آقای احمدی‌نژاد، درمانده‌ایم، اما فراموشکار، نه!

منبع: برترین ها

54

1399/4/20

16:18


مصاحبه دیروز احمدی‌نژاد با بهمن بابازاده بازتاب زیادی داشته، نقد و نظرات در این رابطه را بخوانید.

برترین‌ها به نقل از کانال تلگرامی راهبرد: مصاحبه دیروز احمدی‌نژاد با بهمن بابازاده بازتاب زیادی داشته، نقد و نظرات در این رابطه را بخوانید.

آقای احمدی‌نژاد، درمانده‌ایم اما فراموشکار، نه!

مسعود سالاری؛ تحلیلگر سیاسی در یادداشتی با عنوان «اشک تمساح را چه حاصل؟!» درباره مصاحبه خبرساز احمدی‌نژاد نوشت:

*این روزها واکنش‌های زیادی از قلم‌هایی که در دو سه سال گذشته جز در القاء ناکارآمدی، تخریب دولت و همصدایی خواسته و ناخواسته با افراطیون نچرخید؛ حیرت‌زدگی و تاسف حیرت‌آور آنها را از رفتار و رویکرد مجلس یازدهم می‌بینم و می‌خوانم و هیهات می‌گویم.

* بی‌آنکه در نظر بیاورند با همین قلم‌ها و نظرهای غیرواقع‌بینانه و فاقد دوراندیشی خود در نزدیک به سه سال گذشته کار را بر منتخب مردم سخت کردند.

* با بیرون انداختن تحولات معادلات قدرت در سطح بین‌المللی از دایره درک و تحلیل خود، او را در مقابل افراطیون رادیکال تنها و با قلم خود هیمه بر آتش واگرایی دینامیزم اجتماعی از دولت منتخب افزودند.

*  او را تنها گذاشتند تا دولت منتخب با توان محدود خود و بدون حمایت اجتماعی هم با آوار وحشتناک هشت‌سال قبل خود، در همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، بین‌المللی و... پنجه بیاندازد.

* امروز اشک تمساح ریختن در مورد فلان برخورد یا تصمیم و یا رویکرد مجلسیان چه فایده‌ای دارد؟ مگر سخت بود پیش‌بینی چنین روزهایی؟

* آن روز که به‌جای دعوت به همگرایی و حمایت و پشتیبانی از منتخب خود با برخی همصدا شدید و تخریب را جای نقد نشاندید.

* آن روز که علیرغم آگاهی از ریشه نارسایی‌های اجتماعی و معیشتی غیرواقع‌بینانه آن را به حساب ناکارآمدی دولت گذاشتید و واگرایی و شکاف بین دولت و جامعه را دامن زدید و به کمپین طراحی‌شده «من پشیمانم» پیوستید. اشک تمساح امروز چه توفیری را ایجاد می‌کند؟

آقای احمدی‌نژاد، درمانده‌ایم اما فراموشکار، نه!

افشین حکیمیان؛ روزنامه‌نگار هم نقد خود به مواضع اخیر رئیس دولت بهار را در مطلبی با تیتر «ترانه‌خوان انحطاط» اینگونه مطرح کرد:

* احمدی‌نژاد آغاز یک افول بود. انتهای یک ثبات نسبی بود. ثبات چه سیاسی و چه اقتصادی. انتهای یک داروقرار اگرچه اندک بود. ته کشیدن اندکی از نظم و انضباط ‌های گوناگون بود.

* احمدی‌نژاد تبختر و غرور بود. غرور اینکه یک‌تنه و بی‌نیاز اهالی جامعه می‌تواند که همه‌ امور این مرزوبوم را به سامان و یا که نابسامان؛ حداقل بی‌حضور هرچه نیروهای غیرخودی پیش ببرد.

* حال با این همه رد و نشان از ردپای احمدی‌نژاد، او به تمسک و توسل فراموشی یحتمل حافظه تاریخی جامعه و البته سنگر زدن در دل استیصال و درمانده‌گی جامعه؛ به رخ و رویی دروغین و کاذب، به هم‌زبانی با اندک مطالباتی از جامعه روی آورده است.

* سخن از استاد شجریان می‌کند که خود نمادی در جامعه شد در ایامی که احمدی‌نژاد ملت را خس و خاشاک  خطاب کرد.

* سخن از هم‌رأیی با  استاد می‌کند در تعلق خاطر به صلح و دوستی. و یادش می‌رود از قهقهه‌های مستانه‌اش بر زخم و درد همان مردم.

* پیدا شدن سروکله‌ دوباره‌ او خود نشان ها دارد. هم‌ترانه همراهی با مردم را زیرلب زمزمه می‌کند. و قدما خوب گفته‌اند: آب که سربالا برود قورباغه ابوعطا می‌خواند!

آقای احمدی‌نژاد، درمانده‌ایم اما فراموشکار، نه!

زهید زارعی، فعال سابق دانشجویی نیز در واکنش به مواضع تامل‌برانگیز احمدی‌نژاد یادداشتی را با عنوان «احمدی‌نژاد در سیر تاریخی» منتشر کرد:

* از جامعه اسلامی مهندسین احمدی‌نژاد آمد. آسمان به ریسمان می‌بافت که دولت خاتمی ناکارآمد است. از افزایش اعتیاد در دولت خاتمی سخن گفت، از افزایش بی‌بندوباری فرهنگی در جامعه از افزایش بیکاری و از کاهش ازدواج جوانان در جامعه.

* این حجم از سیاه‌نمایی مشمئزکننده بود. من زمان گرفتم و بعنوان مخالف صحبت‌های وی آمار بانک‌مرکزی را که در روزنامه‌های آن روزگار منتشر می‌شد، اعلام کردم.

* اما معیار ادعای وی در حوزه فرهنگ را پرسیدم. گفتم چه مستندی در حوزه فرهنگ دارید؟ گفت مستند لازم نیست! به سطح جامعه بروید، ببینید چه خبر است. حرف‌های کلی، عوام‌پسند و بدون راهکار مشخص.

* بعد از بیست سال چنین شخصی با سابقه مشخص در دوران ریاست‌جمهوری دوباره به میدان آمده است.

* او احتمالا به سطح جامعه رفته و احساس کرده فشارهای اقتصادی حافظه جامعه را مختل کرده و با همان روحیه‌ای که از او می‌شناسیم، دوباره آمده تا شاید با اسم چند فعال فرهنگی محبوب مردم و اندکی خاطره‌بازی بتواند برای خود پایگاهی فراهم کند.

* او کف جامعه را به‌خوبی می‌شناسد؛ اما بعید است جامعه ایران چنین فرصتی به او بدهد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو