بهزاد نبوی، وزیر صنایع سنگین دوران جنگ، در گفتگویی به مواردی پیرامون رد صلاحیت ها، عدم تحریم انتخابات و ... اشاره کرده است که در ادامه بخشی از آن را می خوانید. 

شما پیش از این به کررات تاکید کرده‌اید که حامی شرکت حداکثری در انتخابات هستید؛ پس از رد صلاحیت‌های گسترده نظرتان چیست؟

همانطور که مطرح کردید، در ماه‌های اخیر، من همیشه طرفدار برگزاری انتخابات پرشور، حضور فعال همه‌ طیف‌ها در آن و معرفی غیر مشروط کاندیدا از سوی اصلاح طلبان و طیف‌های معتدل بوده‌ام.

در دیداری که چندماه قبل به همراه افرادی از طیف‌های سیاسی مختلف با وزیر محترم کشور داشتم، به ایشان عرض کردم «من طرفدار برگزاری انتخابات پرشور هستم» و توضیح دادم که «محوری‌ترین نقش را برای پرشور شدن انتخابات، نظام بر عهده دارد؛ نظام باید با ایجاد اطمینان در مردم به موثر بودن نقش‌شان، از طریق ایجاد امکان برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی، زمینه‌ی پرشور شدن انتخابات را فراهم کند» (نقل به مضمون).

متاسفانه سخنگوی شورای نگهبان، با طرح اینکه برگزاری انتخابات پرشور وظیفه‌ی آن شورا نیست، درواقع ردصلاحیت‌های بی‌سابقه‌ای که سبب کاهش انکارناپذیر شور انتخاباتی شده است را، توجیه کرد.

در مورد حضور فعال در انتخابات و دادن لیست نیز، توصیه‌ی همیشگی من به همه‌ی طیف‌های سیاسی و خصوصا اصلاح طلبان، این بود که، باتوجه به اینکه صندوق‌های رای تنها مسیر قابل قبول جهت تبدیل وضع موجود به وضع مطلوب است، علیرغم دشواری، کندی و موانع بی‌شمار موجود، باید آن را طی کرد.

متاسفانه ردصلاحیت‌های گسترده‌ی بی‌سابقه، نسبت به تمام ادوار پیشین انتخابات مجلس، (همانطور که در سیاست خارجی مواضع تندروهای داخلی مقوم مواضع رییس جمهور کنونی آمریکا شد)، به کمک مخالفان شرکت فعال و دادن لیست در انتخابات، آمد.

بنابر گزارش‌های دریافتی، که امیدوارم پیش از برگزاری انتخابات مستندات آن از طرف اصلاح طلبان منتشر شود، در سراسر کشور به‌غیر از شهر تهران، در اثر ردصلاحیت‌های بی‌سابقه و علی‌رغم برخی تجدیدنظرها، برای اصلاح طلبان تنها امکان معرفی نامزد برای کمتر از ۸۰ کرسی از مجموع ۲۶۰ کرسی –به‌غیر از تهران- وجود دارد و با تاسف فراوان، بنابر همین گزارش‌ها، پیش از برگزاری انتخابات، منتخب بی‌رقیب جدی ۱۶۰ کرسی مشخص و درواقع نتیجه‌ی انتخابات برای آن کرسی‌ها معلوم شده است!

من امیدوار بودم در صورت تجدیدنظر معنادار در ردصلاحیت‌ها، در آخرین مهلت‌ها، امکان غلبه بر ناامیدی، یاس و بی‌تفاوتی بخش مهمی از رای‌دهندگان بوجود آمده و کماکان امکان طرح پیشنهاد حضور فعال و ارائه‌ی لیست، خصوصا در مراکز استان‌ها و شهرهای بزرگ، ایجاد شود، که متاسفانه چنین نشد.

در انتهای این پاسخ، گرچه دیرهنگام، بازهم باید به تصمیم‌گیران نظام یادآور شوم، رد صلاحیت گسترده در شرایط کنونی، که مخاطرات مختلف، از هرسو نظام و حتی کشور را تهدید می‌کند، تنها موجب از میدان به‌در کردن نامزدها و «جریان‌های سیاسی غیرقابل قبول» نمی‌شود، بلکه با ایجاد ناامیدی و بی‌تفاوتی و در نتیجه کاهش نسبی مشارکت مردم، ممکن است به مشروعیت نظام و همبستگی ملی، در شرایط دشوار، آسیب جدی وارد کند.

اصلاح طلب‌ها باتوجه به وضع موجود باید چه ظهور و بروزی در انتخابات داشته باشند؟

من چون از قبل پیش‌بینی ردصلاحیت‌ها، البته نه به این عمق و گستردگی، و در نتیجه کاهش مشارکت و کمبود نامزد اصلاح طلب قابل طرح را می‌کردم، مخالف شرکت اصلاح طلبان در انتخابات، با «تابلوی اختصاصی» بوده و پیشنهاد ائتلاف اصلاح طلبان با میانه‌روهای اصولگرا و مستقل را می‌دادم. به‌خاطر طرح چنین مواضعی، بعضا به‌طور غیرمستقیم، به «استمرار طلبی» -که نمی‌دانم یعنی چه- هم متهم شدم.

امروز هم گرچه خیلی دیر و به احتمال قوی غیرعملی، کماکان همین نظر را دارم و این نظر استراتژیک و درازمدت من است و قبلا نیز گفته‌ام که بعد از رویدادهای سال ۸۸، آرایش قوای جدیدی در جامعه شکل گرفته و طیف‌بندی اصولگرا و اصلاح طلب پاسخگوی این آرایش جدید نیست و در کنار و فراتر از آن باید طیف‌بندی تندروی و میانه‌روی را در واکنش‌های سیاسی مورد توجه قرار داد. انتخاب آقای روحانی به‌عنوان نامزد ریاست جمهوری از سوی اصلاح طلبان، در سال ۱۳۹۲، علیرغم داشتن نامزد اصلاح طلب، نشان دهنده‌ همین آرایش جدید بود، که متاسفانه بعدها از سوی اصلاح طلبان به‌تدریج به فراموشی سپرده شد.

برای تایید صحت تغییر آرایش و شکل‌گیری آرایش جدید در نیروهای سیاسی باید اولا به برخورد تهاجمی تندروها با هردو طیف اصلاح طلب و اصولگرا و تکرار شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»ی مربوط به ناآرامی‌های دی ماه ۹۶ از سوی آنان، ثانیا قرار نگرفتن افرادی همچون آقای مصباحی مقدم، از اعضای ارشد جامعه روحانیت مبارز، در فهرست نامزدهای انتخاباتی گروه‌های تندرو، ثالثا بی‌تفاوتی همه‌ تندروها از عدم ثبت‌نام آقای علی لاریجانی برای انتخابات دور یازدهم مجلس و رابعا رد صلاحیت آقای علی مطهری، توجه شود.

نکته‌ی دیگری که باید در پاسخ به سوال دوم شما متذکر شوم، این است که من برغم پیش‌بینی کاهش مشارکت مردم در انتخابات این دوره‌ی مجلس و شکست اصلاح طلبان و میانه‌روها در اثر کاهش مشارکت و پیروزی جریانی که رای محدود تشکیلاتی دارد، کماکان پیشنهاد دادن لیست و در عین‌حال طرح صادقانه‌ی همه‌ی این پیش‌بینی‌ها را با مردم، داشتم. این پیشنهاد ممکن است غیرمنطقی و حتی سازشکارانه و یا ناشی از محافظه‌کاری تلقی شود، ولی به اعتقاد من چنانکه مردم بعدها از عدم حضورشان پای صندوق‌های رای و واگذاری مجلس به تندروها پشیمان شوند، اصلاح طلبان و میانه‌روها حرفی برای گفتن داشته باشند. به نظر من یک جریان سیاسی، بجای دنباله‌روی از افکار عمومی، باید در جهت هدایت آن به مسیر صحیح، تلاش کند، تا در درازمدت جلب اعتماد کند.

برخی پیش از این معتقد بودند که باید شرکت کنند و باتوجه به وضعیت موجود نظرشان برگشته است، بعضی هم از ابتدا قصد شرکت نداشتند، باتوجه به وضعیت موجود احتمال می‌دهید که انگیزه‌ی این بخش تغییری کند و شرکت کنند، در چه صورتی؟ 

تصور من این بود که، طراحان برنامه‌ی انتخابات این‌دوره، باتوجه به شواهد و نظرسنجی‌های مبنی بر عدم حضور گسترده‌ مردم در انتخابات دور یازدهم مجلس و با عنایت به اینکه حضور محدود مردم در انتخابات، به آنان امکان پیروزی با آرای سازمانی خودشان را می‌دهد، اقدام به ردصلاحیت بی‌سابقه که هیچ، حتی ردصلاحیت گسترده، نظیر ادوار قبل هم نکنند و بگذارند مردم با عدم حضورشان پای صندوق‌ها، طیف‌های غیرقابل قبول‌شان را حذف و از میدان خارج کنند. به نظر می‌رسد که حضرات، باتوجه به شرایط مداوما درحال تغییر ماه‌ها و روزهای قبل از انتخابات و احتمال ضعیف قطبی شدن جامعه و شکست‌شان، به هیچ‌وجه آماده‌ی ریسک نبوده‌اند و حتی تلاش کردند جریانات سیاسی غیرقابل قبول‌شان را نه تنها تشویق، بلکه وادار به انفعال و کناره‌گیری از عرصه‌ی رقابت انتخاباتی کنند. 

به هر حال امیدوار بودم و کماکان هستم که مردم فهیم‌مان، خصوصا آن بخش‌هایی که معتقد به مشارکت فعال در انتخابات نبوده و نیستند، باتوجه به مطالبی که عرض شد، باحضور در پای صندوق‌های رای و رای دادن به نامزدهای موجود قابل قبول، جلوی خسارت‌های بزرگ‌تر و بیشتر را به کشور و ملت بگیرند.