وقتی در عشق فریب می‌خوریم!

وقتی در عشق فریب می‌خوریم!


منبع: پرشین وی

57

1399/7/13

14:05


ازدواج یک امر بسیار مهم برای هر فردی است برخی از افراد نیز برایشان مشکلاتی از قبیل این که در ازدواجشان همسرشان فریب کاری کرده است درگیر خواهند شد در ادامه مطلب به بررسی اینموضوع خواهیم پرداخت

وقتی در عشق فریب می‌خوریم!

هستند دخترانی که به دام هوس های برخی از مردان برای ازدواج می افتند مردها و پسرانی
که با فریب در ازدواج با آن ها پیوند زناشویی بسته و بعد از یک مدت فریب دادنشان آشکار خواهد شد
ما در این مطلب از پرشین وی به داستانی می پردازیم که فریب در ازدواج باعث شده مشکلاتی برای دختر
پدید بیاید در ادامه همچنین به بررسی مراحل فقدان یا سوگ در شکست عاطفی خواهیم پرداخت

فریب در ازدواج

نگاهی به دلایل بروز پدیده فریب در ازدواج : می‌گفتند ۲ ‌ترم بیشتر تا گرفتن مدرک فوق لیسانسش نمانده و
در یکی از سازمان‌های دولتی پست مهمی‌دارد.
همه اعضای خانواده‌اش در آمریکا اقامت دارند و او به تنهایی در خانه شخصی چندصدمتری بالای شهر تهران زندگی می‌کند.
آن موقع من تازه سال دوم دانشگاه بودم.
همه بچه‌های دانشگاه از او خوششان می‌آمد.

خیلی شیک‌پوش بود و خودروی گرانقیمتی سوار می‌شد.
برخوردها و رفتارهایش با دیگران همگی نشان می‌داد از خانواده صاحب نامی است.
وقتی از من خواستگاری کرد، از خوشحالی روی زمین بند نمی‌شدم، شانس در خانه‌ام را زده بود.
بسرعت عقد کردیم.
روزهای خوشی داشتیم تا این‌که آن روز کذایی زنگ تلفن به صدا درآمد.
الو بفرمایید…
چی؟….
اشتباه می‌کنی…
نه‌اینطور نیست…
این دروغه! وقتی چشم‌هایم را باز کردم، مادر و بقیه دور و برم بودند.
یکی آب قند درست می‌کرد و دیگری با دست نمناک به صورتم آب می‌پاشید.
حالم که جا آمد، پرس و جو‌ها شروع شد: «کی بود پشت تلفن؟ چی می‌گفت؟» اما من که هنوز شوکه
بودم، جوابی برایشان نداشتم.

چطور می‌توانستم بگویم همسر آینده‌ام دروغگوی ماهری است که من و خانواده‌ام را با زیرکی فریب داده.
او نه تنها مجرد نبوده بلکه در یکی از شهرستان‌های دورافتاده همسر و فرزند هم دارد.

فریب در ازدواج

فریب در ازدواج

حالا دیگر چاره‌ای ندارم جز این‌که از آن مرد دروغگو به جرم فریب در ازدواج به دادگاه شکایت کنم تا
شاید این طور بتوانم گوشه‌ای از حقوق از دست رفته‌ام را باز پس بگیرم، اما با آبروی رفته و احساسات
به بازی گرفته شده‌ام، چه کنم؟ رفندهای مختلف اغفال دختران با‌ ترفندهای عاطفی و ظاهر شدن در نقش خواستگاران دلباخته
و معصوم یکی از شگردهای تبهکارانی است که سوءاستفاده‌های مالی و جنسی را در سر می‌پرورانند و برای رسیدن به
‌این اهداف خود، کاملا برنامه‌ریزی داشته و طعمه‌های مورد نظر را هم بر همین اساس انتخاب می‌کنند.
برخی دختران جوان نیز بسادگی در دام‌های عاشقانه گرفتار می‌شوند و با اسیر شدن در تور احساسات، منطق خود را
کنار می‌گذارند و به خواست‌های غیرمنطقی طرف مقابل تن می‌دهند.

سودجویان برای پیشبرد نقشه‌های خود سراغ دخترانی می‌روند که اطمینان دارند فریب دادن‌شان آسان است.
اگر نگاهی به صفحات حوادث روزنامه‌ها بیندازید، در میان این خواستگار‌‌های قلابی فریبکار همه نوع جرمی ‌دیده می‌شود؛ از آزار
و اذیت جنسی و تهیه فیلم‌‌های سیاه تا کلاهبرداری‌های میلیونی از دختر جوان و خانواده‌اش.
اگر چه هر کدام از خواستگاران فریبکار شگرد خاصی برای اغفال طعمه‌های خود دارند و همین مساله هم موجب شده
دست این تبهکاران دیرتر رو شود، اما بررسی پرونده‌های متعدد در این زمینه نشان می‌دهد سناریوی آنها تقریبا ته‌‌مایه‌ای شبیه
به هم دارد؛ شیوه‌ای ناجوانمردانه برای فریب دادن یک دختر و خانواده‌اش.

زودباورها؛ طعمه چرب فریبکاران خواستگاران فریبکار اغلب آدم‌ حسابی هستند.
خودشان را این طور معرفی می‌کنند؛ کارخانه‌دار، پسر سفیر فلان کشور در ایران، مدیرعامل یک شرکت بزرگ تجاری، دکتر، مهندس،
تاجر و…
اما نکته جالب‌تر این‌که برخی از آنها پایشان را فراتر از این می‌گذارند و وانمود می‌کنند مامور ویژه اطلاعات، پلیس
مخفی و…

فریب در ازدواج

فریب در ازدواج

بوده و اغلب ناهار و شام را با اشخاص با نفوذ و سرشناس می‌خورند.

البته دلیل این دروغ هم خیلی واضح است؛ این‌که دختر فریب خورده و خانواده‌اش جرات شکایت نداشته باشند.
تازه اگر خانواده دختر در جریان موضوع نباشد، شرایط به مراتب بدتر از این خواهد بود.
دختر جوان پس از این‌که متوجه می‌شود از طرف خواستگارش اغفال شده به جای شکایت کردن، خودش را در خانه
حبس می‌کند و زانوی غم بغل می‌گیرد و در تنهایی و خلوتش قلبی که یک نیزه در آن فرورفته را
نقاشی می‌کند! این بازیگران حرفه‌ای خواستگاران قلابی، بازیگرهای حرفه‌ای هم هستند.
۹۰درصد آنها در اولین برخورد، نقش ‌بچه‌‌مایه‌داری را بازی می‌کنند که کارخانه و تاجر هستند یا پزشک فوق تخصص، پروفسور،
استاد یک دانشگاه‌معتبر خارجی و…

که چون کارشان خیلی حساس و مهم است، دائم یک پایشان ایران است و یک پایشان اروپا و آمریکا.
آنها رد پا نمی‌گذارند فریب در ازدواج یا تدلیس، از سوی یکی از همسران صورت می‌گیرد و موجب می‌شود عیبی
پوشانده و مخفی شود یا وجود صفتی را که مورد نظر طرف مقابل بوده در خود وانمود کند؛ خواه ‌این
مانورها به صورت عمل باشد، خواه به صورت نوشته یا لفظ.
البته شکایتی هم که در محاکم از افراد فریبکار می‌شود، بیشتر شکایت کیفری است که مجازاتی را برای طرف مقابل
به همراه دارد اما ممکن است به نتیجه دلخواه نرسد.

البته افراد فریبکار نیز در دادگاه منکر همه چیز می‌شوند و عنوان می‌‌کنند طرف مقابل از این مساله اطلاع داشته
یا این‌که‌ این کار را از روی عشق و علاقه کرده‌اند.
از آنجا که در جرایم کیفری اقرار فرد به جرم مرتکب شده مهم‌ترین عامل در اثبات جرم محسوب می‌شود، ممکن
است اثبات چنین جرمی ‌نیز سخت و تا حدودی ناممکن باشد.
باز هم بر این نکته تاکید می‌کنیم که از نظر قانون، طلاق و فسخ ازدواج مساله ساده‌ای نیست که بسادگی
رخ دهد و قانون هم در اغلب موارد تلاش می‌کند آن را به تاخیر بیندازد.

فریب در ازدواج

اثبات مسائل در محضر قانون کار سختی است و شما باید مسیری طولانی را برای رسیدن به حق و حقوق
خود طی کنید، ضمن آن‌که فرد فریبکار معمولا از خودش رد پایی باقی نمی‌گذارد که شما کشف کنید.
بالاخره اگر قرار بود ردی از خود برجای بگذارد که فریبکار نمی‌شد! ترس از آبروریزی، دلیل شکایت نکردن یک آسیب‌شناس
اجتماعی بارزترین نمود فریب را در آغاز آشنایی و همچنین در ادامه‌ این رابطه دانسته و معتقد است: دروغ گفتن
در مورد سن، شغل، میزان تحصیلات و حتی ازدواج و طلاق قبلی از سوی زن یا مرد به قصد عوض
کردن واقعیت به کار می‌رود، اما در نهایت حقیقت دیر یا زود آشکار می‌شود که متاسفانه در موارد بسیاری زیان‌های
جبران ناپذیری در پی دارد.

ابهری معتقد است: برخی پنهانکاری‌ها در خصوص مشکلاتی همچون ناهنجاری‌های رفتاری، مخفی کردن بیماری و یا بعضی کاستی‌های جسمی ‌و
روحی در زندگی آینده می‌تواند آثار غیر قابل انکاری بر سلامت روابط داشته باشد.
به طور نمونه برخی بیماری‌ها مانند صرع یا ناراحتی‌های ژنتیک در صورتی که از طرف مقابل مخفی نگه داشته شود،
بتدریج با آشکار شدن نشانه‌های آن اثرات منفی خود را در رابطه زوجین می‌گذارد که در نهایت یکی از طرفین
با طرح مساله فریب داده شدن دچار احساس سرخوردگی شده‌ ترجیح می‌دهد به ‌این رابطه پر فریب پایان دهد که
البته ‌این تصمیم نیز با مشکلات بسیاری همراه است.

به دلیل برخی نقایص حقوقی و قانونی و‌ترس از آبروریزی به طور معمول اغلب دختران فریب خورده از اعلام شکایت
علیه خواستگاران قلابی امتناع می‌کنند، به همین سبب هم زمینه برای شیادان به منظور ادامه فعالیت‌های مجرمانه‌شان فراهم می‌شود.

بیشتر بدانید از مرحله فقدان یا سوگ در شکست عاطفی

۱ – انکار ( شکست نخورده ام ) : بعد از تمام شدن رابطه ، فرد هنوز برای پذیرش جدایی آمادگی
ندارد و فکر می‌کند با صحبت نکردن در مورد آن می‌تواند از وقوع آن جلوگیری کند اما در نهایت
انکارش به پایان می‌رسد و مجبور می‌شود باور کند.

۲ – خشم و خشونت پس از شکست : هنگامی که فرد با واقعیت شکست عاطفی روبرو می‌شود،
درد و غم آن می‌تواند بیش از حد تحمل او باشد ، در این زمان او دچار خشم می‌شود و خودش و
دیگران را سرزنش می‌کند. احساس خشم اگر اشتباه جهت‌دهی شود می‌تواند آسیب‌رسان باشد.

۳- چانه زنی : در این هنگام فرد شکست خورده در رابطه احساس ناتوانی دارد و چانه‌زنی به او
کمک می‌کند که موقعیت را از موضع انفعال کنترل کند و افکاری مانند اگر این طور بود ، اگر آن
طور بود در ذهن او شکل می‌گیرد اما حقیقت آن است که هر فرد فقط می‌تواند خودش را کنترل کند و بقیه اتفاقات خارج از کنترل اوست.

همه‌ی ما در راه رسیدن به اهدافمان با موانع بسیار زیاد و حتی شکست‌های پیاپی مواجه
شده‌ایم. اما چه عاملی سبب می‌شود افراد موفق بعد از هر زمین خوردن، هر لحظه بیشتر
اوج بگیرند و برخی دیگر به راحتی کنار زده می‌شوند؟

۴- افسردگی : پس از تمام شدن رابطه ممکن است علائم افسردگی در فرد  پدید آید . در این
مرحله او بسیار نا امید و غمگین می‌شود و باور می‌کند که دیگر هیچ کاری از دستش برنمی‌آید
و نمی‌تواند جلوی اتفاقات ناخوشایند زندگی را بگیرد ! در طی گذر از این دوران ، نکته‌ی مهم
این است که او این ناراحتی را کاملا احساس کند و بداند که می‌تواند هرقدر که دلش می‌خواهد
گریه کند زیرا پس از آن احساس رهایی و آرامش خواهد داشت.

فریب در ازدواج

فریب در ازدواج

در این مرحله ، فرد به مراقبت بیشتری احتیاج دارد و نیاز به دوستانی حمایتگر دارد.
دکتر علی میرصادقی در یکی از همایش‌های اکسیژن در مورد گریه کردن می‌گویید ”

یک وقت‌هایی باید خوب گریه کرد ، مرد و زن ندارد. خود من بارها شکسته شده‌ام و
گریه کرده‌ام ولی من افتخار می‌کنم به آن گریه‌ها چون اساسا فلسفه ی روانشناسی
اکت نیز همین است ؛ پذیرش دردهای زندگی . زندگی ما از روز اول با درد همراه بوده
و تا امروز هم دردها ادامه دارند . به دنیا آمدن و آغاز  زندگی ما با جیغ آغاز می‌شود

و در ادامه‌ی زندگی هم در نوجوانی با دردهای درس خواندن و در جوانی با درد پیدا کرد
ن شریک زندگی و شغل مواجه می‌شویم . حتی ممکن است که دردهای روزهای
سخت شکست عاطفی و ترد شدن را هم در همان جوانی تجربه کنیم . اکت از ما
می‌خواهد که درد زندگی ، جدایی ، فقدان و سوگواری زندگی را بپذیریم و نخواهیم
دردها را به پایان برسانیم . زندگی ما وقتی تغییر می‌کند که دردهای ما تغییر کنند
نه اینکه دردهای ما از بین بروند چون دردها به پایان نخواهند رسید.”

در واقع این جملات بدین معنا هستند که حتی درصورتی که فرد بتواند از این بحران روحی
و عاطفی خارج شود  و در آینده نیز یک رابطه جدید را آغاز کند ، دردهای زندگی به طور
مطلق از بین نخواهند رفت. پس اتفاقا او باید بیاموزد که از این فرصت پیش آمده استفاده کند
و قدرت ذهن آگاهی و پذیرش خود را بالا ببرد زیرا دردها فقط از شکلی به شکل دیگر در می‌آیند
و از بین نمی‌روند. از همین رو نام دیگر  روانشناسی اکت ، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش است.

منبع:ایده آل / alimirsadeghi

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو