در سینما تئاتر و تلویزیون به خاطر حضور وی خاطره های زیادی از فیلم ها و سریال ها وجود دارد که خاطره انگیز هستند و یاد هنرمندی را زنده می کنند که آرام و بی حاشیه در این عرصه تلاش کرد و برایش آرزوها داشت. وی سال ها قبل همسرش را از دست داده بود و دلخوش به تنها ثمره زندگی اش پورنگ و نوه هایش بود و امروز کرونا او را از صحنه هنر دور و از مردمش جدا کرد. ضمن تسلیت درگذشت این هنرمند شایسته مروری داریم بر زندگی پرویز پورحسینی که در ادامه در پرشین وی مشاهده میکنید.
زندگی پرویز پورحسینی
پرویز پورحسینی (زاده ۲۰ شهریور ۱۳۲۰) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است. وی در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و از رشته بازیگری در سال ١٣۵۴ فارغ التحصیل شد.
شروع فعالیت هنری پرویز پورحسینی
او آموزش بازیگری را از سال ۱۳۳۹ در کلاس های شبانه اداره هنرهای دراماتیک آغاز کرد
و در سال ۱۳۴۰ نمایش «مرد گل بدهی» را بهمراه فنی زاده و به کارگرانی سمندریان
در تلویزیون اجرا کرد. با تشکیل گروه پازارگاد و نمایش های «شش شخصیت در جستجوی نویسنده»،
«لئو کادیا»، «مرغ دریایی و آندورا»، را با این گروه به صحنه برد و در سال ۱۳۴۶ دو نمایش
«حکومت زمان خان» و «استریپ تیز و کارول» را در اداره تئاتر کار کرد.
ازدواج و همسر پرویز پورحسینی
استاد پرویز پورحسینی قبل از انقلاب ازدواج کرد و ثمره این زندگی یک پسر به نام پورنگ متولد ۵۳ می باشد که از وی دو نوه به نام های سپهر و ستاره دارد. گفتنی است همسر وی از بازیگران قدیمی عرصه تئاتر بودند که متاسفانه در سال ۷۴ به خاطر ابتلا به سرطان درگذشت.
صحافی کردن استاد پورحسینی
وی در سنین کودکی بهواسطه شغلش در صحافی با کتاب و کتابخوانی آشنا شد
و علاقهاش به هنر و ادبیات همانجا بود که شکل گرفت.
پرویز پورحسینی در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و به همین دلیل ناچار بود تا
به سختی کار کند، اما او در کنار کار، تحصیلش را هم در کلاسهای شبانه ادامه داد.
او میگوید: «در کودکی ناچار به کار کردن بودم و شغل من کار در یک صحافی بود.
در صحافی کتابها و مجلات زیادی از زیر دستم میگذشت و در مواقع استراحت بسیاری از آنها را مطالعه میکردم. گاهی آنقدر محو خواندن میشدم که به من ایراد میگرفتند. اکثر کتابها تاریخی بود و گاهی کتاب های نادر و کمیاب. از همینجا بود که من به کتاب علاقهمند شدم.
در خانه وقتی همه میخوابیدند، چراغنفتی را بالای سرم میگذاشتم و انار دانه شده
با گلپر میخوردم و کتاب میخواندم و لذت اینگونه کتاب خواندن آنهم در آن سکوت
عمیق هنوز برایم شیرین است و اینگونه بود که من به ادبیات علاقهمند شدم.»
پورحسینی همچنین با اشاره به تأثیر مطالعه و بخصوص آثار ویکتور هوگو بر اندیشه خود اظهار داشت: «داستانهای ویکتور هوگو را میخواندم و با خودم فکر میکردم، چطور یک نفر ویکتور هوگو میشود و از خود کاری برجای میگذارد که تا این حد بر من و دیگران اثرگذار است و ناخودآگاه به این نتیجه رسیدم که باید در این دنیا اثری از خودم باقی بگذارم.»
زندگی پرویز پورحسینی در تئاتر
اینگونه بود که پور حسینی راه هنر را پیش گرفت و در ۱۹ سالگی آموزش بازیگری را در کلاسهای شبانه اداره هنرهای دراماتیک آغاز کرد و در ۱۳۴۰ خورشیدی نمایش «مرد گل بدهی» را به همراه پرویز فنی زاده و به کارگرانی حمید سمندریان در تلویزیون اجرا کرد. وی در خصوص ارادتش به سمندریان میگوید: «شخصی که باعث شد، من در این حرفه (تئاتر) بمانم و به ادامه راهم امیدوار شوم، استاد حمید سمندریان بود که کارم را هم با ایشان شروع کردم.»
با تشکیل گروه پازارگاد و نمایشهای «شش شخصیت در جستجوی نویسنده»،
«لئو کادیا» و «مرغ دریایی و آندورا» را با این گروه به صحنه برد و در ۱۳۴۶ خورشیدی
۲ نمایش «حکومت زمان خان» و «استریپ تیز و کارول» را در اداره تئاتر کار کرد.
پور حسینی در ۱۳۴۸ خورشیدی همکاری اش را با کارگاه نمایش آغاز کرد که حاصل کار این دوره، نمایشهای پژوهشی «اودیپ»، «معلم من پای من»، «باغ آلبالو»، «ویس و رامین» و «انسان، حیوان، تقوا» بود. او همچنین با گروه تئاتر پیاده ۲ نمایش به نامهای «شهر ما» و «نظاره مرگ» را نیز اجرا کرد.
پرویز پورحسینی همچنین تجربه بازی در نمایش «اورگاست» به کارگردانی پیتر بروک
را در کارنامهاش دارد. او و آربی آوانسیان تنها ایرانیهای حاضر در گروه کارگردان
مشهور انگلیسی در اجرای فرانسه بودند.
آثار هنری استاد پرویز پورحسینی
وی در ۱۳۵۵ خورشیدی با یک گروه تئاتری در تئاتر شهر همراه شد که حاصل کار این دوره، نمایشهای «خاطرات و کابوس ها»، «شیون»، «استعاذه» و «جنایت و مکافات» بود.
پورحسینی پس از انقلاب نیز به فعالیت خود در عرصه تئاتر ادامه داد و با نمایشهای «شاه اسکوریال»، «تف»، «سیرک با شکوه» را در تئاتر شهر و نمایشنامههای «دکتر فاستوس»، «ماهان کوشیار»، «معمای ماهیار معمار»، «چراغ گاز» «افسانه اندوه»، «شب یهودا» و «بازجوئی» را در اداره تئاتر به اجرا درآورد.
او در ۱۳۷۱ خورشیدی «یادگار سالهای شن» را در تالار وحدت اجرا کرد. او در تئاتر با کارگردانان
بزرگی از جمله حمید سمندریان، مسعود رسام، جهانگیر الماسی، محمد رحمانیان،
اسماعیل خلج و … کارکرد و بسیاری از تلهتئاترهایش قبل و بعد از انقلاب از تلویزیون پخششده است.
زندگی پرویز پورحسینی در سینما
نخستین کار تصویر پرویز پورحسینی، فیلم سینمایی «چشمه» به کارگردانی آربی آوانسیان بود که در ۱۳۵۱ خورشیدی اکران شد. این تنها فعالیت تصویری وی قبل از انقلاب بود. البته بدون در نظر گرفتن چند تلهتئاتری که قبل از انقلاب از تلویزیون پخش شد. در ۱۳۶۲ خورشیدی سینما را با اثر بهیادماندنی علی حاتمی یعنی «کمالالملک» ادامه داد. پرویز پورحسینی در این فیلم نقش کامران میرزا، سارق جواهرات شاه را بازی کرد.
پورحسینی به فعالیت هنری خود در عرصه سینما نیز ادامه داد و با درخشش خود در
جشنواره فیلم فجر توانست کاندیدای بهترین بازیگر نقش مرد برای فیلمهای «اوینار»
و «طلسم» شود. او همچنین برای بازی خوب خود در فیلم «مریم مقدس» موفق
به دریافت دیپلم افتخار از جشنواره فجر شد.
«باشو غریبهای کوچک»، «کشتی آنجلیکا»، «خواب لیلا»، «رستاخیز» و «قاتل اهلی» از مهمترین فعالیتهای وی در سینما به شمار میرود. او همچنین از بهرام بیضایی برای بازی در فیلم سینمایی «سگکشی» پیشنهاد داشت که نپذیرفتن آن پیشنهاد، بعدها تبدیل به یکی از بزرگترین حسرتهای هنریاش شد.
او همچنین در سینما با کارگردانان مطرحی همچون آربی آوانسیان، واروژ کریم مسیحی،
علی حاتمی، بهرام بیضایی، داریوش فرهنگ، مهدی فخیم زاده، یدالله صمدی،
ابوالحسن داوودی، سیروس الوند، بهروز افخمی، احمدرضا درویش، مسعود کیمیایی
و … همکاری داشته است.
زندگی پرویز پورحسینی در تلویزیون
اما بیشتر ایرانیان پرویز پورحسینی را با بیشمار سریال تلویزیونی بهیادماندنیای که بازی کرده میشناسند. او بیش از هر چیزی در تلویزیون دیدهشده است. مجموعه تحسینبرانگیز «هزاردستان» نخستین نقشآفرینی وی در تلویزیون بود. او در این مجموعه یکبار دیگر با مرحوم علی حاتمی همکاری کرد.
پرویز پورحسینی بعد از آن در بیشتر سریالهای بزرگ تاریخی حضور داشته است.
از این جمله میتوان به سریالهای «امیرکبیر»، «روزی روزگاری»، «مریم مقدس»،
«شب دهم» و «مختارنامه» اشاره کرد. پورحسینی بیش از همه در تلویزیون با احمد امینی
همکاری کرده و در مجموعههای «تصویر یک رؤیا»، «باران عشق»، «اولین شب آرامش»
و «بیگناهان» به ایفای نقش پرداخته است.
پرویز پورحسینی در نقش میثم تمار در سریال مختارنامه
آخرین نقشآفرینی پرویز پورحسینی هم به مجموعه «میکاییل» سیروس مقدم در ۱۳۹۴ خورشیدی بازمیگردد. قبل از آنهم سریالهای پرطرفداری مثل «هفتسنگ»، «شیدایی» و البته پروژه ناتمام «سرزمین کهن» کمال تبریزی را بازی کرد. البته پرویز پورحسینی سالهای بعد هم کمکار نبود است. او در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ خورشیدی مدتی از تلویزیون دورمانده و فعالیتش را در سینما و شبکه نمایش خانگی ادامه داد.
در ۲ کار پایانی او را در نقش راهنما و کار بلدهای داستان میبینیم. پرویز پورحسینی
در «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی در نقش روحانی ظاهر شد که حکم مراد قهرمان
داستان (پرویز پرستویی) را داشت. او در مجموعه «عالیجناب» نیز بهعنوان یکی از زبدهترین
مشاورهای رییسجمهوری ایفای نقش میکند. مجموعه سیاسی ۶ قسمتی «عالیجناب»
به نویسندگی و کارگردانی سام قریبیان از اواسط پاییز ۱۳۹۶ خورشیدی از شبکه نمایش خانگی انتشار یافت.
درگذشت پرویز پورحسینی
پرویز پورحسینی بازیگر مطرح و باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون که از چندی پیش به دنبال ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری و تحت مراقبت ویژه قرار داشت ساعت سه صبح جمعه هفتم آذرماه در بیمارستان درگذشت. این بازیگر بیش از دو هفته قبل بر اثر ابتلا به کرونا در بیمارستان فیروزگر تهران بستری شده بود.
گفتگویی با رضا بابک درباره مرحوم پورحسینی
رضا بابک: دوستانم مثل برگ خزان میروند
رضا بابک بازیگر و کارگردان با سابقه تئاتر که از دوستان قدیمی و نزدیک زنده یاد پرویز پورحسینی بود، با تأثر از درگذشت این بازیگر باسابقه و مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون، به خبرنگار مهر گفت: خیلیخیلی متأسفم که تمام دوستانم مثل برگهای درختان در فصل خزان میریزند و از دست میروند. من و پرویز هم همکلاسی بودیم و هم دوست دیرینه.
وی با بیان اینکه پرویز پورحسینی انسان شریف، با شخصیت و بازیگری با گذشته درخشان بود،
تأکید کرد: اگر از من بپرسید نمونه و الگوی انسانیت و شرافت کیست پاسخم به شما
این است؛ «پرویز پورحسینی». اگر بپرسید نمونه و الگوی بازیگری برایم کیست باز هم
پاسخم این است؛ «پرویز پورحسینی».
بابک یادآور شد: پرویز علاوهبر اینکه انسان شریفی بود، بازیگر شریف و بزرگی بود. پورحسینی شریفترین بازیگر بود. وی زمانی که دانشجوی تئاتر شد به عنوان یک بازیگر حرفهای در گروه استاد حمید سمندریان و خانم پری صابری حضور داشت و بازیهای درخشانی در نمایشهایی بزرگ ایفا کرده بود.
این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون معتقد است که پرویز پورحسینی یگانه و نمونه بود
و در زمینههای مختلف محسنات بسیاری داشت.
وی با اشاره به اینکه در رونمایی کتاب «ماندگاران صحنه» اثر منصور خلج که درباره زندگی پرویز پورحسینی بود حضور نداشت، گفت: متأسفانه نتوانستم در مراسم رونمایی کتاب در کنار پرویز حضور داشته باشم اما او بعد از مراسم یک جلد از کتاب را برایم فرستاد که در ابتدای آن این شعر را نوشته بود: «در بهاران کی شود سرسبز سنگ / خاک شو تا گل بروید رنگ رنگ» و صفحه اول را امضا کرده بود.
بابک در پایان سخنان خود در حالی که بسیار متأثر بود، تصریح کرد: روزگار تلخی است
و دوستان و بزرگانی همچون پرویز پورحسینی، کریم اکبری مبارکه، دکتر خسرو سینایی،
کامبوزیا پرتوی و جناب چنگیز جلیلوند را از دست میدهیم و کاری از ما ساخته نیست.
بسیار بسیار متأسفم.
آخرین آرزوی پرویز پورحسینی که برآورده نشد
روزگار او را از صحنه دور کرد و کرونا، او را از زندگی دور کرد تا ناباورانه سفر بیبازگشت یک هنرمند درخشان دیگر را به نظاره بنشینیم.
کمتر از سه ماه پیش بود که به انگیزه هفتاد و نهمین سالروز تولد پرویز پورحسینی با او همکلام شدیم. آن زمان هرگز تصور نمیکردیم که به فاصلهای این چنین اندک، این گفتگو را به مناسبت درگذشتش بازنشر کنیم.
شروع صحبتمان با کرونا بود و اینکه این ویروس دهشتناک چگونه ما را غرق خود ساخته.
آن چنان که حواسمان نیست روزهایی که سپری میکنیم، آخرین روزهای این قرن است
و همه در روزمرگی عجیبی گرفتار آمدهایم و او در تایید این سخن گفته بود: «همینطور است
که میگویید. به خاطر شرایط کرونا از خیلی چیزها غافل شدهایم؛ روزمرگی.
تلاش برای زنده ماندن در این شرایط نابسامان.»
پورحسینی دلنگران مادر پیرش بود که بیش از ۹۰ سال سن دارد و میگفت خیلی آسیبپذیر است. به خاطر کرونا با کسی معاشرت نداشتند و میگفت فقط پسر، عروس و نوههایش به آنها سر میزنند.
از او خواسته بودیم به بهانه روز تولدش آرزویی داشته باشد. شاید آن زمان فکر نمیکردیم
این آرزو این چنین دستنیافتنی باشد و او گفته بود: «حس میکنم بیشتر مردم
روزگار من زندگی موقت دارند. همه منتظرند که به شرایط عادی بازگردند و به زندگی
طبیعی بپردازند. امیدوارم به این وضعیت برسند.»
آروزها و زندگی پرویز پورحسینی
پرویز پورحسینی در ذهن مخاطبان تئاتر، سینما و تلویزیون، بازیگری به یاد ماندنی است. کمتر بازیگری کارنامه پرباری مانند او دارد و با این همه کارگردان صاحبنام همکاری کرده باشد.
تماشاگران تئاتر قدیمیتر حضور چشمگیر او را در آثار بهرام بیضایی، حمید سمندریان،
علی رفیعی، آربی اوانسیان، بیژن مفید، داریوش فرهنگ، محمد علی کشاورز، رضا قاسمی،
فردوس کاویانی، هوشنگ حسامی، جمشید ملکپور و… و البته پیتر بروک کارگردان
شهیر تئاتر جهان به یاد دارند.
در آثار تصویری نیز با هنرمندانی همچون داود میرباقری، مرضیه برومند، حسن فتحی، محمد رحمانیان، یدالله صمدی، مسعود کیمیایی، ابوالحسن داودی، سیامک شایقی، امرالله احمدجو، بهروز افخمی، شهرام اسدی، مهدی فخیمزاده، محمد بزرگنیا و … نیز همکاری داشته است.
او اما در ارزیابی کوتاهی از کارنامه هنری خود گفته بود: «طی این سالیان خیلی کارهای
انجام نشده داشتهام. دلم میخواست این سالها به تئاتر بیشتر میپرداختم ولی شرایط
تئاتر و روزگار باعث دور ماندنم از صحنه شد.»
از او پرسیده بودیم که کدام یک از کارهایش را بیشتر دوست داشته و او پاسخ داده بود:
«از تئاتر نقش «راسکولنیکوف» در نمایش «جنایت و مکافات» اثر داستایوسکی را دوست
داشتم که سال ۱۳۵۶ در تالار اصلی تئاتر شهر اجرا شد. این نقش برایم چالش فراوان داشت .
در سینما هم با نقشهایی که در فیلمهای «باشو غریبه کوچک»، «ایستگاه»،
«طلسم» و «قاتل اهلی» بازی کردم، بیشتر ارتباط برقرار کردم.»
پرویز پورحسینی؛ توانمند، بیحاشیه، قدرنادیده
«پرویز پورحسینی» از نسل تئاتریهای پرتلاش دهههای چهل و پنجاه است، او که در اواخر دهه سی (به همراه «فنیزاده»، «پورصمیمی» و «محرابی») با آموزههای «حمید سمندریان» با تئاتر آشنا شد و در ادامه با پیوستن به گروه تئاتری دکتر «علی رفیعی» تجربیاتی را نیز در تئاتر شهر انجام میدهد.
همراهی با این اساتید (که درکشورهای اروپایی تحصیلکرده بودند) به همراه دورهای که وی با «پیتربروک» در فرانسه میگذراند زمینهساز آشنایی او با ظرایف تئاتر در عرصههایی فراتر از ایران میشود.
در اواخر دهه چهل تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده هنرهای زیبا «دانشگاه تهران»
در تئاتر طی میکند.در سال ۵۱ در اولین فیلم سینماییاش یعنی ساخته متفاوت
«آربی اوانسیان»، «چشمه» بازی میکند که عدم توفیق عمومی این فیلم باعث میشود
او تا انقلاب کماکان به فعالیتهای تئاتریاش ادامه دهد که از مهمترینشان میتوان
به «مرغ دریایی»و «آندورا» اشاره کرد.
پس از انقلاب و با کمرنگ شدن فعالیتهای فرهنگی به دلایلی چون متغیر بودن سیاستها و جنگ، با فیلم «کمالالملک/حاتمی/۶۳» دوباره به سینما روی آورد که نقش کوتاه و منفی «کامرانمیرزا» دیده و زمینهساز پرکاری او در سینما شد.
فعالیت های هنری استاد پرویز پورحسینی
ویژگیهایی چون درونگرایی و مرموز بودن در تعدادی از کارکترهای نسبتا منفی دهه شصت او ادامه یافت که از بین آنها میتوان به «گنج/سجادی/۶۳»، «میهمانی خصوصی/هدایت/۶۵»، «کشتی آنجلیکا/بزرگنیا/۶۷» و «شب حادثه/الوند/۶۷» اشاره کرد. در فیلمهای این دورانش، هم نقشهای اول دیده میشود و هم نقشهای کوتاه یا مکمل که نشان میدهد ویژگیهای کیفی فیلم برای این بازیگر بیش از اندازه نقش اهمیت دارد.
در کارنامه تقریبا بیست فیلمه پرویز پورحسینی در دهه شصت نقشهایی خاصترند:
نقش منفی اولین و بهترین فیلم «داریوش فرهنگ» یعنی «طلسم/۶۵»، نقش کوتاه مرد
از جنگ برگشته «باشو/بیضایی/۶۵»، شکارچی پیر فیلم ناموفق «چاووش/خاچیکیان/۶۹»
و مامور مرموز و کمحرف فیلم برجسته و متاسفانه مهجور «یدالله صمدی» یعنی
«ایستگاه/۶۶» که منجر به کاندید شدن او در جشنواره فجر همان سال شد.
کارنامه ده فیلمه او در دهه هفتاد (که بیشتر آنها مربوط به نیمه اول این دهه است) خیلی نظرگیر نیست و شاید بتوان نقش و گریم متفاوتش در فیلم «اوینار/اسدی/۷۰» و نقش حضرت زکریا در فیلم «مریم مقدس/بحرانی/۷۹» را مهمترین آثار این دورانش دانست.
بعداز تغییر فضای فیلمها و جوانگرایی نقشها «پورحسینی» نیز چون تعدادی از همنسلانش
فعالیتش در سینما کمرنگتر شد و بیشتر به نقشآفرینی در سریالها پرداخت.
در کارنامه سینمایی او در دهههای هشتاد و نود به جز نقش کوتاه ولی چشمگیر او
در فیلم «قاتل اهلی/کیمیایی/۹۵» نقش ماندگار و خاصی به چشم نمیخورد.
در کارنامه تلویزیونی «پورحسینی» با دو نوع کار روبهرو هستیم یکی «تلهتئاتر»ها که تعدادی از آنها مربوط به قبل از انقلاب و تلویزیون ملی است و تعدادی نیز مربوط به دهه هفتاد است که از شاخصترینشان میتوان به «جان گابریل بورگمن/فتحی/۷۶»، «قطار ارواح/کرم رضایی/۷۶» و «همه پسران من/رحمانیان/۷۷» اشاره کرد و شاخه دوم فعالیتهای تلویزیونیاش «سریال»ها است که با نقش خوب «متینالسلطنته»روزنامهنگار در سریال درخشان «علی حاتمی» شروع و تا هماکنون ادامه دارد.
فیلم ها و سریال های پرویز پورحسینی
فعالیتهای تئاتری «پورحسینی» نیز در بعداز انقلاب به خاطر درگیریاش با فیلمها و سریالها
بسیار معدود است که از آنجمله میتوان به «ماهان کوشیار» و «کارنامه بندار بیدخش/بیضایی/۷۶»
اشاره کرد. «پورحسینی» هرچند به نظر میآید سختگیری زیادی در انتخاب فیلمها و سریالهایش
نداشته است ولی مهارت و توانمندیاش در ایفای نقشهای متفاوت به حدی است
که به راحتی از جانب تماشاگر پذیرفته میشود.
کافیست به نقشهای افسر انگلیسی «کشتی آنجلیکا» در کنار پیرمرد طماع «اوینار» و یا سرایدار مهربان سریال «درپناه تو/لبخنده/۷۲» در کنار مامور مرموز فیلم «ایستگاه» در یک گستره متنوع خیره شویم تا به بخشی از اشراف او به کارش پی ببریم.
شاید اگر او امکان حضور درنقشهای مهمتری در آثار فیلمسازان شاخصتر
(نظیر تجربیاتش با «بیضایی»، «حاتمی» و «کیمیایی») را مییافت این رنگینکمان
متلونتر و متنوعتر خود را به رخ میکشید.
همچنین تشویق و دیده شدنهای به موقع ازجانب مردم، مسوولان و منتقدان بسیار میتواند برای یک هنرمند انگیزهآفرین باشد که متاسفانه در مورد این هنرمند کاربلد کمتر اتفاق افتاده است. در آستانه هشتاد سالگی این بازیگر خوشنام و بی حاشیه و کمتوقع برایش سلامت و توفیقات بیشتر آرزومندم.
نکته آخر درباره یک استاد حرفه ای
پرویز پورحسینی بازیگری درجه یک بود، شاید این را کمتر دربارهاش گفته باشند. اما این موضوع از اعتبار او کم نمیکند. بازیگری بیحاشیه که کارش را با کیفیت بالا انجام میداد. یک حرفهای تمام عیار که اهالی رسانه شخصیت محترم و مودبش را در کنار بازیهای خوبش به یاد دارند. رفتن او در این روزهای سخت دور از انتظار و ناراحت کننده و جایش تا همیشه خالی است.
او بدون حاشیه سال هاست بهترین نقشها از کمدی تا جدی در تلویزیون را بازی کرد.
پورحسینی در نقش هایش آرامش خاصی داشت که حتی در پس دیالوگهای متلاطم
کاراکتر میشد این آرامش را دید.
میزان , سلام سینما , خبر آنلاین , مهر , ایسنا , روزنامه اعتماد