آسیب زاگرس‌نشینان از قطع بلوط‌ها

97

1399/2/31

18:51


آسیب زاگرس‌نشینان از قطع بلوط‌ها

سلامت نیوز:آدم‌ها سنجاب‌ها را از بلوطستان‌ها کوچاندند. هر روز بخشی از زاگرس را آتش زدند. صدای اره‌برقی حیوانات کوچک و بزرگ را از دامنه‌ها دور کرد. صدای بریدن درخت‌های هزار ساله از دل جنگل‌های زاگرس که از جنوب استان آذربایجان‌غربی تا خوزستان کشیده شده‌اند، حالا دیگر برای زاگرس نشینان به نوایی غم انگیز و هر روزه تبدیل شده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ،در دل جنگل‌های زاگرس روستاهای کوچک بسیاری وجود دارد که مردمانش خیری از جنگل نشینی ندیده‌اند.تخریب جنگل‌ها و از بین رفتن درختان کهنسال و زغال گیری؛ سیل، آتش‌سوزی، رانش زمین و بسته شدن راه‌ها را برای این روستانشینان به همراه داشته و زندگی و معیشت آنها را با خطرات بسیاری رو به رو کرده.

در بین استان‌های قرار گرفته در مجاورت زاگرس، روستاهای استان محروم چهارمحال و بختیاری آسیب‌های بیشتری دیده و مردمان این روستاها گاهی از روی ناچاری به شهرها کوچ کرده‌اند تا دیگر بوی چوب سوخته و صدای آبراهه‌ها ترسی به دلشان نیندازد.

آتش در خرمن روستاها

زاگرس صعب‌العبور است و آتش که راه بیفتد دیگر خودروها نمی‌توانند کمک کنند، گاه باید بیل و شن‌کش به دست با پای پیاده یا اسب به دل کوه زد. جنگل این‌طور نجات پیدا می‌کند. خبری از بالگرد برای خاموش‌کردن آتش نیست. در سال‌هایی که تغییرات آب‌وهوا خود را نشان می‌دهد، با گرمای زیاد و رطوبت کم، جنگل خشک به جرقه‌ای آتش می‌گیرد. سال‌های پرباران هم برای زاگرس نشانه خوبی نیست.

علف‌های یک‌ساله رشد می‌کنند و در خرداد خشک شده و یک انبار کاه قابل اشتعال می‌شوند و این آتش گاهی به روستاها نیز سرایت می‌کند. ابوذر کیانی نژاد از اهالی روستای بوگر در استان چهارمحال و بختیاری می‌گوید: «بیشترین آسیب آتش‌سوزی در جنگل‌ها برای روستاهای صعب العبور است که امکاناتی ندارند و خود اهالی برای خاموش کردن آتش دست به کار می‌شوند. گاهی هم آتش به مزارع و خرمن‌های گندم و جو می‌رسد و محصول یک سال کشاورزان را از بین می‌برد.

مراتع هم اغلب گرفتار شعله‌های آتش می‌شوند، مراتعی که مهم‌ترین سیل‌گیر برای روستاهاست. سال گذشته بر اثر آتش سوزی لوله‌های آب در چند روستا خراب شد و بخشی از باغ‌ها و زمین‌ها از بین رفت. چند خانه روستایی هم در آتش آسیب دید. به جز اینها آلودگی‌ها و دود حاصل از آتش سوزی هم مردم را عاجز می‌کند.» زغال‌گیری شغل برخی از مردم روستاها و شهرهای چهارمحال‌وبختیاری است.

زغال‌گیری فقط برای تأمین سوخت نیست، بلکه منبع درآمد است و جنبه معیشتی دارد. درخت‌ها می‌توانند هزینه یک خانواده را تأمین کنند، برای همین بریده و تبدیل به زغال می‌شوند. زغال‌های درجه یک برای منقل و کباب و زغال درجه دو برای قلیان قهوه‌خانه‌ها. بخشی از زغال‌ها هم می‌رود پشت دیوار خانه‌های روستاییان برای گذران روزهای سرد.به گفته کیانی نژاد همیشه هم عوامل طبیعی موجب آتش سوزی نمی‌شود و گاهی هم عامل انسانی آتش به پا می‌کند که دودش به چشم اهالی روستاها می‌رود:

«عده‌ای از کسانی که کارشان زغال گیری است و از شهرها و گاهی از استان‌های مجاور می‌آیند، چوب‌ها را در اطراف روستاها آتش می‌زنند و اگر جنگل را به آتش نکشند، دود حاصل از زغال کردن چوب‌ها اهالی را آزار می‌دهد و حتی چند مورد خفگی داشتیم که توانستیم نجاتشان دهیم. تعدادی از روستاییان هم زغال‌ها را در خانه‌ها انبار می‌کنند که اگر زغال کامل خاموش نشده باشد موجب آتش سوزی می‌شود.»

جابر حسینی که کارش زغال گیری است، یک بار خانه و دام‌هایش را به خاطر انبار کردن زغال از دست داده است. او که ساکن همین روستاست می‌گوید: «زغال بی رحم است، خیلی از کسانی که شغلشان زغال گیری است یا ماشینشان سوخته یا خانه و زندگی‌شان را به خاطر آتش سوزی از دست داده‌اند. خیلی‌ها هم جنگل را به آتش کشیده‌اند، اما چاره چیست، ما هم مجبوریم برای امرار معاش این کار را ادامه دهیم.»


آبراهه‌هایی که سیل می‌شوند

اما فقط آتش نیست که به جان درختان بلوط و جنگل‌های زاگرس افتاده است. گاهی آب است که بلای جان درخت‌ها و روستاییان می‌شود. جنگل نیمه عریان، توان ایستادن در برابر سیل خروشان را ندارد و در نهایت آب به خانه‌ها می زند و در یک لحظه مانند زلزله ویرانگر می‌شود.روستای گنج از جمله روستاهایی بود که بر اثر سیلاب و سرریز کردن سد آسیب دید.

جواد کریمی، مدیر مدرسه روستای شهریار پلار که تجربه امدادرسانی به اهالی روستای گنج را دارد در این باره می‌گوید: «درختان و پوشش گیاهی این قابلیت را دارند که تا حد قابل توجهی سرعت آب را کنترل کنند و باعث نفوذ آب به سفره‌های زیرزمینی شوند. اما متاسفانه زمانی که درختان از بین می‌روند و پوشش گیاهی غنای خود را از دست می‌دهد آب باران بدون آنکه جذب خاک شود روی زمین راه افتاده و این آبراهه‌ها در کنار هم سیل به وجود می‌آورند.

روستاهای این منطقه هم در دامنه کوه و پایین‌تر از جنگل واقع شده‌اند و به علت قطع درختان و کم شدن تراکم جنگل‌ها در فصل‌های پر باران گرفتار سیلاب می‌شوند.» او اضافه می‌کند: «چند وقت پیش بر اثر بارندگی سد گنج سر ریز کرد و خانه‌های روستای گنج زیر آب رفت. ما توانستیم با کمک اهالی روستاهای مجاور از شکستن سد و پل روی رودخانه جلوگیری کنیم اما اکنون این روستا از سکنه خالی شده و اهالی آن به شهرها و روستاهای دیگر مهاجرت کرده‌اند.»


روستاهای آسیب دیده از سیل

منطقه ساطع و توابع بخش منج در محدوده‌ای کاملاً کوهستانی و جنگلی واقع است، منطقه‌ای بکر که جاده‌ای خاکی تنها مسیر دسترسی به آن است. طالب حسنی از اهالی روستای ساطع و مسئول انجمن محیط زیست لردگان از شبی می‌گوید که سیل جان 4 نفر را در روستای سید محمد از توابع بخش منج گرفت و بسیاری از خانه‌ها را ویران کرد:

«روستای سید محمد در شیب کوهپایه واقع شده است. سال گذشته در پی قطع درختان جنگل و بارندگی‌های شدید، سیلی در منطقه به راه افتاد که علاوه بر کشته شدن 4 نفر از اهالی روستا، بسیاری از دام‌ها، خانه‌ها و زمین‌های کشاورزی نیز از بین رفت. در این حادثه 143 خانوار روستایی متحمل خسارات سنگین شدند و به از آن روستای سید محمد دیگر قابل سکونت نشد.

طرح جا به جایی آن مطرح شد که البته هنوز به سرانجام نرسیده است.»حسنی به خاطر مسئولیتی که در انجمن دارد روستاهای زیادی را دیده و حوادث زیادی را از سر گذرانده. او اضافه می‌کند: «به علت تخریب جنگل‌ها، اغلب روستاها بعد از هر بارندگی سیلاب را تجربه می‌کنند و خسارت‌های زیادی می‌بینند.

علاوه بر آن سرعت و شدت فرسایش خاک در مناطق جنگلی استان که دچار تخریب و کاهش تراکم هستند، بیش از ۴ برابر سایر اراضی است و این فرسایش شدید خاک، موجب لغزش و رانش زمین و آسیب به خانه‌ها و راه‌های روستایی می‌شود. این مسئله در روستای آبیدک شهرستان لردگان به وضوح قابل مشاهده است.»مسئول انجمن محیط زیست لردگان توضیح می‌دهد که اهالی بعضی از روستاها و دوستداران محیط زیست برای اندکی تغییر و اصلاح، گاهی در اطراف روستاها درخت می‌کارند تا شاید کمی از نامهربانی به جنگل‌ها جبران شود.


بلوط‌ها می‌میرند

«کسی که بلوط جوان را ببرد در زندگی روی خوش نمی‌بیند.» این را یکی از اهالی روستای آب چنار می‌گوید. یحیی، پیرمرد 73 ساله روستا معتقد است دیگر کسی مثل قدیم برای درختان ارزشی قائل نیست و جنگل برای مردم کم‌ارزش شده است. او می‌گوید: «مردم شهر و عده کمی از روستاییان به جان جنگل‌ها افتاده‌اند و شهرنشین‌ها یا چوب‌ها را قاچاق می‌کنند، یا به کوره‌های زغال می‌برند و روستاییان از آنها برای مصارف شخصی استفاده می‌کنند. قبلاً این روستا در دل جنگل بود اما الان اگر دور تا دور روستا را نگاه کنید، دیگر هیچ درختی نمی‌بینید.

تا شعاع چند صد متری آمده‌اند همه درخت‌ها را بریده و برده‌اند. برای همین برکت از روستا رفته. نتیجه‌اش هم شده سیل و آتش سوزی و آفت.» به گفته یحیی بخشی از مردم روستای آب چنار مانند دیگر روستاهای اطراف کوچ کرده و به حاشیه شهرها رفته‌اند تا کاری برای خود دست و پا کنند: «مردم ده بلوط‌ها را می‌چیدند، آرد می‌کردند و نان گلک می‌پختند. باقی بلوط‌ها هم سهم دام‌ها می‌شد.

اما چند سالی است که بلوط برایشان کمرنگ شده، مثل قدیم همه دامدار نیستند که بلوط را بخواهند برای خوراک دام‌شان و نان بلوط هم سر سفره‌هایشان جایی ندارد. ساختن یک مرغداری، استخر پرورش ماهی و باغچه‌ای کنار خانه می‌تواند جای بلوط‌ها را بگیرد، اما سازمان منابع طبیعی اجازه خیلی از این کارها را در عرصه جنگلی نمی‌دهد، برای همین مردم کوچ می‌کنند و از روستا می‌روند.»


حفاظت از جنگل و روستاها با مشاغل جایگزین

هومان خاکپور، مدیر آموزش و پژوهش منابع طبیعی و آبخیزداری چهارمحال و بختیاری از طرح‌هایی می‌گوید که برای حفاظت از جنگل و روستاهای مجاور آن در سال‌های اخیر انجام شده است: « جنگل نشینان به علت سخت گذر بودن محل روستایشان، امکان داشتن گاز طبیعی را ندارند و به راحتی نمی‌توان به این روستاها گازرسانی کرد، به همین دلیل بیشتر این مردم از درختان جنگل برای مصارف خود استفاده می‌کنند.

طرح‌های آبخیزداری که در 2-3 سال اخیر اعتبارات خوبی جذب کرده، توانسته است بخشی از مشکلات این روستانشینان را برطرف کند.» او اضافه می‌کند: «البته دولت به تنهایی نمی‌تواند از تخریب جنگل‌ها جلوگیری کرده و در روستاها بازسازی انجام دهد و قطعاً به مشارکت مردم نیاز دارد. برای مشارکت مردم هم یکی از مهم‌ترین گام‌هایی که باید برداشته شود، به رسمیت شناختن معیشت آنان است. افزایش رفاه اقتصادی جنگل نشینان و فراهم آوردن مشاغل جایگزین مانند تولید صنایع دستی و کاشت گیاهان دارویی از راهکارهای حفظ و صیانت از جنگل‌ها و مراتع و همچنین روستاها است.»


عده ای از کسانی که کارشان زغال گیری است، چوب ها را در اطراف روستاها آتش می زنند و اگر جنگل را به آتش نکشند، دود حاصل از زغال کردن چوب ها اهالی را آزار می دهدجنگل نیمه عریان، توان ایستادن در برابر سیل خروشان را ندارد و در نهایت آب به خانه ها می زند و در یک لحظه مانند زلزله ویرانگر می شود.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو