20 شعر کودکانه شاد برای کودکان مهد کودک و پیش دبستانی

20 شعر کودکانه شاد برای کودکان مهد کودک و پیش دبستانی


منبع: دلگرم

315

1399/7/9

14:54


20 شعر کودکانه شاد برای کودکان مهد کودک و پیش دبستانی

شعر کودکانه برای مهد کودک

برای انتخاب و گزینش شعر برای کودکان تنوع زیاد است و این مسئله تصمیم گیری را برای یک انتخاب درست سخت می کند. علایق و روحیات هر کودک با دیگری تفاوت دارد و از آنجایی که هر پدر و مادری کودک خود را نسبت به دیگران به خوبی می شناسند بایستی بنا به شناخت و احساس او عمل کند.

در ادامه مجموعه از شعرهای کودکانه مناسب کودکان مهدکودک و پیش دبستانی آماده شده . با دلگرم همراه باشید .

شعر کودکانه شاد شب

شب که میشه ستاره ها تو آسمون صف می کشن

دورو برماه می شینند همدل ویک صدا میشند

ابرا میان یواش یواش به ماه سلامی می کنند

فرشته ها تو آسمون گل می ریزن نقل می پاشند

همه میان کنار هم تو چادر شب می شیینند

خدا را با یک دل پاک حمد وستایش می کنند

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر کودکانه بابا

بابای خوب و نازم
عزیز و دلنوازم
تو نعمت خدایی
تو خوب و با وفایی
خدا ترا نگهدار
که میروی سر کار
قرآن پاک و روشن
گفته است از تو با من
حرف ترا دهم گوش

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر مهد کودک خورشید خانوم

خورشید خانوم از پشت کوه در اومد

خنده به لب با پیرهن زر اومد

یواش یواش توآسمون که چرخید

یکی یکی ستاره ها رو اون چید

دامنشو تکون داد ونور پاشید

گل باز شد خندید به روی خورشید

دستی کشید وناز کرد اون گلا رو

توی دلم حس کردم من خدارو

شعر کودکانه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر ناهار خاله سوسکه برای مهدکودک

یه موش چاق وگنده

اومد تو آشپزخونه

دادزدم ومن گفتم

برگرد برو تو خونه

اگه مامان ببینه

جیغ می زنه می ترسه

بعدش بابام با جارو

حسابتو می رسه

با اون چشای ریزت

دنبال چی می گردی

نون وپنیر وگردو

داشتی کجا می بردی؟

حتما که خاله سوسکه

منتظرت نشسته

تو سفره ی قشنگش

یه دسته گل گذاشته

نترس پنیرو بردار

زودتر برو به خونه

خوب نیست که خاله سوسکه

منتظرت بمونه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر زیبای کتاب برای کودکان

من یه کتاب دارم
پر از گل و ستاره
یه خونه عروسک
هزار تا قصه داره

کتاب خوشگل ما
قصه می گه برامون
قصه مادربزرگ
تو شب های زمستون

تو باغ قصه ما
حیووانا مهربونن
پرنده ها تو باغش
با هم آواز می خونن

هر کی کتاب می خونه
اینو باید بدونه
کتاب برای همه
یه دوست مهربونه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر کودکانه کوتاه

دمپایی ابری

یه دمپایی ابری

بابام برام خریده

گل داره رنگارنگه

هیچ کس اونو ندیده

وقتی که راه می رم من

همش می گه فیس وفیس

خوشم میاد از صداش

وقتی که اون میشه خیس

مامان می گه عزیزم

اینقدر نرو راه باهاش

یک کمی آروم بشین

خسته شدم از صداش

منم می گم با خنده

دوست ندارم بشینم

اما دلم نمی خواد

غم توچشات ببینم

شعر کودکانه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر حروف الفبا برای کودکان

آ مثل آتش وآب آدم برفی وآفتاب

ب مثل باغ وبابا بهار و بوی گل ها

پ مثل پاییزسرد پروازیک برگ زرد

ت مثل توپ خورشید قرمزو زرد وسپید

ث مثل ثلث آخر با نمره های بهتر
ج مثل جوجه جیک جیک جنگل سبزوتاریک
چ مثل چوب وچِنار چَـکاوک وچمن زار

ح مثل حوله ،حُباب حیاط وحوض پرآب

خ مثل خوبی ،خدا خندیدن بچّه ها


د مثل دشت ودریا درخت سبزوزیبا

ذ مثل ذرّت شاد بازی کاکل وباد

ر مثل رنگین کمان هفت تاکمان توی آن
زمثل زنبورو زاغ زَنبَق زیبای باغ
ژ مثل ژاله برگل هدیه ی گل به بلبل
س مثل سایه ی بید ستاره های سپید

ش مثل شش تاشب تاب سه تابیدار سه تاخواب

ص مثل صبح و صدف صد تاصدف توی صف
ض مثل ضَربه ای سخت که زد تبر بردرخت

ط مثل طوق اردک طوطی سبزو کوچک

ع مثل عیـد وعــمو عروسک کوچولو

غ مثل غاز وغنچه هردوتا توی باغچه

ف مثل فَوّاره ها در آفتاب زیبا

ق مثل قمری وقو قاصدک قصّه گو

ک مثل کوه پربرف کاج وکلاغ پرحرف

گ مثل گل یا گلاب گردش گل هادر آب

ل مثل لک لک خواب زیر لَحاف مهتاب

م مثل موج وماهی چه ماهی سیاهی

ن مثل نورو نوروز گل داده نرگس امروز
و مثل وقت ورزش صبح قشنگ ونرمش
ه مثل هوهوی باد هوای پاک وآزاد

ی مثل یاس زیبا درآخر الفبا

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر کودکانه فارسی

علی دیگر نمی آید

تمام شهر غمگین است

هوای چشمها ابریست

کسی دیگر نمی خندد

علی در کوچه پیدا نیست

یتیمی دامن مادر

گرفته زار ونالان است

زمین وآسمان امشب

همه بی تاب وگریان است

تمام چشمها خیس است

تمام کوفه غمگین است

غم تنهایی مردم

نمی دانی چه سنگین است

کلون خانه ها امروز

به دست اونمی لرزد

کسی حال یتیمان را

زمادرها نمی پرسد

کسی حال یتیمان را زمادرها نمی پرسد

کسی با گریه می گوید

چرا آخر نمی آید

بگومادر کجارفته

پدر دیگر نمی آید

یتیمی کنج نخلستان

نشسته اشک می ریزد

علی خوابیده دربستر

ودیگر برنمی خیزد

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر کودکانه شاد

شش دانه قاشق
شش دانه بشقاب
نان و نمکدان
یک کاسه ی آب
دیگی پر از آش
یک شام ساده
در دور سفره
یک خانواده
با مهربانی
با هم نشستند
در سینه شادی
بر چهره لبخند
گفتند اول
نام خدا را
خوردند با هم
نان و غذا را
یک سفره ی خوب
یک شام دلخواه
بعد از غذا هم
الحمدلله

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر جشن تولد برای کودکان مهد

یک دونه چوب کبریت شمع تولدم بود
مهمان من در این جشن تنها دل خودم بود

شاید به کارهایم یا شعر من بخندی

کیک تولدم بود یک تکه نان قندی

یک مورچه مرا دید ازکیک من کمی خورد

یک ریزه کند و آن را با خود به لانه اش برد

در راه هر که را دید دعوت به جشن ما کرد

برگشت و چند مهمان همراه با خود آورد

با این که دوستانش خیلی زیاد بودند

از کیک کوچک من خوردند و شاد بودند

شعر کودکانه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر مهد کودک کوتاه

دلم می خواد که الان مثل یه بره باشم

مشغول بازی کردن توکوه ودره باشم

صبح تا غروب با دوستام بریم توی چراگاه

حواسمون جمع باشه یه وقت نیفتیم تو چاه

اما اگه یه روزی گرگه بیاد تودره

چند تامونو می خوره چند تامونو می بره

بهتره زودتر بیام ازاین خیالا بیرون

تا جون من بمونه از این خطر در امون

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر برای کودکان 4 ساله

آی گـــــــــربـــه ی نا قلا بیا پاور چیــــن بیا

به این سوراخ نگا کن بگرد یه موش پیدا کـن

اون موشه را تو بردار سربه سر موش بـــذار

ببین مــــوشه چه نــــازه! دمش چقــد درازه!

چــه دنـــدونــایی داره! عجــب چشـــایی داره!

امـــا چــرا تـــرسیــــده؟معلومه، گـــربه دیـــده

یـــه گـــربــه ی چاقـــالـــو بــا بــــدن پشمــالــو

بـــا اون چشـــای ریـــــزش بـــا دندونای تیـزش

مــــوشه را گیـــــر آورده انــــگــار اسیــــر آورده

مـــــوش اسیـــــر بـــیــــداره فقــط فکـــر فـــراره

گربه هه خسته میشه چشاش که بسته میشه

موش کوچولــو با ترس و لرز یواشکی جیم میشه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر زیبای اسم برا کودکان مهد و پیش دبستانی

دو بچه ی ناز نازی آورده خاله سوسکه

یکی شبیه خاله اون یکی شکل موشه

بچه های اون دوتا خیلی قشنگ ونازند

با نمک وتوپولو هردوتاشون سیاهند

این دوتا نورسیده هنوز اسمی ندارند

صبح تا حالا رو هراسم خط سیاه کشیدند

شب شده وهنوزم به جایی نرسیدند

از بس که اسم نوشتند خسته شدند خوابیدند

صبح شدو خاله سوسکه نشست کنار موشه

با خنده گفت که سو سو یه اسم خوبی میشه

می خنده آقا موشه زود میگه باشه باشه

اسم موموهم خوبه باز نگو که نمیشه

شعر کودکانه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر کودک خاله سوسکه بچه دارشده

طفلکی خاله سوسکه

خوابیده وبیماره

چون که شده بچه دار

حال خوشی نداره

خوشحاله آقا موشه

اون شده امروز بابا

خریده واسه خاله

یه دسته گل زیبا

اون دوتا بچه ی ناز

گاهی بیدار گاهی خواب

یک دفعه جیغ می کشند

گاهی می شند چه بی تاب

خاله سوسکه با بیحالی

هی می خونه لالایی

خسته میشه ومیگه

آقا موشه پس کجایی؟

نمی تونم تنهایی

درد دارم وخسته ام

چه سخته بچه داری

بیا برس به دادم

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر زمستانه برای کودکان

برف اومده چه سرده

دست وپاهام می لرزه

لپام شده کمی سرخ

وای دندونام می لرزه

می خوام برم توکوچه

مامانم نمی زاره

خیلی دلم گرفته

خدایا این چکاره

وقتی مامان خسته شد

رفت توی خواب سنگین

رفتم میون کوچه

آهسته وپاورچین

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر عروسک من برای کودکان

مامان برام خریده عروسکی بامزه

چشماش به رنگ آبی لباسشم قرمزه

ازاون عروسکا که شعر می خونن میخندن

چشمای آبیشون رو باز می کنن می بندن

روی لباسای او عکس دوتا اردکه

به که چقدر قشنگه لباساش خیلی تکه

می خوام براش بخونم قصه ی موش خسته

هنوز یه خط نخونده یهو چشماشو بسته

مامان براش میدوزه یه پیرهن چین چینی

تا که اونو می پوشه باهاش میرم مهمونی

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر برای کودک

تخم خود را شکستی

چگونه بیرون جستی

جوجه جوجه طلائی

نوکت سرخ و حنائی

نه پنجره ، نه در داشت

نه کسی ز من خبر داشت

گفتا جایم تنگ بود

دیوارش از سنگ بود

تخم خود را شکستم

اینگونه بیرون جستم

دادم به خود یک تکان

مثل رستم پهلوان

شعر کودکانه

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

اشعار کودکانه زیبا

قیچی ،شونه ،یه آینه

قیچی، شونه ،یه آینه

از تو کمد برداشتم

یواشکی یه گوشه

کز کردم و نشستم

بعدش با یک کمی آب

خیس کردم اون موهامو

هول هولکی خیلی زود

چیدم من چتریامو

صدای قرچ وقورچش

دلم را قلقلک داد

وقتی دیدم تو آینه

دلم به تاپ تاپ افتاد

پس چرا اینجوری شد؟!

چیکار کنم من حالا

وای که چقدر زشت شدم

چرا اینقدر رفت بالا ؟

وای چی بگم به مامان

اشکم حالا در میاد

چیکار کنم خدایا

تا این موها در بیاد ؟

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر ایام هفته برای کودکان مهد کودک

شنبه

شنبه شروع هفته خدا یادم نرفته

خالق این جهانه خدای آسمانه

ذکر لبم همینه یاربّ العالمینه

روز یکشنبه

یکشنبه یادت باشه خدا با بنده هاشه

بازم دلت رو شاد کن بخشندگیشو یاد کن

بگو همین رو والسلام یا ذُوالجَلالِ َوالاِکرام

روز دوشنبه

بعد از روز یکشنبه رسید روز دوشنبه

از ته دل می خونم خدای مهربونم

تو قلبای ما جاته یا قاضِیَ الحاجاتِه

روز سه شنبه

سه شنبه هم یه روزه نذار دلت بسوزه

بازم خدا خدا کن نعمتاشو نگاه کن

بگو فقط تو همین یا اَرحَمَ الرّاحِمِین

روز چهارشنبه

توی تموم روزها مانند چهارشنبه ها

میشه خدا رو یاد کرد شادی هارو زیاد کرد

ذکر خدا معلومه یا حیُّ و یا قَیُّومِه

روز پنج شنبه

هست ذکر پنج شنبه ها شکوه و لطف خدا

لا اِلَه اِلَّا اَللّه خدایی نیست جز اللّه

مَلِکَ الحَقُّ المُبِین لطف خدا رو ببین

روز جمعه

جمعه ها با صلوات تو می رسی به حاجات

دعا دعا، دعا کن خدا رو تو صدا کن

خدا ظهور آقا نزدیکتر بفرما

شعر کودکانه شاد / شعر کودکانه / شعر کودکانه کوتاه / شعر مهدکودک

شعر کودکانه قدیمی

عروسک قشنگم هنوز تو رختخوابه
نمی دونه که بیرون آفتاب داره می تابه
عروسک کوچولو خواب و دیگه رها کن
ببین آفتاب در اومد پاشو چشماتو وا کن
پرنده های روی بوم دارن آواز می خونن
خوب صداشونو گوش کن ببین چه ناز می خونن
به من بگو که وقتی همه جا غرق نوره
با چشمای شیشه ایی دنیای ما چه جوره


مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو