نویسنده‌ای که از موسیقی هیپ‌هاپ تاثیر می‌گیرد

منبع: ایران آرت

133

1398/10/16

21:31


زیدی اسمیت، نویسنده رمان معروف "دندان‌های سفید" می‌گوید بی‌نظیرترین چیزی که در جامعه سیاهپوستان می‌تواند به آن افتخار کند موسیقی جَز و هیپ‌هاپ است.

ایران آرت: اولین حضور زیدی اسمیت انگلیسی در صحنه جهانی ادبیات بی‌اندازه به‌یادماندنی بود. "دندان‌های سفید"، اولین رمان او که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، درباره دو خانواده چندفرهنگی در شمال غربی لندن بود و خیلی از خواننده‌های انگلیسی و امریکایی را امیدوار کرد که از همان آغازِ دهه، ستاره نسل‌شان را پیدا کرده‌اند و بلافاصله تاج آینده ادبیات روی سر اسمیت گذاشته شد.

شاید هم کاملاً لیاقتش را داشت، چون "دندان‌های سفید" رمانی درخشان، جسور، با نثری زنده و پرشور و شعف است که حتی نویسنده‌های بااستعداد زیادی در ۸۰ سالگی هم قادر به‌نوشتنش نیستند چه برسد به دانشجویی ۲۲ ساله که اولین تجربه‌اش در رمان‌نویسی‌ست.

مشکل موفقیت رمان این بود که نویسنده‌اش دلش نمی‌خواست به همان روند ادامه دهد و خوشبختانه اسمیت به راه خودش رفت. در حالی که جهان ادبیات در دهه گذشته به‌دنبال کشف نویسنده‌های جدید بوده و آن‌ها را "زیدی اسمیت تازه" خوانده، زیدی اسمیتِ واقعی تلاش کرده رشد کند و هرگز نگذاشته آدم‌ها بهش بگویند چه کار بکند و به چه چیز فکر کند.

به گزارش روزنامه ایران، گفتگوی این نویسنده با اینترویو مگزین را در ادامه می‌خوانید.

تعجب کردید از اینکه "دندان‌های سفید" با چنین استقبالی مواجه شد؟ یادم می‌آید سالی که منتشر شد کتاب را در متروی نیویورک به اندازه روزنامه توی دست مردم می‌دیدی.

چطور می‌شد فکرش را کرد که رمانی ۵۰۰ صفحه‌ای درباره ویلسدن گرینِ لندن پرفروش بشود؟ هنوز هم از این موضوع شگفت‌زده‌ام. از یک سو بی‌اندازه شکرگزارم. پولش باعث شد بتوانم کتاب‌هایی که دلم می‌خواهد را بنویسم. می‌توانم مجموعه جستار یا کتاب‌های کم‌وبیش نامعمول بنویسم.

ناشرهایم با من راه می‌آیند. اما حسی هم نسبت به آن دارم که یک‌جور‌هایی نسلی‌ست. هر دو ما در نسلی بزرگ شده‌ایم که اگر ۲۰ میلیون نفر از چیزی خوش‌شان بیاید، معنی‌اش این است که آن چیز احتمالاً به درد نمی‌خورد. تا مدت‌ها فکر می‌کردم حتماً کتاب خوبی نیست و خیلی نسبت بهش سخت‌گیر بودم.

جایی خواندم که شما حاضر نیستید سراغ "دندان‌های سفید" بروید و نمی‌توانید بخوانیدش.

هرگز سراغش نمی‌روم. از نظر من آن کتاب را یک آدم دیگر نوشته و اصلاً با سلیقه‌ام مطابقت ندارد. اما حالا که سنم بالاتر رفته می‌توانم به عقب نگاه کنم و بگویم خیلی خب برای یک جوان ۲۲ ساله کتاب بدی نیست. کاریش نمی‌شود کرد. پر از چاله‌چوله است، اما آدم ۲۲ ساله‌ای که آن را نوشته دوست دارم. در حالی که قبلاً وحشت‌زده‌ام می‌کرد.‌

می‌دانم که نویسنده بریتانیایی بودن برایتان مهم است. جایگاه‌تان در ادبیات را مشخصاً بریتانیایی قلمداد می‌کنید، نه جهانی یا غربی یا پساجغرافیایی. چرا بریتانیا برایتان تا این حد مهم است؟

راستش نمی‌دانم. فقط حس می‌کنم نویسنده یک جغرافیای مشخصم و نمی‌توانم این را پنهان کنم. جایی که در تاریخ ادبیاتش نمونه‌های زیادی از نوشتن وسواس‌گونه درباره سه کیلومتر از یک شهر کوچک وجود دارد، بارزترین مثالش هم جیمز جویس. حتی با اینکه جویس سی سالی می‌شد که آن‌جا زندگی نمی‌کرد.

البته که رمان‌نویس‌های نیویورکی هم چنین تاریخچه‌ای دارند. فکر کنم مسأله عشق باشد، نه؟ آدم درباره چیزی می‌نویسد که برایش عزیز است.

به‌تازگی با جی‌-زی برای نیویورک تایمز مصاحبه کردید. می‌دانم که از قدیم طرفدارش بوده‌اید. موسیقی هیپ‌هاپ تأثیر زیادی روی نوشته‌هایتان داشته؟

بله، هم اشعار قدیمی انگلیسی هم هیپ‌هاپ. فکر کنم از نظر بعضی‌ها یک‌جور نسبی‌گرایی پست‌مدرن می‌آید وقتی می‌گویم ملاقات با جی-زی برایم مثل ملاقات با جان کیتس بوده. اما به‌نظر من این آدم‌ها صرفاً ستاره‌های موسیقی پاپ نیستند.

من این‌طوری بهشان نگاه نمی‌کنم. دلم می‌خواست از ترانه‌هایشان در کتابم استفاده کنم، چون الان آن‌ها را از دهان خیلی از بچه‌ها می‌شنوی و واقعاً هم زیبا هستند. نمی‌شود بابت کار‌هایی که خودت انجام نداده‌ای احساس افتخار کنی، اما اگر قرار باشد نسبت به جامعه‌ای که جزو آن هستم، جامعه سیاه‌پوست، احساس افتخار کنم، بی‌نظیرترین چیزش همین موسیقی جَز و هیپ‌هاپ در طول قرن گذشته بوده. مثل یک رنسانس است. چاه بدون‌انت‌هایی از نبوغ و استعداد.

 

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو