اسماعیل میهن‌دوست: این روزها سلیقه سینمادار یک نوع محصول را به همه تحمیل می‌کند / باید قانون کپی‌رایت جهانی را بپذیریم / طرح حمایتی بنیاد فارابی تضمینی برای ساخته شدن فیلمنامه‌های خوب نیست

اسماعیل میهن‌دوست: این روزها سلیقه سینمادار یک نوع محصول را به همه تحمیل می‌کند / باید قانون کپی‌رایت جهانی را بپذیریم / طرح حمایتی بنیاد فارابی تضمینی برای ساخته شدن فیلمنامه‌های خوب نیست


208

1399/4/8

12:10


سمیرا افتخاری - اسماعیل میهن‌دوست می‌گوید روز‌به‌روز سهم درآمد فیلم‌ها از محل اکران سینما کمتر و کمتر می‌شود و جای آن را اکران آنلاین می‌گیرد.

اسماعیل میهن‌دوست: این روزها سلیقه سینمادار یک نوع محصول را به همه تحمیل می‌کند / باید قانون کپی‌رایت جهانی را بپذیریم / طرح حمایتی بنیاد فارابی تضمینی برای ساخته شدن فیلمنامه‌های خوب نیست

سرویس سینمایی هنرآنلاین: اسماعیل میهن‌دوست کارگردان، فیلمنامه‌نویس و منتقد سینما که آثاری چون "ماجراهای خانه شماره 13"، "برخورد خیلی نزدیک"، "حقیقت در آینه"، "ماجراهای سرابی" و "ترومای سرخ" را در کارنامه خود دارد معتقد است آینده صنعت سینما در سطح جهانی در گرو وی‌او‌دی‌ها است و اگر سینمای ایران خودش را وفق ندهد، مشکلات روزبه‌روز بیشتر می‌شود.

او می‌گوید ما باید قانون کپی‌رایت جهانی را پذیرفته و رعایت کنیم چون امروز تعامل فرهنگی فرامرزی جاری است و بخش بزرگی از پتانسیل درآمدی فیلم‌ها در خارج از ایران است. به‌ویژه با تفاوت وحشتناک نرخ ارز صاحبان آثار می‌توانند در صورت رعایت شدن قانون کپی‌رایت روی درآمد ارزی فیلم‌ها حساب باز کنند.

به بهانه اکران آنلاین فیلم‌های سینمایی و شرایطی که سینما به دلیل شیوع کرونا درگیر آن شده است با میهن‌دوست به گفت‌وگو نشستیم که ماحصل آن را در زیر می‌خوانید:

آقای میهن‌دوست، با توجه به شرایط حال حاضر که با شیوع ویروس کرونا سینماها بسته شد و فیلم‌ها به سمت اکران آنلاین رفتند، فکر می‌کنید وضعیت سینما به چه سمت و سویی می‌رود؟

 شرایط حال حاضر با شیوع کرونا و فاصله‌گذاری اجتماعی تبعات متنوعی برای سینمای ایران و جهان ایجاد کرده است. من این تبعات را به دو بخش تولید و نمایش دسته‌بندی می‌کنم. در بخش تولید باید مقدمات و تمهیداتی فراهم شود. هم قصه و فیلمنامه‌هایی متناسب شرایط جدید نوشته شود و هم امکان و ملزومات تولید در شرایط امن بهداشتی فراهم باشد. برای اقشار آسیب‌پذیر صنعت سینما، ایجاد این شرایط بسیار اتفاق مؤثری است و اگر بتوان با این مقتضیات جدید تولید را وفق داد اتفاقات مبارکی نیز رخ خواهد داد. البته در بخش تولید بحث صناعت و زیبایی‌شناسی هر کدام مباحث جداگانه‌ای دارند. در بحث زیبایی‌شناسی و از منظر تولید محتوا در مرحله نگارش فیلمنامه شما به‌تدریج مسیری را طی خواهید کرد که امکان بازگشت به نوشتن و ساختن قصه‌های دوران پیش از کرونا در سینمای ایران سخت‌تر خواهد شد. شما اگر بخواهید قصه‌ای بنویسید که رویدادهای داستانی به دو یا پنج سال پیش بازمی‌گردد، مشابه فیلم‌های تاریخی باید بتوانید شرایط را در مکان‌های عمومی فیلم‌ها همانند گذشته ایجاد کنید. مثال ساده و دم و دستی‌اش در حال حاضر استفاده عموم از ماسک، الکل و ... است. شما حتی در یک صحنه معمولی در خیابان، مترو و... باید بتوانید پس‌زمینه‌ها را به گونه‌ سابق ایجاد کنید. این یک بخش کوچک ماجراست. اما آنچه دغدغه شخصی من است بحث زیبایی‌شناسی است که دلیل آن فقط کرونا نیست، بلکه کرونا آن را بسیار تشدید کرده است. این موضوع به‌ویژه از زمان پا گرفتن و گسترش نمایش آنلاین و نمایش خانگی ذهنم را درگیر خود کرده است. در سال‌های اخیر شاهدیم تماشای فیلم بیشتر نه‌تنها در قاب کوچک تلویزیون و مانیتور تبلت و کامپیوتر بلکه در گوشی موبایل بیشتر شده و این از نظر من فیلمساز تراژیک و دردناک است. مگر می‌شود پدیده‌ای که در 1895 توسط برادران لومیر در آن سالن تاریک و پرده بزرگ متولد شد و در تداوم آن توهم واقعیت و رؤیاپردازی روی پرده‌های عریض‌تر خلق شد، حالا در قاب کوچک و با شرایط تماشای فیلم در خانه و اتوبوس و مترو همان تأثیر و کیفیت گذشته را داشته باشد؟!. چطور می‌توان آن تعاملی را که در سالن تاریک و با تمرکز مخاطب و تماشای جمعی بین مخاطب و فیلم رقم می‌خورد ایجاد کرد؟ ضمن این که از منظر زیبایی‌شناسی تمام زحماتی که فیلمساز و عواملش در طراحی جزییات صحنه، لباس، نور، صدا و ... انجام داده است، در این قاب و شرایط هدر می‌رود و هنر سینما به مدیومی در حد یک نمایشنامه خوانی تقلیل پیدا می‌کند. دیگر بیان بصری محقق نمی‌شود و فقط میزانسن‌های گل‌درشت سطحی و روایت لایه رویی قصه فیلم منتقل می‌شود. البته این عارضه با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات اجتناب‌ناپذیر است و باید فکری اساسی برای آن کرد. ما نباید دن کیشوت‌وار به جنگ آسیاب بادی برویم و با تکنولوژی دربیفتیم، بلکه باید در برابر آن ترفند دیگری بکار بگیریم. یعنی زیبایی‌شناسی فیلم‌ها باید به نحوی تغییر کند که متناسب با انتقال در گوشی موبایل نیز باشد. یا این که اساساً فیلم‌های جداگانه از ابتدا برای نمایش در گوشی موبایل با زیبایی‌شناسی مختص خود نوشته و تولید شوند، چرا که ریتم داستان، شیوه پرداخت فیلمنامه و حتی دکوپاژ قطعاً متفاوت خواهد بود. فرض بگیریم الان 50 درصد مخاطبین فیلم را در قاب موبایل می‌بینند، اگر فیلم‌های مخصوص نمایش در گوشی در این شرایط تولید شود، هم برای مخاطب سهل‌الوصول است و هم این که متناسب با این فضا قصه‌هایی طراحی می‌شود که لزوماً شاید استاندارد زمان فیلم‌های سینمایی را نداشته باشد. موضوع دیگر این که نباید به خاطر مسائل اقتصادی و کسب سود مرعوب تکنولوژی شویم و دیگر آن زیبایی‌شناسی سابق را فراموش کنیم. که در این صورت مقوله سینما مضمحل شده و آسیب جدی خواهد دید. باید متولیان و سینماگران این دغدغه را داشته باشند تا بتوانند به فرمول‌هایی متناسب با شرایط جدید و به‌روز برسند. این موضوع به‌نوعی مسبوق به سابقه است و اگر خاطرتان باشد یکی دو دهه پیش فیلم‌ها در دو نسخه ساخته می‌شد. یکی برای پخش از تلویزیون که عمدتاً در قالب مینی سریال بود و دیگری نسخه سینمایی آن. به نظرم این‌ها مباحثی هستند که پیش روی ما است و باید به آن‌ها پاسخ مناسب داد.

اسماعیل میهن دوست

با توجه به این توضیحات، فکر می‌کنید به‌زودی شاهد یک گونه جدید در سینما باشیم؟ وقتی شما می‌خواهید فیلمی بسازید که مختص به نمایش در گوشی موبایل باشد و دیگر روی پرده نرود همه چیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد ازجمله ژانر. به‌طور مثال یک فیلم اجتماعی یا یک فیلم پلیسی جزییات بسیاری دارند و اگر قرار باشد به لحاظ زیبایی‌شناسی بخش اعظمی از آن‌ها حذف شود چون مخاطب از یک صفحه کوچک شاهد این ماجراست، باید یکسری جزییات نیز حذف شوند. حالا آیا می‌توانیم گونه جدیدی خلق کنیم که متناسب با این حال و هوا باشد؟

درست است در این شرایط زیبایی‌شناسی دگرگون می‌شود، اما منظور من این نیست که در قاب موبایل زیبایی‌شناسی نمی‌تواند وجود داشته باشد. شکی نیست زیبایی‌شناسی مختص به آن شکل خواهد گرفت که با تماشای فیلم در سالن و پرده بزرگ متفاوت خواهد بود. از این گذشته وقتی دیدن فیلم در قاب‌ کوچک همه‌گیر می‌شود، متناسب با آن ژانرهایی خلق و تقویت می‌شوند و برخی ژانرها از رونق می‌افتند. به‌طور مثال شاید ژانر ترسناک که متکی به نورپردازی اکسپرسیونیستی است دیگر در گوشی موبایل موضوعیت نداشته باشد، چون در قاب کوچک تلفن همراه و در روشنایی خانه و یا مکان‌های دیگر تأثیر لازم را بر مخاطب نمی‌گذارد و خودبه‌خود تولیدکنندگان دیگر سراغ این نوع قصه‌ها نمی‌روند. اما ژانرهای دیگر شاید برای این قاب و شرایط نمایش مناسب‌تر باشند و بر مبنای آن باید عملاً دید که چه چیزهایی و چه نوع داستان‌هایی، با چه شیوه‌هایی متناسب است و خودش با تعامل مخاطبین و سینماگران راه خودش را پیدا کند. من و نسل من متعلق به سینمای پرده بزرگ هستیم و آن زیبایی‌شناسی را دوست داریم و وفق دادن خودمان با شرایط جدید کار سختی است. من شخصاً در قاب تلویزیون هم فیلم سینمایی نمی‌بینم، اما بچه امروز که چشم باز می‌کند، مدیومش گوشی و لب تاپ است و فوقش تلویزیون، ناخودآگاه به آن عادت می‌کند و نیازمند خوراک مناسب برای این بستر است.

با این صحبت‌ها باید گفت صنعت سینما دچار یک تحول عجیب در قرن می‌شود؟

بله، معتقدم تبعات کرونا این تحول را تسریع می‌کند. هم در ابعاد تولید و هم عرضه و نمایش؛ سابق بر این به‌تدریج اتفاق می‌افتاد شما می‌توانستید فیلم را هم روی پرده سینما ببینید و هم درگوشی موبایل یا تبلت و تلویزیون، اما وقتی در سطح جامعه و جهان همه چیز تغییر کرده است، ماجرا محرزتر شده است.

اسماعیل میهن دوست

به نظر شما اکران به این شیوه تا چه اندازه به کمک سینما می‌آید و این تجربه چند ماه گذشته تا چه اندازه موفق بوده است. این آزمون و خطا تا کجا پاسخ درستی به متولیان امر داده است؟

در عرصه نمایش یکی از معضلات بزرگ سینمای ایران در وهله نخست کمبود سالن و عدم تطبیق عرضه و تقاضا بود که همیشه تعداد فیلم‌های تولیدشده متناسب با تعداد سالن و صندلی‌ها نبوده و این ریشه بحران اکران و زمینه‌ به وجود آمدن و رشد مافیای اکران را فراهم می‌کرد. بعد از انقلاب هیچ‌وقت راه حل اساسی در این زمینه اتخاذ نشد و راه‌حل‌های مقطعی به شکل سهمیه‌ای، قرعه‌کشی، نوبتی و ... مطرح شد. هرچند روش‌ سهمیه‌بندی و یا نوبتی تبعیض‌ را کم می‌کرد، اما بیشتر توزیع‌کننده فقر بود تا ایجاد شرایط مطلوب. مانند کوپن و سهمیه‌بندی در زمان جنگ بود که یک عدالت نسبی ایجاد می‌شد. راه‌حل ایده‌آلی نبود، اما به هر حال بهتر از فراهم کردن عرصه تاخت و تاز مافیا و حرکت کور سرمایه که صرفاً به دنبال کسب سود است و بس. فراموش نکنیم فیلم یک محصول فرهنگی است وگرنه طبق قانون عرضه و تقاضا در اقتصاد مبتنی بر بازار این بازار است که تعیین می‌کند چه محصولی، به چه میزان تولید، عرضه و به فروش برسد و خریدار آن را به چه قیمتی بخرد. در مورد کالای فرهنگی که با سرنوشت فرهنگی جامعه سروکار دارد باید معیارهایمان را از فقط کسب سود آنی دگرگون کنیم. از این رو همیشه این معضل وجود داشته است. در سینمای ایران، همواره فیلم‌های مستقل و سینماگرانی که دغدغه فرهنگ و هنر داشتند، دنبال ارتقاء سلیقه مخاطب با فرم‌های متنوع هنری بودند و در مناسبات تولید هم اهل زد و بند و زیرمیزی و مناسبات باندی نبودند، کلاهشان پس معرکه بود. هم به‌سختی اثرشان را می‌ساختند و هم معضل اکران داشتند و عمدتاً فیلم‌هایشان مهجور می‌ماند چرا که باب طبع سلیقه سالن‌دار نبود و آن‌ها رغبتی برای نمایش آثار این تولیدکنندگان نداشتند. عمدتاً سالن‌داران (چه خصوصی و چه حکومتی) تصمیم می‌گرفتند که با این تعداد سالن چه فیلم‌هایی اکران شوند. درواقع هرگز مناسبات روشن و دموکراتیکی برای همه نوع فیلم و همه فیلمسازان فراهم نبود. چه فیلم‌های ارزشی بی‌ارزش که تنها نام ارزشی را یدک می‌کشند و چه محصولات بنجل بخش خصوصی که در مقاطع مختلف اسامی مختلفی به خود گرفتند و اخیراً با عنوان کمدی‌های سخیف از آن‌ها یاد می‌شود. به شکل کلی به نظر من این‌ها همان فیلمفارسی‌هایی هستند که مرحوم دکتر کاووسی از آن‌ها یاد می‌کرد. یعنی آسان‌پسندی و جدی نگرفتن شعور مخاطب و سهل‌الوصول. این برای خود پخش‌کننده و سینماداری که سلیقه خودش نیز همین است کفایت می‌کند و برای این دست فیلم‌ها امکان نمایش بیشتری فراهم می‌شد. حال بعد از کرونا وقتی که عرضه‌ فیلم فقط سالن نیست و اکران آنلاین حرف اول را می‌زند، شاید ظاهراً با نگاه اول به نظر می‌رسد این معضل و این انحصار از بین می‌رود و در نبود معضل سالن، قانون عرضه و تقاضا این تعادل را برقرار می‌کند، اما متأسفانه عملاً مافیا کماکان حرف اول را می‌زند مافیایی که عادت به سمت و سو دادن سلیقه مخاطب و تعیین تکلیف برای نمایش فیلم‌ها را دارد که هیچ حتی سمت و سوی فیلمسازان در تولید را هم او جهت می‌داد، دست‌بردار نیست و خودش را به شرایط اکران آنلاین نیز با انواع و اقسام توجیهات تحمیل می‌کند. به همین دلیل باز هم شما می‌بینید که تمام امکانات تبلیغی و پلتفرم‌ها بسیج می‌شوند تا فلان فیلم فلان فیلمساز یا بهمان تهیه‌کننده ‌پخش شوند با این که اینترنت محدودیت ندارد، اما فیلم‌های فیلمسازان مستقل و فیلم‌هایی که دغدغه فرهنگی اجتماعی و هنری دارند امکان عرضه پیدا نمی‌کنند و یا بسیار محدود هستند.

در سینمای سنتی نیز بحث پخش‌کننده وجود داشت، در شرایط حال حاضر دیگر در اکران آنلاین پلتفرم نقش مهمی ایفا می‌کند، به نظر شما آیا حضور پخش‌کننده همچنان می‌تواند در نحوه اکران و حتی ساخت آثار پررنگ و تعیین‌کننده باشد؟

در اکران سنتی مگر پخش‌کننده چه نقشی داشت؟ واسطه‌ای بود بین تولیدکننده و سینمادار که در دوران نگاتیو تکثیر کپی فیلم و ارسال به شهرستان‌ها را هم بر عهده داشت بعلاوه تبلیغات. پخش‌کننده، فقط تعیین‌کننده اکران نبود، دولت هم تکلیف می‌کرد که من فیلمساز حق ندارم با سینمادار وارد مذاکره شوم و فیلمساز را موظف می‌کرد تا با پخش‌کننده مذاکره کند و او واسطه شود بین تهیه‌کننده و سینمادار. امروز نیز این نقش وجود دارد و هنوز ضوابط دگرگون نشده که تهیه‌کننده مستقیم با سینمادار صحبت کند.

اما اگر بخواهیم چشم‌اندازی برای سال‌های آینده ترسیم کنیم، فکر می‌کنید آیا این عرصه می‌تواند این قابلیت را برای حذف پخش‌کننده داشته باشد؟

من موافق نیستم که پخش‌کننده حذف شود. در صنعت سینما پخش‌کننده اگر وظایف خود را به‌درستی انجام بدهد لازم و ضروری است. الان پخش‌کننده تعریف درستی از وظایف خود ندارد. از منظر صنعتی تخصص تولید فیلم و پخش و عرضه لازم و ملزوم هم هستند. آنچه من فیلمساز انجام می‌دهم و تخصصش را دارم پخش‌کننده ندارد و آنچه دانش و تجربه پخش‌کننده در ماجرای پخش و تبلیغات می‌تواند داشته باشد من ندارم، اما نکته اینجاست که کسی کار خودش را به‌درستی انجام نمی‌دهد. او به من فیلمساز تعیین تکلیف می‌کند که چه نوع فیلمی بسازم. با روابط باندی با سینمادارها تعیین می‌کند، چه فیلمی اکران شود و چه فیلمی نشود. به‌عنوان مثال از تجربه شخصی در اکران "ترومای سرخ" بگویم که ظاهراً‌ گروه هنر و تجربه را به‌عنوان پخش‌کننده داشت در حالی که هنر و تجربه وظیفه پخش را کامل انجام نمی‌داد. این من فیلمسازی که نه تجربه‌اش را دارم و نه تخصصش و نه مجاری بوروکراتیکش را می‌شناسم، بودم که باید می‌رفتم مثلاً با شهرداری وارد مذاکره برای گرفتن بیلبورد می‌شدم، در حالی که مقوله تبلیغات در حیطه وظایف پخش‌کننده می‌گنجد. یا این که من فیلمساز باید پیگیر ساخت، ارائه و تصویب آنونس فیلم و پخش آن از تلویزیون می‌شدم در حالی که این وظیفه دوستان در گروه هنر و تجربه است اگر خود را پخش‌کننده می‌دانند. بنابراین پخش‌کننده باید وجود داشته باشد و در اکران آنلاین نیز اگر وظیفه خودش را درست انجام دهد پخش‌کننده لازم است. شاید وظایفش محدود شود، اما این که فی‌نفسه حذف شود درست نیست.

