داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین


منبع: نیک شو

151

1399/1/7

21:35


داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

احد عظیم زاده یکی از نام آشناترین افراد در حوزه کارآفرینی و تجارت در ایران است ، وی صادر کننده برتر فرش دست باف در جهان می باشد و داستان زندگی وی همواره مورد توجه بوده است. احد عظیم زاده متولد سال ۱۳۳۶ در روستای اسفنجان از توابع شهرستان اسکو واقع در آذربایجان شرقی است. یک روستای دور افتاده که امکاناتی مثل آب و برق نداشت.

 

مشکلات بغرنج زندگی احد زمانی شروع شد که قرار بود وارد مدرسه شود ، اتفاقی ناگوار هنگام آغاز تحصیل برایش رخ داد ، پدرش را از دست داد و مجبور شد سال های بعد زندگی خود را با شرایط سختی ادامه دهد.

 

نکته ای قابل توجه از زندگی احد که بارها و بارها آن ها در رسانه ها نقل کرده : در آن روزها وضعیت مالی آن ها به قدری بد بود که تنها دو روز از سال را می توانستند برنج بخورند! شی چهارشنبه سوری و شب 21 ماه مبارک رمضان. فقر باعث شد احد از کودکی وارد بازار کار شود. او روزها قالی می بافت و شب ها بعد از اتمام کار، درس می خواند.

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

اما او رویایی در سر داشت ، همیشه در کودکی علاقه داشت خلبان شود یا به مردی بسیار ثروتمند تبدیل شود. وقتی ۱۳ ساله بود، قالی ها و پشتی های بافته شده را بر دوش خود می گذاشت و به اسفنجان و اسکو می برد تا آن ها را بفروشد. در آن زمان سود زیادی از این کار به دست نمی آورد؛ چون سود او از فروش هر قالی تنها یک یا دو تومان بود، اما با وجود شرایط سختی که داشتند مجبور بود این کار را انجام دهد.

 

 

احد عظیم زاده کارآفرینی است که ثابت کرده برای موفق شدن نیازی به الگوهای قدیمی نیست. بخشی از باورهایی که او با موفقیتش زیر سؤال برده را باهم مرور می‌کنیم:

 

برای موفقیت در کارآفرینی باید سرمایه زیاد داشت

نمی‌توان با رقیب‌های بزرگ بازار رقابت کرد

داشتن سن کم مانع موفقیت است

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

پشت کار بسیار و خستگی ناپذیر بودن او باعث شده بود که او با جمع کردن یک یا دو تومان سود خود روی هر فروش به مبلغ پس انداز ۲۰ هزار تومان برسد. او می خواست یه آرزوی کودکی اش برسد و پولدار شود برای همین می خواست یک کارگاه فرش بافی راه بیاندازد.

 

به سراغ پسر عموی پدرش می رود و از او ۲۰هزار تومان پول قرض می کند.

 

۶۰ هزار تومان هم از بانک وام می گیرد و سرمایه ی خودش را به ۱۰۰ هزار تومان می رساند.

 

به دلیل این که در کشور انقلاب اتفاق افتاده بود تا دوسال به هیچ کس پاسپورت برای خروج از کشور نمی دادند .

 

دشواری هایی که بر سر راه او قرار داشت این بود که به او پاسپورت نمی دادند تا از کشور خارج شود.

 

همین یک مشکل کافی است تا بسیاری از مردم را از پیگیری اهدافشان بازدارد.اما او این طور نبود.

 

یکی دیگر از موانعی که بر سر راه او قرار داشت ندانستن زبان خارجی بود.

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

بزرگ ترین فرش دستباف جهان ساخته شده به همت احد عظیم زاده

 

احد عظیم زاده می گوید تا مدت ها فکر می کردم با این پول چه کاری انجام دهم تا این که سرانجام تصمیم می گیرد کارش را با صادرات شروع کند و به آلمان سفر می کند.

 

او سرانجام به آلمان سفر می کند. گفته بودند که آلمان مرکز تجارت فرش است. درزمانی که در آلمان در شهر هامبورگ به سر می برد به سالن ها و انبارهای فرش آنجا سر می کشید و کسب اطلاعات می کرد و با سلیقه های مختلف آشنا می شد.

 

در آلمان متوجه شد که باید برای اطلاعات بیشتر وتجارت فرش به سوئیس سفر کند. این موضوع باعث شد که یک ویزای ۱۵ روزه بگیرد و به ژنو سفر کند.

 

در ژنو با فردی اشنا شد که به او ایده گرد بافتن فرش را داد. آن تاجر به او گفت که”فرش گرد ببافد،چون فرش گرد بسیار پرطرفدار است”

 

بعد از صحبت و گرفتن ایده به ایران بازگشت و در روستای خودشان مشغول را اندازی کارگاه فرش بافی شد. یک خانه اجاره کرد و ابریشم و ماشین آلات را به صورت اقساطی خرید. ده درصد از پول را نقد پرداخت کرد و مابقی پول دستگاه های فرش بافی را به صورت اقساط قرار شد که پرداخت کند.

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

روز بزرگ:

بعد ازبافتن اولین فرش‌های گرد تاجران آلمانی باخبر شده و راهی اسفنجان شدند. احد عظیم زاده می گوید در اولین معامله 6.5 میلیون پول نقد گرفت و 6 میلیون تومان هم چک گرفت. او با سرمایه ای ۱۰۰هزار تومانی کارخوش را شروع کرد و به موفقیت های بسیار بزرگی رسید.

 

می گوید شب اولی که این معامله پرسود را انجام دایدم تا صبح از شدت خوشحالی خوابش نمی برده.

 

او برای پی بردن به سلیقه ی مشتریان به کشورهای مختلف سفر می کند و در موزه ها و نمایشگاه ها به تماشای فرش ها مشغول می شود و با ترکیب ایده ها،طرح ای جدیدی برای تولید فرش ایجاد می کند.

 

تجارت در سایر زمینه ها

احد عظیم زاده امروز فقط در کار تولید و صادرات فرش نیست. او به کشورهای زیادی سفر کرده و هتل های بسیاری را دیده است تصمیم گرفته خود وارد صنعت گردشگری شود. پروژه متل قو یا همان الماس خاور میانه با سرمایه 180 میلیارد تومان از کارآفرینی های احد عظیم زاده است. وی تاکنون ۱۸۰ میلیارد تومان در این پروژه سرمایه‌گذاری کرده‌ ، او درباره متل قو می گوید: تمام مصالح این پروژه خارجی و بهترین است. سنگ برزیل، شیشه بلژیک، دستگیره در انگلیس و تاسیسات آلمانی. کابین چهار آسانسور نیز از طلای ۱۸ عیار است. این هتل ۳۴۰ واحد مسکونی در ۲۵ طبقه، هفت طبقه سالن ورزشی، ۳۴ طبقه هتل، ۷ رستوران روی دریاچه، ۱۰ هزار متر شهر آبی، ۷۰ هزار متر زمین آمفی‌تئاتر، ۹۰ هزار متر زمین گلف و ۲ باند هلیکوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازی این پروژه با فرانسوی‌ها ۹ میلیون دلار است. این پروژه آبروی کشور است و من با افتخار روی آن سرمایه‌گذاری کرده‌ام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یک دلار و ریال در خارج کشور ندارم و سرمایه‌گذاری یا ذخیره نکرده‌ام ….

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

ای که دستت می رسد کاری بکن . . .

احد عظیم زاده از ثروتش در راه خیر استفاده می کند، وی به سرپرستی قبول کردن کودکان یتیم فعالیت های چشمگیری دارد و بیش از ۱۲۰۰ نفر از کودکان یتیم این سرزمین را به سرپرستی قبول کرده است. او که خود درد یتیم بودن را کشیده است امروز توجه ویژه ای به ایتام دارد و از هیچ تلاشی برای تحقق آرزوی این بچه ها دریغ نمی کند. او هر سال ۱۰۰ نفر به افراد تحت پوشش اضافه می کند و به هر دختری که سرپرستی اش را به عهدعه گرفته است ۵۰ میلیون تومان جهیزیه می دهد.

 

نقل قول هایی از احد عظیم زاده

اصل دیگر من احترام به مشتری است، هر که می‌خواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی تیمسار خبردار می‌ایستد، با احترام می‌ایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و پشتکار و ریسک‌پذیری خودم است. بسیار ریسک می‌کنم، بسیار. می‌پرسید چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول دیگر مرا ارضا نمی‌کند. هدف من کارآفرینی است. تنها در پروژه متل قو ۶۰۰ نفر به طور مستقیم کار می‌کنند. من ۲ بار برنده تندیس الماس بزرگ‌ترین بیزینس‌ من جهان شدم و بزرگ‌ترین صادرکننده فرش کشور هستم. اما می‌دانید بزرگ‌ترین افتخار من چیست؟ یتیم‌نوازی. افتخار می‌کنم ۲ سال خیر نمونه کشور شدم. افتخار می‌کنم جزو ۱۰۰ کارآفرین برتر کشور هستم. دوست دارم اشتغال زایی کنم. دوست دارم سفره مرتضی علی باز کنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. هم‌اکنون ۱۰۷۰ بچه یتیم را زیر پوشش دارم و با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هر سال ۱۰۰ بچه به آنها اضافه کنم. وصیت کرده‌ام وقتی مردم تا ۱۰ سال بعد از مرگم هر سال ۱۰۰ بچه یتیم اضافه شود و مخارج همه یتیم‌ها را از محل ارثم بپردازند. بعد از ۱۰ سال هم اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه می‌دهند. سفره که می‌اندازیم برای یتیم‌ها و می‌آیند و غذا می‌خورند، کیف می‌کنم. گریه می‌کنم و حال می‌کنم. در یک مراسمی بچه‌ها دورم جمع شده بودند و هر کس چیزی می‌خواست. در این میان دختربچه‌ای به من نزدیک شد و به جای آن که چیزی بخواهد، فقط خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیایند دفترم. آن دختر الان دخترخوانده من است. روی پایم نشست و بابایی صدایم کرد. من به هر دخترم ۵۰ میلیون تومان جهاز دادم و مقرر کردم به این یکی ۱۰۰ میلیون تومان جهاز بدهند. این دست خداست که مهر این دختر را به دل من انداخت. یتیمی سخت است. بهترین ساعات عمر من زمانی است که در خدمت یتیمان هستم. پول را برای چه می‌خواهیم؟ خدا به ما داده و ما هم باید به بقیه بدهیم. ما وسیله هستیم. باید بخشید و بی‌منت و زیاد بخشید. این توصیه من به همکارانم است. من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوانان این است که منطقی فکر کنند. این گونه نبوده که شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاک خوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و فکر و بازوی خودشان باشد. درستکار باشند و تلاش و تلاش و تلاش کنند. این فرمول من است… .

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

داستان زندگی و موفقیت احد عظیم زاده تاجر فرش و کارآفرین

 

گفتگو با احد عظیم زاده

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو