داستان سریال عشق اجاره ای (بخش اول)

منبع: آخر سریال

106

1398/10/20

03:02


شنبه, 04 آذر 1396 18:38

داستان سریال عشق اجاره ای (بخش اول)

دفنه دختری ست از یک خانواده ی فقیر که با خواهر و برادر و مادر بزرگش زندگی می کند. او که در یک رستوران کار می کند دورادور از پسری خوشتیپ و ثروتمند به نام سینان که مشتری همیشگی رستوران است خوشش می آید اما سینان مانند آن است که اصلا او را نمی بیند. از طرفی سینان با امید که یک طراح زبده ی کفش است یک شرکت بزرگ را اداره می کنند. امید که پدر و مادرش را از دست داده بدون قبول ذره ای ثروت از پدربزرگش به تنهایی به موفقیت رسیده و در انزوای خودش به شیوه ای سختگیرانه زندگی می کند. عمو و زن عموی امید (نجمی و نریمان) که در عمارت اجدادی زندگی می کنند توسط پدربزرگ تهدید شده اند که عمارت فروخته و باید از آنجا بروند. پدربزرگ تنها به این شرط که آنها موفق شوند در عرض شش ماه امید را راضی به ازدواج کنند، موافقت می کند که از فروش عمارت صرف نظر کند.
نریمان دست به کار شده و با معرفی دختران مختلف به امید سعی می کند مقصود پدربزرگ را برآورده سازد. او قراری را در رستوران محل کار دفنه ترتیب می دهد و خودش از دور آنها را زیر نظر می گیرد. دختر مورد نظر که یک مدل است نمی تواند توجه امید را جلب نماید تا جایی که امید برای فرار از دست او ناگهان وانمود می کند که دفنه دوست دختر اوست و وی را در بیرون از رستوران می بوسد. بوسه ای که موجب سیلی خوردن وی از دفنه و اخراج دفنه از کار می شود. نریمان که ناباورانه شاهد این اتفاق است تصمیم می گیرد تا از آن به نفع خودش استفاده کند.
از سوی دیگر برادر دفنه، سردار، به خاطر قرضی که از نزول خور گرفته کتک می خورد و مجبور می شود تا چهار برابر قرضش را پرداخت کند. اما چون پولی ندارد دفنه باید راه حلی برای این مشکل بیابد. در همین اثنا نریمان تصمیم می گیرد تا نقشه اش را عملی سازد. او دفنه را پیدا کرده و از او می خواهد در مقابل دریافت مبلغ زیادی پول سعی کند تا امید را عاشق خودش سازد. نریمان منشی امید را منتقل کرده و دفنه را جایگزین او می سازد. اما برای این منظور دوره ای را به آموزش دفنه اختصاص می دهد تا از پس این کار بر بیاید.
نریمان و نجمی برای اجرای این نقشه از سینان نیز کمک می گیرند. یاسمین که در شرکت آنها کار می کند سینان را عاشق خود کرده ولی به او توجهی ندارد. او تنها اطراف امید می چرخد تا بتواند او را اغوا کند. نریمان با وعده ی به دست آوردن یاسمین، سینان را راضی به همکاری می نماید. نریمان لباس های زیبا برای دفنه خریده و از او می خواهد به راه رفتن با کفش پاشنه بلند عادت کند. او عادت های امید را یک یک برای دفنه گفته و حتی از او می خواهد تا به علایق امید نیز وانمود کند.
روز اول کار دفنه فرا می رسد و زمانی که با امید رو به رو می شود هر دوی آنها جریان بوسیدن را به خاطر آورده و از این رویایی متعجب می شوند. برخلاف نظر نریمان، امید شخصیت های راحت و بی ریا را ترجیح داده و به همین دلیل نظر ویژه ای نسبت به دفنه پیدا می کند. زمان عکسبرداری در کنار ساحل، دفنه تصادفا مانکن را در آب انداخته و خودش نیز آسیب می بیند. امید او را در آغوش کشیده و زخمش را پانسمان می کند. کاری که نور امیدی در دل نریمان می تاباند. یاسمسن با دیدن این صحنه به شدت حسادت کرده و عصبانی می شود اما ظاهرا امید کسی را به جز دفنه نمی بیند.
نهان که دوست صمیمی دفنه ست عاشق سردار شده اما توجهی از جانب او دریافت نمی کند. از طرفی اسماعیل عاشق نهان است اما از آنجاییکه از احساس او به سردار خبر دارد چیزی بروز نمی دهد. سینان مردی با روابط عمومی بالاست و با همه خیلی زود صمیمی می شود. رفتار صمیمانه ی سینان با دفنه باعث ناراحتی امید شده و از روی خشم پروژه ی سنگینی را به او واگذار می کند. به همین دلیل نریمان از سینان می خواهد تا برای کمک به دفنه به شرکت برگردد. از طرفی نجمی با دختران جوان وقت می گذراند.
امیدکه به نوعی درگیر دفنه شده احساس می کند نیاز به کمی تنهایی دارد. او یکی از خاص ترین طرح هایش را کشیده و منتظر ساخت آن است. همه شرکت منتظر رونمایی از آن و شرکت های رقیب دنبال راهی برای دزدیدن آن هستند. یاسمین قبلا در شرکت مردی به نام ترامبا کار می کرده در بدو ورودش به شرکت امید، پیشنهاد فروش طرح های آنها را داده بوده است. اینبار ترامبا از یاسمین می خواهد تا طرح امید را برای او بدزدد و پول زیادی به او پیشنهاد می کند. یاسمین در ابتدا نمی پذیرد اما وقتی می بیند که دفنه امید را در آغوش گرفته تصمیم می گیرد تا با ترامبا همکاری کند. غافل از اینکه دفنه تنها برای تشکر از کفش راحتی که امید به او داده این کار را کرده است.
امید از دفنه می خواهد تا کفش را از استاد صدری گرفته و به شرکت بیاورد. دفنه جعبه ی کفش را به امید تحویل می دهد غافل از اینکه یاسمین کفش را در توالت دزدیده و به جای آن جعبه دستمال کاغذی گذاشته است. همان شب میهمانی بر پا شده که در آن همه ی صنعت مد حضور دارند. دفنه برای گرفتن کت و شلوار امید به خانه ی او رفته ولی با تشویق نهان سر از اتاق خصوصی او در می آورد. او در آنجا متوجه علاقه ی امید به فیلمی به نام عشق و غرور میشود. امید از دفنه می خواهد که در آن مهمانی او را همراهی کند و نریمان از این فرصت استفاده کرده تا با کمک آرایشگران زبده، نهایت زیبایی دفنه را به رخ امید بکشد.
دیدن دفنه در مهمانی عقل از سر امید می برد و دیدن رقص او با سینان شدیدا حسادت وی را بر می انگیزد. زمانی که نوبت رقص امید با دفنه می رسد او نمی تواند لحظه ای چشم از دفنه بردارد. یاسمین در جشن نزد ترامبا رفته و نجمی نزد دوست دختر جدید مانکنش می رود. دفنه از یاسمین و ترامبا و همچنین یاسمین از نجمی و آن دختر عکس می گیرند. عکس هایی که در آینده جان هر دوی شان را نجات می دهد. آن شب یاسمین امید را مجبور می کند تا او را به خانه برساند و سینان به دفنه پیشنهاد می دهد تا به خانه او رفته و فیلم عشق و غرور را تماشا کنند. آن شب امید دچار نپرانی شده و شبانه برای دیدن کفش به شرکت می رود، جایی که متوجه عدم وجود کفش در جعبه می شود. فردا صبح وقتی دفنه به شرکت می رود با تهمت دزدی مواجه شده و به سرعت اخراج می شود... ادامه دارد ...

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو