معنی اسم خود را در اینجا ببینید

منبع: میهن فال

226

1399/3/26

09:50


بسیاری از انسان ها دوست دارن معنی و مفهوم نام خود را بدانند. شما عزیزان میتوانید در جدول زیر بر اساس چینش حروف الفبا معنای نام خود را پیدا کنید. نام های مردان حرف الف آبان نام ایزد آب(روز دهم از ماه خورشیدی) آبسال فصل بهار، سال پر آب و …

معنی اسم خود را در اینجا ببینید

بسیاری از انسان ها دوست دارن معنی و مفهوم نام خود را بدانند. شما عزیزان میتوانید در جدول زیر بر اساس چینش حروف الفبا معنای نام خود را پیدا کنید.

نام های مردان

حرف الف

آبان نام ایزد آب(روز دهم از ماه خورشیدی)
آبسال فصل بهار، سال پر آب و باران، دایه پسر پادشاه یونان
آراسته زیبا شده، خوش نما، زیور
آرام برقرار، متین، سکون، آرامش
آرش،آرخش درخشنده، درخشان، مینوی، نام دلاوری از داستان های اساطیری ایران
آرمان آرزو، مراد، خواسته
آرمین فرزند کیقباد از شاهان پیشدادی
آریا آزاده، نجیب، مهم ترین نژاد سفید در ایران، لحن آهنگ، شقایق وحشی
آریان نام یکی از مورخین
آسایش آسودن
آصف نام دبیر حضرت سلمان
ابراهیم استواری، سازنده خانه کعبه
ابوالقاسم پدر قسمت کننده، مقسم
ابوذر از صحابه نامدار پیامبر(ص)
احسان نیکی، بخشش
احد یگانه، یکتا
احمد بسیار ستوده، نام پیامبر
ادریس نام یکی از پیامبران
اردشیر شیر خشمناک، مقدس، بنیان گذار دودمان ساسانی
ارژنگ آرایش، زینت
ارسطو نام دانشمندی در یونان
ارسلان (ترکی) شیر، شیر درنده، مجازا مرد شجاع
اسحاق کهنه شدن جامه، حضرت ا براهیم(ع)
اسدالله شیر خدا، لقب حمزه بن عبدالمطلب و کنیه امام علی(ع)
اسد شیر جنگل
اسفندیار پدر سام شهلوان نامی ایران
اسکندر الکساندر، یاری کننده مرد
اسماعیل پسر ابراهیم، شنونده
اشرف با شرافت و با شخصیت، شریف
اشکان منسوب به بنیان گذار پادشاهی پارت ها و نام سومین نیای پاکو
اصغر کوچک، ریزه نقش، کوچک تر
اصلان شیر درنده
اعتماد تکیه دادن به کسی در کاری، بی گمان و سخن، کار را به کسی سپردن
افلاطون حکیم یونانی شاگرد سقراط
اکبر بزرگتر، مهم تر، بزرگوار
الله یار دوست خدا، یار خدا
الیاس نام پیامبر، پسر زاده سام بن نوح و عموی خضر که موکل بر خشکی است.
امرسان یکی از یخچال های طبیعی در کوه های کردستان
امید آرزو، دلگرمی
امیر فرمانروا، شاه سلطان و خلیفه
امین الله امانت دار خدا
امین درستکار، امانت دار، راستگو
اندی خاص یا خاصه، بو، امید
ایاز نسیم شب، شبنم، سرمای سخت زمستان
ایرج نام پسر فریدون و یاری دهنده آریایی ها
ایوب برگشت به سوی خدا، نام پیامبر نمونه صبر و شکیبایی

حرف ب

بابک پرورش دهنده، امین، استوار
باقر گشاینده، شکافنده
باهنر هنرمند
بایرام عید،جشن(ترکی)
بردیا نامش در سنگ نوشته بیستون آمده و نام پسر کوچک کوروش
برزو بلند بالا و نام پسر سهراب پسر رستم
برزین پهلوان ایرانی از خانواده جمشید پسر گرشاسب، آتشکده بزرگ در خراسان
برمک نگهبان نوبهار، سخاوتمند
برنا جوان، ظریف،
برومند بارور، کامیاب، آبرومند
برهان دلیل و حجت
بزرگمهر نام وزیر انوشیروان، دارای مهر و محبت بسیار
بکتاش بزرگ خادم، دویا چند خدمتکاررا نسبت به دیگری بکتاش می گویند(ترکی)
بهادر شجاع، دلیر، پهلوان
بهجت سرور، شادمانی، تازگی و زیبایی
بهداد نیک آفرید، نیک فرستاد
بهراد نام فرزند اسفندارمذ
بهرام نام روز بیستم هر ماه خورشیدی، ستاره مریخ
بهروز روز خوب، کندر هندی و نوعی بلور کبود رنگ وشفاف
بهزاد اصیل، نیکوکار، خوش زاد
بهمن گیاهی کوهی، برف انبوهی که از کوه سرازیر شود
بهنام نیک نام، خوش نام، دارای شهرت خوب
بیژن جنگجو، پهلوان ایرانی

حرف پ

پارسا پرهیزگار، خداترس
پاسدار نگهبان،مراقب
پاشا رتبه ای در مراتب کشوری، مخفف پادشاه
پدرام شادباش، جای خوش آب و هوا، آراسته و نیکو
پرویز شکست ناپذیر، گرامی، نام پسر انوشیروان
پژمان افسرده، غمناک، پژمرده
پوریا نام ایرانی برای پهلوانان
پولاد نام پسر آزادمرد، آهن خشکه، آهن ناب
پیام خبر، رسالت
پیروز مبارک، چیره
پیمان شرط، قرارداد

حرف ت

تاجیک عجم، هر غیرعرب را عجم گویند(تاجیک)
تارخ نام پدر حضرت ابراهیم
تاژ برادر هوشنگ پیشدادی
تقی ترسان از خدا، پرهیزگار
تندر برق آسمان، رعد، بانگ باران
توانا توانمند، زورمدار،قوی
توحید یکتاو یگانه
توسکا درختی در محل های مرطوب، توسا
تیمور سردار مغول

حرف ث

ثابت پایدار، استوار
ثاقب روشن، سوراخ کننده
ثمر حاصل درخت، میوه
ثمین گران، سنگین، پرقیمت
ثواب نام مرد تدبیر و شجاعت، مزد، پاداش

حرف ج

جابر بیدادگر، شکسته بند
جاسم نام قریه در شام، نام قبیله
جاوید پاینده، همیشه، دایم
جبار ستمگر، ظالم
جبلی دوقلو
جعفر رودخانه، نهر، جوی
جلیل پرمایه، باشکوه، بزرگ
جمال زیبا رو، نیکوسیرت، زیبایی
جمشید بلندقدر، دارای منزلت فراوان، گروه بسیار از هر چیز
جناب سرور، درگاه،آستان
جواد جوانمرد، بسیار بخشنده، اسب نیک رو
جوان دلاور، شاداب
جهان بخش بخشنده و دادگر جهان(خدا)
جهان بین کارآزموده، چشم و گوش باز
جهان گیر جهان گشا و فاتح، پیروز

حرف چ

چنگیز قوی و محکم، فرمانروای سفاک مغول
چوبین کنیه ای برای بهرام شپهسالار ارتش هرمز و انوشروان ساسانی به خاطر اندام بایکش و نام مرغی است که آن را کاروانک می گویند.

حرف ح

حارث کشاورز، برزگر، شیر
حارس نگهبان، پاسدار
حامد ستاینده، ستایشگر، درود فرستنده
حایری منسوب به حایر، زمینی که مرقد سیدالشهدا(ع) در آن واقع است.
حبیب دوست، معشوق، محبوب و دوستدارخدا
حجت دلیل، نمودار، برهان
حداد آهنگر، آهنکار و آهن فروش
حسام شمشیر بران، تیزی شمشیر
حسن صاحب جمال، زیبارو، نیکو
حسین ر.ک حسن
حشمت عظمت، بزرگی، شرم و حیا
حلاج پنبه زن،نام منصور حلاج
حمدالله ستاینده خدا، کسی که خدای یگانه را ستایشگر است.
حمزه شیر، عموی پیامبر
حمید پسندیده، ستوده، مبارک
حیدر شیر، یکی از نام های حضرت علی(ع)

حرف خ

خالد پاینده، جاوید، ماندنی
خاور شرق، جای برآمدن آفتاب
خداداد چیزی که خداوند بخشیده است.
خراسان خورآسان، جایی که خورشید به آسانی سر می زند ودیده می شود.
خرم شاد، خندان
خسرو نیم نام، نیم آوازه، پادشاه
خشایار دلیر، نیرومند، پسرداریوش هخامنشی،(می زنم تو مخت ها)
خلیل دوست، صادق، دوست مهربان
خیام چادردوز، شاعر و حکیم و فیلسوف معروف ایران
خیراندیش خوب فکر، خیرخواه، طالب خوبی

حرف د

دادار نام خداوند
دادکار داد دهنده
دادگر نام خداوند،عادل
دارا مالک
دانا پژوهنده، شاعر، دانشمند
دانیال قضاوت خداوند، نام یک از چهل پیامبر بزرگ
داوود محبوب، نام پیامبری
دل شاد همت، بخشش، شادان
دهباشی سردسته ده نفر فراش یا سپاهی و سرباز
دهخدا دهدار، صاحب ده

حرف ذ

ذبیح کشته، آنچه برای کشتن آماده شده باشد
ذکی تیزهوش، زیرک، هوشمند
ذوالفضل دارای دانش و بزرگواری

حرف ر

رادمنش دارای منش رادمردی، سخاوت و جوانمردی
راد منع کننده
رامبد ازنام های باستانی و کنونی ایران
رامین نام عاشقان ویسه و چنگ نوازی
ربیع بهاری، فصل بهار
رجب شرم کردن، نام رودی در بهشت، ماه هفتم قمری
رحمان یکی از نام های خدا، مهربان، بخشنده، روزی رسان
رحمت شفقت، مهربانی
رحیم بخشاینده،ر.ک رحمان
رستم تنومند، خوش اندام، نام پهلوان بزرگ ایران
رضا خشنود، راضی، خوشدلی
روح الله روان و روح خدا، نام امام خمینی، لقب حضرت عیسی
روزبه خجسته روز، روز خوب و نیک، بهروز، روز خوش
رهی راهی، غلام، مسافر، بنده و چاکر

حرف ز

زامیاد ایزد زمین و نام روز بیست و هشتم از هر ماه
زکریا یکی از پیامبران و نام زکریای رازی
زکی پاکیزه، پاک و منزه
زنگنه نام پهلوانی در زمان کیکاووس
زیار کمان، قوس،

حرف ژ

ژرف عمیق، رودخانه یا چاه
ژکور آدم بخیل،
ژیان شیر درنده، خشم آلود

حرف س

ساسان نام پدر بابک، جد اردشیر و از نجبای پارس
ساعی کوشا، شتابنده
سالار سردار، رئیس،
سالم درست، تندرست و بی عیب
سامان راه و آیین، ترتیب و نظام
سام ورم، آماس، پسر نوح
ستار مخفف ستاره، خیمه پشه بند، پرده، پوشاننده
سجاد صفت امام چهارم، بسیار سجده کننده
سراج چراغ
سروش بانگ، در اوستا سرئوشه آمده به معنی اطاعت از خداوند
سعد نیک، خجسته
سعید نیک بخت، همایون، خجسته
سلمان سنگ بزرگ، سلمان ایرانی از صحابه بزرگ
سلیم درست، سالم، بی عیب
سهراب پسر رستم، سرخ آب
سهیل ستاره ای درخشان در طرف جنوب
سیامک در اوستا سیامک به معنای سیاه مو آمده است
سیاووش ساوخش فرزند کیکاووس و پدر کیخسرو
سینا پدر ابو علی سینا، سینه، سوراخ کننده، کوه طور سینا

حرف ش

شادی خوشحال، شادان
شبنم قطره، آبی که سحرگاه بر روی برگ و گل نشیند
شعله شرار آتش، زبانه آتش
شقایق گل سرخ، قرمز وحشی
شکفته گشاده، بازشده، هر گل سرخ بزرگ
شکوفه گل درختان میوه، غنچه درختان نورس
شکوه حشمت
شکیبا بردبار،صبور
شکیلا دارای شکل و ظاهری زیبا
شهربانو زیبای شهر، کسی که در آن شهر از او زیباتر نباشد
شهرزاد شهری، در شهر تولد یافته
شهره مشهور، نامور،
شهلا چشم درشت شاداب، چشم سیاه و فریبنده
شهناز ناز شاه، از آهنگ های موسیقی
شهین منسوب به شاه
شیدا دیوانه، عاشق و شوریده
شیرین نام زن خسرو پرویز، معشوقه فرهاد زن خسرو
شیلا موقع نهار خوردن، سفره امرا و بزرگان،
شیما زن خال دار
شیوا بلیغ، نیکو

حرف ص – ض

صائب رساننده، راست، درست
صابر شکیبا، بردبار، آدم حکیم وآرام
صادق راستگو، درست کردار، آشکار، لقب امام ششم
صالح نیک، سزاوار،
صبا باد بهاری که از شرق می وزد، باد لطیف و خنک صبح
صفار مسگر، روی گر
صفا روشنی، پاکی، پاکیزگی، یکرنگی
صفر دومین ماه قمری پس از محرم،
صمد بی نیاز، مهتر، پایدار،
ضیاءالدین چشم چراغ دین، روشنایی دین، فروغ

حرف ط – ظ

طارق شب رونده، ستاره صبح
طاهر پاکیزه، منزه
طرق راه، طرقی منسوب به طرق روستایی در نزدیکی شهر مشهد
ظریف نازک، لطیف
ظفر پیروزی

حرف ع

عابد پارسا، عبادت کننده، کسی که خدا را پرستش می کند
عادل داد دهنده، دادگر، دادگستر
عارف شناسنده، صبور
عاطف مهربان، برگرداننده
عاکف گوشه نشین و بازدارنده از کارهای اجتماعی
عباس ترش رو، بداخم، یکی از نام های شیر
عبدالله بنده خدا، سر سپرده درگاه
عثمان نام مار و بچه مار، نام خلیفه سوم
عرفان شناختن حق تعالی ومعرفت خداشناسی
عزیز محبوب، یار، گران مایه، نادر
عسکر لشکر، سپاه، نوعی انگور
عصار روغنگر، روغن کش
عقیل مرد زیرک و بسیار دانا
علی بلند، شریف، نام امام اول
علیمراد کسی که مراد و مرشدش علی است،
عماد آنچه به آن تکیه کنند
عمار مرد با ایمان، ثابت و استوار،
عمید بزرگ، سرور، سردار،
عیار زیرک، طرار، تندرو، تردست
عیسی از پیامبران بزرگ
عین الله چشم خدا، نشان خدا

حرف غ

غضنفر شیربیشه، شیر درنه، مرد درشت اندام و مرد قوی
غفار بخشنده، آمرزنده
غلام کودک، پسر کوچک، نوکر

حرف ف

فاتح پیروز، گشاینده
فایز رستگار و غالب
فتح علی منسوب به فتح
فتح الله پیروزی برای خدا، پیروزی خدا
فخیم بزرگوار، سربلند
فراز باز، نزدیک، بالا بلند
فرامرز آمرزنده دشمن، از پهلوانان شاهنامه
فرجام انجام، انتها، عاقبت
فرج گشایش، قیمت، آسودگی از کار و گرفتاری
فرخ پی فرخ داد، فرخ روز
فرخ خجسته، مبارک
فرداد زیبایی داد
فردوس باغ، بهشت
فردین کوتاه شده فروردین
فرزاد فرزند فر و شکوه و شادی
فرزین فرزان، مهره ای به نام وزیر در شطرنج
فرشاد نام روح و عقل کره زمین، نفس فلک مریخ
فرود پایین، پس، زیرین
فروزانفر روشنایی با شکوه،
فروهر نیروی خداوندی، اهورایی است که پاکان و نیکان را نگه دارنده است.
فرهاد نام یکی از نجبای ایران و پهلوانی در زمان کیکاووس
فرهمند دارای فر و شکوه
فرهنگ تربیت، دانش و ادب، آموخته زندگی
فریبرز دارای قامت خوب و زیبا، نام پسر کیکاووس
فریدون از شاهان ایران زمین به معنی دارنده سه نیرو
فرید یکتا، گوهر نفیس، بی مثل
فریمان پری مانند،
فضل الله بخشش خداوند
فیاض بسیار بخشنده، جوانمرد
فیض بخشش و عطا
فؤاد قلب، دل

حرف ق

قادر توانا، مقتدر
قاسم بخش ککننده، توزیع کننده
قباد پدر کیکاووس
قدرت توانایی
قدیر توانا
قربان علی صدقه در راه علی
قربان نزدیک شدن، هم نشین، فدایی
قلیچ شمشیر
قنبر یکی از یاران امام علی(ع)
قهرمان دلاور،
قیصر امپراتور روم

حرف ک

کارن جنگی، جنگجو
کاظم فرو خورنده خشم
کافی بس، بی نیاز
کامبیز تصحیف کبوجیه
کامران بهره مند، سعادتمند
کاوه آهنگر معروف اساطیری ایران
کاویان کاویدن، جست و جو کردن
کدیور کشاورز، ریش سفید و بزرگتر، صاحب
کرامت جوانمرد، بخشنده
کرم جوانمردی
کریم بخشنده، سخاوتمند
کمال ترقی، تمام
کمیل کوچک شده کامل
کوشا سعی کننده
کیان منسوب به خاندان و شاهان ایران باستان
کیانوش نام یکی از برادران فریدون
کیاوش مانند پادشاه
کیوان ستاره بزرگتر، ستاره زحل
کیومرث زنده و فانی، پیشوای روی زمین

حرف گ

گرامی عزیز، محترم
گودرز نام مرغی که روی آب می نشیند، نام پسر شاپور از پهلوانان ایرانی
گیو گویا و سخن کننده،

حرف ل

لقمان دانشمند
لیوه مرد احمق

حرف م

ردیف اسم ایرانی ریشه نام معنی اسم
۱ ماتیکان مغولی نام پسر بزرگ جغتای از فرماندهان مغول
۲ ماجد عربی دارای مجد و بزرگی، بزرگوار، از اسامی خداوند
۳ ماحوز عربی نوعی شاهسپرم
۴ مارتیک ارمنی
۵ مارتین آشوری رهبر
۶ ماردین کردی نام منطقه ای کرد نشین در ترکیه
۷ ماسیس ارمنی نام کوه آرارات
۸ ماشاءالله عربی آنچه خدا بخواهد، مرحبا، آفرین
۹ مالک عربی ارباب، آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، از نام های خداوند به معنی صاحب و دارنده و نیز نام فرشته ای که نگهبان دوزخ است.
۱۰ ماناسه عبری صورتی از منسی نام برادر بزرگ یوسف (ع)
۱۱ ماندا آرامی،
فارسی
علم، دانش، ادارک، شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است که در قرآن از آنان به صائبین نام برده شده است.
۱۲ مانوش کردی نام کوهی است و همچنین اسم چندتن از نیاکان منوچهر پادشاه پیشدادی
۱۳ ماونداد اوستایی اسم یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
۱۴ ماهانداد اوستایی داده ماه، بخشیده ماه، نام یکی از دادوران نامدار در زمان ساسانیان
۱۵ ماهد عربی گستراننده و پهن کننده
۱۶ مأمون عربی ایمن، در امان، معتمد، امین، نام پسر هارون الرشید از خلفای بنی عباس
۱۷ مبارزالدین عربی جنگنده و مبارز در راه دین، نام بنیانگذار سلسله آل مظفر
۱۸ مبارک عربی خوش یمن، خجسته، فرخنده
۱۹ مبین عربی آشکار، پیدا
۲۰ متی عبری نام پدر یونس (ع)
۲۱ متین عربی دارای پختگی، خردمندی و وقار، استوار، محکم، از نامهای خداوند
۲۲ مجتبی عربی برگزیده شده، انتخاب شده،لقب امام حسن (ع)
۲۳ مجد عربی بزرگی، شرف، برتری
۲۴ مجدالدین عربی باعث بزرگی و عظمت دین
۲۵ مجدود عربی نیکبخت، نام شاعر معروف قرن ششم، سنائی غزنوی
۲۶ مجید عربی دارای قدر و مرتب عالی، گرامی، از اسم های زیبای خداوند اسم پسر مذهبی
۲۷ مجیر عربی پناه دهنده، فریادرس،از نامهای خداوند
۲۸ مجیرالدین عربی پنادهنده در دین
۲۹ محب الدین عربی دوستدار دین
۳۰ محتشم عربی دارای حشمت و شکوه، با حشمت
۳۱ محدث عربی گوینده سخن، کسیکه احادیث پیشوایان دینی را بیان می کند.
۳۲ محراب عربی بخشی از یک از عبادتگاه که پیش روی نمازگزاران و عبادت کنندگان است و پیش نماز یا کشیش در آنجا می ایستند.
۳۳ محرم عربی حرام شده، ماه اول از سال قمری
۳۴ محسن عربی نیکوکار، احسان کننده،از نامهای خداوند
۳۵ محمد عربی ستوده شده، بسیار تحسین شده، اسم پیامبر (ص)، نام سوره ای در قرآن کریم، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمدامین، محمد علی، محمدحسین و علی ‏محمد
۳۶ محمد پارسا فارسی،
عربی
مرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است.
۳۷ محمد جواد عربی بنده ستوده شده خدا و بخشاینده
۳۸ محمد صالح عربی بنده ستوده شده و نیکوکار خدا اسم پسر مذهبی
۳۹ محمد کیا عربی،
فارسی
کسی که در عظمت و بزرگی مانند محمد است.
۴۰ محمد مهدی عربی مرکب از محمدبه معنای بسیار ستوده شده و مهدی به معنای هدایت شده، نامی متبرک به اسم حضرت رسول و لقب فرزند صالح ایشان حضرت صاحب الزمان.
۴۱ محمد هادی عربی بنده ستوده شده خدا و هدایت کننده مردم
۴۲ محمدآئین عربی مسلمان ، کسی که پیرو آیین حضرت محمد است.
۴۳ محمدرضا عربی ترکیب اسم حضرت رسول اکرم وامام هشتم شیعیان ، محمد به معنای ستوده شده و رضا به معنای خوشنود
۴۴ محمدرضا عربی مرکب از دو نام محمد و رضا، کسی که حضرت رسول اکرم محمد صلی الله علیه وآله از او راضی است.
۴۵ محمدیار فارسی،
عربی
محمد (عربی) + یار (فارسی) یار و یاور محمد
۴۶ محمود عربی آن که یا آنچه ستایش شده است، مورد پسند، نیک، خوش، از نامهای پیامبر(ص)،نام یکی از پادشاهان غزنوی
۴۷ محی الدین عربی زنده کننده دین
۴۸ محیط عربی آنچه شخص یا چیزی را احاطه کرده و منشأ تغییر و تحول است، دربرگیرنده و احاطه کننده، از نامهای خداوند
۴۹ محیی عربی زنده کننده، احیاکننده، از نامهای خداوند
۵۰ مختار عربی آن که در انجام دادن یا انجام ندادن کاری آزاد است، صاحب اختیار، برگزیده، منتخب
۵۱ مراد عربی خواست، آرزو، منظور، مقصود
۵۲ مرتضی عربی پسندیده شده، مورد رضایت و پسند قرار گرفته
۵۳ مرسا عربی استوار، ثابت، پابرجا
۵۴ مرسل عربی ارسال شده، فرستاده شده
۵۵ مرشد عربی راهنمایی کننده، ارشادکننده
۵۶ مرصاد عربی کمین گاه، گذرگاه
۵۷ مروان عربی نام مؤسس آل مروان و وزیر و مشاور عثمان
۵۸ مسعود عربی نیکبخت، سعادتمند، مبارک، خجسته،نام پسر سلطان محمد غزنوی، نام شاعر معروف قرن پنجم، مسعود سعد سلمان
۵۹ مسلم عربی پیرو دین اسلام، مسلمانان، نام پسر عقیل و برادرزاده علی (ع)، فرستاده امام حسین به سوی کوفیان
۶۰ مسیب عربی بر حال خود گذاشته شده، آزاد شده، نام یکی از سه برادری که در بخارا پول رایج قرون اولیه هجری را سکه زدند.
۶۱ مسیح عبری منجی، نجات دهنده، لقب عیسی(ع)
۶۲ مشتاق عربی دارای شوق، بسیار مایل، آرزومند، نام شاعر قرن دوازدهم، مشتاق اصفهانی
۶۳ مشرف عربی اشراف دارنده، ناظر، در تصوف آن که خداوند او را بر ضمایر خلق آگاه می کند.
۶۴ مشرف الدین عربی دارای اشراف در دین،نام شاعر بزرگ قرن هفتم، مشرف الدین سعدی شیرازی
۶۵ مشکان فارسی،
سنسکریت
مشک (سنسکریت) + ان (فارسی) مشک (ماده ای معطر) + ان (نشانه جمع فارسی)، نام ناحیه ای در همدان، نام پدر ابونصر صاحب دیوان رسالت محمد غزنوی و استاد ابوالفضل بیهقی
۶۶ مشهود عربی آشکار، نمایان، دیده شده، به چشم آمده نام پسرانه
۶۷ مشی اوستایی نام نخستین مرد در فرهنگ ایران باستان برابر با آدم در اسطوره های سامی
۶۸ مشیت عربی اراده، خواست، سرنوشت
۶۹ مشید عربی استوار، بلند
۷۰ مشیر عربی آن که در کارها با او مشورت می کنند.
۷۱ مشیرالدین عربی آن که در دین راهنمای دیگران است.
۷۲ مصباح عربی چراغ، وسیله ای روشنایی بخش، بیشتر به چراغهای قدیمی گفته می شود.
۷۳ مصطفی عربی برگزیده، لقب پیامبر (ص)
۷۴ مصفا عربی زیبا و با صفا، پاکیزه، پاک
۷۵ مصلح عربی آن که اصلاح می کند، اصلاح کننده
۷۶ مصلح الدین عربی اصلاح کننده دین، لقب شاعر نامدار قرن هفتم، سعدی شیرازی
۷۷ مصیب عربی آن که حقیقت امری را دریافته باشد، درستکار
۷۸ مطهر عربی پاک و مقدس، منزه
۷۹ مطیب عربی معطرکننده، خوشبوکننده
۸۰ مطیع الله عربی مطیع و فرمانبردار خداوند
۸۱ مظاهر عربی جلوه ها، نشانه ها
۸۲ مظفر عربی پیروز، غالب، موفق
۸۳ مظفرالدین عربی پیروز و موفق در دین، نام پسر ناصرالدین شاه قاجار
۸۴ مظفرعلی عربی مرکب از مظفر (پیروز) + علی (بلندمرتبه)، نام نقاش معروف ایرانی در دوره صفویه
۸۵ مظهر عربی نماد، نشانه،محل تجلی، تجلی گاه
۸۶ معاد عربی جای بازگشت، بازگشتن
۸۷ معتصم عربی آنچه به آن چنگ زنند، مستمسک
۸۸ معتضد عربی یاری گیرنده، نام یکی از خلفای عباسی
۸۹ معتمد عربی اعتماد کننده، اسم یکی از خلفای عباسی که همزمان با لیث صفاری بوده است.
۹۰ معراج عربی بالارفتن، عروج
۹۱ معزالدین عربی گرامی دارنده دین، نام یکی از امیران سلسله آل کرت
۹۲ معطی عربی بخشنده، عطاکننده، از نامهای خداوند
۹۳ معمر عربی طویل العمر و مسن
۹۴ معید عربی تکرار کننده، بازگرداننده (به ضم میم)
۹۵ معین عربی یاریگر، کمک کننده، یاور، یاری دهنده
۹۶ معین الدین عربی یاریگر و کمک کننده در دین
۹۷ مقبل عربی خوشبخت، خوش اقبال، خوش شانس
۹۸ مقتدر عربی قدرتمند، مرد توانا
۹۹ مقداد عربی نام یکی از اصحاب پیامبر (ص) و از اولین شیعیان علی (ع)
۱۰۰ مقصد عربی هدف نهایی، غایت
۱۰۱ مقصود عربی آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مطلوب و مورد نظر
۱۰۲ مقیما عربی،
فارسی
از شاعران قرن یازدهم
۱۰۳ ملکا آرامی پادشاه، اسم مردی مجتهد در مسیحیت
۱۰۴ ملکان عبری نام پدر خضر (ع)
۱۰۵ مندا آرامی،
فارسی
علم دانش ادارک شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است که در قرآن از آنان به صائبین نام برده شده است.
۱۰۶ منذر عربی آگاه سازنده و پنددهنده، ترساننده، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای یمن در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی
۱۰۷ منصور عربی یاری داده شده، پیروزشده، پیروز
۱۰۸ موسی عبری از آب کشیده شده، نام امام هفتم شیعیان، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
۱۰۹ موشا عبری موسی
۱۱۰ مهابت عربی بزرگی، هیبت
۱۱۱ مهام عربی کارهای دشوار و بزرگ، با اهمیتها
۱۱۲ مهدی عربی هدایت شده، نام امام دوازدهم شیعیان
۱۱۳ مهدیار عربی،
فارسی
یار حضرت مهدی
۱۱۴ مهذب الدین عربی پاک و پیراسته در دین
۱۱۵ مهراج سنسکریت نام رایج پادشاهان هندوستان
۱۱۶ مهرداد کردی نام یکی از پادشاهان سلسله اشکانی (نگارش کردی: مێرداد)
۱۱۷ میثاق عربی عهد و پیمان
۱۱۸ میثم عربی نام پسر یحیی از یاران علی (ع)
۱۱۹ میحاد عربی تک تک، جداگانه
۱۲۰ میخائیل عبری معرب از عبری، میکائیل
۱۲۱ میران فارسی،
عربی
میر (از عربی) + ان (فارسی)، امیران، نام روستایی در استان آذربایجان شرقی
۱۲۲ میرزا فارسی،
عربی
= میر (از عربی) + زا (فارسی) به معنی شاهزاده و امیرزاده
۱۲۳ میشواک کردی منطقه ای در کردستان
۱۲۴ میشه اوستایی مشی
۱۲۵ میعاد عربی محل قرارگاه، وعده گاه
۱۲۶ میکائیل عبری معرب از عبری به معنای “کیست که شبیه خدا باشد؟”، یکی از فرشتگان مقرب خداوند که معروف است روزی زمینیان را می رساند.
۱۲۷ میکسا لاتین کودکی که نشان از بزرگان دارد، در مراجع لاتین این واژه به معنای ماکسیمیوس کوچک آمده است که خود ماکسمیوس یه معنای بزرگترین است.
۱۲۸ میلان عربی خواهش، میل، آرزو، صفت مشبه از میل اسم دختر
۱۲۹ مینوس یونانی در اساطیر یونانی نام پادشاه کرت پسر زئوس
۱۲۹ ماهسان فارسی ماننده ماه، زیبارو

حرف ن

نادر کمیاب، هرچیزکم
ناصر یاور، مددکار
ناظم به نظم در آورنده
نام جو طالب نام
نامی نام آور، مشهور،رشد کننده
نجف تل، زمین بلند که آب به آن برسد
نریمان دلیر، پهلوان، نام پدر سام جد رستم
نصیر مددکار، یاری دهنده
نقی پاکیزه، برگزیده
نوا آواز مرغ،آهنگ، سامان
نوبخت بخت نورتازه، بختیار
نوذر پسر کشته شده منوچهر به دست افراسیاب
نوید مژده، خبر خوش
نوین تازه، جدید
نیکا آب خوب، آب صاف
نیما کوچ، خرد، ریزه، نام تخلص
نیوشا شنیدن، گوش فرادادن

حرف و

وارسته رهاگشته
وثوق مورداعتماد، استوار بودن و پایدار
ولی الله دوست خدا، خدادوست
وهاب بسیار بخشنده

حرف ه

هاتف سروش، بانگ کننده
هادی راهنما
هاشم کسی که شیر می دوشد، شکننده استخوان
هخامنش درست کردار، درست اندیش
هدایت راه نما، مرشد
هرمز خدای بزرگ، ستاره مشتری
هژیر چالاک، ستوده، خوش چهره
هشام توانا، جوانمرد
همایون فرخنده، میمون
همت عزم، قصد
هور خورشید
هوشنگ آگاه، خرد

حرف ه

هاتف سروش، بانگ کننده
هادی راهنما
هاشم کسی که شیر می دوشد، شکننده استخوان
هخامنش درست کردار، درست اندیش
هدایت راه نما، مرشد
هرمز خدای بزرگ، ستاره مشتری
هژیر چالاک، ستوده، خوش چهره
هشام توانا، جوانمرد
همایون فرخنده، میمون
همت عزم، قصد
هور خورشید
هوشنگ آگاه، خرد

حرف ی

یار دوست، همدم
یاسر ساده و آسان، پدر عمار
یحیی زندگی بخش
یدالله دست خدا، از القاب علی(ع)
یعقوب اسب، جوی خرد
یوسف محزون، خشمگین، ناله کننده
یوشیج دهی در شمال ایران و نام پدر شعر نوی ایرانی
یونس از پیامبران بنی اسرائیل

نام های زنان

حرف الف

آتوسا نام دختر کوروش و اردشیر دوم
آرزو خواهش، مراد،
آرمیتا پارسا، فروتن
آزاده آن که در بند نباشد،
آزیتا آزاده
آسیه ستون و عمود
آفرین شادباش و ستایش
آمنه توده، چوب ریزه خشک
آناهیتا نام رب النوع آب در ایران باستان
آنوشا نغمه، صدا
آوا آهنگ، آواز
آهو غزال، چابک
آیدا ماه وش، ماه روشن
احترام بزرگ داشتن،
اختر ستاره، کوکب، ستاره بخت و اقبال
اعظم بزرگ تر، بزرگوارتر
افسانه سرگذشت، حکایت
افسر تاج، گرامی تر
الماس یکی از سنگ های قیمتی
الناز ایلناز(ترکی)
الهام وحی، تلقین کردن،
الهه رب النوع، بت
انگاره برگه محاسبات، بازگویی سرگذشت ها(انگاره می کند)

حرف ب

بتول پارسا، نورانی، کسی که از دنیا بریده باشد و از ازدواج خودداری کرده باشد.
بنفشه گلی زیبا و معروف که طبیعت آن سرد است.
بهار زیبایی، بتخانه چین
بهاره کشت بهاره، گروه زنبوران ونام دهی
بهرخ خوش چهره، نیک روی
بهناز باناز خوب، خوش ناز
بیتا خانه، یکتا، بی مانند

حرف پ

پانته آ نام زن زیبایی که مادی ها او را برای کوروش آوردند ولی کوروش او را به شوهرش بازگردانید.زمانی که شوهرش در جنگ با مصری ها کشته شد او هم خودکشی کرد.
پرستو نام پرنده ای کوچک که در بهار تابستان پیدا می شود.
پروانه نام حشره ای که خود را به چراغ و شمع می زند، حکم و فرمان، دلیل، رهبر
پروین چند ستاره کوچک نزدیک به هم(ثریا)
پریچهر بسیار زیبا، نام زن جمشید
پریسا افسونگر، تسحیر کننده
پری فرشته، همزاد
پگاه بامداد، صبح
پیروزه جواهری که نگاه کردن به آن روشنایی چشم را می افزاید.

