ثروت‌اندوزی با چنگ انداختن به اموال عمومی!

منبع: برترین ها

61

1399/9/10

07:41


روزنامه اعتماد با حجت‌الاسلام مصطفي درايتي درباره مالكيت خصوصي در اسلام و تفاوت آن با ثروت‌اندوزي روحانيون گفتگو کرده است.

روزنامه اعتماد با حجت‌الاسلام مصطفي درايتي درباره مالكيت خصوصي در اسلام و تفاوت آن با ثروت‌اندوزي روحانيون گفتگو کرده است.

آقاي درايتي، نگاه اسلام درباره مالكيت خصوصي با آنچه اخيرا از قول آقاي رهدار مبني بر اينكه امامان ديني بايد ثروتمند و از نظر مالي توانمند باشند، چه شباهت و قرابتي دارد؟

اگر خاطرتان باشد آقاي پناهيان هم چندي پيش صحبت‌هايي با اين مضمون مطرح كرده بود. اينها به ‌نظرم بدسليقگي‌هايي است در طرح اين‌گونه مسائل كه در سطح جامعه صورت مي‌گيرد. خصوصا باتوجه به شرايطي كه در حال حاضر جامعه نسبت به روحانيت دارد، وقتي چنين حرف‌هايي مطرح مي‌شود طبيعتا جامعه برداشت ديگري از موضوع خواهد داشت كه گاه توجيه آن بسيار مشكل است. اصولا اين بدسليقگي در برخي افرادي كه به ايشان -آقاي پناهيان- نزديكند نيز -گاهي در حوزه‌هاي فرهنگي و ديني و گاه در حوزه سياسي ديده مي‌شود كه متاسفانه بازتاب‌هاي بسيار نامساعدي هم در جامعه دارد.

نكته ديگر اين است كه طبيعتا هر مالي كه از راه مشروع به دست بيايد، در اسلام محترم است. اما اين مال اولا بايد چنانكه اشاره كردم، از راه مشروع تحصيل و ثانيا در مسير مشروع هزينه شود. نكته سوم اين است كه به هر صورت در مورد بي‌رغبتي دنيا نيز تاكيدهايي صورت گرفته و انسان -فارغ از اينكه مال فراواني دارد يا نه- نبايد دلبسته مال و غيره و ذلك باشد. چه بسيار افرادي كه دارايي فراوان دارند، اما دلبسته نيستند و چه بسيار كساني كه چيزي ندارند و بسيار دلبسته‌اند.

مشخصا اينكه اموال اوقافي در اختيار روحانيون قرار گيرد تا بتوانند از درآمد آن در مسيري كه مي‌خواهند استفاده كنند، چقدر درست است؟

بنا بر صحبت‌هايي كه شما از ايشان نقل كرديد، انتظار ايشان اين نيست كه شخصا تحصيل مال مشروع كند، بلكه ظاهرا شائبه چنگ انداختن به اموال عمومي مطرح است. به عبارتي وقتي صحبت اوقاف مي‌شود، منظور اين است كه اين حق ماست؛ خير! اگر روحانيت مثل باقي مردم، ثروتي را از راه مشروع به دست بياورد و به‌طور مشروع هم هزينه كند، مجاز است و فرقي با باقي مردم ندارد. در واقع ميان روحاني و غير روحاني فرقي وجود ندارد و اينكه انتظار داشته باشيد جهت ويژه‌اي را براي شما درنظر بگيرند كه با تلاش شما محقق نمي‌شود، محل سوال است، چراكه آنجا ديگر فرق نمي‌كند يك روحاني سوءاستفاده كند -كه البته مي‌تواند ناپسندتر هم باشد.

يا فردي غيرروحاني دست به سوءاستفاده بزند. البته نكته ديگري هم وجود دارد؛ در واقع از آنجا كه روحانيون هميشه مدعي و متولي برخي امور در جامعه بوده‌اند، از آنها انتظار مي‌رود زندگي‌شان را طوري تنظيم و مديريت كنند كه امكان ارتباط‌شان با جامعه فراهم باشد ولي وقتي زندگي آنها از سطحي بالاتر برود، طبيعتا به همان ميزان، رابطه آنها با جامعه نيز قطع خواهد شد. بر همين اساس هم روحانيون هميشه در طول تاريخ -حتي اگر وضع مالي خوبي داشتند- سعي مي‌كردند زندگي متوسط و متوسط رو به پايين را براي خود فراهم كنند تا رابطه‌شان با مردم حفظ شود و بتوانند مشكلات و درد مردم را حس كنند و اساسا مردم بتوانند راحت‌تر با آنها ارتباط برقرار كنند؛ انتظار جامعه از روحانيت از گذشته چنين بوده و هم‌اكنون نيز اين انتظار وجود دارد.

اما آيا مساله به معني نفي ثروت‌اندوزي در اسلام است؟!

اين رويكرد به معني آن نيست كه گرفتاري و فقر و تنگدستي را تشويق كنيم؛ چه براي يك طلبه و چه براي اقشار ديگر مردم! طبيعتا بايد تلاش شود كه حداقل زندگي براي همه آحاد جامعه از ‌جمله روحانيون تامين باشد. ولي اينكه ما مدعي برخي اموال عمومي براي تامين بخشي از نيازهاي اينها باشيم، به ‌شدت محل‌ سوال و ابهام است. طبيعتا جامعه هم -به‌خصوص در وضعيت اقتصادي امروز- برانگيختگي‌هاي ويژه خود را دارد و حال اگر من چنين مسائلي را در مقام يك روحاني مطرح كنم، عكس‌العمل‌ها به آن منفي‌تر است. مردم بايد اين نكته را در نظر بگيرند كه وقتي يك روحاني حرف مي‌زند، مثل هر شهروند عادي است و بر همين اساس پس از شنيدن اظهاراتش، بايد آن بخش از گفته‌هايي را كه منطقي است، بشنوند و آن بخشي را كه نامربوط است، دور بريزند.

اينكه فكر كنند كسي كه در اين لباس اظهارنظر مي‌كند، الزاما حرف اسلام را بيان مي‌كند، درست نيست و بايد بگوييم نه، اين حرف خودشان است و ممكن است به‌طور معمول، هيچ ارتباطي هم به اسلام نداشته باشد؛ بنابراين مجموعا طرح اظهارات اينچنيني در فضاي عمومي را جز بدسليقگي يا كج‌فهمي نسبت به شرايطي كه بر جامعه حاكم است، نمي‌بينيم. اين مساله نشان مي‌دهد گذشته‌ از اينكه برخي از گفته‌هاي اين افراد مبنايي ندارد، در طرح آن هم بي‌سليقه‌اند.

ايشان در بخشي از اين اظهارات با تاكيد بر اينكه روحانيون فقط وارث علم پيغمبر نيستند، به اقتضائات مالي روحانيون در جايگاه «امام قوم» اشاره مي‌كند. به نظر شما از نظر اسلام و باتوجه به شرايط فعلي حاكم بر جامعه، نسبت ميان امامت قوم و نياز به ثروت‌اندوزي چيست و ثروت چقدر مي‌تواند در راهبري ديني مردم تاثير دارد؟

بستگي دارد كه ايشان بخواهند امام چه موضوع و چه كسي باشد. وقتي هر دو نكته‌اي كه اشاره كردم، محل ترديد است و زيرسوال است، ادعا كردن كه عيبي ندارد! طبيعتا اينها حرف واهي است كه از روي كج‌سليقگي بيان مي‌شود. اظهاراتي كه ناشي از توهمات فردي است و متاسفانه گاه در برخي صحبت‌هاي افراد بروز پيدا مي‌كند. شخصا وقتي بازتاب‌هاي آنچناني افكار عمومي را به چنين اظهاراتي مي‌بينم‌ -كه بارها و بارها هم تكرار شده- پيش از اينكه به گوينده و حرفي كه بيان كرده، توجه كنم، به بازتاب آن توجه مي‌كنم. اينكه چه زمينه‌هايي منجر به شكل‌گيري چنين واكنش و بازتاب در افكار عمومي شده است. متاسفانه در حال حاضر عده‌اي به شكل‌هاي گوناگون به ‌خاطر عملكردهاي نامناسب‌شان كل روحانيت را زيرسوال برده و روحانيون بايد پاسخگوي بسياري از كارهايي باشند كه بعضا در آنها نقشي نداشته‌اند.

مردم وقتي چنين سخناني را مي‌شنوند، از آن براي نشان دادن تكدرشان استفاده مي‌كنند و به همين دليل است كه بازتابي گسترده نسبت به چنين اظهاراتي در فضاي مجازي رخ مي‌دهد و اين بسيار نگران‌كننده است. كساني كه در لباس روحانيت اظهارنظر مي‌كنند، بايد بدانند وقتي رفتاري از آنها سر مي‌زند كه با ذهنيت مردم ناسازگار است، نه صرفا به خودشان كه به قاطبه‌ افرادي كه در آن لباس هستند، ظلم مي‌كنند و خدا از اين موضوع به سادگي نخواهد گذشت؛ چراكه كساني بايد جور اين‌ دست سخنان را بكشند كه شايد هيچ نقشي در آن نداشته باشند.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو