داستان سریال عشق اجاره ای (بخش سوم)

منبع: آخر سریال

368

1398/10/20

03:02


پنج شنبه, 09 آذر 1396 00:19

داستان سریال عشق اجاره ای (بخش سوم)

امید که رفتار سردی در برابر دفنه در پیش گرفته او را به عنوان دستیار همراه یاسمین می فرستد. روزی که تحقیر های یاسمین در نهایت دفنه را دیوانه کرده و به خانه امید می کشاند. او در آنجا شروع به شکستن ظرف ها می کند و امید از او می خواهد که شب را در آنجا بماند. فردا این امید است که برای دفنه صبحانه حاضر می کند. از طرفی سینان که عاشق دفنه شده برای پایان دادن به این بازی نزد نریمان می رود و نجمی متوجه احساس سینان به دفنه می گردد.

زمان افتتاحیه فرا می رسد و نریمان که جریان مدل شدن دفنه را شنیده تصمیم می گیرد که دفنه در مراسم به همه معرفی شود و بیشتر توجه امید را جلب نماید. یاسمین از طریق دریا این مسئله را فهمیده و برای ممانعت از این کار، آنها را در دستشویی محل افتتاحیه زندانی می کند. در پایان مراسم دفنه که روز آخر کارش است توسط سینان متقاعد می شود که به عنوان دستیار سینان به شرکت بازگردد.

اسماعیل که نتوانسته نیهان را به دست آورد، توسط دفنه به شرکت معرفی شده و کارش را به عنوان راننده یاسمین آغاز می کند. رفتار خودسرانه ی اسماعیل یاسمین را به سمت وی جلب کرده تا جایی که مدام به او فکر می کند. شرکت برای پیشبرد اهدافش به دختری به نام فریا که قبلا دوست دختر امید بوده نیاز پیدا می کند و قرار امید با او حسادت دفنه را برمی انگیزد. نجمی به درخواست نریمان کاری را در شرکت امید آغاز می کند تا به اطلاعات دسترسی بیشتری داشته باشد.

 

مادر نیهان که از سر و وضع سردار خوشش نمیاید اولتیماتوم داده تا وی خودش را تغییر دهد. به همین منظور سردار از خواهرش دفنه کمک گرفته و کاملا تغییر می کند. موعد قرار امید و فریا فرا می رسد و دفنه که طاقت این اتفاق را ندارد خودش را به خانه امید میرساند. او در مقابل تعجب امید خانه را وارسی کرده و کسی را نمیابد. امید که از طریق عکس های کواری فهمیده مانکن او دفنه بوده مانع رفتنش می شود. فریا آمده و امید او را از دم در برمی گرداند اما وقتی برمی گردد دفنه رفته است. آنشب دفنه سراغ اسماعیل رفته و تمام جریان را از اول به آخر برای او تعریف می کند تا کمی از فشار روحی اش کاسته شود.

امید شروع به مصاحبه با متقاضیان برای استخدام دستیار جدید می کند و یاسمین برای از سر راه برداشتن دفنه نقشه ای در سر می پروراند. از طرفی پدربزرگ امید مشتاق دیدن دفنه است و بنابراین نریمان ملاقاتی را برای آنها ترتیب می دهد. امید یکی از متقاضیان را انتخاب و برای آموزش به دفنه می سپارد. دفنه که تحمل نزدیک شدن زن دیگری را به امید ندارد همه عادات امید را برعکس به دستیار جدید می گوید. او در نهایت مجبور می شود صبح فردا برای جبران این خرابکاری به خانه ی امید برود. یاسمین کار سختی را به دفنه می سپارد و به بهانه انجام نادرست این کار وی را مواخذه و تحقیر می کند. در پی این رفتار یاسمین، دفنه کنترلش را از دست داده و به وی حمله می کند. نقشه ای که قرار بود به اخراج دفنه منجر شود برعکس شده و یاسمین توسط امید از کار اخراج می شود. یاسمین که بسیار خشمگین و افسرده شده از حمایت اسماعیل برخوردار گشته و بیش از پیش به او نزدیک می شود. در نهایت این پادرمیانی سینان است که موجب بازگشت یاسمین به شرکت می گردد.

 

رفتن نجمی و نریمان به خانه ی امید و گفتن ماجراهای گذشته عاشقانه شان امید را تحت تاثیر قرار داده تا جایی که همان شبانه به خانه ی دفنه می رود. او به دفنه ابراز علاقه کرده و از فردای آنروز رابطه ی عاشقانه پنهانی آنها آغاز می شود. نجمی تصمیم می گیرد که تمام شرکت را به اردویی چند روزه ببرد. در آنجا تلاش سینان برای صحبت کردن خصوصی با دفنه ناکام می ماند غافل از اینکه رابطه ی دفنه و امید در حال پیشرفت است. به علاوه حضور اسماعیل در کنار دختران شرکت حسادت یاسمین را نمی خواهد در مقابل دیگران با او ظاهر شود، برمی انگیزد.

مادربزرگ دفنه حکم می کند که قصد دارد تا عروس را در حمام ببیند و به همین منظور او و مادر نیهان غذا درست کرده تا به حمام بروند. اما پیش از رفتن دعوایی میان آنها در گرفته تا جایی که تمام غذاها را بر سر و روی یکدیگر می ریزند. از طرفی اسماعیل از یاسمین می خواهد که خودش را تغییر داده و دست از اعمال شیطانی بردارد. یاسمین تحت تاثیر این حرف ها به خانه سینان می رود تا از او درباره ی خودش بپرسد. سردار تصمیم می گیرد در قهوه خانه اسماعیل برای خودش کار کند و از آنجاییکه فعلا جریان خواستگاری از نیهان به هم خورده پنهانی وی را می بیند.

در راه برگشت از اردو، امید و دفنه به طور پنهانی با یکدیگر به خانه ویلایی پدر امید می روند. جایی که عشق آنها شروع نشده پایان می یابد. ناپدید شدن این دو سینان را مشکوک کرده تا جایی که برای گرفتن خبری از دفنه به خانه آنها می رود. رابطه ی عاشقانه ی امید و دفنه با تلفنی از جانب نریمان که شامل یادآوری قول و قرارشان مبنی بر ترک امید پس از ازدواج است، خراب می شود. به این دلیل دفنه تصمیم می گیرد با یادداشتی با امید خداحافظی کرده و گریه کنان به همراه اسماعیل به خانه بر می گردد. زمانیکه امید یادداشت را می بیند دچار احساس طرد شدگی شده و دیوانه می شود.

نجمی که از نریمان خواسته بوده دیگر در کار دفنه و امید دخالت نکند، با فهمیدن جریان تلفن نریمان و کاری که باعثش شده، خانه را ترک می کند و به خانه امید می رود. نریمان که اینبار نجمی را در تصمیمش جدی می بیند گریه کنان به دخترش سوده تلفن کرده تا به ترکیه برگردد. امید همان شب بعد از صحبت هایش با سینان تصمیم می گیرد برای حرف زدن با دفنه به خانه شان برود اما وقتی می بیند که دفنه با دیدن او از پنجره کنار می رود با گمان اینکه دفنه حتی نمی خواهد صورتش را ببیند، به حالت عصبانیت آنجا را ترک می کند.

 

نریمان به دفنه دستور می دهد که باز هم برای کار به شرکت برگردد و دفنه که چاره ی دیگری ندارد تصمیم می گیرد برگشته و همه حقیقت را به امید بگوید. از سوی دیگر رفتار سرد اسماعیل، یاسمین را مشتاق تر کرده تا جایی که شبانه وی را به خانه اش دعوت و با او رابطه برقرار می کند. فردا دفنه از سینان خواهش میکند تا دوباره دستیار امید شود. دیدن دفنه در اتاق منشی امید را دیوانه کرده و به دفنه می گوید دیگر چیزی جز رابطه رئیس و کارمندی بینشان نیست. تلاش های دفنه برای توضیح دادن به جایی نمی رسد و امید حاضر به گوش دادن حرف های او نیست. مادر نیهان و مادربزرگ سردار به توافق رسیده و موعد خواستگاری مشخص می شود. از طرفی، اگرچه رابطه میان یاسمین و اسماعیل نقاط مشترک زیادی در خود دارد اما چیزی در این بین مانع دوام آن می شود ... ادامه دارد ...

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو