رمان جزیره سرگردانی اثر سیمین دانشور به شیوه مستند-تخیلی نوشته شده است. واقعیت و خیال در هم آمیخته. در یک روز جمعه اواخر اسفند در سال ۱۳۵۳ در تهران آغاز و طی دوره ده ماهه در سال ۱۳۵۴ پایان میپذیرد. شاکله رمان جزیره سرگردانی در سی و سه فصل بنا نهاده شده است. متن اصلی کتاب ۳۲۶ صفحه و متوسط هر فصل ۱۶ صفحه است. در ادامه با معرفی و تحلیل رمان جزیره سرگردانی با نت نوشت همراه باشید.
رمان جزیره سرگردانی اثری از سیمین دانشور ، روایتی غیر خطی از یک داستان
فضا در شروع و پایان رمان جزیره سرگردانی سوررئالیستی است. داستان جزیره سرگردانی حول محور دختری به نام هستی روی میدهد که پدرش، حسین نوریان را در فاصله میان ۲۳ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که روبروی مجلس کشته میشود از دست میدهد. سرپرستی او و برادرش شاهین به توران مادر حسین نوریان واگذار میشود چرا که عشرت مادر هستی قبل از سالگرد همسرش با احمد گنجور ازدواج میکند.
بیشتر بخوانید: کتاب سووشون اثر سیمین دانشور
هستی بزرگ شده به دانشگاه میرود در دانشکده با مراد پاکدل آشنا شده و روابط عاشقانه برقرار میشود. مراد علی رغم میل و علاقه هستی به ازدواج با او هرگز برای این امر قدمی پیش نمیگذارد. عشرت، مادر هستی با مادر سلیم که تازه از انگلستان آمده اند آشنا میشود و مقدمات آشنایی سلیم و هستی را فراهم میسازد.
هستی دچار سرگردانی شده چرا که به سلیم نیز دل بسته و در تردید میان دو عشق میافتد. در این میان سلیم از هستی در خواست ازدواج میکند. هستی تا بازگشت مراد از مشهد پاسخ قطعی نمیدهد. سلیم به خانه توران میرود در آنجا با دیدن عکس پدر هستی حوادث دوران مصدق مرور میشود. عقاید سلیم آشکار میشود.
در روز چهارم فروردین ماهیت سیاسی و مذهبی سلیم تاحدی برای هستی مشخص میشود و هستی از سلیم رنجیده میشود.مراد یازدهم فروردین به تهران آمده به دیدن هستی میرود دوباره مساله ازدواج مطرح میشود و سلیم مخالفت میکند.
هستی از نزد مراد برگشته پیش سلیم میرود آنها به مجلسی رفته در آنجا هستی با شیخ سعید رهبر مبارز مذهبی و با کارگزار آمریکائی به نام مستر کراسلی عضو اف بی آی و همکار ساواک آشنا میشود او به هستی نظر دارد. و از جزیرهای به نام سرگردانی سخن میگوید.
بیشتر بخوانید: رمان ترلان نوشتهی فریبا وفی
هستی متوجه میشود که او قصد دارد محکومانی را که مقر نمیآیند به ساواک داده و آنها را روانه جزیره کنند. هستی این جزیره را با سرنوشت خود در پیوند میبیند و با تصاویر سوررئالیستی و تک گویی درونی آن را بیان میکند.
مراد در پی حوادثی در حلبی آباد مصدوم میشود. هستی به کمک مراد رفته او را باخود میآورد. باردیگر هستی به حلبی آباد رفته و در پی جریاناتی متوجه میشود که پوریا نامی همان سلیم است. پای هستی ناخواسته به جریانات سیاسی باز میشود.
در فرصتی هستی و سلیم صیغه عقد خود را جاری میکنند و در دفتر یادداشت سلیم ثبت میکنند. مراد چندین بار به منزل سلیم و توران پناه میبرد. چندی بعد که هستی و عشرت برای ازدواج اما در حقیقت جهت انتقال مراد به محل امن تر به منزل سلیم میروند هستی در منزل سلیم میماند و بدون هماهنگی با خانواده ازدواج میکند. و رمان جزیره سرگردانی با رویای هستی پایان میپذیرد.
بیشتر بخوانید: رمان گلنار و آیینه نوشتهی محمد اعظم رهنورد زریاب
تکنیک رجعت به گذشته وجه غالب روایت رمان جزیره سرگردانی بوده است. در برخی مواقع هم به شکلی آینده نگر به پیش بینی وقایع میپردازد. از اصلی ترین دلمشغولیهای رمان جزیره سرگردانی پرداختن به جنبش انقلابی جوانان این سال هاست. هرچند حوادث رمان جزیره سرگردانی در طی ده ماه روی میدهد اما نویسنده دوازده روز از زمان این تداوم را به شکل خاطرات پراکنده گزارش کرده است.
با رجعت به گذشته و مرور خاطرات بیست و سه سال زندگی سیاسی ایرانیان مخاطب را با چندین نوع زمان روبرو میسازد. نخستین زمان همان گاه نامهای است که ده ماه را در بردارد.
زمان دوم درونی و ذهنی است که دانشور با رفت و برگشت میان آینده و گذشته و حال بیست و سه سال را بازگو میکند. لذا بخش اعظم متن به شکل گذشته نگر روایت میشود. اما در برخی جایها مانند اعدام شیخ سعید (بعدها آقا شیخ سعید را در زندان به جوخه اعدام سپردند) آینده نگری هم از جمله نوع روایت است.
زمان خطی به شکل روایت داستانهای سنتی در رمان جزیره سرگردانی دیده نمیشود. روایت مدام در نوسان است. از دیگر مسائل مطرح در بیان نقد روایت محور بسامد مکرر است. یعنی نقل چندباره از رویدادی که یکبار اتفاق افتاده است.
که در رمان جزیره سرگردانی چندان متداول نبود. و در قیاس با رمان سووشون خانم دانشور که این نوع بسیار پر بسامد بود جز چند مورد از جمله بیان مکرر شهادت حسین نوریان و خریدن چراغ علاءالدین و بمب گذاری در ماشین مستر هیتی و نگرانی هستی از باز نشدن در حمام سونا تنها وقایعی است که به شیوه بسامد مکرر نقل شده اند.
بیشتر بخوانید: فارسی بخند ؛ نقد مجموعه داستان کوتاه فارسی بخند اثر سپیده سیاوشی