بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛

چه چیزی باعث شد که دانشجویان تصمیم به چنین اقدامی بگیرند و سفارت آمریکا را اشغال کنند؟

این اتفاق بعد از آن افتاد که آمریکایی‌ها شاه خائن را که در ایران جنایات بسیاری کرده بود به اصطلاح برای درمان پذیرفتند. محمدرضا پهلوی در زمان حکومت خود راهپیمایی‌های مسالمت آمیز را سرکوب و بسیاری از مردم را شکنجه و شهید کرده بود، البته این موضوعات برای آمریکایی‌ها خدمت بود و شاه نوکری آنها را می‌کرد. مردم ایران درخواست داشت تا شاه محاکمه شود ولی به یکباره آمریکایی‌ها اعلام کردند که به محمدرضا پهلوی اجازه داده‌اند برای درمان به کشورشان برود. اقدام آمریکایی‌ها به نحوی توهین به ملت ایران، انقلاب، شهدا و شخص حضرت امام خمینی بود.

برخی رسانه‌ها ادعا می‌کنند که آمریکایی‌ها تصمیم خود را به ایران اطلاع داده بودند؟

بله، آمریکایی‌ها برای اینکه تیزی تصمیم خود را بگیرند و به نحوی مقام‌های کشورمان را مطلع کنند، «هنری پرشت» رئیس میز ایران در وزارت خارجه این کشور را به دیدار ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت فرستادند. پرشت در این دیدار توضیح می‌دهد که شاه بیمار است و در کنار آن، وی با آمریکا دوست بوده و به ما خدمت کرده و از همین رو واشنگتن خود را موظف به درمان وی در خاک کشور خود می‌داند.

واکنش ایران در مقابل چه بود؟

ابراهیم یزدی در این جلسه بسیار عصبانی می‌شود و به سختی با طرف آمریکایی برخورد می‌کند. وی به پرشت می‌گوید که این کار اشتباه است و عکس‌العمل ملت ایران غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود. وزیر امور خارجه دولت موقت آمریکایی‌ها را از پذیرش محمدرضا پهلوی نهی می‌کند و حتی یک نامه اعتراضی به سفارت ایالات متحده در تهران می‌فرستد.

ابراهیم یزدی نامه‌ای اعتراضی به آمریکا ارسال کرد؟

بله، زمانی که هنری پرشت از پیش یزدی می‌رود، وزیر امور خارجه دستور می‌دهد تا یک یادداشت اعتراضی آماده و به سفارت آمریکا ارسال شود. این یادداشت حاوی ناراحتی و اعتراض دولت ایران از دولت آمریکا در پذیرش شاه بود. در این نامه یزدی تاکید کرد که اگر آمریکا این اشتباه را انجام دهد، باید تمامی عواقب آن را بپذیرد.

آیا دانشجویان با حضرت امام خمینی (ره) مشورت کرده بودند؟

دانشجویان در حلقه‌های درونی خودشان با هم مشورت کرده بودند و تصمیم داشتند که با تسخیر سفارت از آمریکایی‌ها بخواهند تا شاه را به ایران بازگرداند. دانشجویان برنامه ریزی کرده بودند که این کار را انجام دهند و اگر حضرت امام آن را تأیید نکرد، آنها از سفارت خارج می‌شوند؛ ولی اگر تسخیر لانه جاسوسی مورد تأیید قرار می‌گرفت، دانشجویان به اقدام خود ادامه می‌دادند. برنامه اولیه دانشجویان اشغال سفارت برای ۴۸ ساعت بود و ادامه آن را منوط به نظر امام می‌دانستند.

پیش از این نیز یکبار سفارت آمریکا اشغال شده بود ولی حضرت امام آن را تأیید نکرده بودند. چه شد که این بار این اقدام را تأیید کردند؟

چند ماه پیش از ۱۳ آبان ۵۸ این اتفاق افتاده بود و توده‌ای‌ها که همفکر اتحاد جماهیر شوروی بودند، دست به اشغال سفارت آمریکا زدند؛ ولی حضرت امام دستور دادند همان روز آنها را بیرون کنند. امام نمی‌خواستند که کشور ثالثی سرنوشت روابط ایران با دیگر کشورها را تعیین کند و این موضوع را دخالت در امور داخلی و ناقض استقلال کشور می‌دانستند.

چه موضوعی باعث شد که حضرت امام اقدام دانشجویان را در ۱۳ آبان تأیید کنند؟

امام خمینی در همان روز حاج احمد آقا را برای بازدید به لانه جاسوسی فرستادند و ایشان نیز با بررسی اوضاع و پس از انعکاس آن، حضرت امام آن جمله تاریخی را که «اشغال سفارت انقلاب دوم بود» را فرمودند. همین موضوع نیز باعث شد تا دانشجویان حرکت خود را ادامه دهند.

نظر دولت موقت در مورد اقدام دانشجویان برای تسخیر لانه جاسوسی چه بود؟

باید بگویم که نه دولت موقت دانشجویان را قبول داشت و نه دانشجویان دولت موقت را قبول داشتند.

به همین خاطر بود که دولت موقت استعفا کرد؟

بله، دولت موقت اصلاً توان و ظرفیت شرایط انقلابی را نداشت و از همین رو بود که استعفا کرد و امام خمینی (ره) نیز با آن موافقت کرد.

برخی معتقدند که علت مخالفت دولت موقت با تسخیر لانه جاسوسی ترس برخی مقامات آن از افشای ارتباط با آمریکایی‌ها بود. شما به‌عنوان کسی که در جریان بررسی اسناد حضور داشتید آیا به چنین موضوعی برخوردید؟

نه، اینگونه نبود. دولت موقت ظرفیت این کار انقلابی را نداشت. خود بازرگان نیز یکبار گفت که من همانند فولکس هستم و شخص امام نیز مانند بولدوزر است. خود بازرگان و دولت موقت متوجه شده بود نه با ملت ایران و نه با حضرت امام توان همراهی ندارد.

در بحث رمزنگاری اسناد سفارت آمریکا را چگونه انجام دادید؟

آمریکایی‌ها در سفارت دو دستگاه داشتند که یکی اسناد را پودر کرده و دیگری نیز به مانند رنده عمل می‌کرد. وقتی دانشجویان به پشت گاوصندوق رسیدند، کسی که در حال ریختن اسناد در داخل دستگاه پودر کن بود، هول می‌کند و حجم زیادی سند در درون آن می‌ریزد. همین کار باعث می‌شود که دستگاه دیگر عمل نکند و از دستگاه رشته کن استفاده کردند. آن اسنادی که در داخل پودر کن ریخته شد، کاملاً از بین رفت ولی یکی از دوستان توانست راهی پیدا کند که اسنادی که رشته رشته شده بودند را رمزنگاری کند.

برخی می‌گویند که خود آمریکایی‌ها در رمزنگاری به شما کمک کردند، درست است؟

افرادی که در وزارت خارجه آمریکا کار می‌کردند بسیار دوست داشتند از کار افرادی که کارمند سازمان اطلاعات مرکزی این کشور بودند (CIA) سر در بیاورند. البته باید این موضوع را بگویم که در آن مقطع خود آنها نیز می‌خواستند سرشان را به کاری مشغول کنند و از همین رو بود که به ما برای رمزنگاری از اسناد کمک کردند.

رقابت میان سازمان‌های اطلاعاتی و وزارت خارجه در آمریکا همیشه بوده و خود CIA همیشه برای خود ابهتی قائل بود و تحلیل‌های خود را داشت. از همین رو بود برخی از این گروگان‌ها برای خواندن گزارش‌ها به ما کمک کردند.

در تسخیر لانه جاسوسی دستگاه‌های شنود مکالماتی به دست دانشجویان افتاد؛ شما هم استفاده کردید؟

آمریکایی‌ها در سفارت دستگاه‌هایی داشتند که می‌توانستند با آن تمامی تلفن‌های بی‌سیم مسئولان را شنود کنند که از آن برای جاسوسی از برخی مقامات دولت موقت بهره می‌بردند. بعد از تسخیر لانه جاسوسی این دستگاه‌ها به دست ما افتاد و با استفاده از آنها توانستیم برخی تندی‌هایی که بنی‌صدر نسبت به دانشجویان داشت را شنود کنیم.