عکس های اینستاگرام داوود عابدی و خانواده + بیوگرافی داوود عابدی
عکس داود عابدی و همسرش داوود عابدی شبکه خبر داوود عابدی و المیرا شریفی پدر داوود عابدی دکتر داوود عابدی عکس همسر داوود عابدی داود عابدی از جمله گزارشگرانی است که از سالها قبل برای خود سبک خاصی انتخاب و این روند را ادامه داد، او از اوایل دهه هشتاد، دوربین خبرساز را در شبکه خبر، تولید کرد که این برنامه در مدت کوتاهی یکی از برنامههای پرطرفدار تلویزیون شد
بیوگرافی داوود عابدی
خودش میگوید: «تمام سعیام را طی این سالها کردم که از حاشیههای منفی دوری کنم، اما همیشه نمیشود اینگونه عمل کرد، به هر حال این نوع برنامهسازی، همیشه با خود حواشی به دنبال خواهد داشت، اما باید اشاره کنم که خلق و خوی ما ایرانیها طوری است که اینگونه برنامهها را دوست دارند». آقای خبرساز که سالهاست در شبکه خبر فعالیت میکند، با همسرش المیرا شریفیمقدم در شبکه خبر آشنا شده است،
در یکی از شبهای سرد پاییز به منزل این زوج خبری رفتیم، مادر همسر عابدی هم آنجا بود، پرسشهای زیادی از عابدی داشتیم، که اگر متن تمامی مصاحبه را چاپ میکردیم، حداقل باید چهار صفحه به چاپ میرسید، اما بهانه همیشگی یعنی محدودیت صفحه باعث شد تا متن گفتگو را خلاصه کنیم، برای ما زندگی شخصی آقای خبرساز، جالب بود، شما را نمیدانیم، از طرفی نمیدانیم، نام این گفتگو را هنری بگذاریم یا ورزشی؟
از عابدی میپرسیم که ابتدا خودت را به طور کامل برای ما معرفی کن و بگو فعالیتت را از کجا آغاز کردی؟
«در سال ۱۳۵۴ در تهران به دنیا آمدم. فارغالتحصیل رشته علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد مرکز هستم، همچنین در زمینه ورزش هم دان چهار تکواندو را دارا میباشم. پنج خواهر و یک برادر دارم. پدرم بازنشسته داروسازی است. در سال ۱۳۷۵ زمانی که سال اول دانشگاه بودم، کارم را با رادیو جوان آغاز کردم و پله پله بالا آمدم.آن زمان مهران دوستی گوینده برنامه مجله بامدادی بود. مهران که در این کار پیشکسوت بود، بارها مرا تشویق کرد و به من امید داد که در آینده میتوانم در این زمینه به رشد خوبی برسم. هم او و هم آقای رئوفی از مشوقین من بودند تا نسبت به کارم انگیزه دوچندانی پیدا کنم…
به نظر من رادیو یک کارخانه انسانسازی است. ابتدا کارم هماهنگی بود اما بعدها به سراغ گزارش رفتم. جواد خیابانی هم با ما بود. اولین گزارش رادیویی من هم زمانی بود که تیم تکواندوی ایران از مسابقات جهانی بازگشت.با شور و شوق آن گزارش را تهیه کردم. با رابطهبازی هم وارد این حیطه نشدم و زحمت کشیدم تا اینکه یک گزارشگر تلویزیونی شدم. این روند ادامه داشت تا اینکه با افتتاح شبکه خبر در سال ۷۸، در آزمونش شرکت یافتم و به عنوان خبرنگار ورزشی مشغول به کار شدم.»
از او میپرسیم چه شد که رو به حاشیه آوردی؟ و به فکر برنامه دوربین خبرساز افتادی؟
میگوید: همیشه در این فکر بودم که سبک گزارشها را تغییر دهم، از این رو بهترین بهانه، حاشیه بود. مدیرم به من میگفت: چرا به اصل ماجرا کاری نداری و تنها به دنبال حاشیهها میروی؟ و من هم به او توضیح میدادم که مردم این سبک برنامهها را بیشتر دوست دارند. از او میپرسیم یعنی از برنامه نود زودتر کارت را آغاز کردی که میگوید: به جرات میگویم این سبک در برنامههای من پیش از نود بود. آرشیو مدعای همهچیز است.
از همان روزهای ابتدایی دلم میخواست که بیننده ببیند در تونل و رختکن ورزشگاه چه خبر است؟ با مربی و بازیکنان در رابطه با حاشیه صحبت کنم و… در سال ۸۲ یکی از همکارانم «سیامک آقایانی» به من پیشنهاد داد که با دوربین به سراغ حاشیههای ورزش برویم.
در نهایت هم نامش را دوربین خبرساز گذاشتیم و از سال ۸۲ فعالیت این دوربین آغاز شد و همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. البته چند وقتی است که به جای دوربین خبرساز، در حال تهیه برنامه «پارازیت» هستم که به مشکلات ورزش میپردازد. احساس کردم تکراری شدهام و باید پس از دوربین خبرساز به فکر تهیه برنامهای دیگر باشم.
آقای خبرساز داوود عابدی
شغلم در زندگی اجتماعی من هم تاثیر گذاشته است. به جز اهالی ورزش که مرا آقای خبرساز صدا میکنند و هروقت که مرا میبینند توقع دارند یک دوربین هم همراه من باشد. بقال و قصاب هم تا مرا میبینند به همین نام صدا میکنند؛ آقای خبرساز. بعضیها هم میگویند حاشیهساز، آقای دوربین و…
در همین هنگام همسرش میگوید: چندی پیش با یک تیم از شبکه خبر برای تهیه گزارش به یک کارخانه تولیدی لبنیات در شیراز رفتیم. مدیر آنجا عصبانی بود، میگفت مشکلات زیادی داریم. به این دوربین خبرساز بگویید که بیایند اینجا از مشکلاتمان خبر تهیه کنند. او مرا نمیشناخت اما برایم جالب بود که آنها انتظار داشتند دوربین خبرساز به جز برنامههای ورزشی به سراغ مسائلی دیگر هم برود…
از همسر داود عابدی که کنار او نشسته، میخواهیم خودش را برایمان معرفی کند. میگوید: المیرا شریفیمقدم هم هستم. در سال ۱۳۶۰ به دنیا آمدم. دانشجوی ترم آخر رشته میکروبیولوژی دانشگاه آزاد تهران شمال هستم و از سال ۷۹ از طریق آزمونهای شبکه خبر وارد این شبکه شدم.
اولین خبری هم که در این شبکه خواندم، فروردین سال ۱۳۸۰ بود که اخبار جوان بود. دو ماه بعد بلافاصله به من اخبار پزشکی – تخصصی شبکه خبر را پیشنهاد دادند و کمکم همین روند ادامه داشت تا اینکه در حال حاضر گوینده مرکزی شبکه خبر هستم. به عبارتی تمامی ارتباطات، گفتگوهای خبری و اخبار فوری دو گوینده ثابت دارد که در هر شیفت هفت ساعت باید حضور داشته باشند تا این اخبار را پوشش دهند.»
پس با این حال باید بر همهچیز واقف باشید. میگوید: «متاسفانه یا خوشبختانه به همین شکل است. باید به تمامی اتفاقات و رویدادهای جهان به ویژه سیاسی آگاهی داشته باشید.
برای مثال ممکن است به یکباره با اسلامآباد پاکستان ارتباط مستقیم برقرار کنید و گفتگو داشته باشید. از این رو در زمان استراحت هم، باید مطالعه زیادی داشته باشی و بر اخبار سیاسی جهان واقف باشید».
ازدواج داوود عابدی
المیرا شریفی مقدم درباره نحوه آشناییاش با داود میگوید: ما با یکدیگر همکار بودیم. تحریریههای خبریمان در شبکه خبر مقابل هم بود و از همان جا آشنا و بعد هم به ازدواج ختم شد.عابدی میگوید: بگذارید کامل توضیح دهم. عموی همسرم از کارمندان قدیمی سازمان و دوست من هم هست. چند سال پیش به من گفت: برادرزادهام به سازمان آمده، شبکه خبر. مواظبش باش! من هم گفتم باشد. باب آشنایی ما از همان جا آغاز شد.
تا اینکه در سال ۸۲ عقد و در بهمن سال ۸۴ ازدواج کردیم. از شریفیمقدم میپرسیم: قبول دارید شوهرتان حاشیهساز است؟ میگوید: حاشیهسازی نگویید. او انسانی است که روابط اجتماعی بسیار خوبی دارد. اگر هم حاشیهساز باشد، حاشیهساز منفی نیست. (از شوهرش دفاع میکند) عابدی میگوید: پیش از اینکه به خواستگاری بروم، المیرا به من میگفت مادرم ناظم مدرسه و بسیار سختگیر است.
به همین خاطر دچار دلهره شدم. راستش را بخواهید با اینکه از لحاظ برخوردهای اجتماعی به خودم اعتماد داشتم، اما دلهره به سراغم آمد روز خواستگاری هم این دلهره در من وجود داشت، اما همهچیز به خوبی و خوشی گذشت، ناگفته نماند از همان روز به مادر خانمم علاقه شدیدی پیدا کردم (مادر همسر عابدی هم در منزل و روبهروی آنها نشسته است.)
مادر خانم عابدی میگوید: من داود را در تلویزیون دیده بودم. از طرفی هم برادرشوهرم و هم پسرم که فرزند دیگرم است، با او دوست بودند. از این رو از خودش شناخت کافی داشتم، البته زمانی که دخترم به من گفت داود از من خواستگاری کرده، ابتدا مخالفت کردم. حالا خود داود از مادرخانمش میپرسد: آن روزی که المیرا مرا در تلویزیون به شما نشان داد، نظرتان چه بود؟ سالهاست میخواهم بپرسم، فرصتی پیش نیامد. نظرتان را راحت بگویید.
«این مخالفت چند ماهی طول کشید. نمیدانم چرا از ازدواج دخترم ترس داشتم. فکر میکردم برای همیشه دخترم را میخواهم از دست بدهم اما خدا را شکر، از داود راضی هستم.» داود میپرسد، مادر پس مشکل شخصی با من نداشتی که مادر میگوید: «تو از پسرم برام عزیزتری، تو رازدار من هستی، من حتی حرف دلم را قبل از اینکه به دختر و پسرم بگویم، با داود در میان میگذارم»!
از مادر میپرسیم: داود در خانواده هم جنجال و حاشیه درست میکند؟ پیش از اینکه او سرش را به علامت نفی تکان بدهد، همسرش میگوید: او در خانواده معروف به این است که حاشیهها و جنجال را جمع میکند (و داود عابدی خنده بر لبانش جاری میشود.) از داود میخواهیم خودش چند سئوال از همسرش بپرسد و او هم همین کار را میکند.
«شما چرا روز اول به خواستگاری من پاسخ مثبت دادید؟» و همسرش میگوید: پیش از اینکه پاسخ این پرسش را بدهم، بگویم که من طی سالها فعالیت در شبکه خبر و به اجرای برنامه، به شکل زنده، هرگونه برنامهای را میتوانم اجرا کنم، اما مقابل داود یک خبر هم نمیتوانم حتی از روی تکس بخوانم، یعنی اعتمادبهنفسم را از دست میدهم. نمیدانم چرا خجالت میکشم، جلوی داود برنامه اجرا کنم؟ و پاسخ پرسش داود را هم نداد و تنها خنده تحویلش داد.
برادر همسرم
برادر همسرم چند سال از من کوچکتر و تازه هم ازدواج کرده است. اجازه بدهید یک خاطره از او بگویم. در مسابقات قهرمانی کشتی جهان در تهران، از آنجا که عموی المیرا مسئول پخش مستقیم بازیها بود، برادر المیرا هم برده بود تا به عنوان دستیار در کنارش باشد. از طرفی زمانی بود که خانواده آنها میدانستند من میخواهم به خواستگاری المیرا بروم.
زمانی که به همراه دوربین خبرساز میخواستم وارد سالن شوم، او اجازه نداد که من وارد شوم، با این ذهنیت که میدانست من میخواهم به خواستگاری خواهرش بروم. از او پرسیدم: شما؟ گفت: من برادرزاده آقای شریفی هستم. ناراحت شدم و از آنجا که ما هم گاهی اوقات برای خودمان ادعاهایی داریم، به او گفتم: هرکس میخواهی باش. بکش کنار.بچهتر از این حرفهایی که جلویم را بگیری. رفتم داخل و گزارش را گرفتم. اتفاقا دیشب جایی مهمان بودیم، خودش این خاطره را تعریف کرد.
برخورد مردم
اصولا برخورد مردم با من خوب است اما خب دیگر، باید حواسمان به برنامههایی که در رابطه با استقلال و پرسپولیس تهیه میکنیم، باشد چرا که گزارش از این دو تیم همیشه حواشی به دنبال خواهد داشت و بازتاب وسیعی دارد. از این رو هواداران این دو تیم ممکن است با دیدن ما در کوچه و بازار، عکسالعملهایی از خود نشان دهند. بد نیست خاطرهای از علی پروین برایتان بگویم. علی پروین معمولا پس از باختهایش گفتگو نمیکند.
من هم در یکی از این باختها که البته اوایل کارم بود و سر پردردی داشتم، کنار علی پروین گفتم نمیدانم چرا آقای پروین مصاحبه نمیکند و همان شب آن را پخش کردم. پس از پخش این برنامه بعضی از لیدرهای پرسپولیس با من تماس گرفتند و تهدید کردند که اگر پایم را در کارگران (زمین تمرین پرسپولیس) بگذارم، برخورد بدی با من خواهند داشت. همسر عابدی میگوید: گفتگوهای داود با فیروز کریمی خیلی جالب از آب درمیآید. کریمی معمولا گفتگوهایش چاشنی طنز دارد و داود هم ماشاا… کم نمیآورد.
از شریفیمقدم میپرسیم که به داود عابدی مشورت میدهد که میگوید: بعضی مواقع خط قرمزها را به او گوشزد میکنم. عابدی میگوید: عامل موفقیت برنامهام این است که بدون سانسوریم چون ورزشی است. از طرفی از آنجا که المیرا در بخش سیاسی کار میکند، خب به طور حتم خط قرمزها را بهتر میشناسد گرچه برنامههای ما قبل از پخش، بازبینی میشود، حتی شده بعضی از برنامههایمان هم پخش نمیشود…از او میپرسیم که نمونهای برای ما بگوید که میخندد و میگوید: نه، نمیتوانم بگویم چون جزو اسرار است.
سفارشی کار نمیکنم
از او میپرسیم شده که بازیکنی یا مدیر باشگاهی با شما تماس بگیرد و بگوید از ما گزارش تهیه کن؟ میگوید: «من سفارشی کار نمیکنم. سوژهها مال خودمان است. اگر تماسی هم با ما بشود، به این خاطر است که چنین خبری روی داده و در واقع به نوعی به ما اطلاعرسانی میدهند.» از او میپرسیم قبول داری زمانی که دوربین خبرساز جایی میرود، خیلیها سعی میکنند جوسازی کنند و از فرصت استفاده کنند تا خود را مطرح نمایند.
میخندد و میگوید: تا حدی قبول دارم. وقتی که دوربین خبرساز به لیگ دو میرود، میبینم که آن بازی به جنجال تبدیل میشود، یا بین بازیکنان یا دیگر مسئولین. همین چندی پیش بود که برای تهیه خبر به ورامین رفتیم تا گزارشی از فوتسال تهیه کنیم جنجال زیادی شد که خدا رحم کرد اتفاق بدی نیفتاد. عجب روز بدی بود. تماشاگران همدیگر را زدند، بازیکنان با هم دعوا کردند، داور به سوی کمکمربی یورش برد و…
البته شده که خیلیها به من میگویند، تو قبل از اینکه به جایی بروی، کسی را اجیر میکنی تا تولید خبر کند (میخندد)، این هم از خاصیت برنامه ماست! عابدی میگوید: با تمام این احوال مردم، این سبک از گزارش را دوست دارند و از آن لذت میبرند، گرچه خودم هم دلم نمیخواهد حاشیههای منفی ورزش را به تصویر بکشم.
یک روز آقای علیآبادی رییس سازمان تربیتبدنی به من گفت: نام این برنامه، این ذهنیت را میدهد که شما حاشیه ایجاد میکنید. از این رو تصمیم گرفتم نام برنامه را عوض کنم اما دیدم این برنامه در بین مردم جا باز کرده است. ولی این طور نیست، من حاشیهسازی نمیکنم، من فقط حاشیهها را به تصویر میکشم.معمولا از آنجا که دائما سرکار هستیم، تمامی رستورانهای اطراف منزلمان آقای خبرساز را میشناسند. معمولا از بیرون غذا تهیه میکنیم… البته بگویم همسرم از آنجا که آذری زبان و تبریزی است، دستپخت خوشمزهای دارد. اگر هفتهای یک بار هم آشپزی کند، بسیار خوشمزه درست میکند.
هیچ فکر نمیکردیم مادرخانم داود آنقدر دامادش را دوست داشته باشد اما به واقع همینگونه بود. داود خبرساز، گویا بسیار خوششانس است.نه استقلالیام، نه پرسپولیسی، طرفدار ایرانم، باور کنید.نرفتن من به آلمان و عدم تهیه گزارش از جامجهانی، سئوالهای زیادی را پیش آورد.تدوین برنامه به عهده خودم است و خودم تصاویر گرفته شده را مونتاژ میکنم.فاصله منزل داود عابدی تا ورزشگاه آزادی، تنها ۵ دقیقه است.جا دارد از دوست تصویربردارم سیدمحمد طاووس شیرازی یاد کنم که یکی از تصویربرداران جنجالی بود و همه از من و او به عنوان دوقلو یاد میکردند که در جریان سقوط هواپیمای «سی – 031» شهید شد. از لحاظ روحی تا چند ماه حال درستی نداشتم. جا دارد یادی از او داشته باشم.
واکنش داوود عابدی به گریه المیرا شریفی مقدم
در پی حادثه منا و فاجعه مرگبار منا ، المیرا شریفی مجری خبری در حالی که شمار کشته شدگان حجاج ایرانی را در این حادثه میخواند گریه و اشک توان ادامه دادن خبر را از او گرفت. و حالا داوود عابدی مجری ورزشی شبکه خبر در صفحه اینستاگرام خود به گریه همسرش عکس العمل نشان داد.
اشکهای المیرا شریفی برای کشته شدگان منا«هر چند برای ماموریت به خارج از کشور اومدم اما دلم با خبرهای غم انگیزه ایرانه از درگذشت هادی نوروزی گرفته تا اعلام نهایی خبر درگذشت هموطنانم در حادثه منا.وقتی بغض همسرم در اعلام خبر حادثه دیدگان منا رو دیدم بی اختیار بهم ریختم. همسرم با گریه ات گریه کردم میدونم برات خوندن این خبر چقدر سخت بود بهت حق میدم اخه جنس ما هم از جنس مردم هست چقدر میتونه آدم خودش رو کنترل کنه… روح همه درگذشتگان شاد»
داوود عابدی بیوگرافی , عکس های اینستاگرام داوود عابدی مجری , عکس داوود عابدی و همسرش
داوود عابدی بیوگرافی , عکس های اینستاگرام داوود عابدی مجری , عکس داوود عابدی و همسرش
داوود عابدی بیوگرافی , عکس های اینستاگرام داوود عابدی مجری , عکس داوود عابدی و همسرش
داوود عابدی بیوگرافی , عکس های اینستاگرام داوود عابدی مجری , عکس داوود عابدی و همسرش
داوود عابدی بیوگرافی , عکس های اینستاگرام داوود عابدی مجری , عکس داوود عابدی و همسرش
داوود عابدی بیوگرافی , عکس های اینستاگرام داوود عابدی مجری , عکس داوود عابدی و همسرش
داوود عابدی بیوگرافی , عکس های اینستاگرام داوود عابدی مجری , عکس داوود عابدی و همسرش