ستاره | سرویس سرگرمی - در تقویم کشورمان، از ۳۱ شهریور تا ۶ مهر به عنوان هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. از این رو ما در این مطلب مجموعه زیبایی از متن ادبی به مناسبت هفته دفاع مقدس را برای شما آماده کردهایم.
متن ادبی به مناسبت هفته دفاع مقدس
به راستی در چفیه چه رازی نهفته است که با عطر و اشک و خون آشناست و هنوز در کنار مرقد امام شهیدان، دستمال اشک مردان بیادعا است؟
در حسینیهی امام سینه زدهای؟ چفیهای را که راهنمای جست جوگران مهدی زهرا (ع) است، دیدهای؟
در دانشگاه، نماز خواندهای؟ چفیهای را که سجادهی اهل معناست، دیدهای؟
به بهشت زهرا رفتهای؟ چفیهای را که درقاب عکسی با قرآن و اسلحهای همنشین است، دیدهای؟
از قطره قطرهی اشک فروریخته برچفیهای، فشرده شده لای دندان، حدیث درد خواندهای؟
چه میخوانی؟ تو هم بخوان!
آه از ترکش تهمت!
فریاد ازفراموشی دیروز!
امان از خنجری که از پشت فرود میآید و صدا ندارد!
چفیه...! چفیه...! ای شال شبهای سرد کردستانام!
چفیه! ای چتر روزهای گرم مهرانام!
چفیه...!چفیه! ای یادگار یاران و همهی آبرویم!
ای آبروی باران و ای ابر آرزویم!
با درد فشار دندان هایم بساز که از درد میسوزم...
فریادم را چاه باش چفیه
مگذار ساز "های های من"، قهقهه ساز صف دشمن باشد!
← متن ادبی به مناسبت هفته دفاع مقدس →
☆☆☆☆
شما برای این مرز و بوم رقم زدهاید...
خالصانه آمدهایم تا زیارتتان کنیم و با دلهای خسته اما امیدوار، خدا را در این مکان اهورایی با بغضهای شکسته فرا بخوانیم و بگوییم که شهدا! ما شما را فراموش نکردهایم... اصلاً مگر حماسه، شهادت، هویزه، طلائیه، بستان، صدای غرش توپها، حسین فهمیدهها و باکریها، چمرانها، آوینیها و... فراموش شدنی هستند؟
نه، ما آمدیم تا بگوییم که شما در روح و باطن ما جای دارید. آمدهایم تا بگوییم هان ای عاشوراییان! عاشورایی دیگر در پیش است. آمدهایم تا هوار بزنیم: های ای شهدا، راه شما، اندیشه شما و تفکر شما در روح و روان جامعه ایرانی جای دارد.
ای شهدای گمنام و ای غلتیده شدگان در سربهای سرد و سنگین که به عشق مام میهن و انقلاب و اسلام، سر بر سودای عشق گذاشتید... اینجا کجاست؟ ما کیستیم... شما که بودید؟ و کجایید؟ بر مزار کدامتان بگرییم که بغض امان نمیدهد، بگرییم، گریه مگر دوا کند... میگرییم اما زهی تاسف که گریه نیز دوا نمیکند...
← متن ادبی کوتاه در مورد دفاع مقدس →
☆☆☆☆
پیر ما گفت شهادت هنر مردان است
عقل نامرد در این دایره سرگردان است
پیر ما گفت که مردان الهی مردند
که به دنبال رفیق ازلی میگردند
شهدا رفتند و ما ماندهایم... برای جانبازان که ماندن چه کردیم؟ برای آزادگان چه کردیم؟ برای خانواده شهدا چه کردیم؟
نمیدانم ما که لیاقت حضور در جبههها و زندگی در کنار آنها را نداشتیم آی کسانی که دم از شهدا میزنید مرد باشید و بر سر عهد و پیمان خود بمانید تا نکند پشیمان و سرافکنده و روسیاه در محضرشان شویم.
شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات...
بارها از این که زنده هستم و دارم روی دم آن آدمهای بزرگ بازدم میدهم از زنده بودنم خجالت میکشم... خدایا تو خودت میدانی در دل و قلب من چه میگذرد...
هفته دفاع مقدس مبارک باد...
← متن دفاع مقدس برای مدرسه →
☆☆☆☆
همسفر مهتاب، سلام!
انگار همین دیروز بود که عشق روی کیسههای شنی مبعوث شد و ناگهان یک نارنجک را روی فاصلههای فانسقهی زمین بست و تو در آستانه سیزده سالگی سبز، روی هزار و سیصد و چند هشتی سیم خاردار بلوغ یافتی و بزرگ شدی!
دیروز پوزهی شغالان را به خاک مالیدی اما امروز نیز چنان گرگها به دریدن گلوی چکامهخوان چکاوکهای شرقی مشغولند که دب اکبر هم جذام گرفته است.
آه، ای آیینهی آفتاب گمشده!
چگونه پریروز پوتینهای پاشنه بلند در باطلاقهای زخمی جنوب گم شد و ما سالهاست که از پسکدههای تنگی نمور، در انتظار آفتاب، پرنده، گیاه و رویشی دوبارهایم؟!
اکنون تو نیستی تا بهانهای بزرگ برای بودنمان باشی. حالا فقط تنها دلخوشیمان این است که بر بارهی انتظار، مردی به رنگ ماه همچنان ایستاده است و بهار را قسمت میکند...
← متن ادبی به مناسبت هفته دفاع مقدس →
☆☆☆☆
گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است، وگرنه همه اجرها در گمنامیست...
محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه میکشند
کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو / دلم دوباره گرفته زبی خیالی تو
تو التماس نگاه کدام پنجره ای / که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو
← متن ادبی به مناسبت هفته دفاع مقدس →
☆☆☆☆
برای گفتن حرفم راه دوری نمیروم... از همین جمعه شروع میکنم، همین جمعه که کوه میروی. یا نه! در طول هفته که دورن شهر عبور و مرور میکردی تا با عجله به محل کار یا دانشگاهت برسی.
در شلوغی شهر ، کنار همین ترافیک سنگین، در حضور همین روزمرگیها، نزدیک خانهات ، محل کارت و یا داخل دانشگاهت حتی اگر چشم سرت را هم باز کنی کفایت میکند تا ستاره بارانی از قبور شهدای گمنام جلوی دیدگانت به تلالو بنشیند...
خیلی از ما حتی روزانه از کنار این منابع رحمت الهی گذر میکنیم ولی یا بیتوجهیم یا صلواتی نثار روان پاکشان میکنیم و یا با دلسوزی که اینها جوانیشان و آرزوهایشان را گذاشتند و اکنون دستشان از دنیا کوتاه است و ما بهرهمند از نعمت های دنیا، فاتحهای میخوانیم.
و چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم "پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند".
آیا تا به حال به آثار و برکات حضور این قبور نورانی در میان روزمرگی خود اندیشیدهایم؟
اصلا چرا باید بر سر مزار شهدا رفت؟ فقط برای آن که به یادشان باشیم؟
برای آنکه بگوییم ما درک میکنیم که شما برای راحتی ما رفته اید؟ برای آزادی وطن رفتهاید؟
اینها درست، ولی زیارت قبور شهدا بیشتر از اینکه تسلی خاطر باشد فواید زیادی برای خودمان دارد. برای درک این فواید، تمسک به مکتب اهل بیت علیهم السلام و بهرهمندی از سخنان ایشان هر چند کم، بهترین یاری دهندهی ما خواهد بود...
هفته دفاع مقدس مبارک...