مارتین اسکورسیزی در فکر بازنشستگی/ دیگر انتظار خاصی از فیلمسازی ندارم

منبع: ایران آرت

114

1399/3/20

15:07


کارگردان نامدار سینمای جهان می‌گوید: می‌خواهم یک‌سال استراحت کنم، کتاب بخوانم، موسیقی گوش دهم، با رفقایم بیرون بروم، به‌خصوص این آخری که دیگر وقتی نداریم...

ایران آرت: با هر متر و معیاری مارتین اسکورسیزی از بزرگ‌ترین کارگردانان دنیای سینماست و حتی بسیاری، کارگردان فیلم‌هایی چون راننده تاکسی، رفقای خوب، گاو خشمگین، تنگه وحشت، کازینو، عصر معصومیت، مردگان، دارودسته‌های نیویورکی و بی‌شمار فیلم ماندگار دیگر را بزرگ‌ترین کارگردان زنده دنیا می‌دانند.

 در مطلبی که در پی می‌آید (که خلاصه‌ای است از گفت‌وگوی طولانی اسکورسیزی‌ با نیویورک تایمز) اسکورسیزی که امسال با فیلم ایرلندی همچنان جزو کارگردان‌های مطرح است، درباره طیف وسیعی از علایق و باورهایش حرف می‌زند: از اخلاقیات خاص و شخصی‌اش تا انتقاداتی که درباره نقش و چهره زنان در فیلم‌هایش وجود دارد و البته درباره فیلمسازی در روزگار نتفلیکس و ساخت فیلم ایرلندی...

بگذاریم زندگی راه خودش را برود

مارتین اسکورسیزی به اعتبار جدیدترین فیلمش "ایرلندی"، به‌رغم سال‌های زیادی که در دنیای فیلمسازی گذرانده، همچنان یکی از جوان‌ترین و باانگیزه‌ترین فیلمسازان دنیای سینماست. اما می‌گوید که می‌خواهد درباره مرگ حرف بزند، به‌خصوص که این کارگردان در آثارش هرگز درباره مرگ حرف نزده است: "اگر بگذاری خودش پیش می‌آید دیگر. به‌ویژه در این روز و روزگار و سن و سالی که داریم."

کارگردان هفتادوهفت ساله افسانه‌ای داستان ما این حرف‌ها را در اتاق نشیمن آپارتمان زیبایش در منهتن می‌گوید. زیباترین موضوع اما دور از دید شما خوانندگان است که نمی‌بینید وقتی صحبت از اخلاق و اهمیتش، نوآوری یا سینما می‌شود، چگونه بی‌قرار می‌شود و نمی‌تواند سر جایش آرام بگیرد: "حالا دیگر در این سن‌و‌سال انتظار خاصی از فیلمسازی ندارم. باید اجازه داد اتفاق خودش بیفتد، یعنی مثلا در زمان ساخت ایرلندی از تمام مسائل رها شده بودم، از اینکه قرار است چه چیزی به دست آوریم. حالا دیگر آنچه اهمیت دارد این است که بگذاریم زندگی و وجود راه خودشان را بروند." 

مارتین اسکورسیزی

داستان آخرین کار

"ایرلندی" یک کار بدون دردسر برای اسکورسیزی نبود، مثل تمام فیلم‌هایش. او در ساخت این فیلم هم با تردید ساخت فیلمی دیگر درباره دنیای جرایم سازمان‌یافته روبه‌رو بود و هم با این تردید که آیا ایده ساخت فیلم برای نتفلیکس به جای همکاری با استودیوهای سنتی فیلمسازی عاقلانه و منطقی است یا نه. اما ظاهرا آنچه او را از این بلاتکلیفی درآورد، داستان ایرلندی بود که از محدوده "رفقای خوب" یا "کازینو" فراتر رفته است و به روزهای پایانی زندگی شیران و درگیری‌ درونی او با خودش می‌پرداخت. اسکورسیزی جذابیت این داستان را در این می‌دید و می‌بیند که "این داستان روزهای آخر است. داستان آخرین کار."

مارتین اسکورسیزی وقتی حرف به فیلم‌های ابرقهرمانی، حضور زنان در فیلم‌هایش یا جایگاهش در صنعت سینمای دنیا می‌کشد، مثل کسانی حرف می‌زند که چیزی برای از دست دادن ندارند. با این حال همین که با بیش از نیم قرن سابقه می‌تواند فیلمی مانند ایرلندی را تولید کند، یعنی که نمی‌خواهد خود را در این جایگاه نگه دارد. او می‌گوید که انگیزه‌اش برای ادامه کار ترس از مرگ نیست، بلکه فهم این واقعیت است که مرگ برای همه پیش خواهد آمد: "به قول قدیمی‌ها همینه که هست و باید آن را با آغوش باز پذیرفت."

در ٢٠ ‌سال بعدی اسکورسیزی دیگر سراغ داستان‌های مافیایی نرفت.

البته به استثنای فیلم مردگان که بازسازی فیلمی هنگ‌کنگی بود و نخستین اسکار اسکورسیزی را نیز موجب شد. او در این فاصله فیلم‌های متنوعی ساخت که خودش می‌گوید در سه فیلم با استودیوها به مشکل برخورد که خواهان کوتاه‌شدن فیلم‌ها بودند. در این بین مشکل فیلم هوانورد جدی‌تر بود و حتی می‌رفت باعث دوری همیشگی اسکورسیزی از سینما شود: "در دو هفته آخر تدوین هوانورد داشتم از نگرانی دیوانه می‌شدم تا جایی که به خودم گفتم اگر فیلمسازی این است، من دیگر سراغش نخواهم رفت."

ایرلندی

دنیایی که نمی‌شناسیم

نتفلیکس گزارش داده که در نخستین هفته انتشار ایرلندی، بیست‌وشش- هفت‌میلیون اکانت این فیلم را تماشا کرده‌اند، اما اسکورسیزی می‌گوید که دنیای تلفن‌های هوشمند و تبلت‌ها را نمی‌شناسد. با این حال اسکورسیزی نشان داده که خوب می‌تواند خودش را با شرایط تطبیق دهد. مثلا در زندگی خانوادگی که حالا پنجمین ازدواجش ٢٠ سال دوام آورده است. البته اگر موضوع درباره سینما نباشد، چون او در مورد سینما اهل مسامحه و کنار آمدن نیست و این را در ماجرای حملات همه‌جانبه‌اش به فیلم‌های ابرقهرمانی که به قولش "سینما نیستند" به همگان نشان داد.

آخرین حرف‌هایش امید را توأم با خستگی دارند: "می‌خواهم یک‌سال استراحت کنم، کتاب بخوانم، موسیقی گوش دهم، با رفقایم بیرون بروم، به‌خصوص این آخری که دیگر وقتی نداریم. یکی‌یکی داریم می‌رویم. داریم می‌میریم."

و این هم جملات آخر مارتین اسکورسیزی: "زمان محدود است، انرژی محدود است و ذهن‌مان هم محدود است، اما خدا را شکر کنجکاوی پایان‌ناپذیر است"...

 

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو