مجموعه این عوامل دست به دست هم داده تا فشارها روی سرمربی استقلال بیشتر و بیشتر شود. آخرین پست اینستاگرامی فرهاد تا این لحظه، مربوط به افشاگری‌های سربسته او علیه داور بازی با فولاد بوده است. همین پست حدود ۶۰ هزار کامنت داشته که بخش زیادی از آن نارضایتی استقلالی‌ها نسبت به کادرفنی را منعکس کرده است. حتی دیروز هم که احمد سعادتمند روی صفحه شخصی‌اش پیامی مبنی بر عذرخواهی از هواداران منتشر کرد، هزاران نفر از او خواستند در مورد کادرفنی تجدیدنظر کند. همزمان شایعات وسیعی در مورد استعفای مجیدی هم منتشر شده که لااقل تا عصر دیروز، سعید رمضانی به‌عنوان سرپرست تیم هیچ‌کدام از آنها را تایید نکرده بود. استقلالی‌ها عقیده دارند مجیدی علاوه بر مشکلات فنی، در کنترل حواشی تیمش هم موفق عمل نکرده و بعضا مثل ماجراهای اهواز، خودش به موتور تولید حاشیه تبدیل شده است.

به‌نظر می‌رسد بخشی از گرفتاری‌های امروز مجیدی، به‌خاطر عدم درک درست جایگاه مربیگری از سوی اوست. این اشتباهی است که بسیاری از بازیکنان محبوب فوتبال در دنیا انجام می‌دهند. آنها سرمربیگری را آسان می‌پندارند و تصور می‌کنند چون در دوران بازی مورد وثوق مردم بوده‌اند، با همین سرمایه می‌توانند از پس هدایت بزرگ‌ترین تیم‌ها هم بر بیایند. این تصور اما مطلقا غلط است. فوتبالیست تا وقتی بازی می‌کند فقط مسوول عملکرد خودش است، اما وقتی مربی شد، مسوولیت همه ارکان تیم بر عهده اوست و حتی اگر شاگردش گل به خودی هم بزند، باز سرمربی باید جواب بدهد. هنوز فراموش نکرده‌ایم حمید استیلی در دوران بازی چه ارج و قربی داشت و این هیمنه و شکوه، چطور بعد از ناکامی در مربیگری درهم شکست. مقصودمان البته مقایسه سرمربی فعلی استقلال با استیلی نیست، اما او هم حالا خوب فهمیده اینجا دیگر خبری از فریادهای «آهای فرهاد مجیدی» نیست. مردم از سرمربی نتیجه می‌خواهند؛ والسلام.