حرف ت – ث

تبسم خنده، لبخند
ترانه آهنگ، آواز، طنز، خوش طبعی
توتیا سنگ سرمه چشم
توران استانی که فریدون به پسر بزرگ خود(تور) داده و به توران موسوم شد
تینا به زبان( زند و پازند) به معنی گل
ثریا ستاره، پروین

حرف ت – ث

تبسم خنده، لبخند
ترانه آهنگ، آواز، طنز، خوش طبعی
توتیا سنگ سرمه چشم
توران استانی که فریدون به پسر بزرگ خود(تور) داده و به توران موسوم شد
تینا به زبان( زند و پازند) به معنی گل
ثریا ستاره، پروین،

حرف ج – چ

جلوه خودنمایی، آشکار کردن
جوهر گوهر
چهره روی، صورت
چیکا نام پرنده است.

حرف ج – چ

جلوه خودنمایی، آشکار کردن
جوهر گوهر
چهره روی، صورت
چیکا نام پرنده است.

حرف ح

حرمت آبرو، احترام
حلیمه زن بردبار، نام دایه پیامبر
حمیده ستوده، پسندیده
حمیرا زن سپید و سرخ، لقبی که پیامبر به عایشه داده بود.
حوا زن گندمگون،
حوری زن بهشتی، زیبا و سفید

حرف خ

خاتون خانم، باوی بزرگ
خاطره یادبود،سرگذشت
خجسته مبارک، فخنده
خدیجه بچه شتر، نام اول پیامبر
خیرالنساء بهترین زنان، لقب حضرت فاطمه

حرف د – ذ

دردانه یک دانه مروارید، در یکتا
درنا پرنده ای بزرگ و سفید
دریا آب زیاد، اقیانوس
دنیا جهان، هستی
دیبا نوعی پارچه ابریشمی کنایه از روی زیبا
ذکیه تیزهوش

حرف د – ذ

دردانه یک دانه مروارید، در یکتا
درنا پرنده ای بزرگ و سفید
دریا آب زیاد، اقیانوس
دنیا جهان، هستی
دیبا نوعی پارچه ابریشمی کنایه از روی زیبا
ذکیه تیزهوش

حرف ز – ژ

زبیده گل همیشه بهار
زری ساخته از زر، طلایی
زهرا درخشان، پرنور، لقب حضرت فاطمه
زهره شکوفه، سپیدی، دومین ستاره منظومه شمسی به نام ناهید
زیبا خوب روی، خوش سیما
زینب در خت خوشبوی و خوش منظر
زینت زیبا، زیور
زیور آلات آرایشی که زنان به خود بیاویزند
ژاله قطرات باران، سرشگ هوا
ژیلا جیلا(گیلکی)

حرف ز – ژ

زبیده گل همیشه بهار
زری ساخته از زر، طلایی
زهرا درخشان، پرنور، لقب حضرت فاطمه
زهره شکوفه، سپیدی، دومین ستاره منظومه شمسی به نام ناهید
زیبا خوب روی، خوش سیما
زینب در خت خوشبوی و خوش منظر
زینت زیبا، زیور
زیور آلات آرایشی که زنان به خود بیاویزند
ژاله قطرات باران، سرشگ هوا
ژیلا جیلا(گیلکی)

حرف س

ساحل کرانه، کناره دریا
سارا، ساره خالص، صاف، نام زن حضرت ابراهیم و مادر اسحاق
ساغر باده شراب، پیاله می
ساناز نام گلی خوشبو
سایه منطقه تاریک
سپیده سحرگاه، روشنی
ستاره کوکب، علم و پرچم
ستوده ستایش شده
سحر پیش از آفتاب
سروناز سرو سهی، نام نوایی در موسیقی
سکینه دختر امام حسین
سمانه بلدرچین، کرک
سمیرا زن گندمگون، نام محلی در راه مکه
سمیه همنام، همتا
سودابه دختر پادشاه هاماروان، زن کیکاووس
سوزان سوزنده، آفتاب و زیبایی
سوسن نام گیاهی
سوگلی محبوب ، برگزیده
سولماز زنی که پژمرده نمی شود( ترکی)
سهیلا نرم، ملایم
سیما چهره، روی، نقره نام
سیمین خوب، ظریف، نقره گون

حرف ش

شادی خوشحال، شادان
شبنم قطره، آبی که سحرگاه بر روی برگ و گل نشیند
شعله شرار آتش، زبانه آتش
شقایق گل سرخ، قرمز وحشی
شکفته گشاده، بازشده، هر گل سرخ بزرگ
شکوفه گل درختان میوه، غنچه درختان نورس
شکوه حشمت
شکیبا بردبار،صبور
شکیلا دارای شکل و ظاهری زیبا
شهربانو زیبای شهر، کسی که در آن شهر از او زیباتر نباشد
شهرزاد شهری، در شهر تولد یافته
شهره مشهور، نامور،
شهلا چشم درشت شاداب، چشم سیاه و فریبنده
شهناز ناز شاه، از آهنگ های موسیقی
شهین منسوب به شاه
شیدا دیوانه، عاشق و شوریده
شیرین نام زن خسرو پرویز، معشوقه فرهاد زن خسرو
شیلا موقع نهار خوردن، سفره امرا و بزرگان،
شیما زن خال دار
شیوا بلیغ، نیکو

حرف ص – ض

صحرا بیابان، دشت
صدیقه زن کوچک تر، راستگو
صغری زن کوچک تر
صفورا دختر شعیب و زن حضرت موسی
صنوبر کاج، همیشه سبز

حرف ص – ض

صحرا بیابان، دشت
صدیقه زن کوچک تر، راستگو
صغری زن کوچک تر
صفورا دختر شعیب و زن حضرت موسی
صنوبر کاج، همیشه سبز

حرف ط – ظ

طاهره پاک، مطهر، لقب و نام حضرت فاطمه(س)
طراوت شادابی،
طلا زر، پر بها
طلعت دیدار، برآمدن ستاره
طیبه پاک، مطهر، لقب و نام حضرت فاطمه(س)
ظریفه ظریف، لطیف

حرف ط – ظ

طاهره پاک، مطهر، لقب و نام حضرت فاطمه(س)
طراوت شادابی،
طلا زر، پر بها
طلعت دیدار، برآمدن ستاره
طیبه پاک، مطهر، لقب و نام حضرت فاطمه(س)
ظریفه ظریف، لطیف

حرف ع – غ

عاتکه زن خوشبو، کمان، دختر عبدالمطلب جد پیامبر
عالیه بزرگوار، بلند مرتبه، ارجمند
غزال آهو
غزل نوعی شعر، عشقبازی کردن

حرف ع – غ

عاتکه زن خوشبو، کمان، دختر عبدالمطلب جد پیامبر
عالیه بزرگوار، بلند مرتبه، ارجمند
غزال آهو
غزل نوعی شعر، عشقبازی کردن

حرف ف – ق

فاطمه زنی که بچه دو ساله را از شیر گرفته است، از شیر گرفته شده، نام دختر پیامبر
فخری متکبر، کسی که به دیگران فخر بفروشد
فرح شادمانی، سرور
فرخ لقا نام زن در کتاب امیر ارسلان
فرناز ناز باشکوه، دارای ناز زیبا
فرنگیس دختر افرسیاب
فروغ روشنایی
فریبا فریب دهنده دل، زیبا
فریده ر.ک فرید
فوزیه زن رستگار شده
فیروزه ر.ک پیروز
قمر ماه

حرف ف – ق

فاطمه زنی که بچه دو ساله را از شیر گرفته است، از شیر گرفته شده، نام دختر پیامبر
فخری متکبر، کسی که به دیگران فخر بفروشد
فرح شادمانی، سرور
فرخ لقا نام زن در کتاب امیر ارسلان
فرناز ناز باشکوه، دارای ناز زیبا
فرنگیس دختر افرسیاب
فروغ روشنایی
فریبا فریب دهنده دل، زیبا
فریده ر.ک فرید
فوزیه زن رستگار شده
فیروزه ر.ک پیروز
قمر ماه

حرف ک

کبری مونث اکبر، بزرگتر
کتایون جهان بانو، زنی که پادشاه باشد
کلثوم نیکو روی وفربه، گوشتالود
کوکب ستاره، اختر
کیجا دختر بچه
کیمیا مکر، اکسیر، ماده ای که تغییر ماده دیگر را سبب شود

حرف گ

گل بهار کسی چون گل بهاری
گوهر جواهر، اصل
گیتا جهان، دنیا،گلی بسیار خوشبو
گیتی جهان، دنیا،گلی بسیار خوشبو
گیسو موی سر

حرف ل

لادن نام گلی خوشبو
لاله گلی خودرو که در بیابان می روید و سرخ رنگ است.
لعیا زن حضرت یعقوب
لیدا از نام های متداول ایران
لیلا معشوقه مجنون، لحنی از موسیقی

حرف م

مائده سفره، خوردنی ها
ماریا زن سپید و درخشان
مرجان درخت و شاخه های آهکی که در دریا بروید
مرجانه ر.ک مرجان
مرضیه مورد پسند، نیکو
مروارید مرجان، جسمی در میان صدف
مریم زن عبادت کار
مژده بشارت، نوید
مژگان جمع مژه
مستانه مانند مستان
مطهره زن پاکیزه، مقدس
معصومه بی گناه
ملیکا پادشاه
ملینا مهربان و نرم خو
منیر نورانی، درخشان
منیژه خودخواه، تکبر
مهتاب نور و درخشندگی ماه
مهتاج تاج ماه، ماهتاج
مهرآذر دوستدار آتش
مهرناز دارای مهر و ناز
مهری مهر مانند، مانند خورشید
مهسا مانند ماه، ماه گون
مهستی ماه بانو، ماه خانم
مهشید شعاع ماه، پرتو ماه
مه لقا ماه رو، زیبا
مهناز ناز ماه
مهین بزرگتر و بزرگترین
میترا خدای مهر
میشا همیشه، گل همیشه بهار
مینا

ملیحه

مهدیه

آینه، شیشه رنگی

زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک

(عربی) کسی که خداوند رستگاری را و راه راست را برایش تعیین کرد.

حرف ن

ناتاشا نامی برای خانم ها
نازنین لطیف مانند ناز، دوست داشتنی
نازیتا پرناز وآنکه بسیار ناز کند
ناهید ستاره زهره
نجمه کوکب، خوشه پروین
ندا فریاد
نرگس گلی است سفید و کوچک
نسا زنان
نسترن گلی خوشبو
نسرین گلی است سفید و کوچک
نسیم باد ملایم
نغمه آواز، ترانه
نگار محبوب، معشوق، تصویر
نگین سنگ پرارزشی که روی انگشتر نصب می کنند
نیکتا خوب
نیکی احسان، خوبی
نیلوفر گیاهی است که مانند پیچک بالا می رود.

حرف و – ه

وجیهه زن زیبا، چهره گشاده و خوش چهره
هاجر زن حضرت ابراهیم، جدایی کننده
هانیه شادمان، خوشبخت – هانیه کنیه حضرت فاطمه (س)
هایده توبه کننده، بازگشت به حق
هدا راهنما
هدیه ارمغان، پیش کش
هستی وجود، بودن
هلیا خورشید، بگذار، باشد
هما مرغی افسانه ای، خجستگی،
هنگامه فریاد، جمع مردم که بر سر چیزی گرد آیند
هویدا روشن، پیدا

حرف ی

یاس درختچه ای با گل های سفید
یاسمن گلی خوش بو
یگانه یکتا، فرد
یلدا دارزترین شب سال، نام یکی از یاران عیسی(ع)

 

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو