خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا چه علائمی دارد؟

منبع: دلگرم

124

1398/2/30

09:48


خود بیمار انگاری یا هیپوکندریا چه علائمی دارد؟

علائم و نشانه های بیماری هیپوکندریا یا خود بیمار انگاری

خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا (به انگلیسی: Hypochondriasis)، در اصطلاح روان‌شناسی و روان‌پزشکی برای شخصی به کار می‌رود که علی‌رغم برخورداری از سلامت بدنی همچنان خود را بیمار می‌داند. در حالی که معاینات و بررسی‌های پزشکی کامل و همه‌جانبه هیچ مشکلی را نشان نمی‌دهند، فرد خود بیمار انگار قویاً به ابتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار معتقد است.

افراد مبتلا به این بیماری نگران سلامتی خود و ابتلا به اختلالات بدنی فرضی هستند. این افراد بطور دائم خیال می‌کنند که به بیماری شدیدی مبتلا شده‌اند و حتی اگر دربارهٔ آن هیچ نشانه پزشکی نداشته باشند هم در مورد بیماری خیالی خود متقاعد نمی‌شوند. افرادی که بیش از حد نگران سلامتی خود هستند نیز ممکن است مبتلا به این بیماری روانی بشوند.

این تصور هنگامی بیماری شمرده می‌شود که نزدیک به ۶ ماه از شروع آن گذشته باشد و علی‌رغم تأیید سلامت بدن توسط پزشک، فرد هنوز بر بیمار بودنش اصرار داشته باشد، تا آنجا که ترس از بیمار بودن، او را دائم به مراکز درمانی گوناگون بکشاند که به آن سندرم بیمار خیالی نیز گفته می‌شود. علل عمدهٔ آن دو مورد است، که یکی اضطراب و دیگری افسردگی است. درمان آن با داروهای ضداضطراب و مشاورهٔ روان‌شناسی ممکن است.

این افراد ممکن است شکایاتی در مورد نوعی ناراحتی در ناحیه معده، قفسه سینه، سر، دستگاه تناسلی و سایر قسمت‌های بدن داشته باشند و بر همین اصل به پزشک‌های متعددی مراجعه می‌کنند و با آنکه مدارک پزشکی نشان می‌دهد که هیچ ناراحتی جسمی ندارند.

البته گاهی نشانه‌های بسیار خفیف بیماری وجود دارد اما این افراد این نشانه‌ها را بسیار اغراق‌آمیز جلوه می‌دهند.خودبیمارانگاری با نشانگان مونشها وزن متمایز است، چراکه در اختلال خودبیمارانگاری، خود فرد آگاهانه علایم بیماری را جعل نمی‌کند و تلاشی آگاهانه برای تقلید یک بیماری از خود بروز نمی‌دهد.

خود بیمار انگاری چیست؟

دو نوع خودبیمار انگاری وجود دارد:

1. نوع اول آن‌هایی هستند که همه‌ی احساسات فیزیکی را بسیار بیشتر از افراد معمولی حس می‌کنند. آن‌ها پایان همه‌ی احساسات روزانه مثل سردی دستان، رودل یا پرش پلک چشم را مرگ می‌دانند. اینترنت به بروز این مشکل دامن می‌زند، چراکه باعث می‌شود افراد به سادگی درباره علائمشان بخوانند و تصور کنند که آن‌ها را دارند.

2. اما نوع دوم سوماتیک هستند، آن‌ها علائم واقعی دارند – که فروید آن را «هیستری تبدیل» می‌نامد. درگیری‌های روانی به تجربیات بدنی تبدیل می‌شود که می‌تواند از تپش قلب تا فلج اندام متغیر باشد.

خودبیمارانگارها، زمانی که پزشک تلاش می‌کند تا روند‌های غیرضروری را کاهش دهد، آزمایش‌های بیشتری را درخواست می‌کنند. آن‌ها به پزشکان مختلف مراجعه می‌کنند که این مدیریت مسئله را دشوار می‌سازد. هزینه‌های درمان خودبیمارانگاران ممکن است ۱۰ برابر بیشتر از میانگین هزینه‌های پزشکی عموم مردم باشد. افراد مبتلا به خود بیمار انگاری، سالانه حدود یک میلیارد دلار بابت انجام آزمایشات پزشکی و درمان‌های غیرضروری هزینه می‌کنند.

پزشکان اغلب با افراد خودبیمارانگار دچار مشکل می‌شوند، چرا که این بیماران در تقاضای خود برای درمان، بسیار لجوج و مصر هستند. اما پزشکان نمی‌توانند علت پزشکی برای این علائم پیدا کنند. آن‌ها نه تنها با مراجعه به پزشک اطمینان پیدا می‌کنند، بلکه همچنین به خاطر اینکه پزشک در یافتن ریشه مشکلات آن‌ها ناتوان است، عصبانی می‌شوند و اغلب پزشکان را به بی کفایتی متهم می‌کنند.

اختلال خود بیمار انگاری

آلبراریسین استدلال می‌کند که افراد مبتلا به خود بیمار انگاری، به دنبال درمان برای بیماریشان نیستند، بلکه به دنبال شاهدی برای رنجی که می‌کشند هستند. آن‌ها گویی به دنبال مادری مهربان هستند که نگران علائم بیماری کودکش است. خودبیمارانگاران ناامیدانه، از دکتری به دکتر دیگر می‌روند و به دنبال یک قادر مطلق و حرفه‌ای هستند تا شاید بی کفایتی‌های پزشکان قبلی را جبران کند.

اما ناامیدی اجتناب ناپذیر است و درنهایت پزشک از تشخیص بیماری ناتوان است؛ چرا که بیماری وجود ندارد. نتیجه این مراجعات تنها خشم و انتقاد بیمار از پزشک بی کفایت است و این منجر به فاصله‌ی بیشتری میان پزشک و بیمار می‌شود. اغلب نارضایتی دائمی بیماران، همسر، دوستان و خویشاوندان را نیز از آن‌ها دور می‌کند و این به نارضایتی بیشتر می‌انجامد.

پزشکان اغلب سعی می‌کنند فرد مبتلا به هیپوکندریا را به روانشناس ارجاع دهند، اما با مقاومت بیمار مواجه می‌شوند که ادعا می‌کند دچار مشکل روانی نیست.دو مورد وجود دارد که پزشکان و روان درمانگران باید برای به حداکثر رساندن شانس کمک به این بیماران درک کنند.

اول اینکه بیمار بودن ممکن است بخش مهمی از هویت فرد خودبیمارانگار باشد؛ بنابراین برای او، رها کردن حس بیمار بودن شبیه به تجربه از دست دادن هویت خود است.

دوم، خودبیمارانگار به یک شاهد و تصدیق گر درمورد درد و اضطرابی که تحمل می‌کند،‌ نیاز دارد. نیاز او به تایید حقیقی است. شما باید به او نشان دهید که او را باور دارید و دردش را می‌فهمید و می‌دانید چقدر ترسیده است، اما علت این‌ها فیزیکی نیست.

علائم خود بیمار انگاری

افراد مبتلا به خود بیمار انگاری، سطح بالایی از اضطراب درباره سلامت را تجربه می‌کنند و خیلی زود نسبت به بیماری‌ها واکنش نشان می‌دهند؛ برای مثال با شنیدن اینکه کس دیگری بیمار شده و یا مطلبی درباره بیماری در اخبار می‌شنوند. این‌ها فرد را به شدت نگران وضعیت سلامتی‌شان کرده و آنان را وادار به اقدامات مراقبتی می‌کند، مانند بررسی سلامت و بدن به طور مداوم برای پیدا کردن نشانی از بیماری.

برخی از افراد مبتلا به اختلال خودبیمار انگاری، از هرگونه شرایطی که حس کنند ممکن است آن‌ها را بیمار کند دوری می‌کنند مثلا مراجعه به پزشک در بیمارستان، بازدید از آشنایان بیمار و ...
اغلب نشانه‌ی فیزیکی مشاهده نمی‌شود و ناراحتی‌ها ناشی از درد‌های جسمانی نیست بلکه بیشتر اضطراب آن‌ها از مشاهده برخی علائم است.

نگرانی نسبت به بیماری ممکن است آنقدر شدید باشد که به هویت اصلی فرد و تصویرش از خود تبدیل شود. بیماری موضوع اصلی مکالمات آنهاست و هر شرایط استرس زا این بیماری را فعال و شدید می‌کند.

علت خود بیمار انگاری

علل خود بیمار انگاری همچنان ناشناخته هستند. عموما تصور می‌شود که این یک شرایط روانی مزمن است که در اوایل میانسالی و اواسط بزرگسالی رخ می‌دهد. استرس‌های عمیق در زندگی ممکن است در برخی موارد تشدید کننده علائم این بیماری باشند. همچنین سابقه سوء استفاده در دوران کودکی یا بیماری جدی در کودکی ممکن است عامل خطری برای ایجاد خود بیمار انگاری در سنین بالا باشد.
این اختلال در مردان و زنان به طور مساوی نمود پیدا می‌کند و تقریبا ۱.۳ تا ۱۰ درصد جمعیت به آن مبتلا هستند.

درمان خود بیمار

انگاری

افراد مبتلا به خود بیمار انگاری بسیار بیشتر از سایرین در مراکز پزشکی دیده می‌شوند چرا که آن‌ها معتقدند از لحاظ فیزیکی بیمار هستند. اغلب این افراد رایج به پزشکان زیادی مراجعه می‌کنند تا بلکه یکی از آن‌ها بیماریشان را تشخیص دهد و محدود کردن مراقبت‌های اولیه به تنها یک پزشک، راهی مهم برای درمان و پیشگیری از انجام آزمایشات و اعمال پزشکی بی‌شمار و بی فایده است.

دارو‌های اعصاب می‌توانند به درمان افسردگی و علائم اضطراب در این افراد کمک کند. روان درمانی نیز روشی موثر در درمان است و به این افراد کمک می‌کند که محرک‌ها را تشخیص دهند و مهارت‌های مقابله‌ای را برای مدیریت اضطراب خود یادبگیرند.

همچنین بخوانید:

درمان تریکوتیلومانیا یا اختلال کندن مو

اسکیزوفرنی ؛ روان‌گسیختگی یا شیزوفرنی(بیماری خطرناک روانی)

اختلالات روان تنی سایکوسوماتیک


مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو