ویژگی مهم سال ۱۳۹۸ از نگاه عباس عبدی

منبع: برترین ها

60

1398/12/28

11:05


عباس عبدي در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: سال 1398 در حال پايان يافتن است. پيش از ورود كرونا فكر مي‌كردم كه براي سال 1398 چه نامي را بگذارم. نام‌هاي گوناگوني به ذهنم رسيد، ولي بايد گفت كه كرونا با آمدن خود، نامش را نيز بر اين سال و احتمالا سال 1399 الصاق كرده است و در آينده در توصيف اين دو سال بايد بگوييم سال‌هاي كرونايي. كرونا نشان داد كه ما ضعيف هستيم.

عباس عبدي در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: سال 1398 در حال پايان يافتن است. پيش از ورود كرونا فكر مي‌كردم كه براي سال 1398 چه نامي را بگذارم. نام‌هاي گوناگوني به ذهنم رسيد، ولي بايد گفت كه كرونا با آمدن خود، نامش را نيز بر اين سال و احتمالا سال 1399 الصاق كرده است و در آينده در توصيف اين دو سال بايد بگوييم سال‌هاي كرونايي. كرونا نشان داد كه ما ضعيف هستيم.

اين انسان كه قدرتمند است در عين حال ضعيف خلق شده است. اين تناقض قدرت و ضعف بشر، بسيار جالب است. در اوج قدرت و حضيض ضعف بودن، ويژگي ما است. قدرت بشر كجا خود را نشان مي‌دهد؟ در فناوري؟ در توليد؟ در تخريب؟ در ساخت و ساز؟ البته در همه اين جاها قدرت را مي‌بينيم، ولي يك مورد بيش از بقيه برجسته است. آينده‌نگري. انسان هر چه قدرتمندتر باشد، آينده‌نگر‌تر مي‌شود. ق

درت تخيل، قدرت تحليل، قدرت گذشتن از منافع كوتاه‌مدت براي دچار نشدن به هزينه‌هاي ميان‌مدت و بلندمدت، قدرت همراه كردن ديگران براي آينده و... اينها ريشه‌هاي واقعي قدرت بشر است. انساني كه فاقد آينده‌نگري باشد، در تلاطم متغيرهاي پيش‌بيني‌ناپذير، به روزمرگي دچار شده و نابود خواهد شد. اگر از اين زاويه نگاه كنيم، ويژگي سال 1398 اين بود كه نشان داد جامعه ايران اگر چه در برخي از زمينه‌ها قدرتمند است، ولي به عللي ناتوان از آينده‌نگري است. نه آينده 2 ساله و 5 ساله و 10 ساله كه آينده يك ماهه را نيز قادر به برآورد و انديشيدن درباره اقدامات احتياطي نيست. حتما مي‌پرسيد چرا؟ سال 1398 با سيل آغاز شد. هنوز پاسخ به اين پرسش ساده داده نشده است كه چرا اين سيل پيش‌بيني نشد؟ آيا زلزله بود كه قابل پيش‌بيني نباشد؟

در پيش‌بيني سيل گلستان كوتاهي كرديم، چرا درباره سيل لرستان و خوزستان عملكردي مبتني بر آينده‌نگري نداشتيم؟ اقدام بعدي افزايش قيمت بنزين بود؟ در اين مورد تجربيات گوناگوني داشتيم، پس چرا تمهيدات آينده‌نگرانه پيش‌بيني نشد؟ نه كوششي براي اقناع افكار عمومي شد و نه زمينه‌سازي‌هاي مناسب. در قضيه هواپيما نيز عينا همين مساله را مي‌بينيم، چه در اصابت آن و چه در اعلام علت سقوط آن، ظاهرا در هيچ‌كدام قدرت پيش‌بيني و آينده‌نگري حتي دو روز بعد را نيز نداشتيم.

در انتخابات كه ماجرا تكرار مكررات بود، باز هم فاقد پيش‌بيني و آينده‌نگري درباره كيفيت واكنش مردم در حضور انتخاباتي بودند. اين مورد كاملا قابل پيش‌بيني بود و با اندكي آينده‌نگري معلوم بود كه با چه وضعي مواجه خواهند شد. كرونا ضعف مذكور را خيلي آشكارتر كرد. در حقيقت با شيوع كرونا در چين بايد در ايران مطالعه‌اي آينده‌نگرانه انجام مي‌شد و به اين پرسش‌ها پاسخ مي‌داد.

چگونه بايد مانع از ورود كرونا به كشور شد؟ و اگر آمد چگونه به سرعت مطلع شد؟

اگر وارد شد، چگونه بايد با آن مقابله كرد؟

براي مقابله نيازمند چه امكاناتي اعم از بهداشتي و درماني و غير آن هستيم كه آنها را تهيه كنيم؟

مردم و نهادهاي اجتماعي نيازمند چه آموزش‌هايي هستند كه بايد به آنها داده شود؟ ـ و...

در ادامه نيز كه رسما ورود آن اعلام شد، بايد تحليل دقيقي از آمار و ارقام و چگونگي شيوع آن و رسيدن به نقطه اوج بحران و... ارايه مي‌شد تا بتوان خود را با ماجرا هماهنگ كرد. امكانات و نيروي درماني و بيمارستاني نيز نبايد خسته و فرسوده شوند، مردم بايد همراهي كنند براي اين كار تمهيدات زيادي بايد انديشيده شود و... خلاصه اينكه ضعف خود را در فقدان آينده‌نگري نشان داديم. حال پرسش اين است كه آيا فقدان آينده‌نگري و ضعف ما ناشي از بي‌توجهي به اين عامل است؟ آيا ناشي از عدم آشنايي ما با موضوع و مفهوم آينده‌نگري است؟

چرا اقتضايي و ارتجالي رفتار مي‌كنيم؟ پاسخ بنده به پرسش مذكور اين است كه اين ويژگي ناشي از نداشتن فهم يا دانش نيست. بلكه به نوعي ساختاري است. هر حكومتي مثل يك انسان مغز آن گنجايش حدي از امور را دارد. هنگامي كه با مسائل و كارهاي زيادي مواجه شود، از ميان آنها دست به انتخاب مي‌زند. كارهاي ساده‌تر و عاجل‌تر را براي انجام انتخاب مي‌كند و بقيه را ناديده مي‌گيرد.

جامعه و حكومت ما درگير مسائل گوناگون فوري و آني است. نه نظام اداري آن و نه اتاق‌هاي فكرش قادر به عبور از اين مسائل جاري و ضروري نيستند. تمام توان فكري و برنامه‌ريزي آن صرف حل همين مسائل جاري بايد بشود. اگر پرداخت حقوق كاركنان دولت و بازنشستگان سخت باشد، همه توان دولت و حكومت صرف تامين بودجه براي اين كار خواهد شد، اگر از اين نوع مسائل به وفور وجود داشته باشد كل ذهنيت مديران به آن مشغول مي‌شود و جايي براي آينده‌نگري نمي‌ماند، چون اگر اينها حل نشود، آينده‌اي وجود نخواهد داشت كه بخواهيم آن را تحليل كرده و بشناسيم.

از سوي ديگر آينده‌نگري مستلزم وجود حداقلي از كنترل بر عوامل متغير است. اگر عوامل موثر بر آينده در اختيار من و شما يا حكومت نباشد، چگونه مي‌توانيم درباره آن آينده فكر كرده و برنامه‌ريزي كنيم؟ براي نمونه اگر نتوانيم صادرات نفت داشته باشيم، چگونه مي‌خواهيم روي درآمدهاي آن برنامه‌ريزي كنيم؟ اگر ندانيم قيمت آن چقدر است يا اگر نتوانيم پول فروش آن را در اختيار بگيريم اين عامل از سبد آينده‌نگري ما حذف مي‌شود و ممكن است در نهايت متغير چنداني براي آينده‌نگري و برنامه‌ريزي باقي نماند. بنابراين فقدان كنترل بر عوامل موثر بر آينده و برنامه‌ريزي نيز يكي از ريشه‌هاي بي‌توجهي به آينده‌نگري و نشان‌دهنده ضعف ما است. آيا مي‌توانيم بر اين ضعف خود در سال 1399 فايق آييم؟ اميدواريم، چون زنده به اميديم.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو