داستان کامل قسمت ۹ سریال ترکی شرافت

105

1399/1/10

15:33

داستان کامل قسمت ۹ سریال ترکی شرافت همچنین به همراه جزئیات خلاصه داستان سریال ترکی شرافت Şeref Meselesi قسمت ۹ را در این مطلب مطالعه کنید. این سریال محصول کانال D تلویزیون ترکیه در ژانر درام ساخته شده است. «شرافت» در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ به مدت شش سال فیلمبرداری و تهیه شده است . قسمت آخر سریال شرافت در ۱۷ ماه مه ۲۰۱۵ از کانال D پخش گردید. کارگردانی این سریال را آلتان دونمز (Altan Dönmez) بر عهده داشته و زندگی دو برادر جوان را روایت می کند.

قسمت ۹ سریال ترکی شرافت

نهاد از ایگیت خوشش آمده و او را برای نهار نگه می‌دارد. وقتی که ایگیت می رود، اسدالله خان آمده و از دیدن او در حیاط شوکه می شود. او از نهاد خان در مورد ایگیت می پرسد و وقتی نهاد خان میگوید که ایگیت از این به بعد برای او کار میکند، اسدالله خان عصبی می شود. نهاد میگوید که در کارهای او دخالت نکند. دریا در محله کبری را میبیند و دوباره درباره ایگیت به او هشدار میدهد، اما کبری میگوید که او برای اولین بار در عمرش خوشحال است و حتی اگر اشتباه هم باشد از این وضعیت راضی است.

دریا با عصبانیت به او میگوید که دیگر با او هم کلام نخواهد شد و سپس می رود. ایگیت به مغازه پیش کبری می رود. او میگوید که دیگر او نیز با نهاد خان کار میکند و با اسدالله خان همکار شده و نیازی به ترس از او نیست. کبری تصور میکند که ایگیت بخاطر او این کار را کرده تا رابطه اش با اسدالله خان خوب شود. سیبل با بوراک به محله می آید. امیر آنها را دوباره می بیند. سیبل از اینکه امیر برگشته و او خبر نداشته شوکه می شود.

او با ناراحتی از این اتفاق به خانه می رود. در خانه، امیر از ایگیت بابت وضعیت مالی او و پولهایش سوال میکند و به او شک کرده است.‌ ایگیت میگوید که کار خرید و فروش ماشین انجام میدهد و جای نگرانی نیست. آنها سپس به مادرشان سر می زنند اما او همچنان پسرهایش را نمی‌شناسد. ایگیت میگوید که مادرش نمیخواهد وضعیت حال را قبول کند و دوست دارد تصور کند که هنوز قدیم است و آنها بچه هستند. دریا پیش سیبل می رود.

او به روی سیبل می آورد که میداند بین او امیر چیزی بوده است. سیبل میگوید که قصد داشت خودش با امیر صحبت کند اما حالا که امیر بی خبر آمده و بوراک را دیده خیلی بد شد و نمی‌داند باید چه بکند. او که بوی پول به مشامش خورده میگوید که او و امیر به درد هم نمی‌خوردند. سیبل با امیر قرار گذاشته و به پارک می روند.‌او میگوید که رابطه آنها اشتباه بوده است. امیر با عصبانیت و ناراحتی خداحافظی کرده و می رود.

سیبل خودش نیز ناراحت است. امیر شب با ایگیت بیرون رفته و مشروب می‌خورند و با ایگیت درد و دل میکند. روز بعد، ایگیت و سلیم و امره دنبال کارهای افتتاح نمایشگاه اتوموبیل می روند و امیر نیز در دفتر وکالت، کارآموزی اش تمام می شود و آنجا مشغول به کار می شود. نمایشگاه افتتاح شده و همه برای افتتاحیه آن می روند. اسدالله خان با دیدن نمایشگاه عصبی شده و مدام از ایگیت پیش کبری بدگویی میکند. کبری سعی دارد غیر مستقیم از ایگیت طرفداری و دفاع کند. اسدالله خان عصبی شده و او را تهدید میکند که حق ندارد با ایگیت همکلام شود و یا او را ببیند.