۱۶۷۰۰ مدرسه غیردولتی در ایران ؛ تجارت به نام مدرسه و به کام مافیا

منبع: روزیاتو

124

1398/12/4

14:33


مدرسه در ایران مثل خیلی جاهای دیگر، تبدیل به تجارت خانه شده است. تجارت خانه ای پر سود که نه نیاز به پرداخت مالیات دارد و نه تعرفه های مشخصی که برایش وضع شده، نظارت خاصی دارد. خدمات لاکچری برای دانش آموزان لاکچری گرد و والدینی ثروتمند که برای هر چیزی، پول می دهند تا فرزنداشان در وضعیت متفاوتی با میلیون ها دانش آموز درس بخواند.

کاسبی به نام کنکور، ماحصل تجارت خانه ای به نام مدرسه است. وقتی مدرسه، دانش آموز را برای کنکور آماده می کند و نه سواد و مهارت اجتماعی، محصولش «تست زن« می شود که ظرف ۶۰ ثانیه می‌تواند مشتق و لگاریتم و فرمول های شیمی آلی را حل کند تا به پزشکی و دندان پزشکی و مهندسی و حقوق فلان دانشگاه کشور برسد و پس از ۴ یا ۷ سال هم ایران را به مقصد اروپا و کانادا ترک کند!

محصول تجارت خانه ای به نام مدرسه غیر انتفاعی، کسب پول بیشتر و سود بیشتر است. در بعضی از مدارس غیر انتفاعی، دانش آموز به عنوان اسکناس دیده می شود. اخیرا شنیده شده که اطلاعات والدین ثروتمند دانش آموزان برای ورود به مقاطع بالاتر، فروخته می شود!

محصلی که شیفته علم و مهارت آموزی باشد در برنامه راهبردی وزارت آموزش و پرورش جایگاهی ندارد. گر چه در سند تحول بنیادین این وزارت عریض و طویل، بر آن تاکید شده است. حذف انتگرال از کتب ریاضی مقطع متوسط نشان می دهد که تا چه اندازه وضعیت برنامه ریزی آموزش در کشور، دراماتیک است.

تقریبا اکثر رتبه های برتر کنکور سراسری گروه های ۵ گانه ریاضی، تجربی، انسانی، زبان خارجه و هنر در یک دهه اخیر، محصول مدارس غیر انافاعی بودند نه دولتی. این یعنی سطح تحصیل و آموزش در مدارس دولتی، ضعیف است.

مردم رغبت خوبی برای تحصیل فرزاندانش در مدارس دولتی نشان نمی دهند. همه به دنبال مهندس شدن یا پزشک شدن هستند و قبولی در دانشگاه های خوب، ابعضا ز جاده مدارس غیر دولتی می گذرد. مدارسی با خدمات لوکس و آموزش داخل و اردوهای خارج از کشور و خدماتی که برای ارائه آن، ده ها میلیون تومان از والدین، پول می گیرند.

۱۱ درصد از ۱۴ میلیون دانش آموز ایرانی در مدارس غیر دولتی درس می خوانند. در ایران، بیش از ۱۶ هزار مدرسه غیر دولتی داریم. مدارس غیر دولتی هم درجه بندی شده و شهریه های خاصی دارند. مدارس غیر دولتی، یعنی پولدارها حق دارند آموزش با کیفیت و خوب ببینند. آن ها می توانند با آموزش خوب، از غول کنکور گذشته و پشت میز بهترین رشته ها در بهترین دانشگاه های کشور نشسته و درس بخوانند. آیان این عدالت آموزشی است؟

طبقه بندی «نخبه» ها و «پخمه» ها !

وقتی مدارس غیرانتفاعی و نمونه مردمی و نمونه دولتی و سمپاد و ایکس و ایگرگ زیاد شد و دانش آموزان ایرانی را به نخبه و غیر نخبه طبقه بندی کردند، ماحصلش گسترش تبعیض می شود. چه آگاهانه باشد چه ناآگاهانه. در کجای دنیا در وزارت اموزش و پرورش، مدرسه تیزهوشان و غیر تیزهوشان وجود دارد؟

عدالت آموزشی

در کجای دنیا دانش آموزان را به «نخبه» و «پخمه» طبقه بندی می‌کنند؟ آیا دانش آموز سال ششم ابتدایی، دانشجوی سال اول دوره تخصص یا PhD است که باید برای ورود به مقاطع عالیه تحصیلی، سخت ترین معیارها را برای او وضع کرد؟ آیا این طبقه بندی، جفا به استعدادهای ناب دانش آموزان ایرانی نیست؟

آیا وزارت آموزش و پرورش، ماموریت پخمه شناسی یا نخبه پروری دارد؟ در کجای قانون اساسی به این موضوع اشاره شده است؟ به نظر می رسد که لحظه‌ای كه آموزش، كالايی شد، فقط مدرسه غير انتفاعی و مافيای كنكور، توليد نشد. بلكه شغل شریف معلمی را ويران کردیم. معلم خريد خدمت با حقوق پانصد هزار تومان، معلم بسته حمايتی با حقوق يک ميليون تومان، معلم رسمی بيست سال سابقه با حقوق چهار ميليون تومان، معلم مدرسه غير انتفاعی بدون هيچ قرارداد و آينده و… این ها، حاصل همين كالا و تجارت شدن آموزش است.

روزی كه آموزش را تبديل به تجارت كردند، وعده كيفيت و توسعه تربيت بچه ها را دادند، اما حالا ما با يک ميليون معلم بدون حمايت در زندگی، بدون آينده و چند شغله طرفيم  . .  .

اگر ایران آباد و سربلند می‌خواهیم، چاره ای نداریم که تبعیض آموزشی را رها کنیم. چاره ای نداریم که عدالت آموزشی را در استان های گسترش دهیم. چاره ای نداریم که برای آموزش و پرورش خوب با کیفیت، پول خرج کنیم. کشوری که مدرسه کافی ندارد، معلم کافی ندارد، مدرسه خوب ندارد، آینده ای روشن ندارد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو