یک سری متن های عاشقانه و جدید و زیبا جمع آوری کردیم که شما بتونین ازش استفاده کنین و برای عشقتون بفرستین و احساستون رو ابراز کنین…
رویـاهام قشنـگ میشـن
وقتـی هـدف رسیـدن بہ تـو باشـہ…!
صبحت_بخیر_نفسم
میگویـم : ” دوستـت دارم “
میشِکُفـی …
گلهـای باغچـه تقلیـد میکنند
خدا میخنـدد و میگوید :
امـان از عشـق♥️
حـامد_نیازی
بخیر میشود این صبحهای دلتنگی
ببین که روشنم از یاد خوب لبخندت ♥️
معصومه صابر
بار دیگر هم، شبم با نور چشمت صبح شد
ای یگانه آفتاب شهر دل، صبحت بخیر ♥️
بامت بلند باد
که دلتنگی ات مرا
ازهرچه هست
”غیرتو”
بیزار کرده است…
فاضل_نظری
تو که ترجمان صبحی به ترنّم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
شفیعی_کدکنی
صبحتون_عاشقانه
دلَم کمی خاطره ساختن
با تو میخواهد
دلم کمی دست هایت را
چشم هایت را
خنده هایِ ازته دلَت را
امشب به شدَت
دلَم کمی “تو” میخواهد …!
زهی_حیدری
یاد من باشد عصر
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانهی دل، بتکانم از غم…
باز در آغوش تو دلتنگ می شوم
آذر
دختر بی عشق پاییز
تو چه انتظاری داشتی
که نه باد وزید
نه بارانی آمد
و نه مردی عاشقت شد
این فصل پُر گناه را ببخش
آذر تنها دختری ست که در هم آغوشی هم
گول نخواهد خورد
باور کن
آذر اگر عاشق شود
باد و باران باهم عشق بازی می کنند
در دلم ریشه کرده ای!
بسان نیلوفری زیبا،
روییده در مرداب فرداها؛
رویای زیبایم!
زندگی بی تو،
مساوی ست با مرگ؛
مرگی به وسعت
زهرخند یک غروب پاییزی…
آزی_فرهادی
من تورا…
به تمام خیابان های این شهر قول داده بودم…که دست در دست تو قدمشان بزنم…
تورا به کافه های تاریک حوالی دانشگاه قول داده بودم….که باهم قهوه ی تلخ بنوشیم و سر بر شانه ی هم بگذاریم….
به برف زمستان هم قول داده بودم روزی رد پاهای جفت رویشان جا بگذارم…
باتــــو….
حالا اما
من مانده ام و یک دنیا بدقــولی و شهــری که بی تــومرا نمی خــواهد….
فاطمه_صابری_نیا
دلم کمی باران میخواهد..
کمی احساس،
کمی عشق،
کمی دیدار در کنار تو..
و البته تمام
عطر تن تو را..
دلم عجیب عاشقانه
تورا میخواهد..
لیلی_زند
از من خبر بگیر!
کارى ندارد
کافى ست صبح ها
دلت برایم تنگ شود
و بى اختیار
به نقطه اى خیره شوى
و به این فکر کنى
که چقدر بى خبرى از من .
کامران_رسولزاده
من
به تو مربوطم
طوریکه اندوه به شب
طوریکه صدای بنان به حاشیه غروب
طوریکه آن قناری زرد غمگین به شاملو
بیآنکه هیچکدام
دلیل قانعکنندهای داشته باشیم…
لیلا_کردبچه
شباهنگام اگر زنی هست
که عاشقانه برای تو دلتنگی کند ؛
بدان که دنیا را از آنِ خود کردهای پسر !
نشأت_ارتاش
بی حضورِ تو
پاییز، دیگر پاییز نیست!
عطرت جاری شده در تنِ برگها ،
باران دیگر عاشقانه نمی بارد
و مرا شتابی نیست،
برای گذر از بی تو بودن …
یاسر_حسن_زاده
من دلم روشن است
روزی تو از راه می رسی،
و کوچه بوی عطر تو را می گیرد
دیوارها گل می دهند،
پنجره ها عاشق میشوند
و خانه ام خوشبخت!
آن روز
برای تمام خستگی هایم،
یک صندلی روبه روی تو کافیست!
بهرام_حمیدیان
یادت نرود ما به هم احتیاج داریم!
باور کن…
برای رسیدن ها و فرار کردن ها
برای ساخته شدن ها و ثبت کردن ها!
ما به هم احتیاج داریم
وگرنه من و تو کی را دوست داشته باشیم؟
یا مثلا با کی حالمان خوب شود…
من به تو فکر میکنم!
به تو احتیاج دارم
وگرنه دیگر فکر هم نمی کنم…
واقعیتش را بخواهی من به دلیل اعتقاد دارم.
دلیلِ من تویی!
تو را نمیدانم!
صابر_ابر
از تو چه پنهان ،
گاهی آنقدر خواستنی می شوی
که شروع می کنم
به شمارش تک تک ثانیه ها
برای یک بار دیگر رسیدن ،
به تو …
آنتوان_دوسنت_اگزوپری
انتهای شب
زمین به اوجِ دلتنگی میرسد
و من بیقرارِ آمدنت
برای پرواز
آماده ام
اسماعیل_دلبری
شبتون_آروم
باز مثل هرشب خیال توست
که مرا بی خواب میکند
می نویسم تمام تو را در اشعارم
امشب مرا در خیال و خوابت
در آغوش بگیر
شاید آرام بگیرد حال پریشان من!
مینو_پناهپور
شبتون آروم
سیاه شد بدون تو
شب هایم
مانند چشمانت
شبتون عاشقانه
وقتی ازَم میپرسَن بینِ کسی که دوسِت داره و کسی که دوسِش داری کدومو انتخاب میکنی یکم این پا اون پا میکنم و با بی مِیلی میگم کَسی که دوسِش دارم
ولی هم من میدونم و هم بقیه که بودن با آدمی که دوستِش داری و دوسِت نداره مرگِه
موندن با کسی که دوست داره و دوسِش نداری هم مرگه…
بین مَرگ و مَرگ نباید دنبالِ زندگی گَشت!
پگاه صنیعی
بهترین لحظه هایم
کنار تو بوده.
کنار تو بودن،
حتی وقت هایی است
که تو نیستی ولی من با توام
و به تو فکر می کنم،
به تو که زیبا، مثل یک دریایی
چقدر …
دلتنگِ حضورٺ هستم!
کــاش تصویرٺ
نفس می کشید…
محمدحسین مرکبیان