آموزش الفبای دوست داشتن


دوستی یک رفتار متعادل است که دریک ارتباط عاطفی دو جانبه بروز می کند. احساس آرامش و احیای احساس تعلق است. ارتباط عاطفی در بحث دوست داشتن یکدیگر همیشه رابطه ای دو نفره است. اگر ما کسی را دوست داریم، توقع داریم او هم ما را دوست داشته باشد. اگر پاسخ و رفتار مثبت از طرف فرد مورد علاقه مان دریافت نکنیم این جریان مثبت رو به خاموشی می رود.

 

 

بعضی از افراد با این که در رابطه دوستی پاسخ منفی از طرف مقابل دریافت می کنند دوستی خود را ادامه می دهند. این گونه افراد اغلب دچار مشکلات شخصیتی هستند. در رابطه دوستی، ما افراد مقابلمان را با تمام ویژگی های مثبت و منفی وی می پذیریم و اشتباهات او را نادیده می گیریم. به هر حال، دوستی احساس لطیفی است که موجب انبساط خاطر می شود و ممکن است بسیاری از افسردگی ها در این ارتباط درمان شود.

زمانی که دوستی به اوج خود می رسد از آن تعبیر به عشق می کنند، در نظر داشته باشید هر رفتار یا احساس اغراق آمیز نوعی بیماری است. سن آموختن دوست داشتن از هنگام تولد تا حدود یک سالگی است. از این زمان به بعد هرچه که آموخته شود، بعداً تکمیل می شود.
کسانی هستند که دچار طرد عاطفی شده اند و در اصطلاح آنها سریع عاشق می شوند و مهر و محبت را از دیگران تکدی می کنند. برای مردم بیش از اندازه کار می کنند تا مورد دوست داشتن قرار بگیرند.

شرایط یادگیری دوست داشتن

اولین گام به مادر یا جانشین مادر مربوط می شود. مادر باید در زندگی، قبل از ازدواج به صورت متعادل و بدون هیچ گونه افراط و تفریطی بزرگ شده باشد. از ویژگی دیگر مادر این است که بتواند با نوزاد رابطه پیوستگی برقرار کند. علاوه بر آن ارتباط دوستی با فرزند داشته باشد و او را نوازش کند. مادر در حرف زدن با کودک باید مهارت بیابد و روابطش را در هنگام شیر دادن به کودک قوی کند؛ زیرا شیر در حکم عسلی شیرین برای کودک است. هوش بالای مادر باید از نظر جسمانی، مغز و فرآیندهای مغزی سالم باشد. اگر دستگاه ها و عملکردهای جسمی یا روانی ناسالم باشد، ارتباط با کودک دچار نقصان می گردد.

دومین گام مربوط به خود کودک یا نوزاد است کودک باید ژن دوست داشتن را داشته باشد تا بتواند با دیگران رابطه دوستی برقرار کند. دستگاه عصبی کودک باید سالم و از نظر هوشی و مغزی در حد طبیعی باشد تا بتواند از همان ابتدا با مادر رابطه برقرار کند.

سومین گام مربوط به فضایی است که مادر و کودک در آن قرار دارند. این فضا باید ساکت و دارای رنگ های شاد باشد و کاملاً فضایی خصوصی باشد که هیچ کس حق ورود به این خلوت را نداشته باشد.

براساس ارتباط مهربانانه مادر با کودک، کودک کم کم مفهوم دوست داشتن را یاد می گیرد. و این فرآیند یادگیری سه نشانه دارد: 1- امنیت 2- آرامش و سکوت 3- خوابیدن.

بهترین روش این است که کودک از فاصله تولد تا یک سالگی کاملاً احساس اعتماد کردن به شما را بیاموزد و شما نیز شرایط امنی برای وی فراهم کنید. اگر مادر در هنگام نیاز کودک در دسترس باشد " دلبستگی ایمن" و نیاز او را به صورت متعادل برطرف نماید و به او حس توانستن و خود باوری را القاء کند می توان گفت زمینه اعتماد به خود و دیگران فراهم می شود. وقتی این جریان شکل گرفت کودک از دو سالگی به بعد به راحتی در آغوش پدر و دیگران آرام می گیرد که این یک رفتار بهنجار و طبیعی است.

در مغز انسان سیستمی وجود دارد به نام سیستم لیمبیک که مرکز دوست داشتن است. اگر فرد در فرآیند دوستی وارد نشود، افسرده خواهد شد و فعالیت این قسمت کاهش پیدا می کند. پایه های بهداشت و سلامت روان در جایی ریخته می شود که ماده اصلی آن دوست داشتن است. اگر در این معادله فردی زیاده از حد دوست داشته و یا در زندگی کنار گذاشته شود در زندگی آینده خود حتماً دچار مشکلات و معضلاتی خواهد شد.
اگر مادر در هنگام نیاز کودک در دسترس باشد " دلبستگی ایمن" و نیاز او را به صورت متعادل برطرف نماید و به او حس توانستن و خود باوری را القاء کند می توان گفت زمینه اعتماد به خود و دیگران فراهم می شود.

در دوست داشته شدن از جانب دیگران سه دسته افراد وجود دارند:

الف- افرادی که بسیار دوست داشته می شوند.

ب- افرادی که دوست داشته نمی شوند و حتی طرد می شوند.

ج- افرادی که به طور متعادل دوست داشته می شوند.

افرادی که در گروه الف جای دارند خیال می کنند که دیگران وظیفه دارند، آنها را دوست داشته باشند و رابطه بین ایشان و افراد دیگر اغلب مبهم است این گونه افراد در بزرگسالی دچار غرور زیاد از حد و خودشیفتگی می شوند و اگر ازدواج کنند، نمی توانند همسرانشان را به قدر کافی دوست بدارند و مشکلات عاطفی بعدی برایشان پیش می آید.

گروه ب کسانی هستند که دچار طرد عاطفی شده اند و در اصطلاح آنها سریع عاشق می شوند و مهر و محبت را از دیگران تکدی می کنند. برای مردم بیش از اندازه کار می کنند تا مورد دوست داشتن قرار بگیرند.

این دو گروه هر دو بیمارند. افرادی که در گروه ج قرار دارند افرادی بهنجار و نرمال هستند. افراد این گروه به صورت اغراق آمیز عاشق نمی شوند. همه افراد، چه فقیر و چه غنی را دوست دارند. همه اطرافیان، آنها را دوست دارند. دوستی آنها منطقی است یعنی؛ پاسخی مناسب و درست می دهند. بیدلیل جانفشانی نمی کنند و ارتباط انسانی آنها همیشه دو طرفه است.
منبع: سایت تبیان - مدرسه علمیه نرجس