بودند و می پنداشتند با بازی با چند نام می توانند موضوع را حل کنند اما وقتی دیدند هواداران بر بازگشت آندره‌آ استراماچونی پافشاری می کنند و زیر بار بازی های قدیمی نرفته اند، تازه دریافته اند که داستان به این سادگی هم نیست.

هر چند اصرار بر بازگشت مرد ایتالیایی یا انتخاب مربی‌ای در تراز او این کلاف را پیچیده‌تر کرده اما این گونه نیست که این گره باز نشود و اگر اراده ای باشد می توان آن را گشود منتها مشروط به آن که وزارت ورزش دست از سر باشگاه استقلال بردارد. نه فقط استقلال که پرسپولیس نیز. وقتی نمی‌توانید اداره کنید و بدهی روی بدهی تلنبار می شود و نمی توانید خصوصی سازی کنید، به مردم بازگردانید!

شاید در نگاه اول آرمان‌گرایانه و پوپولیستی به نظر برسد اما آیا نمی‌توان انتخاباتی برگزار کرد تا میلیون ها هوادار اعضای هیأت مدیره را برگزینند و بعد آنها شماره حساب اعلام کنند و از هواداران بخواهند پولی واریز کنند؟

تیم هایی که میلیون ها هوادار دارند چرا باید لنگ پول باشند؟ این کار را انجام نمی دهند چون اعضای هیأت‌مدیره منتخب مانند انتصابی ها زیر بار هر توصیه نمی روند و چون ناچار خواهند بود به دنبال کسب درآمد باشند حق پخش تلویزیونی را پی گیری می کنند و صدا و سیما هم اهل پرداخت چنین پولی نیست.

اگر یک میلیون نفر هر یک تنها ۲۰ هزار تومان به حساب اعلام شده بریزند ۲۰ میلیارد تومان می شود. کل دستمزد سالانه استراماچونی اگر ۵۰۰ هزار یورو باشد با یوروی ۲۰ هزار تومانی می شود ۱۰ میلیارد تومان. باز هم نصف این پول است. دستمزد بازیکنان را نیز می توان از حق پخش تلویزیونی یا چهار تا مسابقه به همراه کنسرت موسیقی با حضور ۱۰۰ هزار تماشاگر و بلیت ۵۰ هزار تومانی تأمین کرد و اسپانسر هم می آید. از این ۴ مسابقه هم ۲۰ میلیارد تومان پول به دست می آید.

نمی خواهم موضوع را ساده کنم و قضیه و هزینه‌ها به این سادگی ها نیست اما می خواهم بگویم هر بلایی که سر این دو تیم می آید تا مربیان شان مدام تهدید به رفتن کنند و همیشه از بی پولی بنالند به خاطر دولتی بودن آنهاست. وگرنه تیم هایی که میلیون ها هوادار دارند و تلویزیون بابت پخش مسابقات آنها آگهی می گیرد نباید این حال و روز را داشته باشند.

اگر وزارت ورزش و صداوسیما که حق پخش مسابقات را نمی پردازد دست از سر این دو تیم بردارند دو هیأت‌مدیره منتخب مردم می توانند این تیم ها را نجات دهند و هزینه های آنها را با حق پخش تلویزیونی، بلیت فروشی، جذب اسپانسر، کمک های مردمی و مانند اینها تأمین کنند.

منتها وقتی دولت و وزارت ورزش نمی خواهند دل بکنند و چون ورزشگاه اختصاصی ندارند بخش قابل توجه درآمد به دستگاه های دیگر می رسد و صدا و سیما حق پخش را نمی دهد وضع همین است. یک مسابقه فوتبال با حواشی آن سه ساعت آنتن تلویزیون را پر می کند. برای تولید هر دقیقه یک سریال که بیننده چندانی هم ندارد این همه هزینه می کنند اما برای پخش مسابقه فوتبال که کلی هم بابت آن آگهی می گیرند حاضر به پرداخت مبالغی نیستند.

استقلال و پرسپولیس را به مردم بازگردانید. چون نه وضعیت دولتی فعلی قابل دوام است و تنها بدهی روی بدهی انباشته می شود و نه شعار خصوصی سازی تحقق یافتنی است. زیرا حساسیت های امنیتی بالاست و شرط «اهلیت» مانع واگذاری به متقاضیان است. منتخبان مردم اما می‌توانند این دو تیم را از این وضعیت خارج کنند.

اگر مکانیسم کار پیچیده است می توان همان کاری را کرد که در ترکیه انجام شد. باشگاه های دولتی ابتدا در اختیار بخش عمومی (مثل شهرداری ها) قرار داده شد و بعد خصوصی سازی شد. اعضای شورای شهر می توانند مدیریت موقت را بر عهده گیرند تا نیاز به برگزاری انتخابات هم نباشد.

غرض از این یادداشت ورود به جزییات نیست. تنها می خواهم بگویم تیم هایی با میلیون ها هوادار مشتاق نباید قربانی تصمیمات غلط و سوءمدیریت باشند.

استقلال و پرسپولیس متعلق به مردم اند. از خسروانی و عبده گرفته نشد تا هر از گاهی دست گروهی انتصابی بیفتند. آنها را به صاحبان واقعی شان که مردم اند بازگردانید و به منتخبان مستقیم مردم بسپارید و در کوتاه‌مدت به کسانی که برای اموری کلان تر از جانب مردم انتخاب شده‌اند.

آن گاه دیگر بابت ۱۶۰ هزار یوروی استراماچونی این همه تکاپو لازم نیست. می دانم این پیشنهاد ها در کوتاه مدت عملی به نظر نمی رسد اما وضعیت کنونی هم که تیم مدیر عامل ندارد و مدیر عامل سابق به عنوان سخنگو مصاحبه می کند و وزیر ورزش دخالت می کند، پذیرفتنی نیست.»