از هنر و آموزش آن به‌مثابه ابزاری برای توسعه و گسترش انسانی استفاده می‌کنم / یک ساده‌انگاری جهانی در هنرهای تجسمی به وجود آمده است / روایت بابک اطمینانی از تدریس آنلاین تا "ژن‌های پنج‌گانه"

77

1399/2/29

12:14


بابک اطمینانی گفت: کرونا شکل روابط و فعالیت‌ها را در دنیا تغییر داده است، پس بهتر است این واقعیت را قبول کنیم و به فکر طراحی راه‌حل‌های درخور و بالنده باشیم.

از هنر و آموزش آن به‌مثابه ابزاری برای توسعه و گسترش انسانی استفاده می‌کنم / یک ساده‌انگاری جهانی در  هنرهای تجسمی به وجود آمده است / روایت بابک اطمینانی از تدریس آنلاین تا "ژن‌های پنج‌گانه"

سرویس تجسمی هنرآنلاین: بابک اطمینانی از جمله هنرمندانی است که در تعطیلات ناشی از شیوع بیماری کرونا روال همیشگی نقاشی در آتلیه را ادامه داده است. او در گفت‌وگو با هنرآنلاین با اشاره به تاثیرات این بیماری بر فعالیت‌هایش گفت: قرار بود که آثار دوره جدید کاری خود را که از دو سال پیش آغاز شده، خردادماه امسال در موزه امام علی (ع) به نمایش بگذارم. اما شیوع کرونا و تعطیلی موزه‌ها باعث تعلیق نمایشگاه شده و هنوز زمان برگزاری آن مشخص نیست. دوره جدیدی که آغاز کرده‌ام برایم بسیار هیجان‌انگیز است. امیدوارم نمایشگاه به‌زودی برگزار شود و مخاطبان بتوانند این آثار را از نزدیک ببینند. این مجموعه شامل بیش از 30 تابلو است که در ادامه پژوهش‌های پیشینم شکل‌گرفته‌اند، با این تفاوت که رویکردی کاملا بیولوژیکی به پیوند میادین مادّه و انرژی دارد و عمدتاً به چگونگی تشکیل موجودات ارگانیک، بافت‌های زنده و اندام‌های داخلی می‌پردازد. 

اطمینانی ادامه داد: با توجه به این‌که از اواخر زمستان 1398 کلاس‌های من تعطیل شدند و با ادامه یافتن شرایط راهی برای گشایش آن نبود، تصمیم گرفتیم آموزش را به صورت آنلاین پیش ببریم. قبل از آن، تجربه تدریس آنلاین را به صورت شخصی با افرادی در کشورهای مختلف که بر روی پروژه‌های گوناگون کار می‌کردند داشتم، اما کلاس گروهی آنلاین برای آموزش نقاشی و طراحی نداشتم. زمانی که مجبور شدیم این کار را انجام دهیم به دلیل سرعت پایین اینترنت و تعداد زیاد نفراتی که باید در یک گروه حضور می‌داشتند مشکلات زیادی داشتیم که خوشبختانه توانسته‌ایم آنها را برطرف کرده و فضای مناسبی برای برگزاری کلاس‌ها ایجاد کنیم. این کلاس‌ها به‌طور زنده (لایو) تشکیل می‌شوند و همه هنرجویان هم‌زمان در کلاس حضور دارند و تمرین‌های داده شده را در زمان‌های مقرر انجام می‌دهند و حاصل را فوراً به نقد می‌گذاریم تا نکات مثبت و منفی و نقاط قوت و ضعف به وضوح نشان داده شوند. تدریس از طریق زنجیره‌ای از تمرین‌ها و نقدهای مشخص و منسجم انجام می‌شود و همه در پی آنیم تا ادراکات خود را در حیطه هنرهای تجسمی نهادینه کرده و گسترش دهیم.

او درباره کیفیت و بازدهی کلاس‌های مجازی گفت: به نظر من کیفیت این کلاس‌ها حتی می‌تواند بالاتر از کلاس‌های حضوری باشد چرا که وقتی سر کلاس حضوری درباره کار یک نفر صحبت می‌کنم ممکن است چند نفر دیگر حواسشان به این صحبت‌ها نباشد، اما در کلاس مجازی وقتی بر روی یک کار نظر می‌دهم و اشتباهات و مشکلات آن را ذکر می‌کنم، تمام این گفته‌ها به صورت اسناد آموزشی باقی می‌مانند و هنرجویان شرکت‌کننده می‌توانند با رجوع به این منابع از این نکات استفاده‌های چندباره کنند.

اطمینانی افزود: شاید برای عده‌ای از مدرسین هنرهای کارگاهی آموزش آنلاین جوابگو نباشد، اما روش تدریس من به‌گونه‌ای است که در فضای مجازی هم می‌شود به راحتی این کار را انجام داد. من در این فضا حتی ابزار بیشتری برای راهنمایی هنرجویان و بیان نکات مورد نظر خود در اختیار دارم چرا که روش من کاملاً تدوین شده و سیستماتیک است. یکی دیگر از فواید تدریس آنلاین این است که هنرجویان مشتاقی که در خارج از کشور یا شهرستان‌ها حضور دارند هم اکنون امکان شرکت در کلاس را پیدا کرده‌اند.

او با بیان اینکه ذهنیت تدریس آنلاین در ایران هنوز به قدر کافی وجود ندارد گفت: کسانی که در سال‌های اخیر در خارج از کشور درس‌خوانده‌اند به ناچار بعضی از دوره‌ها را به صورت آنلاین گذرانده‌اند، اما در ایران این روش هنوز جا نیفتاده است. طبیعتاً برای اینکه یک حرکت آموزشی در سطح وسیع انجام شود مدتی طول می‌کشد تا راه‌حل‌هایی برای مشکلات آن پیدا شود. این‌که شخص آموزش‌دهنده بتواند نحوه آموزش مناسب با کار خود را پیدا کند و بتواند آموزش فیزیکی را به آموزش آنلاین تبدیل کند، مستلزم برنامه‌ریزی‌های دقیق و مفصل است و قطعاً کار راحتی نیست. کرونا شکل روابط و فعالیت‌ها را در دنیا تغییر داده است، پس بهتر است این واقعیت را قبول کنیم و به فکر طراحی راه‌حل‌های درخور و بالنده باشیم.

اطمینانی درباره شیوه تدریس خود گفت: پنج سال پیش یک سخنرانی در خانه هنرمندان داشتم که موضوع آن "گونه‌شناسی نقاشی و ژن‌های پنج‌گانه" بود. من از ابتدا به نقاشی به عنوان یک موجود بصری نگاه می‌کردم و به تدریج متوجه شدم که همانند دنیای جانوران، در دنیای نقاشی هم می‌توان انواع نقاشی را به شکلی جدا از تاریخ هنر و بر اساس ماهیت فرم و فضاهای موجود در اثر دسته‌بندی کرد. در ظاهر، ما با طیف گسترده‌ای از انواع سبک‌ها و سیاق‌ها در نقاشی مواجه هستیم، ولی در اساس فقط پنج نوعِ بارز در فرم و فضای تجسمی وجود دارد که اسم آنها را "ژن‌های پنج‌گانه" گذاشته‌ام و هر تابلوی نقاشی درصدی از این ژن‌ها را در خود حمل می‌کند. این ژن‌ها کاملا قابل رؤیت هستند و هر شخصی که آموزش ببیند می‌تواند به راحتی آنها را در انواع مختلف نقاشی مشاهده کند و در کار خود استفاده کند. یکی از اینها ژن نور و سایه است، یا به عبارت دیگر، درک و پردازش فرم و فضای تجسمی از طریق نور و سایه. این ژن متعلق به سنّت نقاشی غرب است و به نوعی می‌خواهد جهان مرئی را بازنمایی کند. از لئوناردو داوینچی گرفته تا سالوادور دالی و هایپررئالیستها، همگی عمدتا از این ژن استفاده کرده‌اند. بحث بر سر سبک کار این افراد نیست، بلکه بر سر این است که همگی اینها روی یک سطح مسطح توانسته‌اند حجم و عمق را از طریق پردازش نور و سایه نشان دهند. چهار ژن دیگر عمدتاً متعلق به سنت‌های تصویری اقوام، ملل و تمدن‌های غیر غربی است که توسط هنرمندان پیشتاز و منقدین غربی استفاده، تئوریزه و سرانجام "از آن خود" شده تا به همراه ژن نور و سایه بنیان‌های نقاشی مدرن و معاصر غرب پی‌ریزی شود.      

اطمینانی افزود: اگر در اینترنت عبارت "طراحی یا نقاشی آکادمیک" جستجو شود فقط تصاویر مربوط به ژن نور و سایه نمایان می‌شوند. این بدین معنی است که حتی در مدارس هنر غربی برنامه مدوّنی برای توضیح ژن‌های دیگر وجود ندارد. ولی من در شیوه آموزش خود به هنرجو یاد می‌دهم که چگونه این پنج ژن فرم و فضا را درک و پردازش کند تا بتواند ایده‌های خود را در قالب‌های مختلف بیان کند. برای این کار تمرین‌های مشخصی طراحی کرده‌ام و آنها را با تمرین‌هایی که از قبل وجود داشتند طوری ترکیب کرده‌ام که بتوانند یک درک جامع و عمیق بصری را برای هنرجو به وجود آورند.

این هنرمند ادامه داد: من درباره زبان هنرهای تجسمی صحبت می‌کنم، زبانی که در هر موقعیت مرئی کاملاً قابل رؤیت است، درست مانند زبان موسیقی که در هر موقعیت قابل شنیدنی جاریست. زبان موسیقی چه ما بخواهیم و چه نخواهیم وجود دارد چرا که هر صدایی نت خاصی را نمایندگی می‌کند و اگر موسیقیدان با سواد و خلاق باشد می‌تواند از این واقعیت شنیداری چیزی را استخراج و منظم کند که تبدیل به یک قطعه موسیقی شود. در زبان تجسمی هم به همین صورت است. مفاهیم آبستره این زبان را می‌شود در هر موقعیت مرئی تشخیص داد و شناخت. روش تدریس من باعث می‌شود که هنرجو از طریق "دیدن" بفهمد و با تمرینات مشخص این درک دیداری-ذهنی را به درک عملی تبدیل کند.   

اطمینانی افزود: در این شیوه هنرجو یاد می‌گیرد که خودش را اصلاح کند. در واقع، این سیستم نوعی خودآموز است و می‌تواند ویرایش و کشف اشتباهات را به هنرجو یاد بدهد. در نتیجه هنرجو خیلی زود از معلم بی‌نیاز می‌شود و این خواسته قلبی من است. اگر کسی واقعاً وقت بگذارد و تمرکز کند می‌تواند در عرض ۶ ماه با حاصل کار خود یک فارغ‌التحصیل نقاشی در یک دانشگاه خوب خارج از کشور را به چالش بکشد.

او با بیان اینکه این سیستم گسترش یابنده و عمیق است و از تاریخ هنر رمزگشایی می‌کند، افزود: بسیاری از اتفاقات در تاریخ هنر وجود دارند که توسط مخاطب، هنرجو و نقاش به خوبی درک نشده‌اند. اما وقتی او ژن‌های پنج‌گانه را بشناسد به راحتی می‌تواند تمام رویدادها و ریشه‌های شکل‌گیری انواع مختلف رویکردهای هنری را درک کند. چند سال پیش در کالیفرنیا و سال گذشته در منچستر سمینارهایی داشتم برای معرفی این شیوه که برای اهل فن بسیار هیجان‌انگیز بود چرا که این مسئله یک معضل جهانی است.

اطمینانی افزود: به نظرم یک ساده‌انگاری به شکل یک بیماری جهانی در امر هنرهای تجسمی به وجود آمده است به‌طوری‌که خیلی‌ها فکر می‌کنند بدون داشتن شعور بصری و شعور تکنیکی می‌شود دست به کار شد. این بیماری حتی گریبان اکثر گالری‌داران، کیوریتورها، منتقدین، مدیران هنری و کلکتورها را هم گرفته است به‌طوری‌که در اکثر آرت‌فرها و بی‌ینال‌های جهانی هنر، شاهد حکومت کم‌مایگی و بی‌مایگی در اغلب آثار ارائه شده هستیم. ولی در هنری مثل موسیقی امکان چنین تظاهری خیلی کم است، زیرا تشخیص اثری که بد تنظیم شده باشد یا خام‌دستانه نواخته شود بسیار آسان‌تر است.

او با بیان اینکه به جوانان هنرمند ایرانی امیدوار است گفت: نسل جدید با نسل ما فرق زیادی دارد. آنها افرادی جستجوگر هستند که با تکنولوژی و زبان‌های خارجی آشنایند و می‌توانند در رشته خود راه‌حل‌های خلاق پیدا کنند.

اطمینانی در پایان گفت: طی سی‌وشش سالی که درگیر هنر و آموزش آن بوده‌ام دیدگاه و جهت‌گیری درونیم دراین‌باره دستخوش تغییرات عمیقی شده است. سالیان دراز به تز "هنر برای هنر" اعتقاد داشتم ولی اینک حدود بیست سال است که از هنر و آموزش آن به‌مثابه ابزاری برای توسعه و گسترش انسانی استفاده می‌کنم، هم در مقیاس‌های درونی و  هم بیرونی.

 

 

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو