افشین یداللهی از شاعران محبوب و پرطرفدار ایرانی بود که با سبک خاصی شعر می سرود و اشعار وی دارای مضمونی زیبا و دلنشین هستند. این شاعر بزرگ ایرانی در سال ۹۵ طی یک تصادف جان خود را از دست داد که نام و یادش به واسطه اشعار پرمحتوایی که سروده است همیشه گرامی داشته می شود.
شعرهای افشین یداللهی
شاعرانی نظیر فروغ فرخزاد و افشین یداللهی و علیرضا آذر و شاملو و مشیری و ابتهاج و … اشعاری ناب و نو را سروده اند که هر یک از این اشعار به توصیف عشق و دوست داشتنی و زندگی و … می پردازند. در مطالب قبلی اشعار علیرضا آذر و اشعار شاملو و اشعار هوشنگ ابتهاج را مطالعه کردید در ادامه اشعار ناب افشین یداللهی را مطالعه خواهید کرد.
اشعار افشین یداللهی
آخر قصّمه اما قصّه ی آخرم این نیست
آخر راهی که باید من ازش بگذرم این نیستآرزو ها مو برای خاطراتم دوره کردم
کجای خاطره باید پِیِ آرزوم بگردمخستم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست
برکۀ امن و نمی خوام وقتی موج خطری نیست
می رسم نه واسه موندن من مسافرم همیشه
مثل نوری که میاد و رد میشه از دل شیشه
آخر قصّمه اما قصّه ی آخرم این نیست
آخر راهی که باید من ازش بگذرم این نیستخستم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست
برکه امن و نمی خوام وقتی موج خطری نیست
********
میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشق و گناه بیارادهبیعشق عمر آدم بیاعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میرهوقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیرهترسیده بودم از عشق، عاشق تر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشهعاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا، هوا میمونه و بسنترس اگردل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصهتو از نو نوشته باشه
********
از کفر من تا دین تو ، راهی به جز تردید نیست !
دلخوش به فانوسم مکن ، اینجا مگر خورشید نیست ؟…
با حس ویرانی بیا … تا بشکند دیوار من
چیزی نگفتن بهتر است ، تکرار طوطی وار من
بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود
حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود
با عشق آنسوی خطر ، جایی برای ترس نیست
در انتهای موعظه … دیگر مجال درس نیست
کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود
چیزی شبیه معجزه … با عشق ممکن می شود
شعرهای ناب افشین یداللهی
خیالتو می دزدم از تو شبستون خواب
تو ابرا پنهون میشم یه وقت نبینه مهتاببارون میشم می بارم تو آسمون چشمات
که رو زمین به یاد همه بمونه چشماتبخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو
تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تواز سر پرچین شب وقتی سرک می کشی
مهتاب هاج و واج و پائین ترک می کشیمی یاد واسه تماشا می افته تو حوض نور
اونجا که عکس چشمات افتاده از راه دوربخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو
تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط توتو ترمه نگاهم چشات گلابتونه
گذشتن از تو سخته محاله دل بتونهیه گوشه تو قلب هر آدمی نوشته
با عشق میشه پنبه کرد هر چی که غصه رشته
********
گفتم
برایم شعر بفرست
اما
نه شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو می گویند
نه شعرهایی که عاشقان دیگرت
در آن
مرگ خود را
به خاطر تو
آرزو می کنند
گفتم
برایم شعر بفرست
و حالا می گویم
هر که شعر خوبی گفت
برایم بفرست
حتی
شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو می گویند
می خواهم بدانم
دیگران که دچار تو می شوند
تا کجای شعر پیش می روند
تا کجای عشق
تا کجای جاده ای که من
در انتهای آن ایستاده ام
********
شبها
تا در آغوش خالیم تصورت نکنم
خوابم نمی برد
و صبحها
تا بوسه ات را بر گونه ام تصور نکنم
بیدار نمی شوم
مدتهاست که
شبها نمی خوابم و
صبحها بیدار نمی شوم
نمی خواهم تصورت کنم
تا خودت بیایی
شعرهای زیبا از افشین یداللهی
بگذار
همه چیز آرام پیش برود
آنقدر که
هیچوقت به پایان نرسیم
بگذار
همه چیز آرام پیش برود
تا همیشه
قُلّه ای برای فتح باقی بماند
بگذار
همه چیز آرام پیش برود
تا فرصتی
برای بازگشتن باقی نماند
ما هر بار
دنبالِ احساسمان دویده ایم
این بار بگذار
همه چیز آرام
پیش برود
********
اعتماد می کنم
به لبخندت
به حرفت
به بوسه ات
وقتی
به هیچ چیز اعتماد نیست
چاره ای جز اعتماد کردن
باقی نمی ماند
باید زندگی کرد
به همه چیز
می شود اعتماد کرد
تفاوت در مدتِ آن است
از یک لحظه
تا
یک عمر
باید
لحظه لحظه
عمر را زندگی کرد
********
چند نفر با من دشمن خواهند شد
اگر بفهمند
آنکه تو را از چنگشان در آورده
من بودم ؟
همین حالا هم
نفرینهای سرگردانشان را
دور خودم حس می کنم
از این متمدن بازیها که بگذریم
در عشق
هنوز قانونهای بدَوی حکمفرماست
با اینهمه رقیبِ سرسخت
چاره ای جز شبیخون نداشتم
برای من
عشق یعنی
پیروزی یا شکست
در جنگی نابرابر
شعرهایی از افشین یداللهی
عکس های تنهای تو
هم دلتنگیم را کمتر میکند
هم بیشتر
عکس هایی که دیگران از تو گرفته اند
در آن مدت کوتاه
آنقدر سرمان گرم بود
و آنقدر به جدایی فکر نمی کردیم
که نه عکسی از هم گرفتیم
نه با هم
و حالا اگر فقط یک دلیل ساده
برای دیدار دوباره ی ما باشد
گرفتن یک عکس مشترک است
ما به عشق
به همدیگر
دست کم یک عکس مشترک
بدهکاریم
********
بوسیدمت که ببینم چه میشود
با بوسههای تو، دینم چه میشود
بوسیدمت که ببینم زمانِ عشق
تکلیفِ شک و یقینم چه میشود
این پل که بین مجاز و حقیقت است
در آسمان و زمینم چه میشود
با دستِ عقل که چیزی نمیشود
پای دلم بنشینم چه میشود؟
دین در اصول، به تقلید، گفته: نه
تحقیق در تو، ببینم چه میشود
آخر، خدا که بپرسد تو کیستی؟
میگویمش که همینم، چه میشود؟
در این مطلب با گلچینی از شعرهای افشین یداللهی در خدمت شما همراهان عزیز و گرامی بودیم که امیدواریم از مطالعه این اشعار نهایت لذت را ببرید.