داستان سریال عشق اجاره ای (بخش دوم)

منبع: آخر سریال

331

1398/10/20

03:02


شنبه, 04 آذر 1396 18:41

داستان سریال عشق اجاره ای (بخش دوم)

نهان که متوجه می شود سردار اصلا به او فکر نمی کند، در این باره با اسماعیل درد دل می نماید. اسماعیل که از رفتار سردار نسبت به نهان عصبانی شده او را پیدا کرده و کتک می زند. دفنه که از کار اخراج شده نمی تواند این تهمت را تاب بیاورد. به همین دلیل به شرکت رفته و بر بی گناهی خود پافشاری می کند. امید او را باور کرده و سعی در نگه داشتنش می کند اما دفنه قصد ادامه کار را ندارد. در نهایت امید مجبور به عذرخواهی شده و دفنه به خانه بر می گردد. نجمی برای صحبت با دفنه به خانه آنها رفته و عکس یاسمین و ترامبا را در گوشی او می بیند. اکنون آنها به یاسمین شک کرده و باید برای متهم کردن او دنبال مدارک بیشتری بگردند.
امید برای شب میهمان ایتالیایی دارد و از دفنه می خواهد به تشریفات رسیدگی کند. از طرف دیگر نریمان با کمک ودات و کورای به دنبال مدرکی برای متهم کردن یاسمین هستند. ودات کفش را در کشوی یاسمین پیدا کرده اما یاسمین سر رسیده و او نمی تواند کفش را بردارد. بنابراین اینبار وظیفه ی کورای است تا ماموریت را به پایان برساند. نریمان با یاسمین قرار گذاشته و با نشان دادن عکس کفش او را تهدید می کند اما کفش را به امید تحویل نمی دهد.
با فرا رسیدن شب میهمانان می رسند و موقعیتی پیش می آید که امید دفنه را به عنوان نامزدش به آنها معرفی می کند. امید از این فرصت برای نزدیک شدن به دفنه استفاده می کند و با کمک دفنه می تواند نشان دادن کفش به مهمانان را به تعویق بیاندازد. در همان شب در محله دفنه اتفاقات دیگری در جریان است. اسماعیل عشقش را به نهان اعتراف می کند و سردار پس از شنیدن شایعه ازدواج نهان و اسماعیل از مادربزرگش دست و پایش را گم کرده و از خانه خارج می شود. او نیز به در خانه نیهان رفته و به طور سر بسته به عشقش اقرار می نماید.

 

همان شب نریمان از طریق کورای کفش را به امید می رساند و بدون لو دادن یاسمین از وی می خواهد هر چه زودتر از کار استعفا دهد. فردای آن روز امید یاسمین را گریان در اتاقش می بیند و یاسمین بیماری مادرش را بهانه می کند. او از امید میخواهد که وی را تنها نگذارد و این باعث می شود که کل روز را با یکدیپر بگذرانند. او همچنین شب نیز خود را در خانه امید می اندازد و با وجود تلاش های وی برای اغفال امید اتفاقی میانشان نمی افتد. فردا دفنه یاسمین را در لباس امید و در خانه ی او می یابد. یاسمین از او می خواهد که برای سمینار یک اتاق مشترک برای هر دوی آنها رزرو کند و دفنه نیز این کار را انجام می دهد.
نریمان با بلیط هواپیما برای سوییس به شرکت می آید و از یاسمین می خواهد که برای دیدن مادرش برود. او از سینان می خواهد که او را همراهی کند اما در میانه راه یاسمین گریه کنان از سینان می خواهد که او را به خانه خود ببرد. رفتار خودخواهانه و تحقیر آمیز یاسمین در خانه سینان تمام تصوراتش را بر هم زده و احساساتش نسبت به یاسمین را سرد می کند. اکنون که یاسمین رفته، دفنه باید امید را در سمینار همراهی و با او در یک اتاق بماند. دفنه در این سفر کاملا عاشق امید می شود غافل از اینکه در جایی دیگر سینان در دام عشق او گرفتار شده است. در هتل دفنه با نوشیدن کمی مشروب حسابی مست شده و شروع به اعتراف چیزهایی که نباید می کند. فردای آن روز بیدار شده در حالیکه هیچ چیز از اعترافات شب گذشته اش به خاطر ندارد. رفتار سرد امید نیز حدس او را به یقین تبدیل کرده و گمان می کند همه چیز را لو داده است. اما امید در ماشین خیال او را راحت می کند. از سوی دیگر یاسمین با عکس نجمی و دوست دخترش سراغ نریمان رفته و او را تهدید می کند که در صورت لو دادنش به امید این عکس را در تمام روزنامه ها پخش می کند.

 

امید با دیدن دستبندی که دفنه به سینان داده و رفتار صمیمانه این دو با یکدیگر دچار شک شده و حسادت می کند. دفنه تصمیم می گیرد برای تولد امید کتاب مورد علاقه اش را که بسیار قیمتی ست بخرد اما به دلیل نداشتن پول کافی مجبور به تمیز کردن مغازه می شود. نریمان دفنه را برای آماده کردن برای تولد امید به خانه اش فرا می خواند. او در آنجا دفنه را تحقیر کرده و ادعا می کند امید هرگز عاشق دفنه واقعی نخواهد شد. این مسئله قلب دفنه را شکسته تا جایی که هدیه اش را به یاسمین می دهد تا از طرف خود به امید بدهد. وقتی امید می بیند که دفنه گریه کنان در آغوش سینان است از حسادت دیوانه شده و از ناراحتی فردای آنروز بیمار می شود.
دفنه با دیدن بیماری امید شروع به مراقبت از وی کرده اما آمدن سینان و شک امید به رابطه آنها همه چیز را خراب می کند. امید به دفنه می گوید که از روابط عشقی در محیط کار خوشش نمی آید و بهتر است هر کس حد خودش را بداند. اگر چه منظور امید به رابطه دفنه و سینان بوده اما دفنه این حرف ها را به خودش و امید نسبت میدهد و به شدت ناراحت می شود. با آمدن یاسمین به آنجا دفنه آن خانه را ترک می کند.
فردای آن روز، امید که بیش از حد درگیر دفنه شده خود را در ویلای پدرش میابد. نریمان تصمیم می گیرد که برای سالگرد ازدواجش جشنی ترتیب دهد و از امید می خواهد که در آن شرکت کند. دفنه هم که توسط نریمان دعوت شده در آنجاست و از آنجا که گمان می کند امید با یاسمین به رم رفته اصلا انتظار دیدن او را ندارد. در آنجا نریمان به امید می گوید که دفنه عاشق او شده و این طرز فکر امید را تغییر می دهد. زمان برگشت، امید از حرفهای راننده اش شکری، می فهمد که کتاب را دفنه و با زحمت زیاد برای او خریده است.
وقتی امید شبانه به خانه دفنه می رود تا درباره کتاب از او بپرسد دفنه گریه کنان می گوید که می خواهد استعفا دهد. فردا مشخص می شود که امید قصد دارد تا هر کاری برای نگرفتن درخواست استعفا بکند. او نهایتا ادعا می کند قوانین شرکت ایجاب می کند تا 15 روز دیگر کار کند و سپس برود. کورای که هیچ یک از مدل هایش مورد توجه امید قرار نگرفته از دفنه خواهش می کند که مدل عکس هایش شود اما قول می دهد که این راز بین خودشان بماند. اما امید برای دیدن این مدل تازه بسیار کنجکاو شده و از کورای می خواهد تا عکس های اصلی را برای او بفرستد ... ادامه دارد ...

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو