بهتاش صناعی‌ها: "قصیده گاو سفید" شکلی متفاوت از بخشش را به نمایش می‌گذارد / هرگونه ممیزی به فیلم آسیب می‌زند

174

1398/11/26

02:06


کارگردان فیلم "قصیده گاو سفید" می‌گوید وسواس‌ در کار با فواصل زمانی زیاد باعث شد که حداقل تا حد زیادی به چیزی که خود به آن اعتقاد دارد، برسد و آن را در معرض دید مخاطب قرار دهد.

بهتاش صناعی‌ها: "قصیده گاو سفید" شکلی متفاوت از بخشش را به نمایش می‌گذارد / هرگونه ممیزی به فیلم آسیب می‌زند

سرویس سینمایی هنرآنلاین: بهتاش صناعی‌ها پس از فیلم "احتمال باران اسیدی" به سراغ ساخت مستند "دیپلماسی شکست‌ناپذیر آقای نادری" رفت و حدوداً سه سال بعد از ساخت این فیلم اقدام به ساخت "قصیده گاو سفید" کرد. فیلمی که به همراهی مریم مقدم و مهرداد کوروش نیا نوشته شد و در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.

مریم مقدم، علی ثانی‌فر و پوریا رحیمی سام بازیگران نقش‌های اصلی "قصیده گاو سفید" هستند. فیلم درباره زنی به نام میناست که همسرش به جرم قتل اعدام شده اما بعدها مشخص می‌شود که قاتل اصلی شخص دیگری است و حالا مینا درصدد است از خون به‌ناحق ریخته همسرش دفاع کند و ... به بهانه حضور این فیلم در جشنواره فیلم فجر با بهتاش صناعی‌ها کارگردان و نویسنده کار به گفت‌وگو نشستیم که در زیر می‌خوانید:

آقای صناعی‌ها، بازخورد مخاطبان در جشنواره فیلم فجر از دیدن فیلم "قصیده گاو سفید" چگونه بود؟

خوشبختانه بازخوردها بسیار خوب بود. من هم در نمایش‌های مردمی حضور داشتم و هم فیلم را با اهالی هنر و رسانه دیدم. در هر جامعه‌ای نگاه‌ها متفاوت است و طبیعی است که صد در صد نظر همه را جلب نکرده باشد و کسانی هم در این میان بودند که نتوانستند با فیلم ارتباط برقرار کنند و از فیلم خوششان نیامد. خودم فکر می‌کنم تقریباً بیش از ۸۰ درصد مخاطبین با فیلم ارتباط برقرار کرده‌اند.

چه شد که با یک وقفه چند ساله به سراغ ساخت فیلم "قصیده گاو سفید" رفتید؟ تا چه اندازه ایده فیلم بر مبنای واقعیت است؟

ایده فیلم مستقیم بر مبنای یک داستان واقعی که اتفاق افتاده باشد نیست و تخیل نویسنده نیز در آن دخیل است. ما تحقیقاتی داشتیم و پرونده‌های مشابه‌ دیدیم که در طی این چند دهه براثر اشتباهاتی این‌چنین متأسفانه این اتفاق برایشان رخ داده و شاید تعدادشان انگشت‌شمار بوده اما وجود داشت. از سوی دیگر این فیلم نیز مانند کارهای قبلی من و مریم مقدم نشئت‌گرفته از آدم‌ها و اتفاقات اطرافمان است و بخشی نیز الهام‌گرفته از زندگی یکی از نزدیکان ماست که تا حدی قصه او تشابهاتی به این داستان دارد. می‌توانم بگویم "قصیده گاو سفید" تلفیقی است از تحقیقات ما و زندگی این شخص و تخیل نویسندگان آن.

اشاره کردید به این نکته که پرونده‌هایی در این زمینه وجود دارد، آیا به این پرونده‌ها دسترسی داشتید؟

خیر، دسترسی به پرونده‌ها به شکل مستقیم نداشتیم، اما مشاوران حقوقی داشتیم که در مورد این پرونده‌ها فعال بودند و در این امر یاریگر ما شدند. قطعاً بدون کارشناسی آن‌ها این کار شدنی نبود و نمی‌توانستیم به سراغ این موضوع رفته و به آن بپردازیم. ما برای این کار مشاوره‌های کافی از آدم‌های مختلف گرفتیم.

فیلم قصیده گاو سفید

نگارش فیلمنامه این کار چه مدت طول کشید؟

نگارش فیلمنامه در چند مرحله انجام شد. نسخه اولیه سال ۸۹ نوشته شد و سال ۹۳ تغییراتی روی آن داشتیم، درنهایت پس از سه سال در سال ۹۶ یک بار دیگر فیلمنامه را از ابتدا نوشتیم و در دو سال اخیر بارها آن را بازنویسی کردیم. در طی این مدت خط کلی داستان تغییر نکرد، اما روایت و مناظر داستان تغییر کرد.

درنهایت آنچه امروز بر پرده سینما رفته است تا چه اندازه به آنچه در ذهن داشتید نزدیک بود و بر اساس کدام فیلمنامه شکل گرفت؟

نسخه آخری که ساخته شده با نسخه اولیه تفاوت‌های زیادی دارد و در فرم و فضاسازی که دنبالش هستیم بیشتر این اتفاق افتاده و نسخه آخر قطعاً بهتر است. سال ۹۰ قصد کردم این فیلم را بسازم، اما نشد و خوشحالم امروز این فیلم ساخته شد در حالی که به مرز پختگی در کارگردانی رسیده‌ام. این فیلمنامه، کامل‌ترین نسخه بود و برای من و مریم اهمیت داشت و تا حدود زیادی به آنچه در ذهن داشتیم رسیدیم. البته صد درصد آن چیزی که می‌خواستم نیست چرا که در پروسه ساخت محدودیت‌ها و شرایط مالی باعث شد تا از یکسری مسائل صرف نظر کنیم. هم در این فیلم و هم در "احتمال باران اسیدی" به خاطر پافشاری‌های خودم در انتخاب و تصمیم‌گیری تا حد زیادی به خواسته‌هایم رسیدم و اگر این نگاه را نداشته باشم، می‌توانم سالی یک فیلم بسازم که در گیشه نیز موفق باشد. اما وسواس در کار با فواصل زمانی زیاد باعث می‌شود که حداقل تا حد زیادی به چیزی که خودم به آن اعتقاد دارم، برسم و آن را در معرض دید مخاطب قرار دهم.

این محدودیت‌ها باعث شد تا به کار لطمه‌ای وارد شود، قطعاً شما در زمان دریافت پروانه ساخت نیز با ممیزی‌هایی مواجه شده‌اید؟

لطمه‌ای که خیلی جدی باشد نبود. در جلسات مختلفی که در ارشاد زمان دریافت پروانه ساخت داشتیم توضیحاتی دادم و شنیده شد. حساسیت‌هایی از ابتدا روی کار بود و ما تمام تلاشمان را کردیم تا با وزارت ارشاد و شورای صدور پروانه ساخت قدم‌به‌قدم روی فیلمنامه پیش برویم. این مراحل یکی دو سالی طول کشید و در بحث پروانه نمایش نیز همین‌گونه شد.

یعنی فکر می‌کنید در زمان اکران عمومی و دریافت پروانه نمایش باز هم فیلم دچار ممیزی شود؟

امیدوارم این اتفاق نیفتد و بیش از این به فیلم آسیبی وارد نشود. حذف دیالوگ‌ها برای من خوشایند نبود، اما می‌دانم حساسیت‌هایی وجود دارد و بیش از این اگر از دیالوگ‌ها حذف شود به مفهوم فیلم که "بخشش" است و بی‌واسطه سراغ آن می‌رود لطمه وارد ‌می‌شود. ما در این فیلم شکل متفاوتی از "بخشش" را به نمایش گذاشتیم و با حرف جدیدی که شاید در سینمای ما زده نشده پیش رفتیم که هرگونه ممیزی، به آن آسیب می‌زند، فیلم را اخته و خنثی می‌کند و موجب می‌شود مخاطب رضایتی را که الان از فیلم دارد و بی‌طرفی که درباره این بخشش می‌بیند، از دست داده و دیگر آن رضایت را نداشته باشد. نگران هستم و امیدوارم که فیلم بتواند به همین شکل پروانه نمایش دریافت کرده و به نمایش درآید.

تا چه اندازه روی تدوین مجدد فیلم فکر کردید؟

معمولاً این کار را انجام می‌دهم. درواقع بعد از این که نسخه جشنواره به نمایش درمی‌آید آن را بار دیگر و پس از جشنواره و دریافت بازخوردها و بعد از مدتی فاصله گرفتن خودم از فیلم، بار دیگر تدوین می‌کنم. تغییرات ایجاد شده نیز بر مبنای فاصله خودم از فیلم و نظر مخاطبان است که شاید تغییر کند شاید هم تغییری نکند.

پایان‌بندی که برای فیلم دارید کاملاً متفاوت است و برخی معتقدند اگر پایان فیلم در همان ماشین رقم می‌خورد بسیار بهتر می‌بود؟ نظر شما دراین‌باره چیست آیا روی این موضوع فکر کرده بودید؟

ما دو پایان برای فیلم در نظر گرفتیم. روی کاغذ پایان‌بندی فیلم به این شکل بود که همه چیز در ماشین تمام شود، اما بعد من و مریم دچار یک تغییر سلیقه شدیم و فکر کردیم شاید پایان باز برایش خوب نباشد. از سوی دیگر دلمان می‌خواست تکلیف مخاطب روشن باشد و یک نقطه در انتهای فیلم بگذاریم. به این فکر کردیم که دو کاراکتر اصلی فیلم یعنی رضا و مینا با همه اخلاق‌مداری و خوبی، امکان زندگی با هم برایشان وجود ندارد. شاید مخاطب دوست داشته باشد این دو با هم ادامه دهند، اما شرایطی که برای آن‌ها رقم خورده امکان ادامه رابطه را بین آن‌ها کم‌رنگ می‌کند، درواقع ادامه دادن، پایان منطقی برای آن‌ها نبود.

اما پایان‌بندی شما کاملاً دوگانه است و من به‌عنوان مخاطب این حس را در پایان‌بندی ماشین نداشتم در حالی که در پایان‌بندی که الان بر پرده دیده می‌شود این برداشت دوگانه بیشتر به چشم می‌آید.

بازخوردهای بسیاری از مخاطبان در این مدت دریافت کردم و بسیاری معتقد بودند که شاید این رابطه ادامه یابد و زن بپذیرد. ما نگران این برداشت بودیم احساس کردیم باید این رفتن را نشان دهیم. رفتن مینا از پیش رضا نیاز است که دیده شود، چرا که این انتقام حالا متفاوت است و مخاطب که مینا را دوست دارد دلش نمی‌خواهد او از رضا انتقام بگیرد. من نیز این احساس را دارم، چون رضا شخصیت موجهی است که نیاز به انتقام ندارد و زندگی خود این کار را با او کرده است و از او انتقامش را گرفته از سوی دیگر نیز میناست که او نیز به همین شکل است.

یکی از نکاتی که در فیلم شما وجود دارد، حضور بیتاست که دختری ناشنواست. قصد داشتید با حضور او میزان سختی و رنجی که مینا در زندگی تحمل می‌کند را به مخاطب نمایش دهید یا هدفی دیگری داشتید؟

با توجه به شخصیت‌پردازی برای بیتا، درواقع او یک نشان از مظلومیت کلی خانواده است. ناشنوایی بیتا نشانی از مظلومیت مینا و بعد خاموش و سکوت اوست که ظلمی به او شده است را این‌گونه به مخاطب نشان دادیم. بیتا الهامی است از زندگی یکی ازافراد نزدیک در اطراف ما.

فیلم قصیده گاو سفید

چطور شد که به این گروه بازیگران رسیدید؟ شما در فیلم قبلی خودتان با مریم مقدم و پوریا رحیمی سام همکاری داشتید و آن‌ها را می‌شناختید. چطور با علی ثانی‌فر این همکاری شکل گرفت؟

هر سه آن‌ها از بازیگران محبوب من هستند. همان‌طور که اشاره کردید مریم و پوریا در فیلم قبلی من حضور داشتند و علیرضا نیز از دوستان خوب من است که به قابلیت‌های او اشراف دارم. به فکر شکستن رکورد فروش نیستم که دنبال سلبریتی‌ها بروم. بیشتر به دنبال ماندگاری اثر هستم تا مخاطب آن را دوست داشته باشد. در سینما برایم ماندگاری از همه چیز مهم‌تر است و برای این ماندگاری باید فیلم، با اصالت و واقع‌گرا باشد. برای این اتفاق باید بهترین بازیگران را انتخاب کنید تا مخاطب حس نکند بازی می‌کنند بلکه باید مخاطب زندگی را در بازی آن‌ها ببیند، بنابراین باید به سراغ کسانی می‌رفتم که درجه یک هستند، اما چهره‌هایشان هنوز در سینمای ایران کلیشه نشده است. از این جهت هر سه انتخاب من دارای این شرایط بودند افرادی که هم قدر خود را می‌دانند و هم کارهای خوبی بازی کردند و برای من محبوب‌ترین هستند. من با سلبریتی‌ها مشکلی ندارم در همین فیلم نیز قرار بود از یک بازیگر چهره بهره ببریم، اما سعی می‌کنم اگر از بازیگر چهره هم استفاده می‌کنم در ترکیبی باشد که وجه سوپراستاری را از او بگیرم و بیش از آنکه شیفته شهرت او باشم بر مبنای فیزیک، قابلیت بازی، صدا و آن بازیگری‌اش او را در قالب آن شخصیت قرار دهم.

آقای صناعی‌ها، از نکات قابل توجه در فیلم شما استفاده از نماد گاو است، چرا از گاو استفاده کردید؟

برداشت‌های سمبولیک بسیار زیادی از گاو و آدم‌ها می‌توان داشت. اما خود گاو برای ما نمادین‌تر بود؛ من و مریم اصولاً دوست داریم سمبل‌ها در آثارمان دیده شوند. این که در فیلمی اجتماعی اشارات استعاری داشته باشی خوب است. در "احتمال باران اسیدی" نیز از مفهوم باران اسیدی به‌عنوان استعاره استفاده کردیم که خیلی خوب جواب داد. در طول تاریخ گاو همواره سمبل قربانی و روشنگری بوده است و مفاهیم مختلفی از آن برداشت می‌شود. همان‌طور که در سوره بقره به روشنگری از آن یاد شده است و در آیین‌های میترائیسم، مایاها، مسیحیت، یهودیت و حتی اسلام بارها به مفهوم قربانی بودن گاو اشاره شده است. گاو بیشتر یک سمبل و مفهوم است و به‌عنوان یکی از برداشت‌ها اشاره به قربانی که در دل قصه ماست دارد که بی‌گناه قصاص شده است و ما می‌خواستیم ذهن مخاطب را به لایه‌های دیگر ببریم و پلی میان سینما و ادبیات بزنیم.

جشنواره سی و هشتم به پایان رسید، نظرتان درباره این دوره جشنواره چیست؟

من چون همه فیلم‌ها را ندیدم ایده کلی درباره جشنواره ندارم. تعداد کمی فیلم دیدم و به علت گرفتاری اکران و نمایش‌های مردمی در ایام جشنواره و علاقه خودم به دیدن فیلم با مردم، این فرصت را نداشتم بنابراین نظری درباره آثار ندارم. می‌دانم مردم در این ایام حال خوشی ندارند و در ایام جشنواره نیز می‌شد از میزان حضور مردم و حال و احوال آن‌ها از دیدن فیلم‌ها فهمید که حال ناخوشایندی دارند. دلم می‌خواست مخاطبان حال بهتری داشته باشند. سالیان سال است که سینما تلاش می‌کند حال مردم را خوب کند و یکی از قابلیت‌هایش همین است. همین که مردم می‌آمدند، فیلم می‌دیدند خوشایند بود و دیدن آن‌ها در سالن نمایش برای گرفتن انرژی و امید از پرده سینما بهترین اتفاق بود. اما چند نکته آزاردهنده در جشنواره امسال وجود داشت ازجمله برگزاری جلسات مطبوعاتی بود که در زشت‌ترین شکل ممکن برگزار شد. امیدوارم یک فکر اساسی برای این نشست‌ها شود تا اهالی رسانه و هنر به این شکل به جان هم نیافتند و به هم بی‌احترامی نکنند. از اهالی رسانه و هنرمندان توقع چنین رفتاری وجود ندارد و این آزاردهنده است و به سمت نامحترمی پیش می‌رود. می‌توان آن را برای مدتی تعطیل کرد تا هر دو طرف بفهمند کنفرانس مطبوعاتی چیست، چطور باید سؤال بپرسند و هنرمندان چطور باید پاسخ دهند. همه ما نیازمند تمرین هستیم اما نمی‌دانم این بی‌فرهنگی تا کی ادامه دارد. بهترین و جذاب‌ترین اتفاق جشنواره نیز همین حضور فیلم‌ها در یک زمان مشخص برای کل مردم جامعه است که خوشایند است و امیدوارم با بهتر شدن حال مردم و دور شدن از اتفاقات بد، جشنواره در آینده تأثیر بیشتری داشته باشد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو