تنت (Tenet)

جدیدترین اثر کریستوفر نولان مانند تمام فیلم های قبلی اش دارای حواشی فراوانی بود. حواشی که در مراحل پیش از اکران در رسانه ها منتشر شد و انتظارات برای تماشای فیلم بر پرده سینماها را بالا برد. از منفجر کردن یک هواپیمای مسافربری واقعی در فرودگاه گرفته تا تمرین وارونه بازیگران در سکانس های اکشن، طرفداران بسیاری را کنجکاو کرده بود تا هرچه سریع تر « تنت » را بر پرده سینماها مشاهده کنند. اما برخلاف معادلات سازندگان که از تمام این حواشی در جهت تبلیغات فیلم استفاده کرده بودند، همه گیری بیماری کرونا سبب شد محاسبات تهیه کنندگان برهم بریزد. « تنت » اگرچه با اصرار نولان در سینماها نمایش داده شد اما خیلی زود به اکران خود پایان داد.

داستان « تنت » در دورانی آغاز می شود که تجربه ای از معکوس شدن زمان به دست آمده است. به نظر می رود این دستاورد قرار است به طغیان آیندگان علیه گذشتگان منجر شود و این امر با ایجاد روابطی در دنیای حاضر در حال رخ دادن است. در این شرایط که نابودی زمین محتمل است، یک مامور حرفه ای ( جان دیوید واشنگتن ) وظیفه پیدا می کند تا به مقابله با این بحران بپردازد اما...

تنت (Tenet)

بهتر است برای بررسی فیلم « تنت » آن را با دیگر اثر نولان یعنی « اینسپشن » ( یا تلقین ) مقایسه کنیم. در فیلم « اینسپشن » ما با ایده ای به مراتب پیچیده تر مواجه بودیم که چند لایگی آن از اواسط فیلم نیاز به تمرکز بالای مخاطب داشت و چنانچه تماشاگر برای لحظه ای چشم از فیلم بر می داشت می توانست اطلاعاتی حساس را از دست بدهد. با این حال انسجام قصه و فرمی که برای روایت داستان در نظر گرفته شده بود، توانست طیف گسترده ای از مخاطبین را در سراسر جهان بدست آورده و تبدیل به یکی از محبوب ترین آثار علمی و تخیلی تاریخ سینما شود و به عنوان اثری که توانسته پیچیدگی را با زبانی ساده به سینما بیاورد شناخته شود.

اما « تنت » درست شبیه به آنچه که روایت می کند، روندی معکوس در پرداخت به سوژه اش دارد. نولان همواره عاشق مباحث زمان و فیزیک بوده و از « اینتراستلار » گرفته تا « پرستیژ »، علاقه خود را به این مباحث نشان داده است. اما برخلاف آنچه که اغلب از نولان سراغ داشته ایم، او این بار نتوانسته مفهوم معکوس شدن زمان را به زبان ساده برای مخاطب روایت کند و در عوض، قصه تا جایی که امکان داشته دارای پیچیدگی های بی جهت و توضیحات اضافه است که تمرکز مخاطب را به کلی برهم زده و ذهن او را درگیر مسائل جانبی می کند که لذت تماشای اثر را از بین برده است. پیچیدگی هایی که نه تنها به درک بیشتر وارونگی زمان منجر نمی شود بلکه آن را هر لحظه گنگ تر از قبل می کند.

تنت (Tenet)

نولان پیش از این عنوان کرده بود که عاشق ساخت یکی از قسمت های « جیمز باند » است، اتفاقی که حداقل تا به امروز رخ نداده. حال به نظر می رسد که « تنت » به نوعی بتواند پروژه « جیمز باند » کریستوفر نولان باشد، با این توضیح که در اینجا حتی خبری از سادگی روایت جیمز باندی هم نیست. فرمول روایت قصه « تنت » ساده است. نولان دقیقاً مطابق آنچه را که قبلا در « اینتراستلار » انجام داده بود در اینجا نیز تکرار کرده است. در آن فیلم ما با توضیح مستقیم یکی از شخصیت ها درباره مفهوم کرم چاله در مقابل دوربین مواجه می شدیم و همان فرمول در اینجا نیز این بار توسط شخصیت نیل تکرار می شود. کارکرد های دراماتیک اثر نیز دقیقاً مشابه « اینتراستلار » است. در آنجا مفهوم عشق پدر به فرزند به عنوان عاملی برای نجات بشریت معرفی می شد و در اینجا نیز نولان عشق مادر به فرزند را نقطه عطف نجات دنیا در نظر می گیرد.

اما علی رغم تکرار فرمول برنده باید گفت که نولان در ساخت « تنت » یک عقب گرد کامل را تجربه کرده است. به نظر می رسد فیلمسازی که همواره ضرباهنگ فیلم را می شناخت، در اینجا شیفته سوژه خود شده به حدی که توجه به روایت قصه را فراموش کرده است. نولان فراموش کرده که در اولین قدم می بایست شخصیت های قصه را به درستی برای مخاطب معرفی کرده و سپس به واکاوی سوژه خود بپردازد. اگر « اینسپشن » را به عنوان مثال در نظر بگیریم، می توان گفت که در آن فیلم تماشاگر به دلیل همراهی با شخصیت های داستان با درد و رنج و شکست و موفقیت هایشان همراه می شد و در واقع، سرنوشت آدم های قصه برایش  اهمیت می یافت.

تنت (Tenet)

اما شخصیت پردازی در « تنت » احتمالاً در رده بدترین آثار تاریخ کارنامه کریستوفر نولان قرار می گیرد. قهرمان اصلی داستان که نام مشخصی هم ندارد، فاقد هویت لازم برای تبدیل شدن به قهرمان جهان است. فیلم که آغاز می شود او را در یک عملیات مهم می بینیم و پس از آن بلافاصله او عنوان ماموری رده بالا برای نجات دنیا را کسب می کند! شخصیتی که نه روحیات او را می شناسیم و نه حتی می دانیم که گذشته او چه بوده و چطور تبدیل به شخصیتی سرسخت شده است. به نظر می رسد نولان این بار علاقه ای به پرورش قهرمان داستانش نداشته است و معکوس شدن زمان را ارجح به آدم های قصه دانسته است. این کم کاری منجر به این شده که به راحتی می توان از قهرمان بدون نام « تنت » به عنوان بدترین شخصیت سینمایی که این کارگردان خلق کرده نام برد.

شخصیت های فرعی نیز وضعیت بهتری از قهرمان قصه ندارند. نیل با بازی رابرت پتینسون، شخصیتی جانبی است که تا انتهای قصه گنگ و مبهم باقی می ماند و نولان ترجیح داده گره اصلی شخصیت او را در یک دقیقه انتهایی فیلم باز کند که احتمالاً بزرگترین اشتباه او نیز بوده. هویت نیل بسیار زودتر از آنچه که نولان انتظارش را دارد برای تماشاگر فاش می شود اما فیلمساز برجسته و کاربلد که در تعلیق نیز یکی از برترین فیلمسازان سینما محسوب می شود، در اینجا اشتباه محاسباتی انجام داده و گره ساده را بزرگترین تعلیق فیلم تشخیص داده است. تعلیقی که اگر از طرفداران آثار قبلی نولان باشید، بسیار زودتر از دیگر علاقه مندان به سینما آن را متوجه خواهید شد و نیازی به کِش آمدن بیشتر و ارائه جزئیات بی اهمیت نیست!

تنت (Tenet)

با اینحال، « تنت » از لحاظ فنی، کماکان در حد و اندازه آثار نولان قرار دارد. ایده بکر فیلم این اجازه را به تماشاگر داده که صحنه های اکشنی را تماشا کند که پیش از این نمونه آن را در هیچ فیلمی مشاهده نکرده. وارونگی زمان، لذت اندیشیدن را به مخاطب در حین تجربه این سکانس ها داده است که یکی از بهترین تجربه های سینمایی چند سال اخیر محسوب می شود. البته شاید آن اکشن عظیم انتهایی فیلم خیلی دستاوردی برای نولان نداشته باشد و در حد و اندازه بازی های کامپیوتری روز جهان باشد، اما روی هم رفته می توان گفت که اکشن در « تنت » از کیفیت بالایی برخوردار است و کماکان نولان در زمینه هدایت صحنه های اکشن یکی از بهترین فیلمسازان جهان محسوب می شود.

در بخش بازیگری، زنجیره موفقیت آثار نولان شکسته شده است. جان دیوید واشنگتن در نقش اصلی فیلم، گزینه مناسبی برای فیلم نبوده و بازی و نحوه بیان این بازیگر نیز از کیفیت چندان بالایی برخوردار نیست. به نظر می رسد که جان دیوید واشنگتن هنوز نیاز به تجربه های مهم تری در دوران بازیگری اش دارد و در این راه به طور قطع، پدرش کمک زیادی به او خواهد کرد. رابرت پتینسون نیز به دلیل شخصیت پردازی ضعیف، فرصت چندانی برای درخشش در فیلم نداشته است. با این حال این بازیگر تمام تلاش خود را به کار بسته و به نظر می رسد که مخاطب هم می تواند او را از جان دیوید واشنگتن بیشتر دوست داشته باشد! در این میان الیزابت دبیکی احتمالاً بهترین بازیگر « تنت » است. بازیگر قد بلندی که نولان زمان نسبتاً بیشتری برای پرداخت او گذاشته و به همین دلیل تماشاگر می تواند او را بیش از دیگران بفهمد. کنت برانا که یکی از مهمترین و بهترین بازیگران بریتانیایی محسوب می شود، در اینجا بدترین بازی ممکن را ارائه داده! شخصیت منفی عجیب و غریبی که پرداختی ناامید کننده دارد و شبیه به بَدمن های سری فیلم های « جیمز باند » در دهه 60 است که بدترین دلیل ممکن برای نابودی دنیا و گرفتن وقت تماشاگر را دارد!

تنت (Tenet)

« تنت » سوژه ای بکر و تماشایی دارد. فیلم جدید نولان از کیفیت ساخت بالایی برخوردار است اما معضل فیلمنامه و شخصیت پردازی تعادل فیلم را برهم زده است. تا پیش از این از نولان همواره به عنوان فیلمسازی مسلط نام برده می شد که از فیلمنامه گرفته تا بازیگری و موسیقی و کارگردانی، احاطه کامل به اجزای فیلمش داشت. اما  حداقل در « تنت » این شناسه از بین رفته است. در اینجا با سوژه ای عالی و اکشنی جذاب مواجه هستیم که با روایتی از هم گسیخته و گنگ و البته شخصیت پردازی های ضعیف و حتی موسیقی نه چندان تاثیرگذار تلفیق شده است. به طور قطع هر تماشاگری باید حداقل یک بار « تنت » را ببیند چراکه ارزش ساخت بسیار بالایی دارد اما این تجربه لزوماً منجر به ماندگاری فیلم نمی شود. « تنت » پس از تماشا برخلاف آنچه که از دیگر آثار نولان به یاد داریم، به دست فراموشی سپرده می شود و به سختی به یاد می آوریم که قهرمانان داستان چه کسانی بودند و هدفشان چه بود!

 

10

                                                        

imdb logo22

 

 

منتقد : میثم کریمی

این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.

به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید

 

تنت (Tenet)

تنت - Tenet

کارگردان : Christopher Nolan

نویسنده : Christopher Nolan

بازیگران :

John David Washington...Protagonist

Robert Pattinson...Neil

Elizabeth Debicki...Kat

Kenneth Branagh...Sator

ژانر : اکشن

درجه سنی: PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال )

زمان : 150 دقیقه