عباس غزالی: جزو بازیگرانی هستم که زیاد تمرین می‌کنم

عباس غزالی: جزو بازیگرانی هستم که زیاد تمرین می‌کنم


188

1399/7/5

12:48


عباس غزالی در مصاحبه اختصاصی با سلام سینما گفت:‌ آقای نعمت‌الله اصولاً آدم شش دانگی هستند. نقش "بهروز" هم روی من تأثیرگذار بود. من آن کاراکتر را زندگی کردم.

عباس غزالی: جزو بازیگرانی هستم که زیاد تمرین می‌کنم

یک ساعت پیش
عباس غزالی در مصاحبه اختصاصی با سلام سینما گفت:‌ آقای نعمت‌الله اصولاً آدم شش دانگی هستند. نقش "بهروز" هم روی من تأثیرگذار بود. من آن کاراکتر را زندگی کردم.

عباس غزالی: جزو بازیگرانی هستم که زیاد تمرین می‌کنم

اختصاصی سلام سینما- گفتگوی زنده(لایو اینستاگرامی) عباس غزالی با خبرنگار سلام سینما(مهدی سلیمانی) در تاریخ ۱ شهریور، ساعت ۲۱ از اینستاگرام سلام سینما پخش شد.

آقای غزالی، با کرونا چه‌کار می‌کنید؟

چاره‌ای نداریم جز اینکه همه نکات ایمنی و بهداشتی که توصیه می‌شود را صد درصد رعایت کنیم. این یک مسئله شخصی نیست، بلکه یک مسئله عمومی و همگانی است. تمام تلاشم بر این است که همه نکات را رعایت کنم و تا جایی که امکان دارد از خانه بیرون نروم.

شما متولد 14 بهمن‌ماه 1363 هستید. دیپلم ادبیات علوم انسانی و لیسانس فیلمسازی از دانشگاه علمی کاربردی دارید. کلاس‌های بازیگری را در کانون فرهنگی تربیتی حر گذرانده‌اید و با سریال "وضعیت سفید" به شهرت رسیدید. چطور شد که به سمت بازیگری آمدید؟

من متوجه شدم که استعداد این کار را دارم. بازیگر شدن من به سادگی اتفاق نیفتاد. زمانی که با مادرم صحبت می‌کنم، ایشان همیشه به این مسئله اشاره می‌کند که تو از اول باید بازیگر می‌شدی. مادرم می‌گوید تو دائماً ادا در می‌آوردی و یا لوازم آرایشی و بهداشتی را برمی‌داشتی و خودت را گریم می‌کردی. وقتی بزرگتر شدم کسی را در این حرفه نداشتم و نمی‌دانستم چطور باید وارد دنیای بازیگری شوم. اول راهنمایی در مدرسه شهید کدخدایی در منطقه 11 درس می‌خواندم که یک روز اعلام کردند ما می‌خواهیم برای مدرسه تئاتر کار کنیم. روز رویایی من سر رسید و احساس کردم که دارم به تمام آرزوهایم می‌رسم. طبق نوشته‌هایی که روی تابلوی اعلانات بود رفتم شرکت کردم و گزینش شدم. تئاتر ما در استان برنده شد و من جایزه بازیگری گرفتم. از آنجا به کانون فرهنگی تربیتی حر واقع در میدان راه‌آهن معرفی شدم. هنرمندان بسیار زیادی قبلاً در آنجا بوده‌اند. من 13-14 سالم بود که بازیگری را به صورت حرفه‌ای آموختم.

به نظر شما یک بازیگر برای اینکه موفق شود لزوماً باید در این رشته تحصیل کرده باشد یا می‌تواند این‌طور هم نباشد؟

به نظرم قانون صد درصدی وجود ندارد که بازیگر حتماً بایستی درس این حرفه را بخواند ولی صد درصد باید مطالعه داشته باشد و کلاس‌های بازیگری را سپری کند. حالا اگر رشته دانشگاهی مربوط به همان حرفه را هم دنبال کند بهتر است ولی قانون نیست که حتماً باید این‌طور باشد. عده زیادی هستند که رشته بازیگری نخوانده‌اند ولی کلاس‌های بازیگری رفته‌اند و الآن بازیگر هستند و همه آن‌ها را می‌شناسند.

شما با سریال "وضعیت سفید" بسیار خوب دیده شدید و سر زبان‌ها افتادید. چطور شد که برای نقش "بهروز" انتخاب شدید؟

من یادم است که با آقای شفیعی تهیه‌کننده سریال "وضعیت سفید، سریال "رستگاران" و اگر اشتباه نکنم یک یا دو تله‌فیلم را کار کرده بودم و کامل از همدیگر شناخت داشتیم. با آقای حمید نعمت‌الله آشنایی نداشتم ولی با سعید نعمت‌الله، برادر ایشان کار کرده بودم. یک روزی با من تماس گرفتند و گفتند آقای نعمت‌الله می‌خواهد درباره یک نقشی با شما صحبت کند. آن موقع تقریباً همه نقش‌ها بسته شده و همه بازیگران مشخص شده بودند. البته این را هم بگویم که یونس (برادرم) که نقش "امیر" را بازی کرد قبل از من انتخاب شده بود. وقتی به لوکشین خانه باغ که در حاشیه تهران بود رسیدم بچه‌های صحنه را دیدم که داشتند دکور را کامل می‌کردند. یک اتاقکی آنجا بود که بعدها تبدیل به اتاق گریم و بخشی از خانه "بیژن" شد که ابوالفضل پورعرب نقشش را بازی می‌کرد. حمید نعمت‌الله به من گفت بازیگران نقش "بهروز" و "شهاب" هنوز مشخص نشده‌اند. ایشان از من فقط سریال "رستگاران" را دیده بود. به هر حال علاوه‌بر توانایی بازیگر، کارگردان بایستی روی فیزیک بازیگر هم دقت کند. ایشان از من خواستند که اجازه بدهم گریمور این دو نقش را روی من تست کند. قبل از من افراد زیادی برای نقش "نقش" بهروز تست گریم داده بودند. مثلاً من عکس بابک حمیدیان را با همان لباس‌ها دیدم که قبل از من آمده بود. می‌دانم که حامد بهداد هم جزو گزینه‌های مهم آقای نعمت‌الله بود ولی به دلایلی نشد. با افراد دیگری مانند حمید گودرزی هم داشتند صحبت می‌کردند. من یادم است که تست گریم اولیه نقش "بهروز" را انجام دادم و با همان لباس‌ها در باغ قدم زدم. آقای نعمت‌الله اصولاً آدم شش دانگی هستند. به نظرم همکاری با ایشان برای هر بازیگری افتخار است چون به شدت سینما را بلد هستند و به جزء جزء سینما اشراف دارند. همین‌طور که داشتیم گفت‌وگو می‌کردیم، ایشان بسیار دقیق من را نگاه می‌کردند و به ری‌اکشن‌های من توجه داشتند. از خود من پرسیدند که حالت با این نقش چطور است؟ خودم هم مصر بودم که نقش "بهروز" را بازی کنم. من به دورخوانی بچه‌ها اضافه شدم و نقش "بهروز" را دورخوانی ‌کردم. ایشان از من سوالاتی پرسید از جمله این‌که چه توانایی‌های جسمانی دارم؟ مثلاً می‌گفتم ژیمناستیک کار کرده‌ام و می‌توانم پشتک بزنم و ایشان می‌گفت پشتک بزن. یادم است که آنجا پشتک زدم. در نهایت قسمت شد من نقش "بهروز" را بازی کنم.

سریال "وضعیت" دارد یک برهه دیگری از تاریخ را برای ما تداعی می‌کند ولی جزو کارهایی است که بسیار دقیق و جزئی کار شده است. معمولاً کارهایی که در برهه‌های تاریخی دیگر کار می‌شوند یک سری سوتی می‌دهند ولی "وضعیت سفید" اصلاً چنین چیزی نداشت. به نظرم "وضعیت سفید" یکی از کارهایی است که هم به دل می‌نشست و هم بسیار خوب لحظات آن دوران را تداعی می‌کرد.

من کاملاً با شما موافق هستم. همه عوامل برای این کار زمان گذاشتند و خدا را شکر ثمره آن نیز طوری شد که همه متوجه این ماجرا شدند.

پروژه "وضعیت سفید" دو سال طول کشید. کاراکتر "بهروز" چه تأثیری روی زندگی شخصی خودتان گذاشت؟ چون به هر حال دو سال زمان کمی نیست.

سوال بسیار خوبی است. اگر بخواهم بگویم بی تأثیر بوده کاملاً دروغ است. وقتی شما در جلد یک شخصیت دیگر قرار می‌گیرید و دو سال با آن زندگی می‌کنید، خواه یا ناخواه آن نقش روی شما تأثیر می‌گذارد. نقش "بهروز" هم روی من تأثیرگذار بود. شخصیتی که من بازی می‌کردم به تیپ هم نزدیک می‌شد. یعنی تیپی بود که تبدیل به شخصیت می‌شد. من آن کاراکتر را زندگی کردم. اصولاً برای ایفای نقش سعی می‌کنم هر آنچه که دریافت می‌کنم و هر آنچه که به آن می‌رسم را به خدمت بگیرم و در خودم ته‌نشین کنم تا اول از همه برای خودم و بعد برای مخاطب باورپذیر باشد. نقش "بهروز" تیپ شخصیت بود و بخشی از تیپ آن صداسازی بود. در یک ماه اول قرار نبود که من با این صداسازی بازی کنم. یک صحنه بخصوصی وجود داشت که "بهروز" سر آن اتاقی که به او نداده بودند قاطی می‌کرد. حمید نعمت‌الله به من گفت یادت است که تو گفتی می‌توانی صداسازی کنی و یک صداسازی را پیشنهاد دادی؟ من آن صداسازی را برای این صحنه می‌خواهم. من آن صداسازی را اجرا کردم و ایشان خیلی خوش‌شان آمد و به من گفت از اینجا به بعد همه را این‌طور جلو برو.

مصاحبه سلام سینما با عباس غزالی

سکانس‌هایی که قبلاً فیلمبرداری کرده بودید را چه‌کار کردید؟

ما رج می‌زدیم و بسیار پخش و پلا فیلمبرداری می‌کردیم. نمی‌خواهم بگویم شبیه بود ولی بی ربط هم نبود. نقش "بهروز" اصولاً یک نقش بیرونی بود و مدام در حال بالا و پایین پریدن بود. البته ما بخشی از سکانس‌ها را به خاطر اتفاق غم‌انگیزی که افتاد تکرار کردیم. خانم مهین شهابی نقش مهم "احترام" را بازی می‌کردند که ایشان فوت شد و ما مجبور شدیم سکانس‌هایی که ایشان حضور داشتند را با خانم تسلیمی فیلمبرداری کنیم. طبیعتاً با این اتفاق بخشی از سکانس‌هایی که با این صدا نبود دور ریخته شد. من معتقدم اگر این کار یک کار ارزنده شد و در ذهن همه خاطره شکل داد، حاصل دست‌رنج بچه‌ها بود که دو سال شبانه‌روزی زحمت کشیدند. خاطرات بسیار زیادی دارم که گاهی برای دوستان بازیگر تعریف می‌کنم و برخی از آن‌ها می‌گویند ما اگر بودیم دوام نمی‌آوردیم به این شکل کار کنیم. دوام که چه عرض کنم، این کار عشق ما است و باز هم اگر اتفاق بیفتد آن را انجام می‌دهیم. ارزش مخاطب بالاست و هر چقدر برای آن تلاش کنیم کم است و باید بهترین خودمان را برای آن‌ها نمایش بگذاریم.
 
کاراکتر "بهروز" از ابتدا به همین نام بود؟

بله، از ابتدا بهروز بود.

حالا نمی‌دانم چرا ولی آن زمان یادم است که اسم بهروز وثوقی هم می‌آمد.

به نظرم درست می‌گویید. مطمئناً در ذهن کارگردان و نویسنده هم چنین موضوعی بوده است. یادم است زمانی که این صداسازی را مطرح کردم از همین سوال شما نشأت می‌گرفت. من به آقای حمید نعمت الله گفتم هر چقدر بهروز را می‌خوانم و با نوع زندگی او آشنا می‌شوم، فیلم‌های آقای وثوقی جلوی چشمانم می‌آید. ایشان نه رد می‌کرد و نه تأیید. در مورد این مسئله اشاره شد که "بهروز" را یک فردی در نظر بگیرید که عاشق آرتیست‌های آن دوره است. یکی از آرتیست‌های آن دوره هم بهروز وثوقی است. من به خاطر عشقم به بازیگری فیلم‌های زیادی را دنبال می‌کردم ولی از بین فیلم‌‌فارسی‌ها فقط فیلم‌های بهروز وثوقی را دیده بودم. حمید نعمت‌الله به من گفت در نظر بگیریم که این کاراکتر عاشق بهروز وثوقی است. حتی اگر دست‌مان باز بود شاید پوستر بهروز وثوقی را هم به دیوار خانه او می‌زدیم. قرار بود که در اکثر سکانس‌ها سیگار دست من باشد و ما چند سکانس این مدلی گرفتیم ولی بعدها گفتند تلویزیون اجازه نمی‌دهد صحنه سیگار پخش شود. از آنجا به بعد سیگار را پشت گوشم گذاشتم و این کار را برای من سخت می‌کرد. محدودیت‌هایی وجود داشت که ما به آن احترام گذاشتیم و ادامه دادیم. سعی کردیم به سایر ویژگی‌های شخصیت بپردازیم و آن‌ها را جلو ببریم.

همان‌طور که دارید تعریف می‌کنید مشخص است نقش‌ها را بسیار عمیق و با احساس کار می‌کنید. برای رسیدن به شخصیت‌های متفاوتی که بازی می‌کنید چطور خودتان را آماده می‌کنید؟

اگر این‌طور به نظر می‌رسد برای من خوشحال‌ کننده است. واقعاً تلاشم بر این است که باورپذیر باشد. سعی می‌کنم درباره نقش مطالعه داشته باشم. حالا نقش یا واقعی است و سندیت تاریخی دارد یا تخیل نویسنده است. برهه‌ای که این کاراکتر در آن بازی می‌کند یا واقعی است و یا باز هم تخیل نویسنده است و ما هیچ موقع این دوره را نداشته‌ایم. همه این‌ها باعث می‌شود که ما درباره آن دوره تاریخی مورد نظر که سپری شده و یا در آینده است تحقیق کنیم. یک چیزی که در بازیگری برای من شگفت‌انگیز است، سفر در زمان است. ما در واقعیت نمی‌توانیم حتی به یک ثانیه قبل هم برگردیم ولی در دنیای سینما می‌توانیم به هزاران سال قبل برگردیم و حتی به آینده سفر کنیم. حالا فیلم‌های مربوط به آینده کمتر در سینمای ما ساخته شده ولی در هالیوود می‌بینیم که در زمان جلو رفته‌اند و تخیل کرده‌اند. این چیزها در بازیگری برای من جذاب است. من وقتی درباره یک نقشی مطالعه می‌کنم سعی می‌کنم برای آن یک مابه‌ازا پیدا کنم. آن درس مهم خوب دیدن و خوب شنیدن که آموختم باعث می‌شود که من نتوانم نسبت به اطرافم بی تفاوت باشم. یعنی وقتی به یک خیابان می‌روم صداها را دقیق می‌شنوم و یا وقتی در پیاده‌رو راه می‌روم رفتار آدم‌ها را می‌بینم. رفتار بعضی از آن‌ها جالب است و من آن رفتارها را نگه می‌دارم که اگر یک روزی کاراکتری نزدیک به آن‌ها به من پیشنهاد شد از آن‌ها استفاده کنم. اصولاً به این جور چیزها توجه زیادی می‌کنم. من برای نقش‌ها شناسنامه به وجود می‌آورم. می‌گویم این کاراکتر در چه روزی، چه ماهی و چه سالی به دنیا آمده و از چه نوع رنگ و لباسی خوشش می‌آید؟ این آدم که مثلاً دانشجوی شیمی است، چه فانتزی دارد و چه شوخی‌هایی می‌کند؟ این‌ها جزو آن شناسنامه است. حالا بخشی از آن می‌تواند به عباس غزالی نزدیک باشد و بخشی از آن ممکن است از من دور باشد.

یونس این روزها چه‌کار می‌کند؟

یونس حالش خوب است. او ته‌تغاری خانواده غزالی و برادر بسیار فهیم و دوست‌داشتنی من است. من از صمیم قلب او را دوست دارم. ما در ایام قرنطینه کمتر همدیگر را می‌بینیم ولی هر زمان که به مادرم سر می‌زنم یونس را هم می‌بینم. دلم خیلی تنگ می‌شود چون ما عادت داریم زود به زود همدیگر را ببینم. این روزها با یونس هم به صورت تصویری در تماس هستم. او حالش خوب است و اخیراً از او شنیدم که می‌خواهد بازیگری کند. این خبر خوشی برای من و طرفدارانش است. امیدوارم یک سناریو و فیلمنامه خوب به او پیشنهاد شود و بازی کند چون جای او در سینما خالی است.

از بین کارهایی که بازی کرده‌اید نقشی بوده که خودتان دوستش داشته باشید ولی فکر کنید آن طور که باید دیده نشده است؟

نقش "رضا شکری" در سریال "مینو" دیده نشد. به نظرم سریال "مینو" آن طور که باید در تلویزیون پرزنت نشد و احساس می‌کنم غریب واقع شد. فکر می‌کنم هم نقش من و هم آن سریال باحال بود. اگر بازپخش‌های آن در زمان خوبی پخش شود مطمئناً توجه‌ها را به خود جلب خواهد کرد. نقش "راما" در فیلم "قیچی" و "صحت" در فیلم "اعترافات ذهن خطرناک من" هم همین‌طور بود. یک جاهایی یک سری چیزها دست شما نیست. شما یک انتخاب درست انجام می‌دهید و سعی می‌کنید همه اهداف و معیارهایی که در نظر دارید را در نظر بگیرید و با وسواس آن نقش را انتخاب کنید و با عشق و انرژی انجام بدهید. فیلم "اعترافات ذهن خطرناک من" اولین فیلم سینمایی من بود. من سال‌ها صبر کرده بودم تا با یک اتفاق خوب وارد سینما شوم. هومن سیدی این نقش خوب را به من پیشنهاد داد و من آن را کار کردم و کاندید سیمرغ شدم. حالا تهیه‌کننده فیلم هوس می‌کند که این فیلم را به هنر و تجربه بدهد. این ماجرا دست من نیست. به هر حال تقدیر است. فیلم "اعترافات ذهن خطرناک من" در جشنواره فیلم فجر دیده شد ولی در اکران عمومی دیده نشد. سریال "مینو" و فیلم "قیچی" هم همین‌طور.

مصاحبه سلام سینما با عباس غزالی


فیلم "قیچی" هم در هنر و تجربه اکران شد؟

بله.

فیلم "اعترافات ذهن خطرناک من" فیلمی بود که ما تا آن زمان فیلم‌های زیادی در آن سبک نداشتیم. شاید به این خاطر بوده که در هنر و تجربه اکران شده است.

شاید همین‌طور باشد. خود من الآن اگر بخواهم بلیت بخرم و به سینما بروم ترجیح می‌دهم بلیت فیلم هنر و تجربه را بخرم ولی فکر می‌کنم این موضوع آن‌طور که باید جا نیفتاده است. مثلاً فیلم "قیچی" در جشنواره فیلم فجر نیز در بخش هنر و تجربه اکران شد. بخش هنر و تجربه کاندیدای بهترین بازیگر نداشت. عوامل آن فیلم چه گناهی کرده‌اند؟ آیا زمان بستن قرارداد باید به یک فیلم خوب که می‌خواهند کار کنند توجه داشته باشند یا اینکه فیلم قرار است در کجا اکران شود؟ این یکی از اشتباهاتی است که صورت می‌گیرد. به نظرم برای فیلم خوب باید شرایطی ایجاد شود که دیده شود. حالا آن فیلم چه با معیار هنر و تجربه ساخته شده باشد و چه با بودجه فارابی و چه با تهیه‌کننده حرفه‌ای. به نظرم وقتی یک فیلمی خوب است باید به آن توجه شود تا حق عوامل فیلم ضایع نشود.

کمی درباره سریال "شاهرگ" صحبت کنیم. این سریال 9 ماه فیلمبرداری در شرایط سخت داشت و در نهایت پخش شد و پخش آن هم به اتمام رسید. خودتان از نتیجه این کار راضی بودید؟

بله، خدا را شکر می‌کنم. من همه جا گفته‌ام که ما برای مردم کار می‌کنیم و سعی می‌کنیم کم کاری نکنیم. از این بابت فکر می‌کنم آن‌هایی که سریال "شاهرگ" را دیده‌اند آن را پسندیده‌اند. من پیام‌های بسیار خوبی دریافت کردم. بی اغراق می‌گویم، زمانی که از طرف مردم پیام‌های خوب دریافت می‌کنم احساس می‌کنم انگار جایزه بازیگری گرفته‌ام و تمام روزهای سخت که در کار ما کم نیست را فراموش می‌کنم. یعنی خستگی از تنم بیرون می‌رود و می‌توانم پرونده آن کار را ببندم و به شخصیت جدید فکر کنم. در سریال "شاهرگ" این اتفاق افتاد. همان‌طور که اشاره کردید کارهایی که به قدیم مربوط می‌شود ممکن است نواقصی در آن وجود داشته باشد و ما هم نمی‌گوییم که نواقصی نبوده ولی باید فکر کنیم که در چه شرایطی کار کردیم. مثلاً روزی 14-15 دقیقه فیلمبرداری کردن سخت است. مثلاً ما سکانس‌های تابستان را در زمستان و سکانس‌های زمستان را در تابستان فیلمبرداری کردیم. حالا بخشی از آن به خاطر شکل برنامه‌ریزی بود و وقتی کرونا هم شیوع پیدا کرد کار ما عقب افتاد و برنامه‌ریزی را مختل کرد. این‌ها سختی‌هایی است که در کار ما وجود دارد. در مورد بازخوردها باید بگویم با توجه به پتانسیل و شرایط‌مان و آن چیزی که دوستان در نظر گرفته بودند، به نظرم عملکرد خوبی داشتیم. من خودم سریال "شاهرگ" را دوست دارم و با نقش "فرخ فهیمی" زندگی کردم و فکر می‌کنم مخاطب هم با آن ارتباط گرفت.

از نقش "فرخ فهیمی" و چالش‌های آن بگویید.

برای من نقش جذابی بود. وقتی آن فیلمنامه به من پیشنهاد شد، یادم است که به قلم کریم لک‌زاده اشراف داشتم چون در فیلم "قیچی" به نویسندگی و کارگردانی ایشان بازی کرده بودم. یک فیلمنامه مناسبتی بود. مناسبتی از این جهت که یک دوره بخصوص کشورمان را روایت می‌کرد. شکل روایت آن روی کاغذ برای من جذاب بود. یعنی قصه به شدت هیجان داشت و من این را روی کاغذ حس می‌کردم که آن چهار جوان چقدر فضای ملتهبی را در قصه تجربه می‌کنند. مطمئن بودم که مخاطب هم در این فضای بحرانی و ملتهب همراه می‌شود. وقتی نقش "فرخ فهیمی" را به من پیشنهاد دادند، دیدم نسبت به سایر نقش‌ها که رنگ و بوی خاص خودشان را دارند برای من جذاب‌تر است. احساس کردم که می‌توانم تأثیرگذار واقع شوم و از خودم به آن اضافه کنم و آن نقش را در دل مخاطب ثبت کنم. احساس کردم یک نقشی است که می‌توانم در پرونده کاری خودم به آن افتخار کنم. وقتی این نقش به من پیشنهاد شد آن را دوست داشتم و لحظه به لحظه آن برای من جذاب بود و به آن فکر می‌کردم. همان‌طور که گفتم برای آن یک شناسنامه در نظر گرفتم و طبق آن حرکت کردم.

مصاحبه سلام سینما با عباس غزالی


تعامل‌تان با سایر بازیگران این سریال چطور بود؟

بسیار عالی بود. من اصولاً جزو بازیگرانی هستم که زیاد تمرین می‌کنم چون معتقدم در تمرین وجه‌های یک نقش و کاراکتر در می‌آید. وقتی آن چیزی که در فیلمنامه است تبدیل به صحنه می‌شود، گاهی تغییر زیادی می‌کند. یعنی در ذهن شما یک آکسسوار بخصوصی نوشته شده ولی وقتی به سر صحنه می‌روید متوجه می‌شوید بچه‌های صحنه یک چیز دیگری درست کرده‌اند. مثلاً در متن آمده ملات‌های ریش ریش شده مجاهدین که در خانه تیمی است زیر یک کمدی یک زیرزمینی وجود دارد ولی وقتی سر صحنه می‌رویم متوجه می‌شویم که آن زیر زمین نیست و باید لوله بخاری را کنار بزنم و از داخل آن بیرون بیاورم. این‌ها چیزهایی است که ذهن بازیگر بایستی دائم در حال تغییر باشد. یعنی شما نباید یک چیزی را تثبیت کنید و بگویید دیگر آن را تغییر نمی‌دهم. شاید دیالوگ شما تغییر، حذف یا اضافه شود و رفتار شما با بازیگر روبرو تغییر کند. به نظرم همه چیز با تمرین زیاد به بهترین شکل ممکن خلق می‌شود، مگر اینکه بازیگر مقابل‌تان آن انرژی که باید را نداشته باشد و یا همراه شما تمرین نکند. مخاطب باهوش است و می‌فهمد که این اتفاق کجا افتاده و کجا نیفتاده است. در سریال "شاهرگ" همه پایه و همراه بودند و دم همه آن‌ها گرم.

شما یک جایی از گریم بازیگران در سن‌های مختلف گله کرده و گفته بودید هر کسی باید در سن خودش بازی کند. اگر یک نقش خوب به شما پیشنهاد شود ولی به لحاظ سنی با شما فاصله داشته باشد آن را نمی‌پذیرید؟

من از بازیگران ناراحت نشده‌ام. اشاره کردم که بحث توانایی نیست. شاید یک بازیگر توانایی این را داشته باشد سنین مختلف را بازی کند. من گفتم وقتی ما بازیگران پیشکسوتی داریم که امتحان‌شان را پس داده‌اند و مخاطب هم با آن‌ها خاطره دارد، چرا باید بیایند منِ عباس غزالی را پیر کنند؟ با بازیگر روبروی خودم هم سن هستم ولی با گریم نقش پدر او را بازی کنم. حالا من هر چقدر هم تلاش کنم این نقش را خوب در بیاورم ولی باز برای مخاطب باورپذیر نیست. نکته بعدی این است که فراموش نکنیم پیشکسوتانی داریم که در خانه هستند و چشم انتظار یک تلفن از دفتر فیلم هستند تا به کار دعوت شوند. این مسئله برای من ناراحت کننده است و خواستم صدای آن‌ عزیزان باشم که تعدادشان هم کم نیست و به گردن همه ما حق دارند. درس این حرفه را خوانده‌اند و تخصص این حرفه را دارند ولی الآن یادی از آن‌ها نمی‌شود. حالا یک نفر از آن‌ها به یک برنامه تلویزیونی دعوت می‌شود و اشک می‌ریزد و وایرال می‌شود و بعد چهار نفر هم آن‌ها را دعوت می‌کنند ولی آن‌هایی که دعوت نمی‌شوند و اشک آن‌ها را کسی ندیده است چه می‌شود؟ واقعاً گناه دارند. من در دفاع از آن‌ها چنین حرفی زدم. البته من حرفم خطاب به کسانی بود که چنین انتخاب‌هایی می‌کنند و نه به بازیگران. اگر من را دعوت کنند که بروم معمار فلان ساختمان شوم، آن پیشنهاد را نمی‌پذیرم چون می‌گویم این کار را بلد نیستم ولی می‌توانم نقش یک معمار ساختمان را بازی کنم چون تخصص من بازیگری است.

کار جدیدی در حال انجام دارید؟

چند پیشنهاد جدید دارم. اولین چیزی که از آن‌ها می‌پرسم این است که می‌خواهید در ایام کرونا کار کنید یا نه؟ آن‌ها هم خودشان نمی‌دانند چون وضعیت عجیب و غریبی است و دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. من ترجیحم این است که در سلامت کامل کار کنم چون به هر حال وقتی من سر یک کاری بروم خانواده و اطرافیانم در معرض خطر خواهند بود. ترجیح می‌دهم در سلامت و با تمرکز و انرژی زیادی کار کنم و ذهنم درگیر چیز دیگری نباشد. چند پیشنهاد سینمایی دارم که آن‌ها را مطالعه می‌کنم تا ببینیم قسمت چه می‌شود و خدا چه چیزی را برای ما رقم می‌زند.

از همکاری با هومن سیدی بگویید.

همکاری بسیار خوبی بود. یک سال من در جشنواره فیلم فجر برای فیلم "اعترافات ذهن خطرناک من" کاندیدای جایزه بازیگر نقش مکمل شده بودم و خود هومن سیدی هم برای یک فیلم دیگری کاندیدا شده بود که در نهایت هومن جایزه را برد. اتفاق با نمکی بود. همکاری من با هومن سیدی همکاری قشنگی بود. همیشه فکر می‌کردم کار کردن با یک بازیگری که خودش کارگردان می‌شود سخت است چون احساس می‌کردم از بازیگر می‌خواهد به آن شکلی بازی کند که خودش بازی می‌کند ولی درباره هومن سیدی این اتفاق نیفتاد. یعنی کاملاً دست شما را باز می‌گذاشت و به بازی شما احترام می‌گذاشت. به نظرم هومن در کارگردانی اشراف داشت و کارش را بلد است.تجربه بانمک و بسیار خوبی بود و من به آن کار افتخار می‌کنم.


مصاحبه اختصاصی سلام سینما با پژمان بازغی

مصاحبه اختصاصی سلام سینما با نسیم ادبی

مصاحبه اختصاصی سلام سینما با مهدی فردقادری


 

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو