حسن جوهرچی بازیگر معروف سینما درگذشت + علت فوت
حسن جوهرچی درگذشت علت فوت حسن جوهرچی حسن جوهرچی بازیگر معروف سینما و تلویزیون صبح امروز به علت عارضه کبدی دار فانی را وداع گفت به گفته یکی از نزدیکان این بازیگر، وی صبح امروز به دلیل ایست قلبی درگذشت
علت فوت حسن جوهرچی
حسن جوهرچی در سال ۱۳۴۷ در یک خانواده اردبیلی در تهران متولد شد. لیسانس عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد. بازی در سینما را در سال ۱۳۶۷ با «فیل در تاریکی» که بعد از پانزده سال کامل شد شروع کرد. اولین بازی مطرح او در سینما در سال ۱۳۷۰ با فیلم «برخورد» به کارگردانی سیروس الوند بود حسن جوهرچی در سال ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. او لیسانس عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد.
همسر او مهناز بیات، چهره پرداز است و دو فرزند به نامهای علی و آوا دارد. مهناز بیات در سال ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. وی همسر حسن جوهرچی می باشد. او فارغ التحصیل دوره دو ساله چهره پردازی را از حوزه هنری سال (۱۳۷۲) دریافت کرد. و کار چهره پردازی را در سینما از سال ۱۳۷۲ با همکاری جعفر سیمایی آغاز کرد.بازی در سینما را در سال ۱۳۶۷ با فیل در تاریکی که بعد از پانزده سال کامل شد شروع کرد.
اولین بازی مطرح او در سینما در سال ۱۳۷۰ با فیلم برخورد به کارگردانی سیروس الوند بود.اما با بازی در سریال در پناه تو به کارگردانی حمید لبخنده در سال ۱۳۷۳ به شهرت رسید
در این سریال بازیگرانی چون ایرج راد، پارسا پیروزفر، لعیا زنگنه، رامین پرچمی و حسن جوهرچی به ایفای نقش پرداخته اند.
فیلمشناسی حسن جوهرچی
سینما
آبی (۱۳۷۹)
آقای رئیس جمهور (۱۳۷۹)
دختری بنام تندر (۱۳۷۹)
بادام های تلخ (۱۳۷۶)
دو زن (۱۳۷۷)
حماسه قهرمانان (۱۳۷۶)
زن شرقی (۱۳۷۶)
بالاتر از خطر (۱۳۷۵)
روزی که خواستگار آمد (۱۳۷۵)
سلطان (۱۳۷۵)
ضیافت (۱۳۷۴)
ویرانگر (۱۳۷۴)
افسانه دو خواهر (۱۳۷۳)
جای امن (۱۳۷۲)
زینت (۱۳۷۲)
بر بال فرشتگان (۱۳۷۱)
برخورد (۱۳۷۰)
فیل در تاریکی (۱۳۶۸)
تلویزیون حسن جوهرچی
1394 – تنهایی لیلا
1393 – برابر با اصل
1392 – شب های روشن
1390 – مثل شیشه
1390 – سراب
1389 – فاصله ها
1388 – فاکتور هشت (مجموعه تلویزیونی)
1386 – بوی عیدی
1385 – جابر ابن حیّان
1385 – هویت پنهان
1384 – پیله های پرواز
1384 – او یک فرشته بود
1383- غریبانه
1382 – سیمای مدرسه
1381 – مشق عشق
1379 – نسیم رویا
1377/78 – روزهای زندگی
1374 – در پناه تو
1375 – دومین انفجار
1374 – وکلای جوان
1373 – هدف گم شده
قاصدک ها
گفتگو با حسن جوهرچی و خانواده اش
حسن جوهرچی از ۱۲ سالگی تجربه کار تئاتر دارد و اگر کسی با بازگشت به حدود ۲۰سال پیش تصور میکند او با دو سریال «در پناه تو» و «در قلب من» یک شبه به یک چهره محبوب بدل شده و همه چیز به شکل یک جرقه برایش اتفاق افتاده، سخت در اشتباه است. در موفقیت آن دو کار و روند کاری موفق و مثبت کارنامه جوهرچی شکی نیست اما وقتی با ثمرههای زندگیاش مقابل ما مینشیند تا از زیر و بم زندگیاش بگوید، نسخه تمامعیار کسی است که روی پای خودش با تلاش و البته استعداد ذاتیاش جلو آمده است.
همان چیزی که به فرزندانش هم گوشزد کرده و از خودش نه تنها دو نام جوهرچی، بلکه دو استعداد تحصیلکرده به یادگار گذاشته است؛ نامهایی که در آیندهای نزدیک از آنها بیشتر خواهیم دید، شنید و خواند. آوا، فرزند اول او و خانم بیات است که هم دانشجوی داروسازی است، هم دوره مهمانداری هواپیما را گذرانده و هم در کلاسهای بازیگری امین تارخ شرکت کرده تا بازیگر شود. البته متاثر از مادرش و علاقه خودش، قصد دارد به صورت کاملا جدی طراحی لباس را هم دنبال کند. فرزند دوم این خانواده هنرمند، علی است که تمام نشانههای یک نابغه را دارد.
او هنوز ۱۷ سالش تمام نشده اما دانشجوی رشته فیلمسازی است؛ در یک گروه موسیقی مینوازد و آهنگ میسازد و در کنار اینها بازیگری تئاتر را نیز دنبال میکند. این نخستین بار است که حسن جوهرچی با دو فرزندش در این سن و سال در یک مصاحبه ظاهر شده و در آن حرفهایی را عنوان کرده که تا به حال جایی عنوان نکرده بود. اگر بخت یارمان میبود که نبود، حضور همسر وی، خانم بیات در این مصاحبه جمع ما را جمعتر میکرد. با این حال در جایجای مصاحبه نام ایشان هم که از هنرمندان طراح هنری و چهرهپردازی مطرح کشور هستند، حضور دارد. این شما و این هم خانواده خوشبخت جوهرچی.
با اینکه هرکدام از شما فعالیت خودتان را دارید، وقت میکنید همدیگر را ببینید؟
آوا: راستش خیلی کم وقت میکنیم همدیگر را ببینیم. زمانی که برادرم کنکور داشت که به نوعی او را اصلا نمیدیدیم یا در حال درس خواندن بود یا در خانه فیلمهای تاریخ سینما را تماشا میکرد و بعد هم که خواب بود.
علی: باز حالا که دغدغه کنکور برداشته شده بهتر شده است و یک وقتهایی خانواده میتواند دور هم جمع شود. کنکور به نوعی تمام زندگی مرا تحتشعاع قرار داد.
آوا: علی در حال تحصیل در مدرسه بینالملل بود. یکدفعه در سال آخر تصمیم گرفت تغییر رشته بدهد.
علی: یک موجی از درسهای جدید روبهرویم بود که نمیدانستم چه کار کنم و تمام وقتم را میگرفت.
حسن جوهرچی: در کنار همه اینها کار من و مادر بچهها هم سر جای خودش بود. علی علوم مختلف و… میخواند. حقیقتش را بخواهید اینکه یکدفعه در درس تغییر مسیر داد، باعث تعجب من هم شد. این را الان بعد از یک سال و نیم برای نخستین بار جلوی خودش میگویم که انتظار نداشتم. بشخصه در وجود او گرایشی به سمت سینما و تلویزیون نمیدیدم. هرچند گیتاریست بسیار خوبی است. با موسیقی خیلی ملموس است و موزیک را خوب میشناسد و میفهمد تا اینکه یک روز گفت میخواهم هنر بخوانم. اول فکر کردم قصدش تحصیل در رشته موسیقی است اما وقتی گفت قصدش بازی در تئاتر و فیلمسازی و… است کمی شوکه شدم. من هرگز تا همین لحظه چیزی را به آنها اجبار نکردهام. برای آنکه خودم به نوعی جبران این جبر بودم و پدرم اجازه نداد هنر بخوانم و خیلی اذیت شدم. حتی چهار سال دبیرستان را پنج ساله خواندم. نه اینکه مخصوصا یک سال رد شوم، بلکه واقعا درسها را درک نمیکردم
شیمی را هر سال تکماده کردم تا آنکه در سال چهارم رسما رد شدم. شما فکر کنید که پنج سال از عمرم هدر شد. در صورتی که میتوانستم در هنرستان تحصیل کنم یعنی چیزی که دوست داشتم. سوم راهنمایی که بودم دانشآموز برجسته آموزش و پرورش شدم. وقتی کارنامههایمان آمد، زیرش نوشته شده بود علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی، هنرستان و کارودانش. من یک هفته شبانهروز گریه میکردم و به پدرم میگفتم اجازه بدهد بروم هنر بخوانم ولی او میگفت علوم تجربی. تنها به این تصور که بچهمان باید دکتر یا مهندس شود که متاسفانه این تفکر در بسیاری از ایرانیها وجود دارد. تازه فکرش را بکنید که من چهارمین فرزند بودم و چون فرزندان قبلی نتوانسته بودند خواسته پدرم را برآورده کنند، من باید دکتر یا مهندس میشدم. به اجبار در رشته علوم تجربی ادامه دادم
نتیجهاش این بود که از همان سال اول تجدید آوردم و در نهایت هم رد شدم. واقعا به زور دیپلم گرفتم. من به شکلی قربانی این سیستم و نگاه بودم. به نظرم بخش زیبایی از زندگی هر فرد دوران دبیرستان اوست و من آن بخش زیبای عمرم را از دست دادم. به این علت مطلقا نه در مورد علی و نه در مورد آوا اجباری در رشته تحصیلی نداشتم. آوا در رشته ریاضی و فیزیک درس خواند ولی بعد ابراز علاقه کرد که در رشته گروه پزشکی درس بخواند. حتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت.
حضور مادر و پدر در عرصه هنر قطعا روی کل خانواده تاثیرگذار بوده است؟!
آوا: ما همیشه از بچگی عاشق کار پدر و مادرمان بودیم چون هر دو در حیطه سینما و تلویزیون کار میکردند. اتفاقی که افتاد این بود؛ وقتی اول دبیرستان بودم و برای ما انتخاب رشته میکردند، در مدرسه به من گفتند که تو هنر را راحتتر میتوانی بخوانی. وقتی این را در خانه مطرح کردم، نظرشان این بود که در رشتهای ادامه تحصیل بدهم که به آن علاقه دارم و در کنارش هنر را انجام بدهم؛ مثلا همان پزشکی. خیلیها در سینما و تلویزیون نیز اینگونه بودهاند و آدمهای موفقی هم بودند. خواستم که همین کار را بکنم اما وقتی در مالزی دو سال اول داروسازی خواندم، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد برای باقی عمرم این کار را هر روز انجام بدهم، شاید آنقدر خوشحال نباشم و با این حال باید آن را تمام کنم و بعد تازه بروم از اول دنبال چیزی که علاقه دارم.
حسن جوهرچی: در مورد آوا حال هر دوی این رشتهها همزمان دنبال میشود. او به جز بازیگری که برای آن به کلاسهای آقای تارخ میرود، بحث تحصیل رشته داروسازیاش را هم دارد و در کنارش فعالیت دیگری نیز دارد که در علوم هوایی، دورههای مهمانداری را گذرانده است. علی هم همینطور. او در حالحاضر کارگردانی سینما میخواند اما موسیقی را هم به شکل حرفهای ادامه میدهد و در کنارش بازیگر تئاتر نیز هست. این همزمانی کارها و اهداف، کمی کار سختی است اما معتقدم از نسل امروز چنین چیزی انتظار میرود چون نسبت به دوره ما بچههای امروز خیلی فعالتر هستند.
حالا اگر پدرتان حسن جوهرچی بازیگر نبود، بازهم به سمت هنر گرایش پیدا میکردید؟
حسن جوهرچی: واقعا سوال خوبی است.
آوا: فکر میکنم این گرایش را پیدا میکردیم چون روحیات ما فرق میکند و متاثر از پدرمان نبود.
حسن جوهرچی: البته بیتاثیر نبود؛ مثلا اگر من کار ساختمانی میکردم، شاید مسیر زندگیام شکل دیگری داشت و ایضا به طریق اولی، بچهها نیز همینطور. علی و آوا هر دو در فضای هنری بزرگ شدند. مادرشان طراح چهرهپرداز و آرت دایرکتور است. من هم بازیگری، کارگردانی، تهیهکنندگی و فیلمنامهنویسی کردهام. طبیعتا بچهها در فضایی بزرگ شدند که فیلم و کتاب همیشه جلوی چشمشان بود؛ ابزار ساختمانی جلوی چشم آنها نبود.
یادم هست همسرم آوا را باردار بود و مشغول کار «روز واقعه» بود. حتی در بطن مادرش نیز در یک فضای هنری بود. علی هم همینطور؛ زمانی که همسرم علی را باردار بود، مشغول کار «زن شرقی» بودیم. همسرم، از بهترین شاگردان استاد اسکندری است و در طراحی گریم حرفی برای گفتن دارد و در طراحی پارچه و لباس نیز همین طور است. به عنوان مدیر هنری کارهای مهمی انجام داده و حتی به من در زمینه فیلمنامهنویسی بسیار کمک کرده است. فرزندان من در این فضا بزرگ شدهاند، پس طبیعی است که به این سمت گرایش داشته باشند اما به عنوان انتخاب رشته تحصیلی و کاری نه من و نه مادرشان اجباری نداشتیم که کدام کار را انجام بدهند یا انجام ندهند.
بگذارید در مورد علی این را به شما بگویم که علی با خواندن حدود هفت، هشت ماه دروس هنری با رتبه ۱۳۰ وارد دانشگاه شد و در ۱۷ سالگی دانشجوی رشته کارگردانی است. او دو بار جهشی خوانده است. بارها به او گفتهام که علی من به تو هیچ کمکی نخواهم کرد. به او گفتهام تو باید مایهاش را داشته باشی و تلاش کنی تا به جایی برسی. اگر جایی بتوانم او را حمایت کنم، این کار را انجام میدهم اما اگر بخواهد از رانت من استفاده کند، مثل خیلی از دوستان که این کار را کردهاند، این کار را نخواهم کرد چون به آن اصلا اعتقادی ندارم.
آوا: مثلا خیلیها تحصیل تخصصی در این رشته را هم لازم نمیدانند.
شاید اصلا لازم نبود که دخترتان به کلاس بازیگری برود و راحت از طریق شما و معرفی شما وارد کار میشد؟
آوا: گاهی به من میگویند تو چرا به این کلاسها میآیی؟ تو که پدرت بازیگر است. جواب من این است که حسن جوهرچی پدرم است اما من شخصیت مستقلی به نام آوا جوهرچی هستم. اگر بخواهم با آن دیدگاه کار کنم شاید مثلا فقط دو سال در کار باشم.
حسن جوهرچی: یک چیز جالب بگویم. علی برای مصاحبه تئاتر نزد یکی از دوستان رفته بود که از بازیگران مطرح است. وقتی مصاحبه تمام شد، از علی پرسیده بود یک حسن جوهرچی هم در بازیگرها داریم، تو پسر حسن جوهرچی هستی؟ علی گفته بود بله. این برای من خیلی افتخار است چون میفهمم علی پایش روی زمین است و دارد روی پای خودش بلند میشود.
علی جان شاغل بودن پدر و مادر در این فضا و حالا حضور شما و خواهرتان در ماجرای هنر چقدر باعث شده از هم دور یا به هم نزدیک شوید؟
علی: به نظرم هر دوی آنها اتفاق افتاده است. به هر حال زمانهایی هست که به خاطر مشغلههایمان از هم دور هستیم. مثلا صبح بیدار میشدم بابا رفته بود یا یک روز تا او بیدار شود، من صبح زود رفتهام اما از طرفی گاهی سر کار پدر که میرویم و محیط کار را میبینیم، متوجه میشوم که هنر باعث شده است بیشتر به هم نزدیک شویم. شاید اگر پدرم کار دیگری میکرد، امکان نداشت ما سرکارشان برویم.
جاذبه کار بازیگری و سینما را نمیتوان کتمان کرد. شما و خواهرتان چقدر متاثر از علاقه درونی به سمت هنر آمدید و چقدر جذب این جاذبه شدید؟ به خصوص با داشتن پدر و مادری معروف که مثلا وقتی به خیابان میروید، سمت پدر میآیند و… .
علی: قطعا جاذبه شهرت، محرک است اما علت اصلی حضورم در این عرصه نبود. زمانهایی بود که پدرم را در قاب تصویر میدیدم و در همان لحظه، تصور میکردم که ۱۰ سال دیگر کجا هستم و راستش آن زمان خودم را جای پدرم میدیدم. این برای دوران بچگی است.
آوا: من و علی زیاد کتاب میخواندیم. زمانی که کتاب میخوانم اتفاقی که برای من میافتد، این است که ماجرا و شخصیتهایش را برای خودم تصویرسازی میکنم؛ با جزییات چهره و لباس. این با خواندن یک کتاب به شکل معمولی فرق دارد. من کتاب را با این دید میخواندم که اگر فیلمش ساخته شود باید چگونه باشد یا حتی چه بازیگرانی نقشهایش را ایفا کنند. وقتی این را در خودم میدیدم چرا از آن استفاده نکنم؟ بعد از آن شهرت و معروفیت نیز هست و خیلی جذاب است و اتفاق بزرگی است. بعضیها اصلا برای همین وارد این عرصه میشوند اما به نظرم آن لذتی که در خلق اثر است، در ماجرای شهرتش نیست.
آقای جوهرچی ماجرای شهرت بعد از این سالها هنوز برای شما جذاب است؟ یک مثال ساده اینکه مثلا خانوادگی نمیتوانید به رستوران بروید… .
حسن جوهرچی: واقعیتش این است که ما اصلا با هم جایی نمیرویم چون نمیشود. من در تمام طول دورانی که بچهها کوچکتر بودند، هرگز آنها را شهربازی نبردم. هرگز با خیال راحت نتوانستیم رستوران برویم. همه تفریحات خارج از خانه، حتی مسافرت رفتن بچهها با مادرشان بود. اگر من میرفتم حتما مخل آسایش آنها میشدم. مردم خیلی لطف دارند و خیلی خوب هستند و بهطور کلی هنرمندان را دوست دارند اما این شهرت روند عادی زندگی شما را به هم میزند. بسیار مختصر پیش آمده با بچهها برای خوردن ناهار یا شام به رستوران برویم اما به نظرم شهرت یک بخشی از کاری است که ما انجام میدهیم. متاسفانه بعضی بچههایی که سمت هنر میآیند، تنها به خاطر شهرت میآیند و این اصلا خوب نیست.
.
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش
بیوگرافی حسن جوهرچی , علت مرگ حسن جوهرچی بازیگر , عکس حسن جوهرچی و فرزندانش