در ادامه این مطلب آمده است: مواضع کره جنوبی در این باره، اما با ادعای آمریکا در تناقض است. کره جنوبی می‌گوید هیچ نشانه غیر عادی در کره شمالی مشاهد نکرده و هیچ چیزی نمی‌داند. اما با فرض اینکه سلامت رهبر کره در خطر باشد، شرایط این کشور بدون او چگونه خواهد شد؟

در گذشته نیز چندین بار شایعه‌هایی مبنی بر بیماری کیم جونگ اون شنیده ایم، اما این بار به دلیل غیبت دو هفته‌ای وی، بویژه در روز یادبود پدربزرگش، به نظر اخبار جدی می‌آید.

پیش بینی اینکه در صورن مرگ کیم چه اتفاقی خواهد افتاد، دشوار است، به این دلیل که وی بر قدرت کامل در کره شمالی مسلط بود و به همین دلیل، رفتنش باعث بر هم خوردن استقرار این کشور شده و نتایج خطرناک زیادی خواهد داشت، که چه بسا در نهایت به نفع ایالات متحده باشد.

تحلیلگران و کارشناسان مسائل کره شمالی می‌گویند بعید نیست کیم مورد عمل جراحی قلب قرار گرفته باشد، چرا که خانواده او از مشکلات قلبی و بیماری دیابت رنج می‌بردند و کیم هم از این خطر مستثنی نیست و حتی در صورتی که زنده باشد، برای دوره‌ای، به دلیل بیماری قلبی اش نمی‌تواند زمام امور را در دست خود نگاه دارد و افرادی نزدیک به او و به نام او، حکومت می‌کنند، که نزدیکترین این افراد به کیم، خواهر او، کیم یو جونگ، نامزد احتمالی ریاست حکومت کره است، به این دلیل که وی رابطه نزدیکی با رهبر فعلی و خانواده وی دارد. تحلیلگران همچنین می‌افزایند که این دوره هر چه طولانی‌تر باشد، احتمال پیروزی دوباره نظامی و حزبی از کیم و بازگشت او به قدرت، ضعیفتر می‌شود. علاوه بر اینکه طولانی شدن این مدت، فرصتی برای یو جونگ فراهم می‌کند تا خود را در بالاترین رده‌های موسسات حاکم، تثبیت کند.

یک احتمال جایگزین هم وجود دارد و آن اینکه یک شخص عالی رتبه در نظام، که خارج از خاندان حاکم باشد، نظام فعلی را به شکل موجود حفظ می‌کند، اما بعید است که شخصی خارج از خاندان کیم بتواند چنین وظیفه مهمی را بخوبی انجام دهد.

خطرناکتر از این آن است که نظام کره به طور کلی از هم بپاشد و این کشور به بخش‌هایی تقسیم شود که وزرا و امرای جنگی، بر آن‌ها حکومت می‌کنند، این سناریو، موجب وقوع یک جنگ داخلی و فاجعه انسانی می‌شود؛ چرا که فرماندهان جنگی که در تنگنای مالی هم هستند، به فروش سلاح یا تکنولوژی هسته‌ای یا بیولوژیکی روی می‌آورند یا اینکه همین سلاح وحشتناک را علیه یکدیگر به کار می‌بندند.

در میان این سناریوها، به عقیده کارشناسان، قطعا چین به سرعت وارد عمل می‌شود. چیزی که چین می‌خواهد، وقوع یک درگیری در مرز‌های آن یا هرج و مرجی است که احتمالا ایالات متحده را برای دخالت تحریک می‌کند. کارشناسان می‌افزایند: در صورتی که نظام فعلی کره شمالی نجات یابد، خواه با حاکمیت خواهر کیم، یعنی یو جونگ و یا هر مسئول عالی رتبه دیگری، محتمل است که چین از رهبر جدید کره حمایت کرده و به او کمک کند. اما اگر کره شمالی وارد یک جنگ داخلی شود، چین هم خود را ناچار از دخالت مستقیم می‌یابد.

یک کارشناس استراتژیک انگلیسی به من گفت: در این نقطه، چین در برابر خود دو گزینه می‌بیند: تبدیل کره شمالی به منطقه مورد حمایت خود و کمک اقتصادی به آن، در کنار اعزام مستشاران چینی و نیرو‌های حفظ صلح، به کره. اما کسی که حاکمیت کره را عهده دار می‌شود، نمی‌پذیرد که این کشور تحت الحمایه چین باشد. در این صورت، چین که به دنبال کرونا در حال احیای دوباره اقتصاد خود است، تلاش می‌کند از کره شمالی در کنار کره جنوبی حمایت کرده و این دو را با یکدیگر متحد کند، البته به شرطی که نیرو‌های آمریکایی از شبه جزیره خارج شوند.

در این شرایط، کره جنوبی که مانند چین با آثار بحران کرونا درگیر است، یا اتحاد با کره شمالی را می‌پذیرد و یا نمی‌پذیرد، در هر حالت، این دو گزینه به نفع ایالات متحده است.

آمریکا برای اولین بار، در سال ۱۹۵۰، وارد کره جنوبی شد و تا به امروز، متعهد به حمایت از آن در برابر تهدید کره شمالی بوده است. احتمالا وقوع جنگ بین این دو، عاملی بود تا رهبران کره شمالی، پدر بزرگ، پدر و پسر، شیطنت حکومت سئول و واشنگتن را بعنوان عاملی برای توجیه هزینه نظامی هنگفت و ایجاد گنبد آهنین در برابر آنها، قرار دهند. در واقع، دشمنی با ایالات متحده و هم پیمان آن یعنی کره جنوبی، به عنوان محرکی بود که باعث حفظ سه نظام «کیم» شد.

اگر کیم جونگ اون فوت کند، امکان تغییر این استراتژی وجود دارد، خواه کره شمالی تحت الحمایه چین شود یا جزئی از کره متحد. به این دلیل که اولویت‌های ملی، هرگز حفظ دیکتاتوری خاندان کیم، نیست، همچنانکه تجاوز خارجی یا نظامی پر هزینه نیز ضروری به نظر نمی‌رسد. در واقع، کره شمالی هیچگاه تهدیدی برای ایالات متحده نبوده، اما نظام در آن به نحوی طراحی شده است تا افراد خانواده کیم در قدرت باقی بمانند. در صورتی که سلاله کیم پایان یابد، هیچ دلیلی برای دشمنی بین کره شمالی و ایالات متحده وجود ندارد.

در هر صورت، نقش آمریکا در شبه جزیره کره، به شکل اساسی متکی بر خواسته کره جنوبی است. در صورتی که کره شمالی پس از کیم تحت الحمایه چین شود، بیش از تقویت نظامی یا تهدید خارجی، بر رشد اقتصادی تمرکز می‌کند و در این شرایط، کره جنوبی نیاز به حضور نیرو‌های آمریکایی را کم می‌بیند، بویژه آنکه اخیرا ترامپ پیشنهاد داده است تا هزینه‌های باقی ماندن نیرو‌های آمریکایی در کره جنوبی توسط سئول پرداخت شود. به این ترتیب، با فوت کیم، که وارثی ندارد و پسر او تنها ۱۰ سال دارد، مأموریت آمریکا در کره به پایان می‌رسد.

یا کیم در قید حیات است و رو به بهبود و یا رو به احتضار. اطلاعات ضد و نقیضی که از پکن و سئول شنیده می‌شود، اشاره به آن دارد که تاخیر این دو در انتشار خبر صحیح، به نفع آنهاست. همانطور که این تحرکات، به بازیگران در صحنه کره شمالی فرصت انجام اقداماتی برای تقویت پایه‌های قدرت و تامین استقرار شرایط را می‌دهد، چرا که تمام لوازم درگیری بر سر قدرت مهیاست، بویژه آنکه کره یک دولت هسته‌ای است و این مساله هشداری است برای وقوع یک بحران نظامی جدید در شرق آسیا.

با توجه به تمام تحلیل‌ها و اخبار منتشر شده، دولت‌های ذینفع در مورد کره شمالی، بین این دو خواسته سرگردانند که «مرد موشکی» در دوران نقاهت به سر ببرد یا اینکه فوت کرده باشد، تا در هر صورت، زمانی برای مرتب کردن اوضاع و تقسیم غنایم در مورد آینده کره شمالی داشته باشند!

تمام نگاه‌ها متوجه چین، کره جنوبی، ژاپن و ایالات متحده است؛ و یک سوال باقی می‌ماند؛ آیا کیم جونگ اون زنده است؟ و آیا خواهر او کیم یو جونگ از تمام سناریو‌هایی که بررسی شد فراتر رفته و به رهبری تبدیل می‌شود که سلاله کیم را حفظ می‌کند؟ در مورد خود نظام چطور؟