اشاره کردید به این که سینمادار و پخش‌کننده تعین تکلیف می‌کنند که فیلمساز در کدام گونه فیلم بسازد. بسیاری معتقد هستند که فیلم کمدی امروز جواب می‌دهد چون مخاطب از شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی خسته است و نیازمند این است که دو ساعت در سالن سینما فارغ از هرچه بخندد و بعد از سالن خارج شود. این سهل‌الوصول بودن و این عدم نیاز به تفکر مخاطب که از سوی سینمادار و پخش‌کننده بعضاً به آثار تزریق می‌شود تا چه اندازه روی تغییر سطح سلیقه مخاطب اثرگذار بوده است؟ ما می‌بینیم که فیلم‌های اجتماعی و مستقل چندان فروشی ندارند و همین فیلم‌های کمدی سخیف هستند که با فروش‌های میلیاردی مواجه می‌شوند. شاید الان بگویید فیلم‌های اجتماعی هم فروش میلیاردی دارند، درست است، اما مگر چند فیلم در سال مانند "متری شیش و نیم" ساخته می‌شود که فروش بالایی داشته باشد. این اتفاق از سوی چه کسانی مدیریت می‌شود؟

این اتفاق توسط یک مجموعه پیش برده می‌شود و شرایط جوری سازمان داده شده که آن‌ها تعیین‌کننده شده‌اند وگرنه زبانم لال پخش‌کننده و سینماداران فی‌نفسه موجودات پلیدی نیستند. شرایط، ساز و کار، ساختار و سیاست‌گذاری اشتباه است. شخصاً مخالفتی با افراد ندارم که بگویم توطئه کرده‌اند، سیستم غلط است. خود آن‌ها نیز اشراف کامل ندارند و فکر می‌کنند شرایط طبیعی به همین شکل است. من با یکی از همین دوستان صحبت می‌کردم، می‌گفت مردم‌ دوست دارند همین ‌فیلم‌ها را ببینند. من هم آن‌ها را نشان می‌دهم شما دوست دارید سالن خالی بماند؟

اسماعیل میهن دوست

خب، این مردمی که از آن‌ها یاد می‌شود چه کسانی هستند؟

ببینید شکل‌گیری سلیقه مخاطب که ازلی و ابدی نیست. در طول زمان رخ می‌دهد. مخاطب با سلیقه پایین که از ابتدا متولد نمی‌شود، این نوع سلیقه با به خورد مخاطب دادن جنس بنجل، بازتولید می‌شود. وقتی شما دائم بر سر سینمای اندیشه و هنر بکوبید و فقط عرصه را به این دست فیلم‌ها بدهید، سطح سلیقه بازتولید و مدیریت می‌شود و این بازتولید انحصاری باعث می‌شود مخاطب در معرض گونه‌ای دیگر فیلم‌ها قرار نگیرد. همیشه این سوءتفاهم پیش می‌آید که امثال من مخالف سینمای سرگرم‌کننده و یا ژانر کمدی هستیم در صورتی که این‌گونه نیست. در ژانر کمدی هم آثار سخیف و غیر سخیف وجود دارد. کمدی‌هایی از جنس آن‌هایی ‌که امروزه به روی اکران می‌روند هم داریم و آثار وودی آلن یا بیلی وایلدر هم هستند. این‌گونه نیست که امثال من با ژانر کمدی مخالف باشیم و صرفاً به دنبال سینمای عبوس، اجتماعی با شعارهای آنچنانی باشیم. حرف این است که ساده‌پسندی را بازتولید نکنیم یا اگر سلیقه ما این است آن را برای دیگران تحمیل نکنیم. از این که بگذریم باید مخاطب را طیف دید. تفکر سینماداری ‌که صرفاً دنبال سود آنی است به لحاظ رویکرد اجتماعی، فلسفی نیز مخاطب را موجود خیالی در ذهن خود می‌بینند که سلیقه آن موجود خیالی را تحت عنوان مخاطب عام مطلق کرده و سلیقه همه عنوان می‌کند. ما موجودی به نام مخاطب عام نداریم مخاطب طیف است: طیف تحصیل‌کرده، بی‌سواد، کم‌سواد، دانشجو، روشنفکر، هنرمند و... این طیف‌ها که همه یک نوع سلیقه ندارند که فقط یک نوع محصول به همه آن‌ها تحمیل کنیم. در شرایط حال حاضر سلیقه سینمادار به همه این طیف‌ها یک نوع محصول تحمیل می‌کند. در صورتی که در شرایط مطلوب اگر امکان عرضه برای انواع و اقسام سلایق وجود داشته باشد تا بدون اجبار مستقیم و غیرمستقیم مخاطب حق انتخاب داشته باشند، در این صورت آن کمدی سخیف هم به‌اندازه وزن واقعی‌اش و فیلم اجتماعی و فیلم فرهنگی هنری هم به‌اندازه خودش مخاطب خواهند داشت و عرصه را برای هم تنگ نخواهند کرد. مثال می‌زنم اکران آنلاین عید را نگاه کنید. چند فیلم امکان دیدن پیدا کرد. آیا محصول دیگری برای مخاطبی که این نوع فیلم را دوست ندارد وجود داشت؟ خیر و این یعنی انحصار و تحمیل سلیقه و به‌تبع آن بازتولید سلیقه. اگر امکان عرضه برای هر نوع فیلمی وجود داشته باشد، هر طیف مخاطب می‌تواند بر مبنای سلیقه خود آثار را انتخاب کنند که در حال حاضر این آزادی انتخاب وجود ندارد و این اشکال نه‌تنها بی‌عدالتی محسوب می‌شود، بلکه در چنین شرایطی تعاملی بین طیف‌ها و سلایق مختلف اتفاق نمی‌افتاد. با این تعامل امکان ارتقا سلایق رخ می‌دهد و جامعه سینمایی به‌جای بازتولید سلیقه سخیف در بلندمدت در راستای تعالی فرهنگی جامعه حرکت می‌کند و با این تعامل است که امکان شکوفایی استعدادهای جدید و فرم‌های بیانی جدید فراهم می‌شود وگرنه با شیوه موجود نه‌تنها سطح سلیقه درجا می‌زند بلکه با سوق دادن فیلمساز به سمت سلیقه سینمادار که در این سیستم معیوب مسئولیت تعیین سطح سلیقه مخاطب بدوش او گذاشته شده سطح سلیقه به قهقرا هم می‌رود.

پیش از این به نظر می‌رسید وجود این پلتفرم‌ها به فضای سینما کمک می‌کند، اما شاهد بودیم که فیلم‌ها خیلی طیف‌های گسترده را در برنمی‌گیرند و محدود هستند. این شرایط را شما می‌پسندید برای فضایی که مخاطب هنوز با آن آن‌طور که باید آشنا نیست و تبلیغات خوبی برای آن صورت نگرفته است. فکر می‌کنید این شیوه مناسبی است یا خیر؟

من از جزئیات اطلاعی ندارم و آنچه از دور می‌بینم به نظرم در کوتاه‌مدت و برای حل معضل فیلم‌های در صف اکران که سرمایه‌شان معطل مانده و فشار صاحبان سرمایه باعث شود یک راه حل اصولی در درازمدت اتخاذ نشود. با افزایش فیلم‌های تولید جدید این صف طولانی‌تر نیز می‌شود و ممکن است در کوتاه‌مدت راه حل مقطعی مناسبی باشد، اما در طولانی‌مدت این‌طور نیست. اما برای معضل اکران آنلاین فقط بحث تولید و توزیع داخل کشور نیست و مسئله دیگری مطرح می‌شود که اصولاً آینده صنعت سینما در گرو این مسئله است که باید آن را حکومت حل و فصل کند که آن نیز قانون کپی‌رایت است. وقتی در فضای اینترنت اثری توزیع می‌شود در وهله نخست ترسی که بر فیلمساز و تهیه‌کننده مستولی می‌شود ترس قاچاق و انتشار غیرقانونی است. چون وقتی نسخه اینترنتی قاچاق می‌شود، دیگر کسی برای دیدن آن پول پرداخت نمی‌کند. البته موضوع دیگری هم مطرح است ولی خیلی تعیین‌کننده نیست منظورم این نکته قبلاً یک نفر پول بلیت یک نفر را برای تماشای سالن می‌داد اما الان ممکن است یک نفر بلیت بخرد ولی مثلاً چهار نفر اعضای خانواده فیلم را بینند.

بحث قاچاق را که مطرح می‌کنید پیش از این هم بود، فیلم هم‌زمان با اکران نسخه قاچاقش کنار خیابان فروخته می‌شد. الان این اتفاق تسریع شده و فیلم به فاصله دو ساعت از اولین اکران فیلم، روی خروجی قرار می‌گیرد.

در شکل سابق همیشه فاصله‌‌ای میان اکران در سینما و عرضه نسخه نمایش خانگی وجود داشت و وقتی اکران تهران و شهرستان‌ها تمام می‌شد نسخه دی‌وی‌دی به بازار عرضه می‌شد و بعد وی‌او‌دی‌ها و آنلاین.

اما در همان زمان نیز نسخه‌های قاچاق فیلم‌های روی پرده در کنار خیابان دیده می‌شد.

آن قاچاق یک رویه و قاعده نبود بلکه استثنا بود. این‌طور نبود که هر فیلمی که به روی پرده می‌رود نسخه قاچاقش بیرون بیاید. بحث من نسخه فیزیکی دی‌وی‌دی نیست بلکه نسخه‌های اینترنتی است.

شاید نسخه فیزیکی به دیجیتال تبدیل شده باشد اما آن زمان نیز این امر مرسوم بود.

ابداً به این وسعت نبود؛ و استثناء در مورد برخی فیلم‌ها رخ می‌داد. در آن زمان فیلم که در سینما اکران می‌شد و هم‌زمان با اکران سینما قاچاق و نمایش آنلاین و دانلود فیلم رویه نبود. استثنائاتی بود که نسخه‌ برخی فیلم‌ها لو می‌رفت و قاچاق می‌شد. آن زمان فیلم وقتی به نسخه خانگی می‌رسید و دی‌وی‌دی آن بیرون می‌آمد این اتفاق رخ می‌داد. اما صاحب فیلم درآمد اکران سینما را داشت. الان چون اکران سینما حذف شده نگرانی این است که اگر به‌تنهایی با اکران آنلاین نمایش فیلمی را شروع کنند عملاً هم میزان درآمد سینما را از دست خواهند داد و هم شرایط را برای انتشار نسخه‌های غیرقانونی فراهم می‌کنند. از آنجایی که ما قانون کپی‌رایت نداریم، نمی‌توانیم از این جهت آثارمان را در اینترنت محافظت کنیم چه در داخل کشور و چه خارج از کشور. نسخه‌ای که تکثیر می‌شود دیگر قابل کنترل نیست و همه آن را دست‌به‌دست می‌کنند، بدون آنکه پولی بابتش پرداخت کنند. این عارضه هم معضل قانونی دارد و هم فرهنگ‌سازی که نیازمند صرف زمان است تا برای مخاطبین جا بیافتد که محصولات فرهنگی را تکثیر نکنند و حقش را بپردازند. رفع این معضل مستلزم صرف زمان که مسئولین فرهنگی باید برای آن فکری کنند. جالب است این موضوع برای مخاطب خارجی جا افتاده ولی برای ما ایرانی‌ها این اتفاق رخ نداده است. چه ایرانی داخل کشور و چه ساکن خارج از کشور. فیلم "ترومای سرخ" که در تعطیلات نوروز نسخه وی‌او‌دی آن توسط فارابی منتشر شد، بلافاصله از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شد و سایت‌های غیرقانونی به‌سرعت آن را کپی کردند و لینک دانلود غیرقانونی گذاشتند. وقتی آمار بازدید و کامنت‌ها را در سایت‌هایی چون ایران پراود و جی الویز که غیرقانونی فیلم‌ها را پخش می‌کنند، دیدم مشخص بود اغلب مخاطبان ایرانی خارج از کشور هستند. آن‌ها نیز متأسفانه عادت کرده‌اند رایت فیلم خارجی را در سایت‌های قانونی پرداخت می‌کنند، اما در مورد فیلم ایرانی رعایت نمی‌کنند. به هر حال این مستلزم فرهنگ‌سازی است. باید در افکار عمومی، روشنفکران، هنرمندان و متولیان جامعه این فرهنگ‌سازی را انجام بدهند. "ترومای سرخ" در یوتیوب غیرقانونی منتشر شد و من بارها ایمیل زدم که من صاحب فیلم هستم و آن را از روی سایت بردارید، اما چون از ایران ایمیل می‌زدم و ایران تابع قانون کپی‌رایت نیست ترتیب اثر ندادند، بنابراین مجبور شدم سراغ شرکتی بروم که ثبت در خارج است و از طریق آن‌ها پیگیر این موضوع شدم تا فیلم از روی یوتیوب برداشته شد. این معضلی است که دولت باید آن را حل کند چون آینده اکران در اینترنت و وی‌او‌دی‌ها است. نسبت درآمد فیلم‌ها به‌ویژه با شیوع کرونا طوری است که روز‌به‌روز سهم درآمد فیلم‌ها از محل اکران سینما کمتر و کمتر خواهد شد، و جای آن را اکران آنلاین خواهد گرفت البته اکران سینما از بین نخواهد رفت. اما بخش اصلی را اکران آنلاین به خود اختصاص خواهد داد.

اسماعیل میهن دوست

با توجه به حمایتی که دولت از فیلم‌های اکران آنلاین در نظر دارد، تولیدکننده هزینه تبلیغ و پخش ندارد و درآمدی که از سمت پلتفرم‌ها پرداخت می‌شود، می‌تواند بخشی از هزینه‌های تولید را تأمین کند که شاید به سودآوری برسد و شاید هم نرسد. فکر می‌کنید با توجه به شرایط حال حاضر که سینماها باز شده‌اند، اما از کل ظرفیت استفاده نمی‌کنند و اگر مردم اعتماد کنند شاید بخش کمی از سالن پر شود. آیا می‌توان گفت سالن‌ها سودآور هستند یا اکران آنلاین مقرون به‌صرفه‌تر است؟

در ارتباط با مقوله ظرفیت اشغال صندلی سالن‌ها باید عرض کنم، به دلیل قهر مردم با سینما و به دلیل سیاست‌های اشتباه، قبل از کرونا نیز به نسبت کل جمعیت کشور تعداد سینماروی کمی داشتیم. در شرایط حال حاضر نیز که موج دوم کرونا در راه است بازار هدف کماکان همان کسانی هستند که پیش از این به سینما می‌رفتند. در این طیف، طبیعی است افت آمار داشته باشیم چون تا آن‌ها اعتماد ‌کنند و برای تماشا به سالن‌ها بیایند طول خواهد کشید. البته همه آحاد این بازار هدف به یک اندازه اهل اینترنت نیستند و آن‌هایی که نبودند و به‌تبع آنلاین فیلم تماشا نکردند و در این مدت چند ماه، دلتنگ سینما رفتن بودند از اکران سینما استقبال خواهند کرد. از طرفی اقشار جوان، دانشجو و تحصیل‌کرده هم که عموماً اهل اینترنت و تماشای آنلاین هستند اغلب جزو قائلین به فاصله‌گذاری اجتماعی و رعایت در خانه ماندن نیز محسوب می‌شوند. آن‌ها با توجه به موج دوم کرونا تماشای آنلاین را به ریسک رفتن به سینما ترجیح می‌دهند. لذا درمجموع به‌تبع شرایط حال حاضر با بازگشایی سالن‌ها قطعاً به آمار گذشته نخواهیم رسید و ریزش مخاطب حتمی است. اما این دائمی نیست و موقتی است. البته به شرطی که موج دوم کرونا کنترل شود وگرنه اکران آنلاین به‌صرفه‌تر خواهد بود. به هر حال اگر سیاست‌گذاری درست و اصولی انجام شود و امکان برابر تبلیغات برای همه نوع فیلم فراهم شود و تلویزیون تبلیغ آثار سینمایی را در عرصه آنلاین نیز همچنان ادامه دهد در فصل تابستان درمجموع برای اکران در سالن و آنلاین قطعاً اتفاق خوبی خواهد افتاد. اما در شرایطی که فضای مجازی را فیلتر دارید، تبلیغ ماهواره‌ها را ممنوع کرده‌اید، عرصه‌های تبلیغی را برای صاحب اثر بسته‌اید و تلویزیون نیز عادلانه همه فیلم‌ها را تبلیغ نمی‌کند و این انحصار برداشته نمی‌شود چه انتظاری دارید؟ قبلاً هم عرض کردم آینده اقتصاد سینما در اینترنت است و بی‌خودی با تکنولوژی در حال جنگیدن هستیم. آینده صنعت سینما در سطح جهانی در گرو وی‌او‌دی‌ها است و اگر سینمای ایران خودش را وفق ندهد، مشکلات روزبه‌روز بیشتر می‌شود. ما باید قانون کپی‌رایت جهانی را پذیرفته و رعایت کنیم. چون امروز تعامل فرهنگی فرامرزی جاری است و بخش بزرگی از پتانسیل درآمدی فیلم‌ها در خارج از ایران است. به‌ویژه با این تفاوت وحشتناک نرخ ارز صاحبان آثار می‌توانند در صورت رعایت شدن قانون کپی‌رایت روی درآمد ارزی فیلم‌ها حساب باز کنند. به‌طور مثال وقتی بعد از چند هفته موفق شدیم "ترومای سرخ" را از یوتیوب برداریم تا آخرین لحظه 11 هزار بازدیدکننده داشت. آمار سایت‌های غیرقانونی ایرانی پراود و جی الویز چندین برابر این رقم بود. برای یک فیلم از سینمای مستقل آن هم از جنس فیلم تجربه‌گرا، این میزان مخاطب نشان‌دهنده پتانسیل درآمدزایی ارزی آن است که متأسفانه از کف رفت و محقق نشد. اگر می‌شد من نوعی با خیال راحت در حال نگارش فیلمنامه فیلم بعدی بودم و نگران سرمایه‌گذاری فیلم بعدی‌ام نبودم.

اشاره کردید به این دغدغه که در هنگام نگارش وجود دارد، از نظر شما طرح حمایتی بنیاد فارابی تا چه اندازه می‌تواند این دغدغه را بکاهد؟

به نظر من طرح فارابی یک نوع بسته حمایتی است. سابق بر این هم وجود داشت. فارابی یکسری فیلمنامه از فیلمنامه‌نویسان می‌خرید، اما بیشتر آن‌ها تولید نمی‌شد. این طرح فی‌نفسه بد نیست و باید به معضلات اقتصادی فعالان عرصه سینما به‌ویژه فیلمنامه نویسان توجه کرد، اما این که این باعث شود فیلمنامه‌های خوبی نوشته و وارد عرصه تولید شوند، لزوماً نه این‌طور نیست. این طرح تضمینی برای ساخته شدن آن‌ها نیست. مگر این که فارابی نه‌تنها فیلمنامه را خریداری کند بلکه شرایط مالی ساخته شدن آن‌ها را نیز فراهم کند. در آن صورت این اقدام ارزشمند است، ما در سینما اقشار آسیب‌پذیر کم نداریم و این فقط شامل فیلمنامه‌نویس نمی‌شود. در شرایط حاد معضل کرونا و تعطیل شدن تولید ما کمتر به حال آن‌ها فکر کردیم. شاید فیلمنامه‌نویس و یا من فیلمساز با بسته حمایتی خانه سینما اگر تعداد اعضای خانوار هم زیاد نباشد بتوانیم چند صباحی سر کنیم یا با توجه به این نکته که اساساً ماهیت درآمدی و زمان صرف شده حرفه‌مان این‌طور است که در مدت‌زمان مثلاً یک سالی که فیلمی می‌سازیم یا می‌نویسم دستمزدی می‌گیریم که یک سال با آن زندگی کنیم، اما اقشاری در سینما هستند که اگر یک ماه کار نکنند لنگ نان شب می‌شوند. چون آن‌ها دستمزد ماهانه و بعضاً روزانه می‌گیرند و اگر این درآمد نباشد دچار مشکل معیشتی می‌شوند. ارگان‌های صنفی مانند خانه سینما و متولیان باید برای این اقشار آسیب‌پذیر فکری کنند. برگردم به جواب سؤالتان. بله، اگر کسی که فیلمنامه می‌نویسد دغدغه ذهنی و معیشتی نداشته باشد قطعاً بهتر می‌نویسد، بنابراین اقدام بنیاد فارابی فی‌نفسه مثبت است، اما این که این اقدام باعث رونق و شکوفایی تولید شود نه، مجموع را باید دید.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو