زندگی شاد داشتن و رسیدن به موفقیتها آرزوی خیلی از ماهاست. ولی اینطور بهنظر میرسد که در دنیای مدرن و پر از مشکلات، رسیدن به این دو سخت باشد. متاسفانه ذهن ما طوری برنامهریزی شده است که بیشتر جنبههای منفی زندگی را میبینیم تا مثبت. برای همین، به نقطهای رسیدهایم که باید در حین جستجوی این دو عامل، تمرین کنیم چطور آنها را جلوی چشمانمان ببینیم.
بله، درست فهمیدید. آدمهای زیادی هستند که فکر میکنند خوشبخت و موفق نیستند. در حالیکه عکس این قضیه است و دلیلیش هم داشتن ذهنیتی نادرست است. بیایید با هم با بعضی از روشهای رسیدن به موفقیت و شادی بیشتر و طرز دیدن این دو در زندگی آشنا شویم.
رسیدن به موفقیت با تمرکز روی جنبههای مثبت زندگی
مثبتاندیشی از آن جمله روشهایی است که خودم خیلی روی آن تأکید دارم. همیشه قرار نیست زندگی بر وفق مراد ما پیش رود که. گاهی پیش میآید حرکت به جلو برایمان ناممکن مینماید. ولی این را بدانید همواره برای موفقیت بهدنبال اهداف خودتان باشید و چند راز مهم برای موفقیت را از زبان نویسندگان مشهور به خاطر داشته باشید.
باید بدانیم همین که تا اینجا پیش آمدهایم موفقیتی هر چند اندک محسوب میشود. اکنون لازم است نشست و دوباره فکر کرد اشتباهمان کجا بود. اگر هم اشتباهی رخ نداده است، راهحل چیست؟
مثبتاندیشی ذهن را برای یافتن ایدهها و راهحلهای جدید باز میکند. ناامیدی را از بین میبرد. شور و نشاط را دوبار در رگهایمان جاری میسازد. برای همین است که باید این مهارت را یاد گرفت.
داشتن زندگی شاد مساوی است با جشن گرفتن موفقیتهای هر چند کوچک
این را هم بدانید که موفقیت بزرگ خودش متشکل از چندین موفقیت کوچک است. مثلا در دنیای تجارت امروز، دیگر کسی نیست که خودش بتواند تمام کارهایش را بهتنهایی انجام دهد. همکاری موفقیتآمیز با شرکت یا فردی حرفهای یکی از همان موفقیتهای کوچک محسوب میشود.
اینجاست که بهتر است گامهای کوچکتان را بیشتر بشناسید. هر از وقتی، بیبهانه، آنها را با اعضای خانواده، دوستان یا همکارانتان جشن بگیرید. در یک چشم بر هم زدن، متوجه میشوید موفقیت بزرگی را بهدست آوردهاید که انتظارش را میکشیدهاید.
برپایی جشنهای کوچک شاد زیستن را هم به شما و هم به بقیه میآموزاند. این جشنها این پیام را منتقل میکند که حتما لازم نیست برای جشن گرفتن و شاد بودن بیست سال منتظر بمانید.
داشتن روابط مفید لازمه شاد زیستن
ما انسانها موجودات اجتماعی آفریده شدهایم. بدون هم نمیتوانیم به حیاتمان ادامه دهیم. در اجتماع است که رشد و پیشرفت میکنیم. برای همین است که روابط خانوادگی، دوستیها و روابط عاشقانه تا این حد مهم هستند.
اما آیا باید به سمت هر کسی دست دوستی دراز کنیم؟
باید با کسی طرح دوستی بریزیم که تا حد زیادی شبیه به خودمان است یا لااقل شخصیتمان برای همدیگر قابل قبول باشد. در رابطه، مثلا روابط کاری، سختگیری کمتری وجود دارد، ولی همچنان باید برای هر دو طرف سودمند باشد.
از جله مثالهای بارز این نوع رابطه، میتوان به روابط انساهای بزرگ و نویسندگان یک جامعه با هم اشاره کرد. مثلا در زندگینامه صادق هدایت میخوانیم او با چه کسانی هممشرب بوده است، از چه کسانی الهام میگرفته است و بر چه کسانی تأثیرگذار بوده است.
در خاتمه دادن به روابطی که هیچ نتیجۀ مثبتی ندارد نباید تعلل کرد. در این صورت، هدفمان که همانا دست یافتن به شادی و موفقیتهای بیشتر در زندگی است حاصل نخواهد شد.
شادی و رسیدن به موفقیت در زندگی به معنی کامل بودن همه چیز نیست
در تلاش برای ترمیم نقصها و زخمهاست که شادی و موفقیت خودنمایی خواهند کرد. زندگی کامل رؤیایی بیش نیست. سختی است که باعث میشود شادی و موفقیت در دهانمان مزه کند و بیشتر خواهانش باشیم.
توصیه میکنیم با روی گشاده به استقبال دشواریها بروید. نقصدار بودن زندگی نباید برایتان هراسآور شود. همین نقصها به ما موفقیتهایمان را نشان میدهد.
کسب موفقیت در زندگی با انجام کاری که دوست داریم
ترقی در کاری که دوست داریم موفقیت محسوب میشود یا رسیدن به پول زیاد در هر تجارتی؟ جواب به این سوال سخت است، چون با اینکه میدانیم افراد ثروتمند هم از مشکلاتی رنج میبرند، افراد زیاد دیگری را میشناسیم که دنبال راهی برای سریعتر رسیدن به ثروت هستند.
به نظر من، موفقیت اصلی از آن کسی است که کار مورد علاقهاش را پیدا میکند. چنین کسی میتواند در کارش تمرکز داشته باشد، پیشرفت کند و در نهایت، طعم موفقیت و شادی را بچشد. کار کردن در شغلی که دوستش نداریم جز فرسودگی محصول دیگری در پی ندارد. یکی از کتابهایی که در این زمینه میتوان خواند کتاب تو همانی هستی که می اندیشی از جیمز آلن است.
راه برای موفق شدن زیاد است. نکته اینجاست که اگر مواردی که از نظر گذشت راهگشای شما نباشند، اصلا نگران نباشید. هر کسی میتواند با فکر کردن و کمی مطالعه، به راهحلهای خوبی برای موفق شدن در زندگی و تجارت دست یابد. امیدتان را هرگز از دست ندهید!