ستاره | سرویس سرگرمی - عشق زیباترین اتفاق زندگی است و این اتفاق اغلب برای همه آدمها رخ میدهد. اما چه خوب است که از هر فرصتی برای ابراز علاقه خود به طرف مقابل، استفاده کنید. استفاده از جملات و متنهای عاشقانه یکی از شیرینترین روشهاست. اگر نمیدانید چطور حس خود را بیان کنید و به دنبال متنهایی هستید تا حس خود را به بهترین شکل نشان دهید، در این قسمت ده متن عاشقانه بلند برای شما آورده شده است؛ با ما همراه باشید.
۱۰ متن عاشقانه بلند
۱
♥♥♥
روزهای زندگیام گرم میگذرد با تو، به گرمای لحظههایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد
و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشقمان تمام لحظههای زندگیست،
ثانیههایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من، مهربانی و محبتهایت، وفاداری و عشق این روزهایت، امیدی است برای خوشبختی فردایت...
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،
مثل یک گل به پاکی چشمهایت، به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،
امواجی از یاد تو را میخواهم
در دریای خاطرههای به یادماندنی، همنفسمی...
ای که با تو یک نفس عاشقم، همزبانمی...
ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانهام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت
که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را
و چه عاشقانه گرفتهایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است،
گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همهی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،
هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست…
چه بیانتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم،
در کنار تو، تویی که برایم از همه چیز بالاتری
و از همه کس عزیزتر...
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد، بیشتر گذشت و دلم دیوانهات شد
چه بگویم از دلم، چه بگویم از این روزها، هر چه بگویم، این تکرار لحظههای با تو بودن را دوست دارم
بیقرارم، ساختم با دوریات، نشستم به انتظار آمدنت، من این انتظارها و بیقراریها را دوست دارم
چون تو را دارم، چون به عشق تو بیقرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده گرفتارم
به عشق تو نشستهام در برابر غروب، این غروب را با تمام تلخیهایش دوست دارممن این نامهربانیهایت را دوست دارم، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتیهایت را دوست دارم، هر چه عذابم دهی، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچههای دلت کردی، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت، مرا نرجان از شکستنت، بهانه هم بگیری برایم، بهانههایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم، آن نگاههای سردت را دوست دارم
بی خیالیهایت را دوست دارم، اینکه نمیآیی به دیدارم هم بماند، غرورت را نیز دوست دارم
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم
هر چه بگویی دوست دارم، هر چه باشی دوست دارم، من تو را دوستت دارم
من این شب زندهداری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطاست و من گناهکار، من گناه کردن را با تو دوست دارم ...
بیشتر بخوانید: جملات فوقالعاده عاشقانه برای همسر
وقتی تو باشی زندگی برایم زیباست عاشقی برایم با معناست
وقتی تو باشی قلبم بی آرزوست
وقتی تو عزیز دلم باشی، همدمم باشی، سر پناهم باشی،
وقتی تو باشی عشق در وجودم همیشه زنده است، میتپد قلبم تنها برای تو و میگذرد لحظهها به یاد تو
وقتی تو گل من باشی، باغچه خشک قلبم بهاری میشود
وقتی تو عشق من باشی این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب میشود
وقتی تو همدمم باشی دیگر تنهایی با من بیگانه میشود
وقتی تو باشی؛ من نیز هستم، زیرا تو درون قلبم هستی
وقتی تو باشی، وقتی تو همه زندگیم باشی، این دل فدای قلب مهربانت میشود
پس با من باش
تو باش عزیز دلم، باش عشقم، باش تا دنیا برایمان بهشت همیشگی شود
باش تا طوفان وجودم در کنارت آرام بگیرد
دمی کنارم بنشین تا گذر عمرم متوقف شود
تو هستی، برای من هستی تا آخرش
... متن عاشقانه بلند ...
با تو میآیم، میآیم به هر جا که بروی، با تو میروم، میروم هر جا که بروی ...
نیست جایی که بی تو باشم، نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم
نیست یادی در قلبم جز یاد تو، نیست مهری در وجودم جز مهر تو
نیست جایی بی عطر نفسهای تو، نیست راهی بی یاد نگاه تو
همه جا خاطره، همه جا عشق، همه جا عطر حضور تو
چشمانم هنوز غرق نگاه زیبای تواند
همه جا با توام، آنجا و اینجا در قلبم، اینجا و آنجا در قلبت،
که چقدر هم تو مرا دوست داری، هم من دیوانه توام ...
چه خوب میفهمی در دلم چه میگذرد، چه خوب معنا میکنی نگاهم را،
تویی که جان دادهای به تنم و نفس دادهای به روحم، روح عشق در وجودمان
همه جا با توام، تو اینجا همیشه در قلبمی و من همه جا کنار توام
۵
تا تمام قواعد این دنیا و قصههایش را بهم بزنیم ...
میخواهم قصه ما با یکی بود یکی نبود شروع شود،
اما با یکی بود و دیگری تا ابد کنارش ماند به پایان برسد
میخواهم کلاغ قصه من و تو، انتهای داستان به خانهاش برسد
اصلا میخواهم جوری عاشق هم باشیم که از این به بعد قصه لیلی و مجنون را فراموش کنند
و از من و تو برای عاشقی یاد کنند ...
تو مرا میفهمی
من تو را میخواهم
و همین سادهترین قصه یک انسان است
تو مرا میخوانی
من تو را نابترین شعر زمان میدانم
و تو هم میدانی
تا ابد در دل من میمانی
زیباترین شخصیت قصه عاشقی من ...
دوستت دارم
بی انتهاترین عشق من
نازنینم
میدانستم میآیی و من چشم به راه آمدنت بودم
با فرشی از مخمل گلها و قلبی سرشار از شوق
آمدی و چه خوش بود آمدنت
و چه بیرنگ شد انتظار در نگاه زیبای تو
و من
سرشار از بهانه با تو بودن شدم
کاش میشد بهانهها را پاسخی شایسته داد
کاش نگاه دل فریب تو ماندگار و همیشگی بود
و من
سالها از تپش قبلم برای تو پر توان میشدم
با این همه قدر دان تک تک لحظههای با تو بودنم
حتی اگر شایستگی ماندن در کنارت را نداشته باشم
به خود میبالم که با تو بودن را هر چند اندک تجربه میکنم
و سالها خاطرم از حضور روشن تو پر نور خواهد بود
و همچنان جاده از عطر حضور تو تا بیانتها معطر
لحظههای با تو بودن زیبا و فراموش ناشدنی است
و من میخواهم تا باز زیباترین لحظهها را با تو تجربه کنم
بیانتهاترین عشق من دوستت دارم
بیشتر بخوانید: ۵۰ جمله فلسفی عاشقانه
۷
آرامش
میتونه یک جور عَطرِ خاص باشه
که وقتی کنارِت میشینه بوش میپیچه توی بینیت و سَر مَستِت میکنه ...
آرامش
میتونه لبخند رو لباش باشه
که وقتی بهش غر میزنی بهت میزنه
یا لبایی که " من کنارِتم " رو توی گوشِت زمزمه میکنه ...
آرامش
میتونه یک جُفت پا باشه
که وقت خستگیات سَرِت رو بزاری روشون
یا یک جُفت دست که بره بینِ خَرمَنِ موهاتُ گُم بشه ...
آرامش
میتونه یک جُفت چِشم باشه
که با مهربونی بهت خیره میشه
پرسه زدن توی همین کوچه پس کوچههایی که عام و نَچَسب به نظر میان
و یه دنیای دیگهست یه دنیا که میشه آرامشِ زندگی
ببین!
آدم به تنهایی هم میتونه آرامش داشته باشه، اما زندگی با عشق
یک جور غیر قابلِ توصیفی شیرین میشه ...
یک جور غیر قابل توصیفی زیباتر به نظر میاد ...
یک جور غیر قابل توصیفی همه چیز بوی زندگی به خودش میگیره ...
یک جور غیر قابل توصیفی امید تو دلت خونه میکنه ...
یک جور غیر قابل توصیفی پر از طراوت و شادابی میشه ...
میفهمی که چی میگم؟
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد
و تویی سرچشمه زلال این دل، ساعت عشق ما تمام لحظههای زندگی است
ثانیههایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
مهربانی و محبتهایت
وفاداری و عشق این روزهایت
امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند
مثل یک گل به پاکی چشمهایت
به وسعت دنیای بیهمتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی
امواجی از یاد تو را میخواهم
در دریای خاطرههای به یادماندنی
هم زبان، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانهام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت
که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را
و چه عاشقانه گرفتهایم دستهای یکدیگر را
گفتی دستهایم گرم است
گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه دنیا فریاد عشق ما را شنیده است
هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است
چقدر قلبت زیباست …
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم
در کنار تو،
و از همه کس عزیزتر
حتما بخوانید: زیباترین دلنوشتهها برای همسر
کاش میشد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار ...
هر گاه نیستی و دلتنگ توام، نامت را در دلم زمزمه میکنم، اینگونه است که آرام میشوم
دلم به سوی آسمان دلتنگی پر میکشد، درد دل میکند با خاطرههایت، تکرار میکند حرفهایت را
نه عزیزم
نه عزیزم
نه عزیزم
این روزها میگذرد، آسمان تاریک امشب جایش را به روشنی فردا میدهد
هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم تمام نمیشود، تمام نمیشود هیچگاه آن احساسی که به تو دارم
هر چه دوست داری از من بخواه جز فراموش کردنت،
آنقدر عاشقت میمانم تا برگردی ...
رفت تنهایی و جایش را به یک عشق آسمانی داد
شکست شیشه غمهایم و پر شد از شادی روزگارم
نه در رویاهایم تو را سوار بر اسب سفید میبینم نه مثل پرنده در آسمانها
من تو را بی رویا همینجا در کنار خودم میبینم
نشستهای روی پاهایم، خیلی خوب فهمیدهای که چقدر دوستت دارم
و بلند فریاد میزنی دوست داشتنت را
بی قید و شرط، بی منت، بدون خواهش، بدون التماس
من تو را دارم تو اینجا هستی دقیقا کنار من
چند لحظه به وسعت تمام لحظهها، نگاهت میکنم و همین میشود که من تو را حس میکنم
یک احساس بی پایان که تو را در بر گرفته و درونم را از عطر حضور عاشقانهات پر کرده
تویی قبله راز و نیازهایم، دستانت را به من سپردهای و گرم شده دستهایم
تا همینجا همین خط، بگذار آخر خطمان را نشانت دهم
آخر خط ما یک نقطه چین بی پایان است ...
میخواهم همه بدانند که عشقمان ابدی و جاودان است ...
که بودنش جبرانِ تمامِ نبودنهاست
یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول میکند ...
جوری تو را میبیند که هیچ کس ندیده ...
جوری تو را میشنود که هیچ کس نشِنیده ...
و جوری روحِ خسته تو را از عشق و محبت اشباع میکند
دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:
تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید
با تو بودن را دوست دارم، چرا که تو را دوستت دارم آرام جانم
تا همیشه پای تو میمانم
بعضی آدمها خودِ معجزهاند انگار
آمدهاند تا تو مزه خوشبختی را بچشی
آمدهاند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند
آمدهاند که زندگی کنی
حتی اگر هرگز
بار دیگر تو را نبینم
احتیاج دارم بدانم
جایی
در این شهر کثیف ترسناک
در گوشه ای از این جهنم سیاه
تو هستی و
مرا دوست داری...