چرا بچه ها مدرسه را دوست ندارند؟

منبع: نی نی بان

132

1398/5/27

22:51


مغز انسان کاملا انعطاف پذیر است. ما از طریق دنیاى اطراف میتوانیم مغز را قویتر و یا ضعیفتر کنیم. امروزه متاسفانه با همه تلاش هایى که ما به عنوان والدین براى بچه هایمان انجام میدهیم، مغز آنها را به دلایلی و با روش های اشتباهی شکل می دهیم. در این مقاله به مهمترین دلایل کاهش علاقه کودکان به مدرسه را بررسی خواهیم کرد.
از دید «ویکتوریا پرودى»، کار درمان، بچه هاى امروز در حالى مدرسه رفتن را شروع می کنند که از لحاظ احساسى آمادگى یادگیرى را ندارند و دلیلش فاکتورهاى بسیار زیادیست که در زندگى مدرن امروز وجود دارد.
او میگوید: “من یک کار درمانم با سال ها تجربه در زمینه کار کردن با بچه ها، والدین و معلمان. در طول سالهای کار و تجربه ام، به وضوح میبینم که طی سال های گذشته، عملکرد اجتماعى، احساسى و آکادمیک بچه ها با افت شدیدى روبرو بوده و در مقابل اختلالات یادگیرى در بچه ها زیادتر شده است.”

دلایل اساسی کاهش علاقه کودکان به مدرسه که والدین باید بدانند
استفاده از تکنولوژى
استفاده از تکنولوژی به عنوان پرستار مجانی، در واقعیت خیلى هم مجانى نیست! شما مطمئنا بهایى را برای آن پرداخت می کنید و آن بها سیستم عصبی، توجه، تمرکز و توانایی خشنودی فرزندانتان است. مطمئنا در برابر دنیای جذاب مجازی، زندگی روزمره بسیار خسته کننده است.
بچه ها در مدرسه در برابر صداهای انسانی و تصاویری نه چندان هیجان انگیز قرار می گیرند در حالیکه در دنیای مجازی دائما در معرض تصاویر گرافیکی قوی و جلوه های ویژه قرار دارند. بعد از ساعتها وقت گذاشتن در دنیاى مجازى، پردازش اطلاعات در کلاس درس براى آنها بسیار سخت می شود چون مغز آنها به سرعت بالاى هیجانات بازی و سرگرمی هاى دنیاى مجازى عادت کرده است.
عدم توانایی در پردازش اطلاعاتی با سرعت پایین تر، بچه ها را به شدت در معرض اختلالات یادگیری آکادمیک قرار می دهد. تکنولوژی علاوه بر اینکه یکی از دلایل مهم کاهش علاقه کودکان به مدرسه است، همچنین ما را از لحاظ احساسی از بچه ها و خانواده دور می کند. در دسترس بودن حضور احساسی والدین، عامل اصلی تغذیه مغز کودکان است. متاسفانه ما به تدریج بچه هایمان را از این تغذیه مناسب محروم می کنیم.
فراهم کردن سریع هر آنچه بچه ها اراده می کنند
“من گرسنه هستم”، یک ثانیه بعدش غذا میخریم.
“من تشنه هستم”، بیا آب بخور.
“من حوصله ام سر رفته”، بیا موبایلمو بگیر!
توانایى به تأخیر انداختن خشنودى بچه ها، یکى از کلیدهاى اصلى موفقیت آنها در آینده است. ما با نیت خیر دوست داریم که بچه هایمان را خوشحال کنیم ولى متأسفانه فقط در لحظه خوشحال شان می کنیم، و ‌در دراز مدت به آنها آسیب میزنیم. ما در واقع با به تأخیر انداختن حس خوشنودی بچه ها، به آنها یاد میدهیم که بتوانند در شرایط بحرانی همه چیز را مدیریت کنند. بچه ها هر چه بزرگتر میشوند قابلیت هایشان در برابر کنترل استرس کمتر میشود و اگر یاد نگیرند که استرس خود را مدیریت کنند، در آینده با مشکل روبرو میشوند.
ناتوانایی بچه ها در به تعویق انداختن حس خشنودی شان را میتوانید در رستورانها، مغازه ها و پاساژها ببینید.
حکمرانی بچه ها بر دنیا
“پسر من سبزیجات دوست نداره”، “دخترم دوست نداره زود بخوابه”،”دوست نداره صبحانه بخوره”، “اسباب بازیهاش را دوست نداره ولى کار کردن با تبلت را خوب بلده”.
اینا چیزهاییست که من دائما از پدر و مادرها میشنوم. از چه زمانى این بچه ها هستند که به ما یاد میدهند که چگونه پدر و مادرى کنیم؟ اگر دست آنها باشد همیشه فقط ماکارونى میخورند، تلویزیون میبینند، با تبلت بازى میکنند و هیچ وقت نمیخوابند! چه لطفى در حق آنها می کنیم وقتى هر کارى که میخواهند را انجام می دهیم در حالیکه میدانیم به نفع آنها نیست؟ بدون غذاى مناسب و خواب کافى، بچه هاى ما در مدرسه با مشکلات زیادى مثل خستگى، بیحوصلگى، استرس و کمبود توجه و تمرکز روبرو میشوند. همچنین ما با اینکار به آنها این پیغام را میدهیم که هر کارى که دلشان بخواهد میتوانند انجام بدهند و هر کارى رو که نخواهند میتوانند انجام ندهند!
ما در زندگى براى رسیدن به هدفهایمان باید کارهایى که ضرورى هستند را انجام بدهیم و اینکارها همیشه کارهاى دلخواه ما نیستند. مثلا اگر بچه اى دوست دارد شاگرد اول باشد، باید خیلى درس بخواند، اگر میخواهد فوتبالیست موفقی شود، باید هر روز تمرین کند. بچه های ما خیلی خوب میدانند که چه میخواهند ولی برایشان دشوار است که تشخیص بدهند که برای رسیدن به آن هدف چه کارهایی باید انجام بدهند. این وظیفه ماست که به آنها یاد بدهیم که بعضى کارها را “باید انجام داد.”
تفریح بی حد و‌ اندازه و کاهش علاقه کودکان به مدرسه
ما دنیایی پر از شادی و تفریح مصنوعی برای بچه هایمان درست می کنیم که در آن از لحظات کسل کننده خبری نیست. یک لحظه که سکوت برقرار میشود، سریع یک کار دیگر براى سرگرم کردنشان پیدا می کنیم، چون در غیر اینصورت احساس می کنیم که وظیفه پدر و مادرى خود را خوب انجام نداده ایم. ما در دو دنیاى متفاوت زندگى میکنیم، آنها دنیاى “شادی” خود را دارند و ما دنیاى “کار” خود را. چرا آنها نباید در کارهاى خانه به ما کمک کنند؟ چرا اسباب بازیهایشان رو خودشان جمع نمیکنند؟ چرا در جمع کردن میز غذا به ما کمک نمیکنند؟ هر چند که از دید آنها، اینها کارهای یکنواخت و خسته کننده ای هستند ولی با انجامشان در اصل مغزشان را آموزش میدهند که بهتر کار کند. بچه هاى امروز وقتی در مدرسه به زمان «یادگیری خواندن و نوشتن» میرسند خیلی راحت میگویند «من نمیتوانم، سخت و خسته کننده است»، چرا؟ چون مغز انسان با خوشی و تفریح یاد نمیگیرد بلکه از طریق کار و آموزش مداوم یاد میگیرد! چیزی که به آنها شانس انجام دادنش را نمیدهیم!
روابط اجتماعی محدود و کاهش علاقه کودکان به مدرسه
همه ما سخت گرفتار و مشغولیم، بنابراین به فرزندانمان موبایل و تبلت می دهیم تا آنها نیز گرفتار و مشغول شوند! در گذشته بچه ها عادت داشتند که در بیرون از خانه بازی کنند، در کوچه، خیابان و طبیعت، جایی که برقراری روابط اجتماعی را تمرین می کردند و یاد می گرفتند. متاسفانه تکنولوژی نه تنها جایگزین محیط بیرون از خانه شد بلکه پدر و مادرها را نیز آنقدر درگیر خودش کرد که وقت کمتری برای بچه هایشان می گذارند. خوب معلوم است که بچه ها از همه چیز عقب مى افتند! متاسفانه تبلت این قابلیت را ندارد که به بچه ها چگونگی برقراری روابط اجتماعی را یاد بدهد. یادتان باشد که آدم های موفق روابط اجتماعی خیلی خوبی دارند و این برای آنها یک الویت است.

چگونه کودکانمان را برای بازگشت به مدرسه آماده کنیم؟
مغز انسان درست مانند یک ماهیچه عمل می کند، و ما میتوانیم به طور دائم به آنها آموزش بدهیم. اگر دوست دارید که فرزندتان دوچرخه سواری را یاد بگیرد، باید این مهارت را به او آموزش بدهید، اگر دوست دارید صبر کردن را یاد بگیرد باید به او صبوری را آموزش بدهید. اگر دوست دارید یک فرد اجتماعی شود، باید برقراری روابط اجتماعی را به او یاد بدهید، این قانون شامل یادگیری همه مهارتها میشود و هیچ استثنایی وجود ندارد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو